عوام الملک در افاضات اضافه این هفته خود مطابق معمول به همه مسائل جهان پرداخته و رهنمودهای روشنگر ارایه کرده است. هر چند عوام قدر نمیدانند.
دیدارنیوز ـ عوام الملک:
جمعه ۲۶ شهریور ۱۴۰۰
ظاهرا ابراهیم علاقه ندارد جمعهها در منزل باشد. این هفته طوری تنظیم کرد که شب جمعه هم منزل نباشد و روز جمعه کلا ایران نباشد. بزرگوار مشهدی هم اعلام کرد سفر دامادش به تاجیکستان برکات بیشتری نسبت به دیدار با عوام دارد. فیلم سخنرانی ابراهیم در تاجیکستان را تماشا کردم. علی و غلامحسین چشم بسته گوش میدادند. میخواستند تمرکزشان بیشتر باشد. عدهای مغرض سر و صدا راه انداختند که این دو نفر در زمان سخنرانی ابراهیم خواب بودهاند. دروغ است. حتی اگر هم راست باشد ایرادی ندارد. بالاخره علی و غلامحسین خبر داشتند ابراهیم قرار است چه چیزهایی بگوید و اتفاقا کار خوبی کردند که استراحت کردند. البته یک احتمال هم دارد که خوابیدنشان بخشی از عملیات فریب حاضران بوده تا فکر کنند هیات ایرانی خواب است و هر چیزی که دارند نشان بدهند. بالاخره محسن جزو خواصالدوله شده و قطعا از همه تواناییهایش استفاده میشود. عصر خبر عضویت رسمی ایران در پیمان شانگهای اعلام شد. حالا بیشتر معلوم میشود که واقعا حسن و محمدجواد هیچ کاری نکردند و از وقتی ابراهیم و حسین آمدهاند همه مشکلات بینالمللی ما در حال حل شدن است. همانطور که چند روز پیش هم آژانس همه شرایط ما را پذیرفت و مفتضح شد. برکات سفر ابراهیم به تاجیکستان تا شب به جایی رسید که ابراهیم دکتر و عضو هیات علمی دانشگاه ملی تاجیکستان شد. بزرگوار مشهدی یک چیزی میدانست که صبح آن حرفها را زد. عصر فیلمی از محمد دیدم که در آن قول داد تا هفته آینده مرغ میآید و قرار شد اگر تا جمعه مرغ نیامد خبرنگار رادیو و تلویزیون بودجهبگیر به او زنگ بزند. بالاخره مرغ هر جا باشد تا جمعه آینده باید بیاید. خیلی خوب است که معاون ابراهیم اینقدر پیگیر و در دسترس است.ای کاش زودتر معاون رییس خواصالدوله شده بود تا عوام میتوانستند اگر واکسن کرونا نیامد به او زنگ بزنند. شب تصاویر دلفینکشی در جزایر فارو را دیدم. گویا ۱۵۰۰ دلفین توسط عوام آنجا کشته شده بودند. دریا قرمز بود. عیبی ندارد. عوام اروپا حتی اگر خون هم بریزند باکلاس و درست است، ولی در خاورمیانه عوام هر کاری بکنند غلط است. احتمالا دلفینها بدشان نیاید به ایران مهاجرت کنند.
شنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۰
خبردار شدم که شبکه اینترنتی وزارت بهداشت توسط مخابرات قطع شده است. یک عده از وابستگان وزارت بهداشت سعی کردند جنجال راه بیندازند که این قطعی برای واکسیناسیون کرونا ایجاد دردسر میکند. مخابرات اصلا نباید اهمیت بدهد. باید حتما اینترنتشان را قطع نگه دارد تا دلیلش معلوم شود. اصلا باید به همه عوامل وزارت بهداشت یاد بدهد که وقتشان را در اینترنت تلف نکنند و نهایتا پیامک بدهند. خیلی خوب است که خواصالدوله در برخورد با خودشان هم تبعیضی قائل نمیشوند. تصاویر ناراحتکنندهای از تیم ملی فوتبال زنان به دستم رسید. خیلی منقلب شدم. لباسهایشان ناجور بود. احتمال به گناه افتادن بینندگان وجود دارد. اصلا معلوم نیست زنان برای چه باید فوتبال بازی کنند که تیم ملی فوتبال زنان بخواهد ایجاد شود. باید با همه کسانی که در طراحی، دوخت، تهیه و پوشیدن لباسها و همچنین گرفتن عکس از تیم نقش داشتهاند برخورد سریع، فوری و انقلابی صورت بگیرد تا عوام احساس آرامش کنند. رییس خواصالدوله لبنان اعلام کرد که ارسال سوخت از ایران به لبنان مصداق نقض حاکمیت این کشور است. به نظر میرسد تازه آمده و توجیه نیست. اهمیتی هم ندارد. حاکمیت ما و آنجاها ندارد. سوخت ما و آنها هم ندارد.
یکشنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۰
از اول صبح عدهای شروع به جوسازی علیه باقر کردند. باقر چند وقتیست که ظاهرا کاری با کسی ندارد و مشغول کارهای خودش است، اما گروهی علیهاش غوغاسالاری راه انداختهاند که چرا به بعضیها در بهارستان پست داده است. اکاذیبی مثل املاک نجومی را مورد اشاره قرار دادهاند. چنین چیزی اصلا وجود نداشته است. ساخته و پرداخته ذهن خواصالبلد قبلی بود. اگر راست بود رسیدگی میشد. مطمئنم باقر توجهی نمیکند و کار خودش را میکند. همیشه همینطور بوده است. یکی از خبرگزاریهای بودجهبگیر موقع انتشار خبر درباره ابراهیم حواسش پرت شد. عیبی ندارد. پیش میآید. بالاخره بودجه میگیرد که اشتباه هم بکند. اگر بودجه نمیگرفت این اشتباه قابل چشمپوشی نبود. غروب خبر استعفای محسن از یکی از پستهایش آمد. یک محمدباقر دیگر به جایش آمد. مهم هم همین است. هم مثل محسن، آقای سردار است هم محمدباقر است. هر چه خوبان همه دارند را دارد. صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت. البته خیلی نباید ناراحت بود. محسن کامل نرفته است و هر وقت لازم باشد برمیگردد.
دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۰
گزارش خبرگزاری بودجهبگیر درباره تولید واکسن برکت را خواندم. خوشبختانه با اینکه خطهای تولیدش، چینی و هندی هستند واکسنش ایرانیست. اصلا برکتش به همین چیزهاست. معلوم شد دلیل تاخیر در تولید واکسن هم این بوده که مهندسان و تکنسینهای نصب خط بلافاصله بعد از ورود به ایران کرونا گرفته بودند. باید بررسی کنیم. بعید نیست کار غربیها باشد که مانع صادرات واکسن ما بشوند. ابراهیم امروز حرفهای خوب و مهمی زد. گفت دلیل افزایش واردات واکسن و پذیرش عضویت ایران در پیمان شانگهای این است که دوستان و همسایگان ما فهمیدهاند قرار است به جای اینکه به چپ نگاه کنیم به راست زل بزنیم. البته منظورش از افزایش واردات واکسن را نفهمیدم. ما که خودمان صادرکنندهایم. غلامحسین هم به عنوان رییس خواصالرعایا به کسانی که در زمین دشمن بازی میکنند یا در فضای مجازی دروغ میگویند هشدار داد. کار خوبی کرد. معلوم نیست وقتی خودمان زمین به اندازه کافی داریم چرا عدهای برای بازی به زمین دشمن میروند.
سهشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۰
قبل از ظهر با یک سری عدد و رقم در گزارشهای مختلف درگیر بودم. قیمت ماست ۵۰ هزار تومان شده است. باید کمی زور بزنیم تا ۱۰۰ هزار تومان بشود و موقع خرید راحتتر حساب کنیم. یکی از مسوولان امور مرغداری اعلام کرد قیمت مرغ نباید بیشتر از ۲۸ هزار و نهایت ۲۹ هزار تومان باشد. خیلی خوب است که نهایتش ۳۰ هزار تومان نیست. رقم زیان قدیمیترین بانک کشور را هم دیدم. ۶۷ بود جلویش تا بینهایتها صفر!ای کاش حالا که قرار است زیان بدهند رقمش را طوری رُند کنند که بشود خواند. ظهر حرفهای مهم یکی از خواص متخصص در مصلحتشناسی را خواندم. گفته زننده است که بعضیها خودروی خارجی سوار میشوند و خوب است فرهنگ دوچرخهسواری گسترش یابد. نگرانش شدم. چون بعید است خودش به دلیل کبر سن بتواند از دوچرخه استفاده کند. لوازم یدکی پیکان هم به این سادگی پیدا نمیشود. امیدوارم برای رفت و آمد روزانه خودش دچار مشکل نشود وگرنه تشخیص مصلحت ما عوام مختل خواهد شد. باید پیغام بدهم و بگویم تاکید کند وقتی صحبت از دوچرخهسواری میکند روی سخنش با نسوان نیست و این جماعت سواستفاده نکنند. دوچرخه و خودروی داخلی برای کسانیست که بیرون از منزل کار دارند و نسوان شامل این قاعده نمیشوند. پیاز داغ درست کردن نیازی به وسایل نقلیه ندارد. عصر اخبار اولین تصمیمات خواصالبلد جدید را شنیدم. قرار است مخازن زباله را قفلدار کنند تا کسی به زبالههای داخلش دست نزند. قاعدتا نگران سلامت و بهداشت عوام هستند. معلوم نیست حالا که دیگر حسن هم نیست برای توزیع کلید قفلهای مخازن زباله بین عوام چه فکری کردهاند. چه خوب است که خواصالبلد جدید بر خلاف قبلیها کار میکنند. یکی از خواصالمله حرفهای بد و عجیبی درباره کشور دوست و برادر، چین، زد و گفت نمیخواهند ما در تولید واکسن خودکفا بشویم. کذب است. ما از اول خودکفا بودیم و مستضعفان جهان و آمریکا مدتهاست از واکسنهای ما استفاده میکنند. حتی حسین به ویتنامیها هم قول داد که از واکسنهای خودمان به آنها بدهیم. چینیها هم کمی از واکسنهای خودشان به ما میدهند تا ما در صادرات واکسنهای خودمان مشکل پیدا نکنیم. آخر شب با رییس جدید دانشگاه تهران آشنا شدم. مقالات مهمی دارد. کلا به نظر میرسد روسای جدید دانشگاه در عصر ابراهیم همه اهل مقاله دادن هستند. قطعا به زودی خبرهای خوبی درباره تولید علم و حتی صادرات آن خواهیم شنید. تصاویری از مسافران در یک هواپیما به مقصد نجف دیدم. خوشبختانه نحوه سوار کردن مسافران در هواپیما طوری بود که بعید است کرونا جرات نزدیک شدن به سرنشینان پرواز را پیدا کرده باشد.
چهارشنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۰
متن حکم صادر شده از سوی جواد برای یکی از معاونانش را دیدم. ظاهرا قرار است جهاد سازندگی را دوباره ایجاد کنند. اینکه بعضی سازمانها و وزارتخانهها را منحل یا ادغام میکنند و بعد از چند سال دوباره از اول راه میاندازند خودش یک نوع کار است. ما عوام همه ظرایفش را درک نمیکنیم. اتفاقا عصر ابراهیم فرصت خوبیست که کمیتهها هم دوباره تشکیل شوند. حرفهای جدید ابراهیم را هم شنیدم. گفته حتی آنهایی که به او رای ندادهاند به دولتش امیدوارند. راست میگوید. مخصوصا که قرار است بعضی چیزها را دوباره راه بیندازد. در ضمن از وقتی هم ابراهیم آمده همه مشکلات کشور حل شده است. عصر در منزل ماندم. درباره فلسفه نامگذاری مکانها خواندم و فکر کردم. از جمله نکات امیدوارکننده عصر ابراهیم همین است که مثلا همه مدیران را از اطراف پل مدیریت انتخاب و جمع میکنند. لازم است خواصالبلد جدید این مساله را در نامگذاریهای خودشان لحاظ کنند. اولین قدم هم این است که اسم خیابان محل کار خودشان را به خواصالبلد تغییر بدهند تا از این به بعد کسی جز خودشان به عنوان خواصالبلد انتخاب نشود و مشکلات تهران هم مثل همه مشکلات کشور حل شود.
پنجشنبه ۱ مهر ۱۴۰۰
آخر شب اخوی تماس گرفت و گفت اسم خودش و مرا برای واکسن زدن نوشته است و امروز باید واکسن بزنیم. اوقات تلخی کردم. خیلی وقت است که نوبتم شده، اما مخالف واکسیناسیون اجباری هستم. این مدت هم سعی کردم از کسانی که خودجوش به واکسیناسیون اجباری اعتراض دارند حمایت کنم. اخوی قول داد اگر حتی برکت نبود فقط واکسن چینی بزنیم که مطمئن است و سراغ جنسهای مشکوک نرویم. قبول کردم. صبح قبل از بیرون رفتن اخبار افغانستان را چک کردم. جریان اصیل طالبان رییس جدیدی برای دانشگاه کابل انتخاب کرده است که ضمن علاقه به مین از روزنامهنگاران خوشش نمیآید. باید طالبان را نصیحت کرد. این کارشان همزمان با اینکه ما دارندگان مقالات معتبر را برای ریاست دانشگاههای مختلف انتخاب میکنیم خیلی خوب نیست. تبادلات علمی و فرهنگی را دچار مشکل میکند. پیش از ظهر برای واکسن زدن رفتیم. خوشبختانه خیلی معطل نشدیم و فقط هم واکسن چینی موجود بود. زدیم. اینطوری به صادرات واکسنهای خودمان هم کمک میشود و غربیها هم بهانهای برای ارسال واکسنهای مشکوک پیدا نمیکنند. یکی از خواصالرعایا اعلام کرد که درباره مرگ مشکوک یک زندانی در زندان تهران باید از مسوولان مربوطه سوال شود. احتمالا منظورش این است که باید از خود زندانیان پرسید. خبرنگاران باید دندان روی جگر بگذارند تا زندانیان آزاد شوند و بشود از آنها پرسید. خوشبختانه سعید هم امروز پست مناسبش را گرفت و قرار است مناطق آزاد تجاری و صنعتی را بیشتر آزاد کند و بسازد. در این چند ماه ثابت شده که برای همه عوام فرصتهای برابر برای تبدیل شدن به خواص وجود دارد. یعنی اگر کسی از حوالی پل مدیریت رد نشده است هم میتواند با اعلام کاندیداتوری در هر انتخاباتی که برگزار میشود جای خودش را بین خواص باز کند. حالا میفهمم چرا محسن و باقر در هر انتخاباتی که باشد هستند.