عوام الملک این نابغه خاص دوران به صدور بیانیهای بازگشت خود را به عرصه رسانهای کشور اعلام کرد. او از این پس در روزهای جمعه در دیدار افاضات اضافه خواهد کرد!
دیدارنیوز ـ عوام الملک: خیلیها یادشان نمیآید آن زمانی را که هنوز در ینگه دنیا ترامپ به جای ریاست دولت، مشغول درآوردن نان حلال بود و هواپیماهای مسافربری نو در آسمان ایران پرواز میکردند و هنوز اینقدر صفر در برابر رقم خریدهای ملت قرار نمیگرفت و خفاش و پنگولین روی هم نریخته بودند. من در آن زمان در جریده "دولت و ملت" برای خودم بر صندلی عوامالملکی تکیه زده بودم و هر هفته افاضات اضافه میکردم.
چند سالی بود این جانب سر در جیب مراقبت فرو برده و نان و ماست خودم را میخوردم و برای دل خودم عوامیگری میکردم و دلخوش به این مقدار بودم که خواصالدولهها و خواصالملهها و خواصالرعایاها هنوز مقداری خاصیت برای رتق و فتق امور دارند. از یک جا به بعد احساس کردم حضرات و مخدرات مذکور، همان مقدار خاصیت را هم ندارند. اول فکر کردم شاید در راستای منافع ملی و مصالح میلی، تحفه چین قورت دادهام و طبیعتا امکان بو کشیدن و چشیدن را ولو موقتی، از دست دادهام. اما بعد که شنیدم چیزی را که من سهشنبه میشنوم، شیخنا که خود رییس خواصالدولههاست، صبح جمعه میشنود و چیزی را که من با این دو چشم غیرمسلح میبینم، رییس خواصالملهها که هم راننده طیاره هست و هم خوشگل و هم بور است و دنبال صندلی رییس جمهور است حتی با عینک هم نمیبیند به این نتیجه رسیدم که هنوز همان عوامی که بودم ماندهام و شایسته خواص شدن نیستم و باید جمع و جور بنشینم که مبادا موجب تکدر خاطر این حضرات فراهم بشود که آنگاه حسابم با دم و دستگاه خواصالرعایاها خواهد بود. به علاوه به گوش مبارکم رسید که گروهی از عوام سرکش، که در بلاد کفر، روزنامهنگار نامیده میشوند در عالم مجاز، دست به کار خبرپراکنی شدهاند و آدینه به آدینه، وعده دیدار میدهند، بدون آنکه توجه کنند مملکت هنوز آنقدر بیصاحب نیست که جماعت از شب جمعه تا جمعه شب بدون حضور و نظر حضرت عوام الملک در هر جا و بیجایی قرار بگذارند و عوامالملک در محل حاضر نباشد!
از سوی دیگر متوجه شدم که اخیرا مد شده است که هر کسی در جایی یا به شکلی که ربطی به او ندارد مشغول خدمت به ملت نحیف میشود. مثلا آن کسی که باید حساب پس بدهد یک دیوان زیر بغلش میزند و حساب بقیه را میکشد یا آن کسی که بدهکار بانکیست طلبکار ملی میشود. حتی در مواردی مشاهده شده که فردی با یک چیز دراز و سفت، که گویا عصا بوده است موفق به خنثی کردن تمام توطئههای دشمن شده و پس از کتکزدن و ادب کردن کلامی عدهای به اصطلاح روزنامهنگار و شکستن اشیا ممکنِ موجود در دفتر یک روزنامه، از آن روزنامه شکایت هم کرده است. البته که کار خوبی هم کرده است. چون آن روزنامه اگر واقعا روزنامه بود باید از اول منتشر نمیشد!
فلذا پس از سیر مفصل آفاق و انفس به این نتیجه رسیدم که اگر در اسرع وقت دوباره روی صندلی خودم ننشینم ممکن است یکی که یا ژنش خوب است یا در حال مالیدن ژن خودش به یک ژن خوب است از یک جایی پیدا شود و همین صندلی ناقابل عوامالملک بودن را هم نگذارد برای ما بماند؛ و حالا من آمدهام وایوای!!!
البته در این میان خبطی کردم و آنقدر محو ترانه شدم که یادم رفت برای آمدن و نشستن روی صندلی خودم از سفیر دولت ویروسنشان چین کسب اجازه نمایم که امیدوارم حواس حضرتش استثنائا به این قسمت از ایران نباشد تا ما جایمان دوباره گرم بشود
خلاصه که وقتی همه عالم فهمیدهاند که مداحها کرونا نمیگیرند و میشود امسال در مجلهای که پنج سال پیش آخرین شمارهاش منتشر شده مقاله علمی چاپ کرد و اگر عوام نباشی دوستانی پیدا میکنی که برایت همه کار میکنند و هر کسی که دوست ندارد اینجا باشد، مشکل خودش است، چون به خاطر تحفه چین حتی نمیتواند برود، عوامالملک بودن افتخار دارد. به همین خاطر حالا که من آمدهام وایوای، در جای خودم خیلی راحتم و افاضات اضافهام را هم خواهم داشت و هر هفته در همین به اصصلاح «دیدار آدینه» جمال بی مثال بنده را هم ملاقات خواهید کرد!
بالاخره در مملکتی که این هم خواصالدوله و خواصالمله و خواصالرعایا به صورت شبانهروزی ملت را از سرچشمه فضائلشان به فیض میرسانند یکی هم باید عوامالملک باشد که هر چند روز یک بار افاضات اضافهای کند؛ وگرنه که دلمان میپوسد!