خاطرات این هفته عوام الملک این نابعه شهیر دوران انبانی است از چرندیات این ذهن خلاق که این روزها به خصوص بر سیاست خارجی متمرکز شده است.
دیدارنیوز ـ عوام الملک:
جمعه ۱ بهمن ۱۴۰۰
در اخبار مساله سفر ابراهیم به مسکو و دستاوردهایش همچنان مورد توجه است. ولادیمیر بالاخره پذیرفته که ما عضو پیمان شانگهای هستیم تا نظارت داشته باشیم. چند ماه پیش که ابراهیم آمده بود میگفتند ما فقط عضو هستیم. اصولا در این پیمانهای بینالمللی، نظارت داشتن خیلی مهم است. خبرگزاری بودجهبگیر به دقت زبان بدن ولادیمیر را در دیدار با ابراهیم بررسی کرد. معلوم شد که ولادیمیر به شدت تحت تاثیر جو جلسه قرار گرفته بوده و به دلیل استرس دو بار به کراواتش دست زده و آدامس هم میجویده. مشخص است که فشار جلسه برایش زیاد بوده است. سِر الکس هم در تمام مسابقات آدامس میجوید. احتمالا دلیل غیبت ولادیمیر در مراسم بدرقه هم همین استرس بالا بوده، چون هوای مسکو خیلی سرد است و یک مرد مضطرب با سن و سال او یک سری احتیاجاتی پیدا میکند که روی باند فرودگاه وجود ندارد. خبر مربوط به انفجار آتشفشان در اقیانوس آرام جنوبی را خواندم. گویا از لحاظ صوتی یکی از بزرگترین رویدادها در کره زمین در بیش از یک قرن اخیر بوده و صدای آن تا آلاسکا رفته است. احتمالا منشا صدای شنیده شده در همدان و کرمانشاه و سنندج هم همین مساله بوده است. غربیها میخواستهاند با بزرگنمایی صدای ما، مشکلات خودشان در جزیره تونگا را کمرنگ جلوه بدهند. از ظهر به بعد سخنان بزرگواران شهرهای مختلف به دستم رسید. احمد از مشهد از خواص خواست مکانهایی را در ورزشگاهها آماده کنند تا نسوان بتوانند مسابقات فوتبال را از نزدیک ببینند و اگر از هیجان فریاد زدند یک سری از ذکور از هیجان نسوان سوء استفاده نکنند. فکر خوبیست. اتفاقا، چون در عصر ابراهیم عوام ما از اناث و ذکور تبدیل به موجوداتی متفاوت از دوره حسن شدهاند میتوان یک سری کارهای ممنوع را یواشیواش آزاد کرد. یکی از آنها همین به ورزشگاه رفتن نسوان است. اتفاقا بزرگوار ساروی هم گفته که خوشبختانه خواصالدولهای مشغول به کار شدهاند که از نظر نوع تفکر فرهنگی به بزرگواران سراسر کشور نزدیک هستند. قطعا باعث میشود هیچ مشکلی در فرهنگ باقی نماند و همه چیز در فرهنگ عالی بشود. جلوی تهاجم فرهنگی هم گرفته میشود. احمد از مشهد علاوه بر مساله ورزشگاه رفتن نسوان گفت که نسوان بدحجاب باید احساس کنند عوام از آنها بدشان میآید. صحیح است. هم باید احساس کنند و هم مشاهده. البته احمد این را هم پرسید که آیا این صحیح است که عدهای او را در فضای مجازی مسخره کنند؟ خیلی ناراحت شدم. کسی نباید این کارها را بکند. فضای مجازی فقط باید صحبتهای بزرگواران را عینا منتشر کند. هر استفاده دیگری ناصحیح است و کار بدیست. بزرگوار رشتی هم یادآوری کرد که چین و روسیه مردمآزار نبودهاند و مخالفان رابطه با روسیه و چین سمپات دشمن هستند. به نظرم خیلی ارفاق کرد. اصلا هر کسی که با رابطه با چین و روسیه مخالف است خود دشمن است. آخر شب عوامالنسا پیامهای برخی از عوام را که از طریق صفحه اینستاگرام یا وبسایت دیدارنیوز برای من نوشته شده بود خواند. رضا و افشاری و یکی دو نفر ناشناس پیام داده بودند. تقریبا همه شبیه به هم حرف زده بودند. گفته بودند خاطرات من بو گرفته و متعفن است و، چون من هم مثل اصلاحیون از توافق با روسیه سوختهام این چیزها را مینویسم. به فکر فرو رفتم. چرا راجع به مرور وقایع روز اینطوری حرف میزنند. تازه فهمیدم که گویا ما با روسیه توافقی داشتهایم و بیخبر بودهام. اما نفهمیدم چرا باید اصلاحیون دچار سوزش شوند و اصلا به فرض که آنها دچار سوزش شدند به من چه که من هم دچار سوزش شوم و اصلا به فرض که من دچار سوزش شده باشم چرا این دسته از عوام اینقدر از سوختن احتمالی من عصبانی و ناراحت شدهاند. باید راه تماس با این عده از عوام همیشه در صحنه را پیدا کنم و به ایشان بگویم که چیزهایی که در خاطرات میخوانند همان چیزهاییست که روزانه در حال اتفاق افتادن است و اتفاقا دستاوردهای خواص را نشان میدهد. حیف است که نوشته نشود تا آیندگان هم در جریان قرار بگیرند.
شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۰
آقای سردار اعلام کرد به خاطر عدم تامین چیپهای درون کارت خودرو تصمیم گرفتهاند بارکد را جایگزین کنند تا صدور کارت خودرو بیش از این به تعویق نیفتد و به واردات چیپ هم وابسته نباشیم. کار خیلی درستیست. حتی بهتر است برای رفع کامل وابستگی، از بارکد هم استفاده نشود. مهم این است که مشخصات هر خودرو روی یک تکه کاغذ نوشته شود و در اختیار صاحب آن باشد، اما در عوض امنیت داشته باشیم که داریم. فیلم بازدید یوسف از منطقه سیلزده منوجان در استان کرمان را دیدم. مثل همه خواص ایدههای بدیع و عوامپسندی برای حل مشکلات داشت. پیشنهاد میکرد چند تا بلوک بیاورند و در آب بیندازند تا بچهها بتوانند به مدرسه بروند. ظاهرا یوسف به این نتیجه رسیده بود که خواص اطرافش تنبلی میکنند. گفت خودش حاضر است بلوکها را بیاورد و امتحان کند. از خصوصیات ابراهیم و خواصالدولهاش همین است که میگویند اگر لازم باشد خودشان پشت فرمان مینشینند یا بلوک را داخل آب میاندازند. تصاویر طوری بود که به نظر میرسید فاصله یوسف و مدرسه دچار آبگرفتگی حداقل پنجاه شصت متر است، اما صدای یوسف در فیلم قابل شنیدن بود که میگفت از اینجا تا آنجا حدود ده پانزده متر است. ثابت میکند چیزها از آنچه که در تصویر میبینیم به آنهایی که در تصویر هستند نزدیکترند. اصلا فرق نگاه مجازی ما عوام با نگاه حقیقی خواص به چیزهای مختلف در همین جاها مشخص میشود. قبل از ظهر اکثر کانالهای خبری داخلی خبر درگذشت سلمان پادشاه عربستان را منتشر کردند. خوشبختانه برای افزایش سرعت در پوشش خبر همه از یک متن استفاده کرده بودند. موفق هم بودند. چون سرعت انتشار خبر به حدی بود که خود عربستانیها از روی همین یک خبر موجود در اکثر کانالهای خبری ما متوجه درگذشت پادشاهشان شدند. ظاهرا خود سلمان هم از طریق همین کانالها از درگذشت خودش مطلع شد و فعلا از فوت کردن منصرف شد. این که کانالهای خبری ما هم سرعت دارند و هم از صحت اخبار مطمئن هستند باعث میشود هیچ وقت نیاز به مراجعه به بنگاههای خبرپراکنی دشمن نباشد. محمود اعلام کرد قراردادهای ایران با روسیه و چین هیچ اعتباری ندارد و باید به رای عوام گذاشته شود. لابد راست میگوید. وقتی خودش رییس خواصالدوله بود در همه چیز توجه خاصی به رای عوام داشت. پیغام یکی از عوام در کانال تلگرام دیدارنیوز را خواندم. گفته بود من در حال سیاهنمایی و توهین هستم. احتمالا خاطرات کس دیگری را خوانده بود. چون من که جز شرح ماوقع روزانه چیزی نمینویسم. روزگارمان هم که سیاه نیست که بخواهم با نوشتن اتفاقات روزانه رنگش را نشان بدهم.
یکشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۰
کرهجنوبی اعلام کرد که هجده میلیون دلار از داراییهای بلوکه شده ما در آنجا را به عنوان بدهی حق عضویت معوقه به سازمان ملل پرداخت کرده است. واقعا دستشان درد نکند. باید پیغام بدهم و بگویم که اصلا راضی به زحمتشان نبودیم. خوب است خواص سریعا بررسی کنند و ببینند اگر جایی به عنوان بدهی معوقه پشم و چای قبول میکنند به مغولستان و سریلانکا خبر بدهند که سرمایههای بلوکه شده ما را خرج کنند. دستور ابراهیم درباره جذب اعضای هیات علمی در دانشگاهها را خواندم. خیلی خوب و اصولیست. باعث رشد علمی دانشگاهها میشود و محیطهای دانشگاهی را پاک میکند. انیمیشن سعید را با حضور ننه زبیده دیدم. درباره خدمات زیادش در این مدت و حاشیههایی که برایش میسازند بود. دوبله خوب و حرفهای هم داشت. این همه خلاقیت حین خدمت بیسابقه است. سفر ابراهیم به مسکو همچنان در اخبار مورد توجه است. هر چه میگذرد اهمیت و دستاوردهای سفر بیشتر معلوم میشود. فیلمی از صحنه ورود ابراهیم به اتاق برای جلسه با ولادیمیر را دیدم. طوری از دیدن ابراهیم دچار استرس شد که حتی نتوانست یکی دو قدم جلو بیاید. همان جا که بود نشست و جلسه را آغاز کرد. مهم است که رییس خواصالدوله ما بر خلاف قبل این قدر ابهت دارد که حتی ولادیمیر را سر جایش میخکوب میکند. پیامهای پرشور عدهای از عوام را زیر افاضات اضافهام در سایت دیدارنیوز خواندم. به قدر وسع و برداشتشان از ادبیات مناسب استفاده کرده بودند. بیشتر از این هم توقعی نیست و راضی به زحمت نیستم. یکی گفته بود وقتی اصلاحیون سر کار بودند چرا چیزی نمیگفتید و الان میگویید. من همانطور که آن موقع چیزی نمیگفتم الان هم چیزی نمیگویم. فقط همانطور که آن موقع یادداشت روزانه مینوشتم الان هم دارم مینویسم. مدارکش هم موجود است. فکر میکنم بعضی از عوام توقع داشتند از حماسه ابراهیم در مسکو بیشتر بگویم. عیبی ندارد. به سفرها و حماسههای بعدی بیشتر توجه خواهم کرد. البته یکی از عوام گفته بود عوامالملک شکر زیادی میخورد و پشتبندش یکی دیگر گفته بود این کسی که این چیزها را مینویسد احتمالا از خواص است. لابد نکته نفر قبل درباره شکرخوری را خوانده و دچار خطا شده است. چون واقعا الان با این وضع قیمتها بعید است به جز خواص کسی بتواند شکر بخورد. درباره برنج و گوشت و حتی شاید هویج و گوجهفرنگی هم همین است. با این حال باید جمله آن عوام آخری را برای احمد آقا بفرستم. شاید باعث شود صلاحیتم را برای ورود به جمع خواص تایید کنند. البته هنوز شک دارم که خواص بودن بهتر از عوامالملک بودن باشد.
دوشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۰
صبح یادداشت یکی از روزنامههای معلومالحال را درباره قرارداد ۲۵ ساله با چین خواندم. اصرار داشت که باید مفاد قرارداد به اطلاع عوام رسانده شود و ادعا میکرد چینیها خواستهاند این اتفاق نیفتد. عجیب است که با علم به این تقاضای دوستان و برادران چینی ما، این روزنامه چنین مسائلی را مطرح میکند. چینیها اگر چنین چیزی را گفتهاند لابد خیر و صلاح خود ما را خواستهاند. باید هر چه زودتر تکلیف این نوع جراید را معلوم کنند که اینقدر بیخودی جو جامعه را متشنج نکنند. فیلمی از جلسه خواصالبد شیراز به دستم رسید. بسیار پرمحتوی بود و به نظر میرسید برنامهریزی برای اداره شهر روند خوبی دارد. بیخود نیست که از قدیم شهر گل و بلبل بوده است. شاید فقط نوع پرندهاش فرق کرده باشد، ولی گل بوده و به سبزه هم آراسته شده است. تا آخر شب یک سری اخبار تکراری درباره روسیه و حماسه ابراهیم به دستم رسید. آمار کرونا را بررسی کردم. خیلی کم شده است. به نظر میرسد آمار موجود هم فقط مربوط به تیم فوتبال استقلال و یکی دو بازیکن تیم ملی و چند نفر از عوام باشد. کرونا هم مثل بقیه مشکلات در عصر ابراهیم حل شده است. به هر حال باید از خوبیها حتما در خاطرات روزانه نوشت که بعضی از عوام فکر نکنند افاضات ما سیاهنماییست. اتفاقا آنقدر سفیدی در مسائل روزمره زیاد است که نورش در زمان نوشتن خاطرات چشم را میزند. آخر شب نقل قولی از حسین شنیدم که گفته اگر لازم باشد با آمریکا گفتگو میکنیم. خیلی مهم و غرورآفرین است. در دوره حسن، جواد فقط به دنبال مذاکره بود، اما خوشبختانه در عصر ابراهیم، حسین به فکر گفت و گوست. این دستاوردها را باید قدر دانست. البته باز هم خوب است که همانطور که چند روز پیش نوشتم گویا استخر فرح را تعطیل کردهاند و احتمالا قرار است به جایش عمارت کلاه فرنگی بسازند.
سهشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۰
صحبتهای حسین درباره گفت و گوی مستقیم با آمریکا همچنان در اخبار مورد توجه است. اتفاقا یکی از خواص اصولی گفته بود باید مستقیم و دوجانبه باشد که آمریکا فکر نکند به مذاکرات برگشته و ۱+۴ دوباره تبدیل به ۱+۵ شده است. کاملا منطقیست. حتی یکی از روزنامههای بودحهبگیر در تیترش گفته بود به شرط توافق خوب با تضمین بالا میتوان مذاکره مستقیم هم کرد. خوبی عصر ابراهیم این است که همه کارهایی که جواد و حتی خود حسن نمیتوانستند انجام بدهند حسین و شاید خود ابراهیم بتوانند خوبش را انجام بدهند. اخباری درباره وضع بورس شنیده میشد. قطعا از وقتی حسن رفته بورس هم مثل بقیه چیزها خوب شده است. بالاخره ابراهیم و محسن و امیرحسین وقتی کاندیدای ریاست خواصالدوله بودند قول حل مشکل بورس ظرف چند روز را داده بودند و به نظر میرسد به وعدههایشان هم عمل میکنند. گویا عدهای از عوام هم در فضای مجازی و حتی در برابر ساختمان بورس مشغول تشکر از ابراهیم به خاطر همین مساله هستند. متاسفانه تلویزیون بودجهبگیر اصلا این تشکرها و نشاط عوام را منعکس نکرده، اما خوشبختانه خبر فرار ۳ راس میمون دمدراز در آمریکا را پوشش داد. این کار خوب است. باعث میشود عوام بفهمند در حالی که مشکلات خودشان در حال حل شدن است آمریکاییها حتی توان کنترل سه راس میمون دمدراز را ندارند. اینها نشانه فروپاشی آمریکاست. کلا خوبی تلویزیون بودجهبگیر این است که در وقت مناسب به حیوانات توجه ویژه میکند. یادم هست بیست و دو سال پیش در روز ملی ریشتراش خبری از همزیستی مسالمتآمیز موش و گربه در تایلند پخش کرد. از سر شب خبردار شدم ابراهیم میخواهد با تلویزیون بودجهبگیر مصاحبه کند. خیلی هیجانزده شدم و تصمیم گرفتم تماشا کنم. این که رییس خواصالدوله علیرغم همه مشغلهها و خستگیها آخر شبش را به مصاحبه با تلویزیون اختصاص میدهد نشاندهنده توجه او به عوام است. البته، چون دیروقت بود مزاحم خبرنگاران بقیه رسانهها نشدند. میتوانند راحت داخل خانه بنشینند و از تلویزیون بودجهبگیر تماشا کنند و خبرش را بنویسند. بعید است سوال خاصی هم داشته باشند که تلویزیون بودجهبگیر از ابراهیم نپرسد. قبل از خواب یادم آمد که یادم رفته مصاحبه ابراهیم را تماشا کنم. فیلترشکن را روشن کردم و در تلگرام به دنبال حرفهای ابراهیم گشتم. گفته که دغدغه عوام دغدغه او هم هست. البته تاکید کرده این حرف را درباره مساله بورس گفته است. خیالم راحت شد. چون اگر قرار بود دغدغه عوام در همه زمینهها تبدیل به دغدغهاش بشود کلا نمیشد. اعلام کرده که نقطهقوت خواصالدولهاش این است که انتصابات فامیلی ندارد. راست است. اکثر خواص در این دوره اول منتصب میشوند و بعد بررسی میکنند ببینند آیا به کسی منتسب هم بودهاند یا نه. همین کارها باعث قوت ابراهیم و خواصالدولهاش شده است. ظاهرا ابراهیم به هر کجا که نگاه میکند احساس میکند گشایشهایی وجود دارد. نگران شدم. این حد از گشایش ممکن است کار دستمان بدهد. باید کمی کنترل کنیم. خیلی سوز میآمد. به خاطر گشایشهای پنجره بود. پتو را کامل روی سرم کشیدم و خوابیدم.
چهارشنبه ۶ بهمن ۱۴۰۰
سر صبح گوشی تلفن را که روشن کردم پیام یکی از عوام به دستم رسید. نوشته بود خواص بانکهای خوبی برای عوام درست کردهاند و درخواست کرد از طرف او از بانکها تشکر کنم. حدس زدم احتمالا از قدیم وام گرفته بوده و سر برج قسطش را داده و پیامک تشکر از طرف بانک دریافت کرده و برای همین خوشحال است. به هر حال همین که خواص بانکهایی درست کردهاند که ما عوام بتوانیم از طریق آنها قبضهایمان را پرداخت کنیم و با معرفی چند ضامن و گرو گذاشتن چک و سفته و کم کردن کارمزد مناسب، در صف دریافت وام معادل قیمت بعضی از اقلام لوازم خانگی تولید داخل قرار بگیریم نشانه توجه ایشان به ماست. باید روی هشتگ "خواص متشکریم" به خاطر این همه توجه و زحمتشان کار کنیم. قبل از خروج از منزل یادداشت حسین در روزنامه بودجهبگیرش درباره مساله گفت و گوی مستقیم با آمریکا را خواندم. مثل همیشه چیزهایی را در خشت خام دیده که هیچکس دیگری در آینه نمیبیند. حسین و روزنامهاش سالهاست که همه چیز را میدانند و میفهمند. باید به حرفهایش توجه شود و هر چه زودتر این اظهارات نسنجیده درباره گفت و گوی مستقیم با آمریکا و شبهاتی که ایجاد کرده است را اصلاح کنند. علی، نایبرییس خواصالمله گفت که رییس اتاق بازرگانی ایران حرفی زده که از دهانش گندهتر است. عجیب است که ابراهیم بعد از آن همه زحمتی که علی برایش کشید او را از خواصالملگی به خواصالدولگی برنگرداند. وجود چنین افرادی که همزمان سایز حرف و دهان دیگران را بدانند و با هم تطبیق بدهند برای خواصالدولهها مفید است. اخبار بدی از تلاشهای مذبوحانه عدهای از عوام معلومالحال، ولی مجهولالهویه برای عادیسازی مساله ورود نسوان به ورزشگاهها به بهانه مسابقه فوتبال ایران و عراق شنیده میشود. ناراحتکننده است. مخصوصا که شنیده میشود افرادی مثل الهام که خودش از خواصالدولهها و احمد، شوهرش، خواصالمله تهران است از این عمل حمایت میکنند. یکی باید به ایشان بگوید مسابقه ایران و عراق، جنگ است. شاید لازم شود چهار تا فحش هم رد و بدل شود. بازی نیست که عدهای از نسوان بیایند و تماشا کنند و خداینکرده هیجانزده هم بشوند و جیغی هم بزنند و زانو به بالایشان را تکان بدهند. اتفاقا یکی از خواص قمی هم به ابراهیم نامه نوشت و گفت جلوی این قبیل شناعتها را بگیرد. جداول مربوط به بودجه پیشنهادی سال آینده بلدیه تهران را دیدم. خیلی خوب و متوازن است. قرار است از موثرین جبهه انقلاب حمایت خوبی بشود. گویا پنج برابر افراد توانیاب و خانوادههای کمبرخوردار و آسیبدیده خرج دارند. منطقیست. اگر از همان اول از موثرین درست حمایت میشد امروز، تهران واقعا شهری برای همه موثرین بود و جای بهتری برای زندگی همان موثرین میشد. وگرنه عوام غیرموثر که از همان موقع هم قرار نبود مشکلی داشته باشند و نداشتند. صحبتهای چند روز پیش یکی از خواصالمله پیگیر صیانت از عوام در فضای مجازی را تازه شنیدم. یاد آن شعر معروف بوعلی سینا افتادم که میگوید: تا بدانجا رسید دانش من/ که بدانم همی که نادانم. خبر نداشتم که شش ماه قبل از آن فتنه معروف، هیلاری به توییتر و تلگرام نامه زده و گفته بود برای تعمیرات دورهای تعطیل نکنند تا بتوانند فتنه کنند. فهمیدم ما عوام چقدر نسبت به تحولات جهان بیاطلاعیم. ما تازه از سال نود و سه و چهار با تلگرام آشنا شدیم، اما خواص ما از پنج شش سال قبلش برنامه تعمیرات دورهای تلگرام را هم داشتهاند. واقعا باید شاکر باشیم. فیلم گفت و گوی سازنده رستم با الهام، رییس خواصالدوله آذربایجان در باکو را دیدم. خوشبختانه اینجا هم اندازه میز مثل جلسه ابراهیم با ولادیمیر نشاندهنده ابعاد رابطه دو کشور بود. البته الهام حتی از ولادیمیر هم بیشتر ترسیده بود و با اینکه جلسه در شهر و کشور خودش بود از داخل تلویزیون با رستم حرف میزد. احتمالا از قبل با شاهنامه آشنایی داشته ووقتی به او گفتهاند رستم از ایران به باکو آمده فهمیده که ما شوخی نداریم. آخر شب فیلم جدیدی از حماسه ابراهیم در مسکو را دیدم. در حال خروج از کاخ کرملین بود. هوا هم سرد بود. زمینها یخزده بودند. ماشینها دور از در ساختمان بودند. یکی از خواص همراه ابراهیم دواندوان از کاخ بیرون آمد و همینطور که روی یخها تلوتلو میخورد با دست به ماشینها اشاره میکرد که بیایند و با زبان انگلیسی فصیح میگفت بروند. تاثیرگذار بود. ماشینها آمدند و ابراهیم رفت.
پنجشنبه ۷ بهمن ۱۴۰۰
یادداشتهای روزنامه بودجهبگیر مثل هر روز حرفهای خوب و مهمی داشت. نوشته بود حرفهایی که دیروز درباره گفت و گوی مستقیم ایران و آمریکا زده به آن معناست که اگر مذاکره مستقیم شود و توافق خوب به دست بیاید کار خوبیست و عیبی ندارد. پریروز هم یکی دیگر از روزنامههای بودجهبگیر همین را تیتر کرده بود. اصلا لازم نیست خواص و رسانههای بودجهبگیر این چیزها را با این جزئیات برای ما عوام توضیح بدهند. به ما که ربطی ندارد. اگر قرار بود ما از این چیزها سر در بیاوریم ما هم خواص میشدیم یا جزو موثرین بودجهبگیر بودیم. ولی مطمئنیم خواص فقط خیر و صلاح ما را میخواهند. همین کافیست. به خاطر همین است که دلهایمان نشاط دارد. تصویر یک دستورالعمل هوشمندانه در مشهد را دیدم. گویا عدهای در بعضی کافههای آن شهر جمع میشوند و به صورت مختلط بازی میکنند. خوشبختانه ممنوعش کردهاند. این اختلاطها واقعا خطرناک هستند و باید لااقل در جاهای عمومی که دیده میشود جلویش را گرفت. عوام صغیر اول فکر میکنند بازیست، ولی بعد جدی میشود و لابد بعد از مدتی توقع دارند با هم به ورزشگاه هم بروند. توضیحات یکی از خواص را که ظاهرا رابطه خوبی هم با محمدباقر دارد درباره طبقه برنده شنیدم. گویا خودش جزو طبقه برنده هست، ولی ناراحت بود که چرا هست. در عین حال، چون آینده را متعلق به طبقه برنده میداند ترجیح داده بود فرزندش جزو طبقه برنده بماند. به نظرم حالا از بچهاش که گذشت، ولی چون خودش که اینقدر ناراحت است میتواند از کارش استعفا بدهد و از طبقه برنده خارج شود. بالاخره ما عوام همیشه آغوشمان به روی طبقه غیربرنده باز است. درست است از موثرین نیستند، اما از خودمان هستند. عصر اخباری از هک شدن شبکه یک تلویزیون بودجهبگیر و یک سری از شبکههای رادیویی بودجهبگیر منتشر شد. تصاویرش را دیدم. ترسیدم. به نظر میرسید هکرها قصد داشتند به ما یادآوری کنند بهتر است غر نزنیم و قدر داشتههایمان را بدانیم وگرنه ممکن است در آینده بلایی به سرمان بیاید که روزی چند بار آرزوی گذشته را بکنیم. هر چه به زمان برگزاری مسابقه فوتبال ایران و عراق نزدیک شدیم اخبار نگرانکنندهای از احتمال ورود یک سری از نسوان به ورزشگاه منتشر شد. برخی تصاویر هم به دستم رسید. البته کمی خیالم را راحت کرد. چون خوشبختانه معلوم بود عمدتا نسوان دارای صلاحیت به ورزشگاه رفته بودند و میتوانستند شئونات ورزشگاه را رعایت کنند. تلویزیون بودجهبگیر هم دقت لازم را داشت که خیلی به این مساله حاشیهای توجه نکند. صدای بوقهای مورد استفاده تماشاگران هم آنقدر بود که خوشبختانه صدای نسوان به گوش نامحرمان و فرنگیها نرسد. تیم ایران موفق شد عراق را ببرد و به جام جهانی قطر راه پیدا کند. احتمالا هیچکس به اندازه سالار از این اتفاق خوشحال نشده باشد. برای یک سال آینده کلی پروژه خواهد داشت. باید مراقب صدایش باشد. حتما عزت و بقیه مایلند سالار بخواند تا تیم ملی موفق شود.