عوام الملک در خاطرات درخشان این هفته خود به خصوص بر سفر ابراهیم به روسیه و دستاوردهای آن سفر و تشریفاتی تمرکز دارد که نشانه عمق و وسعت روابط خوب و خدمات تاریخی روسیه به ایران است.
دیدارنیوز ـ عوام الملک:
جمعه ۲۴ دی ۱۴۰۰
شنیدم که ابراهیم به بندرعباس سفر کرده. نمیدانستم منتظر صحبتهای جدید ابراهیم بمانم یا مثل همه جمعهها چشم به راه سخنان بزرگواران شهرهای مختلف باشم. اخبار را مرور کردم. احمد، خواصالمله بندرعباس گفته حجم قاچاق کالا در کشور ۲۰ میلیارد دلار است که ۱۷ میلیارد دلار آن توسط گردنکلفتها و بقیه توسط افراد خرد انجام میشود. واقعا ۳ میلیارد دلار رقم بزرگیست و باید برای کم کردنش تلاش کرد. خبر انتصاب حسین، داماد حاج منصور در شرکت متروی تهران را خواندم. این انتصاب هم قطعا مثل همه انتصابهای دامادی دیگر به خاطر شایستگی آقای داماد است. رییس بلدیه بجنورد هم مادرزنش را به عنوان مشاور خودش منصوب کرده است. کار خوبی در راستای تجلیل از مقام شامخ مادر زن و تحکیم بنیانهای خانواده است. قطعا باید وقتی همه دامادها منصوب شدند به این فکر کرد که هر دامادی حداقل یک مادرزن هم دارد. تصاویر غذای ساده رییس بلدیه مشهد در فضای مجازی پخش شده و خیلی تاثیرگذار بوده است. کاهو و گوجه و هویج با دوغ میخورد به همراه یک دانه برنج. ظاهرا برای اینکه چشمش به غذای دیگران نیفتد و اسیر اشرافیگری نشود موقع خوردن غذا عینکش را هم درمیآورد. باید فکری برای ارتقایش کرد. حیف است فقط در مشهد بماند. خوشبختانه از حدود ظهر صحبتهای بزرگواران بعضی شهرها به دستم رسید. مثل همیشه پرمغز است. محمدنبی، بزرگوار اهوازی گفت منشا بسیاری از مزاحمتهایی که متوجه بانوان است به خاطر پوشش خودشان است. حرف درستیست. نسوان اگر میخواهند کسی مزاحمشان نشود اول باید پوشش خودشان را درست کنند. ترجیحا بهتر است کلا جلوی چشم نباشند. امینالله، بزرگوار گچسارانی هم اعلام کرد که اسبدوانی نسوان که موجب چشمچرانی شود حرام است. این هم حرف درستیست. نسوان یا نباید سوار اسب شوند یا باید سوار اسبهایی شوند که سرعتشان آنقدر زیاد باشد که فرصت چشمچرانی به عوام ذکور ندهد. اصغر، بزرگوار رفسنجانی هم گفت نباید نسوان سوار دوچرخه شوند و چرا خواصالمله به جای پرداختن به کارهای حاشیهای این مساله را تبدیل به قانون نمیکنند. معلوم بود این هفته نسوان با عملکردهایشان باعث ناراحتی بزرگواران شهرهای مختلف شده بودند. امیدوارم از هفته بعد رعایت کنند. ابراهیم هم اعلام کرد که فقر در هرمزگان قابل قبول نیست. وضعیت جزیره هرمز هم تاسفبرانگیز است. امیدوارم فقر و جزیره هرمز به نگرانی ابراهیم توجه کنند و اقدامات لازم را جهت رفعش انجام بدهند. غروب فیلمهایی از محمود به دستم رسید. به استانبول رفته است. مثل همیشه استقبال خوبی از او شد. مترجم محمود هم آنقدر از این استقبال راضی بود که حرفهای محمود را برای مخاطبان ترک از فارسی به فارسی ترجمه میکرد. آخر شب خبر مهاجرت یکی دیگر از بستگان را شنیدم. خبر خوبیست. در حال نفوذ در همه جهان هستیم. ظاهرا یونسکو هم چهار زبان را به عنوان زبانهای کلاسیک جهان معرفی کرده که یکی از آنها فارسیست. نشان میدهد غربیها هم از نفوذ ما ترسیدهاند و با این کارها میخواهند جبران کنند.
شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۰
خبر اهدای ۷۰۰ هزار دوز واکسن آسترازنکا از طرف ژاپن را شنیدم. هفته قبل هم یونانیها ۲۰ هزار دوز اهدا کرده بودند. البته ژاپنیها یک سری تجهزات پزشکی هم تحت عنوان کمک اضطراری به ایران هدیه دادند. قاعدتا نباید بگیریم، چون خودمان همه چیز را داریم و صادر میکنیم. تازه اگر هم خودمان نداشتیم شروع به ساختنش میکنیم. با این حال برای اینکه ژاپنیها ناراحت نشوند واکسنها و بقیه کمکها را قبول کردیم. وقتی مال خودمان آماده شد همه را پس خواهیم داد. داخل جعبههایش هم چند عدد شکلات یا چند شاخه نبات قرار خواهیم داد. فقط معلوم نیست چرا اسمش را کمک اضطراری گذاشتهاند. نکند چیزی شده و ما خبر نداریم. چون درست است که همه این سالها، مقطع حساس کنونی به حساب میآید، اما هیچ چیز غیرعادی هم به چشم خواص و عوام نیامده. یکی از روزنامهها گزارشی از قیمت خودرو نوشت و ثابت کرد مثلا قیمت خودروی ژاپنی پرادو در بازار ایران سه برابر قیمت پرادو مدل ۲۰۲۲ میباشد. درستش هم همین است. همین که اجازه میدهیم خودروهای ژاپنی در جادههایمان راه بروند برایشان تبلیغ است و ارزش افزوده دارد. البته باید بگوییم همه پرادوهای ژاپنی مدل ۲۰۲۲ را برای تست ایربگ و ترمز ببرند و اگر تایید شد اجازه بدهند به دست عوامی که دستشان به دهانشان میرسد برسد. فیلم مصاحبه عبدالعلی بعد از انجام مراسم معارفهاش را دیدم. معلوم است تسلط خوبی به پتروشیمی دارد و همه چیز را خوب میبیند. ظاهرا برنامههای مفصلی هم دارد، ولی در شروع از منابع انسانی حمایت میکند. دستش درد نکند. باعث دلگرمی همه کارکنانش میشود.
یکشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۰
دیشب بعد از پایان نوشتن خاطرات روزانه خبر شنیده شدن صدای انفجار در بخشهای کوچکی از غرب کشور به دستم رسید. درست است که همزمان در همدان و کرمانشاه و سنندج شنیده شده، ولی بعید است چیز مهمی باشد. صبح منتظر بودم تا اظهار نظر یکی از بلالفروشان همیشه در صحنه را درباره صدا بشنوم تا رفع ابهام شود. خبری نشد. احتمالا چیزی مابین رعد بی برق و ترکیدن سیلندر گاز بوده است. نباید نگران بود. صحبتهای عیسی درباره شایستگی عوام برای برخورداری از اینترنت با سرعت چندصد مگابیتی را خواندم. اتفاقا عکس خود عیسی هم ضمیمه خبر بود که به خاطر اینکه هنوز متناسب با شایستگیهایمان سرعت اینترنت را تنظیم نکردهاند تا آخر شب هم دانلود نشد. عیبی ندارد. بعدا عکسش را میبینیم. تصویر نامه آنی علی، پسر باجناق غلامعلی، خطاب به حجت، از خواصالدوله آیندهدار را دیدم. برای یکی از مسابقات تلویزیون بودجهبگیر تقاضای کمک مالی کرده بود. اتفاقا نام خانوادگی تهیهکنند مسابقه هم مثل نام خانوادگی یکی از خواصالدولههای دوره مرحوم اکبر است که امور آموزش عالی را تمشیت میکرد. این مشابهتهای اسمی خیلی نوستالژیک است و چه خوب که نسل اندر نسل از این چیزها داریم. علی برای مسابقه ۴۸ میلیارد تومان کمک خواسته بود که حجت فعلا ۶ تایش را دارد. شاید اگر درخواست علی اینقدر آنی نبود میشد بقیهاش را هم جور کرد. واقعا نباید اجازه دهند به تلویزیون بودجهبگیر اینقدر فشار بیاید که به خاطر سرگرم کردن ما مجبور شود دستش را جلوی دیگران دراز کند. باز خوب است علی و حجت رفیقند و از این حرفها با هم ندارند. بخشهایی از صحبتهای کیانوش را شنیدم. گویا برای تلویزیون بودجهبگیر سریال ساخته، ولی همه بخشهای گربهدارش را حذف کردهاند. ناراحت بود. نباید باشد. قرار نیست با بودجه عوام سریال بسازد و مساله حضور گربه در کوچه و خیابان را عادیسازی کند. اگر امروز در همین مرحله گربه جلوی این افراد گرفته نشود فردا در مرحله سگ باید با ایشان مقابله کرد. احمد، از خواصالدوله، خبرهای خوبی درباره آسیبهای اجتماعی داد و گفت وضعمان در مقایسه با غربیها خیلی خوب است. در خودکشی در ردههای پایین هستیم و آمار طلاقمان زیاد است که آن هم به خاطر زیاد بودن ازدواج است. صحبتش منطقیست. تقریبا ترجمه دیگر همان عبارت دوره حسن است که میگفت نشاط دلها خیلی زیاد است. باید از خواص به خاطر فراهم کردن این فضای امن و مفرح تشکر کنیم. علیرضا اعلام کرد که در این چهار ماهی که رییس بلدیه شده اتفاقات بزرگی رقم زده و من را به ما تبدیل کرده است. کار بزرگیست. "ن" را برداشته و "ا" را جایگزین کرده است. خیلی خوب است که خواص متناسب با جایی که خواصیگری میکنند میتوانند مفاهیم ادبی و فلسفی در اختیار مخاطبان عام بگذارند.
دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰
بهزاد معاون حجت در توییتر از کسانی که نامه علی به حجت را منتشر کردند تشکر کرد. ظاهرا قبل از حجت این پولها را به جریانهای سیاسی و باندهای بدنام و حقوقبگیران غیرحضوری میدادند، اما در دوره حجت قرار است از طریق علی به صاحبان مشاغل مهارتمحور بدهند. کار خیلی خوبیست. دستشان هم درد نکند. اصلا مگر کسی اعتراضی داشت؟ فقط ما پیشنهاد دادیم بودجه تلویزیون بودجهبگیر را زیاد کنند که بتواند به حجت کمک بکند که بیشتر از این کمکها به صاحبان مشاغل مهارتمحور بکنند. شنیدم بهروز از فیلمسازی خداحافظی کرد. البته بعد فهمیدم که تهیهکنندگی و کارگردانی سریال را کنار نگذاشته، اما کارگردانی سینما در ایران را نمیخواهد ادامه بدهد. تحت تاثیر قرار گرفتم. سریالش را برای تلویزیون بودجهبگیر میسازد و نمیگذارد عوام از هنرش بینصیب بمانند. فیلم را هم اگر خارجیها پیشنهاد بدهند احتمالا قبول میکند. اتفاقا بهروز یک زمانی هم قرار بود در خارج از کشور تلویزیون راه بیندازد. خودش یادش رفته، اما عوامالملک قرار نیست فراموش کند. خبر جلسه دیشب ابراهیم با روسای بانکها را خواندم. فرمانهای مهمی صادر کرده است. قرار است مشکلات بانکی هم حل شوند. از وقتی ابراهیم آمده است همه بایدها و نبایدهایش انجام میشوند و مشکلات از بین میروند. شاید فردا به بانک بروم و ببینم به اعتبار عوامالملک بودن بدون وثیقه و ضامن میتوانم ده میلیون تومان وام بگیرم. برای خرید برنج و گوشت در ماههای آینده لازم میشود. اخباری درباره محسن از خواص نفتی منتشر شد. گویا همزمان از دو جا حقوق میگرفته است. عدهای ممکن است بخواهند شلوغ کنند، اما بیخود است. بعضی از خواص آنقدر خاصاند که اگر از چند جا هم حقوق بگیرند عیبی ندارد. کیفیت کارشان بالاست. نوش جانشان. آخر شب شنیدم ابراهیم قصد دارد به زودی به روسیه برود. به همین خاطر از یک سری از خواص قدیمی درگیر در امور بینالملل به جز جواد دعوت کرده تا با ایشان مشورت کند. کار خیلی خوبی بوده.
سهشنبه ۲۸ دی ۱۴۰۰
گزارش روزنامه بلدیه درباره سرقت تجهیزات پل وردآورد را خواندم. تازه متوجه شدم چرا در این چند روز اخیر بخشی از مسیر بزرگراه حکیم تهران مسدود شده است. معلوم است سارقان محترم اخیرا هم در حوزه علوم فنی و مهندسی مطالعات خوبی دارند و هم فیلمهای سینمایی روز و کلاسیک را دنبال میکنند. چون طوری آهنآلات پل را سرقت کردهاند که واقعا خارج از توانمندی و تخصص دزدهای قدیم است. روش اجرایی سارقان دوربینهای ترافیکی را هم خواندم. آن هم بدیع و خلاقانه بود. شاید لازم باشد از این به بعد کسانی که با سرعت غیرمجاز در بزرگراهها رانندگی میکنند اول توسط پلیس آگاهی متوقف شوند و اگر رفع اتهام شدند به پلیس راهور سپرده شوند. بخشی از مصاحبه محمود با یک خبرنگار ترکیهای را خواندم. گفته برای اینکه رفاه عوام بیشتر شود اگر خودشان بخواهند حاضر است دوباره رییس خواصالدوله شود. این هم علاقهاش به عوام ما را شرمنده میکند. معلوم است محمود با اینکه ابراهیم از خواصالدولههای او استفاده میکند خیلی از ابراهیم راضی نیست. عیبی ندارد. خیلی از تیمهای فوتبال هم در میانه فصل مربی خود را عوض میکنند و با همان بازیکنها ادامه میدهند. حسین قبل از آغاز رسمی سفر ابراهیم به روسیه به دیمیتری تلفن زده و قرار شده مشکل صادرات فلفل دلمهای ما به روسیه حل شود. خیالم راحت شد. نگران بودم که مبادا فلفل دلمهای در دستور جلسه ابراهیم و ولادیمیر قرار نگیرد. اتفاقا مصاحبه محمودرضا، سفیرالدوله سابق خودمان در روسیه با تلویزیون بودجهبگیر را دیدم. خیلی ناراحت بود. ظاهرا روسها خیلی از ما راضی نیستند. مهم است که سفیرالدولههای ما اینقدر نگران منافع کشورهای میزبان خودشان باشد. باعث تحکیم روابط میشود. تازه بعد از دوره ایشان مساله فلفل دلمهای هم به ناراحتیهای روسها اضافه شده است. اخباری درباره واگذاری پروژه اینترنت ملی به چین شنیده میشود. خیلی خوب است. اصلا ملی یعنی همین. یکی از خواصالمله هم کلی از چینیها تعریف کرده و گفته در این زمینه به ابتکار منحصر به فردی دست پیدا کردهاند. راست هم میگوید. چینیها در این زمینهها هم خیلی مبتکر و منحصر به فرد هستند. مصاحبه یکی از خواصالمله با تلویزیون بودجهبگیر درباره وضعیت اقتصادی و درآمد سرانه را دیدم. معلوم است وضع همه عوام از نظر درآمدی خیلی خوب است، ولی به چشمشان نمیآید. کمی با اعداد مشکل داشت. چیز جدیدی نیست. خواص اینقدر درگیر حل و فصل مسائل ما عوام هستند که نمیتوانند با اعداد ارتباط خوبی برقرار کنند. یکی از خواص خودرویی درباره باز نشدن کیسه هوای خودروها در تصادف زنجیرهای چند روز پیش توضیحات فنی جامعی داد. ظاهرا باز شدن کیسه هوا به شرایط برخورد بستگی دارد و اگر هم کیسه هوای خودرو در تصادف باز نشود به خودروساز ربطی ندارد و باید به سراغ سازنده کیسه هوا رفت. کاملا منطقیست. یادم باشد از این به بعد در زمان خرید خودرو فهرست سازندگان تمام اجزای ماشین را همراه سایر اسناد تحویل بگیرم. بالاخره لازم میشود. تصاویر تصادف را دوباره دیدم. حق با خواص خودروییست. خودروها طوری به هم برخورد کرده و له شده بودند که کیسه هوا امکان تشخیص اینکه شرایط باز شدن را دارد یا نه پیدا نکرده است. بیخود نباید علیه تولیدات باکیفیت داخلی جوسازی کرد.
چهارشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۰
قبل از خروج از منزل یادداشتهای روزنامههای بودجهبگیر را خواندم. ظاهرا غربگرایان و طرفداران آمریکا و خود آمریکا مخالف همکاری بلندمدت ما با چینیها و روسها هستند. برای مخالفتشان هم ادعاهای واهی میکنند و شعار نه شرقی، نه غربی را تکرار میکنند. نباید اهمیت داد. اینها به خاطر شکست آمریکاییها در راهبرد فشار حداکثریست. اتفاقا رابطه با چین و روسیه مصداق تحقق آن شعار است. چون چین و روسیه که غریبه نیستند. در این شعار مصداق شرقی، ژاپن و کمی هم کره جنوبی است و تکلیف بخش غربی هم از اول معلوم بوده. عصر فیلمهای مجمع عمومی یک بانک را دیدم. فضای پویا و با نشاطی بود. معلوم است همانطور که همه کاندیداهای ریاست خواصالدوله که الان خودشان جزو خواصالدوله هم هستند قول داده بودند مشکلات بورس و سهامداران حل شده و در جلسات مجمع عمومی میتوانند روی فعالیتهای فیزیکی و ورزشی متمرکز شوند. سالها بود که از نقش بانکها در رونق ورزش همگانی غفلت شده بود. سلمان، از خواصالمله اعلام کرد که یکی از مسببین وضع اقتصادی فعلی اتاق بازرگانیست و اصلا چرا آمریکا تا حالا رییس اتاق را تحریم نکرده است؟ نکته مهمیست. البته باید بهتر توضیح میداد که در عصر ابراهیم وضع اقتصادی خوب است، اما مشکلات قبلی تقصیر اتاق است. ولی تیزبینی سلمان هم جای تقدیر دارد. واقعا چرا آمریکا در تحریم افراد دقت نمیکند. لازم است از این به بعد یک نسخه از سخنرانیها و مصاحبههای سلمان را برای آمریکاییها بفرستیم تا لااقل وقتی تحریم میکنند طوری بکنند که رضایت خواص تامین و مانع از بروز نگرانی در بین ایشان بشود. تصاویر ورود ابراهیم به مسکو و جلسهاش با ولادیمیر را دیدم. خیلی باشکوه بود. معلوم بود هوای مسکو سرد است و به همین خاطر روسها طوری برنامهریزی کرده بودند که ابراهیم به بهانه مراسم استقبال رسمی در فرودگاه و جاهای دیگر معطل نشود و مستقیما به کاخ کرملین برود. کار درستی بود. ابراهیم، سید محرومان است و به تشریفات علاقهای ندارد. جلسه با ولادیمیر هم در دو سر یک میز خیلی بزرگ برگزار شده بود. احتمالا به نشانه وسعت علاقه و عمق خدمات روسها به ایران در طول تاریخ از این میز استفاده شده بود. خوشبختانه اتاق جلسه خلوت بود و احتمالا طرفین در شنیدن صدای همدیگر مشکلی نداشتند. قبل از خواب فیلم کوتاهی از خدمات زیاد سعید در خرمشهر را دیدم. یک خیابان را آسفالت کرده بود. دستش درد نکند. همین فیلمها و تصاویر است که باعث آبادی و سازندگی خرمشهر و آبادان میشود. اتفاقا محمدباقر هم از این سازندگیها کرده است.
پنجشنبه ۳۰ دی ۱۴۰۰
صبح زود یکی از عوام فعال در حوزه خردهفروشی مواد غذایی پیغام داد و گفت قیمت سیبزمینی منجمد که در روز اول شروع عصر ابراهیم، کیلویی ۳۲۰۰۰ تومان بوده است به ۴۸۰۰۰ تومان رسیده است. نفهمیدم منظورش از این پیام چه بود. لابد قصد سیاهنمایی دارد. قبلا هم اعلام شده بود که در عصر ابراهیم چیزهایی که ضرر دارد را گران میکنند تا عوام از خیر خرید آنها بگذرند. احتمالا سیبزمینی منجمد هم جزو همین دسته است. اصلا بهتر است سیبزمینی را تازه بخرند. شاید هم اگر محمود تجربیاتش را در اختیار ابراهیم بگذارد، سیبزمینی تازه به شکل رایگان بین عوام توزیع شود. امروز هم بعضی سهامداران بورس دور همدیگر جمع شدند و از همه خواص به ویژه آنهایی که چند ماه پیش کاندیدای ریاست خواصالدوله بودند تشکر کردند. معلوم است همانطور که همگی قول داده بودند مشکل بورس ظرف چند روز بعد از دوره حسن حل شده است. گویا ادعا شده که تعداد کاربران تلگرام در جهان از ۵۰۰ میلیون نفر گذشته است. بعید است صحت داشته باشد. ما با فیلتر کردن تلگرام چنان ضربهای به پیکر این برنامه مشکوک زدیم که هنوز کمر راست نکرده است. احتمال دارد با استفاده از ربات اقدام به ساختن کاربران جعلی کرده باشند و اطلاعات کاربران شبکههای اجتماعی داخلی ما را آنجا کپی کرده باشند. حرفهای جمیله دختر احمد و همسر ابراهیم را خواندم. گویا چند روز پیش کتاب سرگذشت میشل، همسر باراک، را خوانده و خوشش آمده و از ابراهیم پرسیده که من هم یکی از اینها بنویسم که ابراهیم موافقت کرده است. چقدر تفاهم این زوج، زیبا و راهگشاست. امروز عصر بازار اخبار مربوط به ورزش داغ بود. حمید اعلام کرد که به مساله حجاب در ورزش باید بیشتر توجه شود و حجاب فقط مخصوص نسوان نیست. معلوم است مربی تایلندی که چند سال پیش حجابش را رعایت کرده بود این روزها را میدید. البته حمید درباره رعایت حجاب در اتوبوسهای خالی تیمهای ملی اظهار نظر نکرد. مریم، معاون حمید هم اعلام کرد که راهاندازی ورزش بوکس برای نسوان به همین سادگی نیست و باید مجوزهای خاصتری اخذ شود. عجیب است که به این چیزها فکر میکنند. اگر قرار باشد پای نسوان به این نوع ورزشها باز شود سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. باید مقابله کرد. مسابقه فوتبال نسوان ایران و هند را تماشا کردم. خوشبختانه تلویزیون بودجهبگیر رعایت مسائل را کرده بود و مسابقه را پخش نکرد. نسوان ما رعایت حجاب را کرده بودند، اما چند بار وقت ضربه زدن به توپ با سر صحنههای نامناسبی اتفاق افتاد و جلوی موهای بازیکن ما از همان فاصله دور معلوم شد. باید برای حل این مشکل فکری شود. خواص قطعا نمیگذارند تکرار شود. غروب اخبار سفر ابراهیم به مسکو را دنبال کردم. خوشبختانه یک دکترای دیگر هم گرفت. اینکه ابراهیم همزمان با این حجم کارهای اجرایی در طول همین شش ماه دو تا دکترای جدید گرفته، خیلی چیزها را ثابت میکند. اگر همین طور پیش برود بعد از هشت سال یا حتی بیشتر، ابراهیم، دکترترین رییس خواصالدوله تاریخ کشور خواهد شد. بخشهایی از صحبتهای ابراهیم در دیدار با ولادیمیر را شنیدم. گویا تصمیممان درباره همکاریهای تجاری و اقتصادی و سرمایهگذاریهای تجاری و اقتصادی این است که سطح همکاریهای تجاری و اقتصادی در سطح قابل قبولی قرار گیرد. تصاویر مراسم بدرقه ابراهیم را هم دیدم. در فرودگاه با بقیه خداحافظی کرد و از بالای پلکان هواپیما برای همه دست تکان داد و برگشت.