در خاطرات این هفته عوام الملک بزرگ توطئههای بزرگی مانند توطئه پشگل برای بالا بردن تورم افشا شده است. عوام الملکِ اندیشمند نگاهی هم به سیاست خارجی و به خصوص همسایه مهربان شمالی داشته است.
دیدارنیوز ـ عوام الملک:
جمعه ۱۵ بهمن ۱۴۰۰
خبری به دستم رسید که میگفت پوشش گیاهی جهان نسبت به دو دهه پیش افزایش یافته و یک سوم این افزایش به خاطر جنگلکاریهای چینیهاست. خبر خیلی خوبیست. ما باید افتخار کنیم که این چنین دوستان سرخ سبزی داریم. خوب است دوباره پرچمشان را روی برج آزادی نمایش بدهیم. اتفاقا امروز افتتاحیه المپیک زمستانی در پکن بود. طوری خوشحال بودم که انگار در تهران برگزار میشود. بالاخره باید شادیهای چینیها را با خودمان قسمت کنیم. آمریکاییها و غربیها از موفقیت چین اصلا خوشحال نبودند و به همین خاطر هیچکدام از خواصشان در مراسم افتتاحیه شرکت نکردند. اصلا اهمیتی ندارد. مهم این است که ولادیمیر در مراسم حاضر شد و اتفاقا با ژی، رییس خواصالدوله چین دست داد و کنارش ایستاد. فیلم جلسه ولادیمیر با رییس خواصالدوله آرژانتین را دیدم. آنجا هم دست دادند و کنار هم ایستادند و نزدیک هم نشستند و حرف زدند. واقعا خواص بقیه کشورها در قبال رفیق عزیز ما، ولادیمیر، بیملاحظه هستند. ابراهیم اینقدر مراقب حال ولادیمیر بود که در معرض کرونا قرار نگیرد، اما این آرژانتینیها درک و فهم ندارند. مساله آقای ژی فرق داشت. چون دوستان نزدیک از هم نمیگیرند. توییت یکی از نسوان خبرنگار درباره حضورش در جشنواره فیلم فجر را دیدم. ظاهرا زیر چادرش پیراهن و شلوار پوشیده بوده و برادرانمان به درستی به او تذکر داده بودند. نباید چادر را طوری بپوشد که زیرش پیدا باشد. اصلا هر طور فکر میکنم حضور نسوان در جشنواره فیلم، آن هم در روز تعطیل محل اشکال است. درستش این بود که برادرانمان ایشان را از همان دم در، تحتالحفظ به منزلش برمیگرداندند. ابراهیم به خاطر کرونا امروز را در خانه بود. امیدوارم به او ناهار داده باشند. صحبتهای یکی از خواصالمله درباره تهاتر مشتقات نفتی ما با گوشت و کنجاله و سویا و ذرت برزیلی را خواندم. چقدر خوب است که هر روز چیزهایی برای تهاتر پیدا میکنیم. به نظرم بهتر است هر چه سریعتر پول را از مبادلات تجاری حذف کنیم. در داخل هم میشود این کار را کرد. مثلا عوام یک چیزهایی را از داخل خانه به در مغازه ببرند و به جایش برنج و سیبزمینی بگیرند. اینطوری در هزینه چاپ پول هم صرفهجویی میشود. بزرگواران شهرهای مختلف مثل همه جمعهها حرفهای مهمی زدند. تصمیم گرفتم این هفته حرفهایشان را ننویسم. چون نوشتن زیاد این حرفها ارزششان را کم میکند. کاظم از تهران و احمد از مشهد و بزرگواران قم و کرج بهترین حرفها را زدند. صحبتهای تخصصی مهمان یکی از برنامههای تلویزیون بودجهبگیر درباره فشار خون را دیدم. گویا وقتی فشار خونش بالا رفته نمک خورده تا فشار پایین بیاید. اینطور که متوجه شدم نمک سنتی فشار را پایین میآورد و صنعتیاش بالا میبرد. یوسف اعلام کرد کرونای امیکرون خطر زیادی ندارد و لازم نیست مدارس تعطیل شود. خیالم راحت شد. پس از فردا همه خواصالدولهها و خواصالملهها به طور عادی به سر کارشان برمیگردند و ابراهیم هم دوباره سفر میکند. اگر حسن از امثال یوسف استفاده کرده بود اینقدر تعطیلی بیخود به مدارس تحمیل نمیشد و دانشآموزان ضرر نمیکردند.
شنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۰
شب که میخواستم خاطرات روزانه را بنویسم پیغام یکی از عوام به نام محسن را در کانال تلگرام دیدارنیوز خواندم. نوشته بود کوتاهتر بنویس تا بیشتر خوانده شود. حرف درستی زده است. مساله این است که من خیلی دوست دارم کوتاهتر بنویسم، اما خواص ما آنقدر پرکار هستند که نوشتن زحمات روزانه ایشان به صورت کوتاه ممکن نیست. با این حال خاطرات امروز را در همین حد مینویسم. فرض میکنم که خواص کلا امروز به خودشان استراحت دادهاند. چه عیبی دارد؟ خیلی هم خوب است. فقط این را برای ثبت در تاریخ بگویم که یکی از عوام امروز برای خرید چند عدد شلغم و چغندر سی هزار تومان پول داده است. امروز در تاریخ این سرزمین روزیست که میتوان گفت شلغم و چغندر هم جزو میوهها شدهاند.
یکشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۰
صبح یک سری از اخبار این دو سه روز را که اتفاقا هم ربطی به خواص نداشت مرور کردم. تمام روز تا آخر شب فکر میکردم. نمیدانم باید به چه کسی پیغام بدهم، ولی اصولا باید یک سری نکات را به گوش هر کسی که به او مربوط است برسانم. از قرار دادن چاقو و هر نوع تیزی در دسترس یک سری از عوام باید خودداری شود و به جایش به ایشان کاندوم داده شود. حالا که قرار است لوازم پیشگیری از بارداری با نسخه پزشک فروخته شوند خوب است مجوز ازدواج هم با نسخه و تایید روانپزشک صادر شود. البته بهتر است به یک عدهای لوازم پیشگیری از بارداری را بدون نسخه و رایگان بدهند، اما فروش آلات قتاله به ایشان با مجوز و نسخه صورت گیرد. لازم است به جای جوانسازی جمعیت فکری به حال درمان روانی جامعه بشود. کلا اخبار امروز طوری بود که خاطرات امروز هم مثل دیروز کوتاه شد تا محسن به مراد دلش برسد.
دوشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۰
صحبتهای عیسی درباره گران شدن تعرفه اینترنت در سال آینده را خواندم. تازه فهمیدم که واقعا هیچ کار خواص بیحکمت نیست. معلوم شد دلیل کند کردن سرعت اینترنت در عصر ابراهیم همین است. چون قرار بوده اینترنت گران شود عمدا سرعت را کم کردهاند که آرامآرام مصرف کنیم تا زود تمام نشود. همان کم بخور و همیشه بخوری که از قدیم میگفتند را در فضای مجازی اجرا میکنند. یکی از عوام دو تصویر از یک منظره در جزیره هرمز فرستاد و در آن ادعا کرد یک کوه که صد سال پیش در جزیره بوده حالا نیست. نفهمیدم میخواهد چه چیزی را ثابت کند. آدمهایی هم که صد سال پیش در آنجا بودهاند حالا نیستند. تازه این که کوه سر جایش نیست اصلا عیبی ندارد. میشود به جایش یک کارخانه یا زمین فوتبال یا حتی پادگان ساخت. اتفاقا برای امنیت جزیره هم بهتر است. توئیت مصطفی درباره آمریکا و تحریمها را خواندم. گفته آمریکا هم باید تحریمها را بردارد و هم جبران خسارت تحریمها را بکند و هم تضمین بدهد اشتباهات گذشتهاش را تکرار نمیکند. کاملا منطقیست. بعید است آمریکا قبول نکند. چه خوب است که ما هیچ اشتباهی نمیکنیم که کسی از ما برای عدم تکرارش تضمین بخواهد. زمزمههایی درباره تغییر قانون اساسی و حذف انتخابات رییس خواصالدوله شنیده میشود. حسین از اصولیون اعلام کرد که انتخابات ۱۴۰۰ آخرین انتخاباتی بود که رییس خواصالدوله با رای عوام انتخاب شده است. خبر خوبیست. بهتر است بگذارند ابراهیم همان جا بماند. چون هم خیلی به درد این کار میخورد و هم حواسش هست که عوام ناهار بخورند.
سهشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۰
اول وقت یکی از عوام تصاویر دیدار امانوئل و ولادیمیر در کاخ کرملین را برایم فرستاد. ولادیمیر با امانوئل در همان اتاق و پشت همان میزی که با ابراهیم دیدار کرد جلسه گذاشت. نشان میدهد بر خلاف جوسازیهای عدهای از عوام، ولادیمیر خیلی هم با ابراهیم تشریفاتی برخورد کرده و البته حواسش به پروتکلهای بهداشتی بوده است. احتمالا اینکه هفته پیش ولادیمیر رییس خواصالدوله آرژانتین را بغل کرده و کنارش نشسته به خاطر این بوده که حفظ سلامت رییس خواصالدوله آرژانتین برای ولادیمیر اهمیتی نداشته است. ظاهرا ولادیمیر متوجه نگرانیهای ابراهیم هم شده و به همین خاطر ناهار مفصلی به امانوئل داده است تا گرسنه از کاخ کرملین نرود. تصاویر و لیست قیمت انواع حلزونهای خانگی را دیدم. خیلی جالب بود. اسامی حلزونها بیشتر شبیه انواع فستفود بود. آچاتینو، اسکارگو و آلبینو از جمله انواع حلزونها بودند. حالا میفهمم چرا دوستان چینی و تایلندی ما حلزونها را میخورند. احتمالا همان حس پیتزا را دارد. البته گویا اخیرا برخی از عوام که باید مینیمالیست باشند حلزونها را به عنوان حیوان خانگی نگه میدارند. قیمتها هم مناسب بودند. ده سال پیش با پول بعضی از انواع این حلزونها میشد یک پراید خرید. صحبتهای سخنگوی خواصالدوله را خواندم. حرفهای راستی زده است. اظهر من الشمس است که خواصالدوله اقتصاد را به مذاکرات گره نزدهاند و در اوج مذاکرات با ثبات نرخ ارز روبهرو هستیم. اینها فرقهای مهم عصر ابراهیم با دوره حسن است. گویا قیمت پشگل نسبت به پارسال همین موقع سه برابر شده است. اگر قیمت پشگل با نرخ ارز مرتبط بود چنین اتفاقی نمیافتاد و ثبات داشت. عجیب است که چیزهایی مثل چلغوز و شلغم و پشگل سعی میکنند وضعیت اقتصادی را بیثبات نشان دهند. فیلم مخفی و تکاندهنده خبرگزاری بودجهبگیر و پرمخاطب را دیدم. گویا هزاران نفر از مخاطبان از خبرگزاری بودجهبگیر محبوبشان خواسته بودند گزارشی از وضعیت مراکز واکسیناسیون تهیه کند. به دلیل شرایط نابههنجار حاکم بر این مراکز، مجبور شده بودند از دوربین مخفی استفاده کنند. متاسفانه در حالی که پردهها باز بود یک مراجعهکننده اناث کنار یک تزریقکننده ذکور نشسته بود و در جای دیگری یک مراجعهکننده ذکور در کنار یک تزریق کننده اناث نشسته بود و به هم واکسن میزدند. از آن فیلمهایی بود که باید به دلیل صحنههایش بعد از ساعت دوازده میدیدم. خوشبختانه در زمان تماشای فیلم عوامالنسا در اطرافم نبود وگرنه اوقات تلخی میشد و باید تا صبح، نشسته میخوابیدم. عجیب است که خواص به این مسائل رسیدگی نمیکنند.
چهارشنبه ۲۰ بهمن ۱۴۰۰
عیسی اعلام کرد که رسانهای کردن طرح صیانت از اول اشتباه بود و این طرح باید در لایه نخبگانی بررسی میشد. خیلی خوب است که فروتنی میکند و برای خواص از لفظ خواص استفاده نمیکند و به جای آن عبارت نخبگان را به کار میبرد. راست هم میگوید. وقتی قرار بوده از عوام صیانت شود چه دلیلی داشته قبل از انجام صیانت در رسانهها اعلام شود و توقعات را بالا ببرند. الان عوام نگرانند که مبادا کم صیانت بشوند و خواص ناراحتند که نکند کم صیانت کنند. اصولا باید صیانتش را طوری بیشتر کنند که اصلا کسی نیاز به رسانه برای آگاهی از نحوه و میزان صیانتش پیدا نکند. مشاهده مهمتر از احساس است. سعید توییت مقتدرانهای داشت و نوشت اگر آمریکا که الان در موضع شکست است برای مذاکره با ما شرط بگذارد مثل این است که آلمان نازی در پایان جنگ جهانی دوم برای دیگران شرط میگذاشت. کاملا درست است. فقطای کاش حالا که توییتهای سعید دیده میشوند بنویسد که ما جو را زنده میخواهیم تا مراقب باشند به سرنوشت هیتلر دچار نشود. تصاویری از سنگ یادبود نیما یوشیج دیدم. گویا با عنایت علیرضا، رییس بلدیه، سنگ را در محل قبر سابق نیما بنا کردهاند. این توجه علیرضا به اموات و درگذشتگان واقعا جای تشکر دارد. گویا نیما، پدر نوین شعر پارسی بود. نمیدانستم شعر پارسی پدر پیشانوین هم داشته است. احتمالا پدر قبلی، فردوسی بوده است. نمیدانم. باید علیرضا را پیدا کنم و از او بپرسم. آخر وقت خبر دو انتصاب شایسته دیگر در عصر ابراهیم را شنیدم. محمدحسن به عنوان رییس گنجینه ملی آب منصوب شد. واقعا انتصاب شایستهایست. بالاخره سالها میزان آب لازم برای اخبار و تحلیلها را تعیین کرده و واقعا میتواند گنجینه ملی آب را اداره کند. شهره هم به عنوان مشاور رییس سازمان انرژی اتمی در امور نسوان منصوب شد. واقعا لازم است. وقتی انرژی هستهای حق مسلم ماست، نمیتوان از نقش نسوان غافل شد و رییس سازمان باید به امور نسوان توجه ویژه کند. مخصوصا که اروپاییها از زمان کاترین و فدریکا، نشان دادند جایی که مرد برای فرستادن نداشته باشند نسوانشان را جلو میاندازند. شهره میتواند مشورت بدهد که در این مواقع چه باید کرد.
پنجشنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۰
پوستر یک همایش اقتصادی به دستم رسید. قرار است درباره مسائل جدید اقتصادی باشد. محسن و احسان و عیسی و عده دیگری از خواص، سخنرانان همایش هستند. قطعا خیلی مفید است. در یک هتل خوب برگزار میشود و علاقمندان باید برای تماشای خواص در زمان سخنرانی، پول بدهند. درستش هم همین است. قطعا باید برای استفاده از دانش بیانتهای خواص در هر زمینهای هزینهاش را داد. سیبزمینی دوباره تبدیل به یک موضوع مهم شده است. با اینکه قرار بوده ۹۸۰۰ تومان در هر کیلو باشد به بیست هزار تومان رسیده است. یکی از خواص قول داد که به زیر هشت هزار تومان برسد. البته زمان رسیدنش را معلوم نکرد.، ولی خیالم راحت شد که خواص علیرغم این همه مشغله به دنبال حل مشکل سیبزمینی هم هستند. غروب اخبار مربوط به جشنواره فیلم فجر را مرور کردم. مثل اینکه خیلی پررونق و باشکوه و باکیفیت بوده است. بالاخره دوره چهلم جشنواره برگزار شده و باید هم همینقدر پخته باشد. اینطور که دبیر جشنواره گفته سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه عوام را حذف کردهاند تا از آرای عوام صیانت شود و حق هیچ فیلمسازی ضایع نشود. چقدر خوب است که در عصر ابراهیم و محمدباقر حتی در سینما هم دنبال صیانت از عوام و آرایشان هستند. اتفاقا اینکه اعلام کرده به خاطر صیانت از آرای عوام از ایشان رایگیری نمیشود خیلی حرف مهم و عمیقیست. تازه فهمیدم چرا برخی از اصولیون گفتهاند باید قانون اساسی را عوض کرد و دیگر برای انتخاب رییس خواصالدوله انتخابات برگزار نکرد. آنها هم دنبال صیانت از آرای عوام هستند. خیلی ارزشمند است. یکی از عوام تصویری از شعارهای اقتصادی محسن در دوره انتخابات رییس خواصالدوله را فرستاد. خیلی شعارهای خوبی بوده. به نظر هم میرسد محسن از وقتی معاون ابراهیم شده است شعارهای اقتصادی خودش و ابراهیم و امیرحسین و علیرضا و حتی سعید را به طور همزمان پیگیری کرده و به همین خاطر برعکس دوره حسن همه چیز خوب است و همه مشکلات حل شده است. گرانی سیبزمینی و افزایش قیمت پشگل هم به زودی حل میشود و ضرر مالباختگان جبران خواهد شد. محسن حتی برای جبران ضرر مالباختگان بورس هم دنبال تشکیل صندوق بوده است، پشگل که دیگر کاری ندارد. آخر شب سفارت روسیه در تهران اعلام کرد که به بنای یادبود الکساندر گریبایدوف گل اهدا کرده و یادش را گرامی داشته است. کار خوبی کرده. بالاخره گریبایدوف در قرارداد ترکمانچای کمک کرد تا بخشهایی از خاک ایران به روسیه ملحق شود و از همان زمان صمیمیت بین روسها و ما را مدام افزایش داد. متاسفانه در آن سالها عدهای از عوام ما نفهمیدند و عصبانی شدند و او را کشتند. ولی همین که الان روسها میتوانند در تهران از او تقدیر کنند نشان میدهد چقدر ما با آنها صمیمی هستیم و خاک ما و خاک آنها ندارد. سرزمینهایمان زیادی بزرگ بوده و بخشی را به آنها دادهایم تا مشکلات مربوط به کمبود زمینشان را حل کنند.