در سلسله برنامههای دیدار ۱۴۰۰ رسول شکوهی در گفتگو با رسول بابایی متخصص برندینگ و کمپین سیاسی، هر بار به یک نامزد احتمالی میپردازند. برنامه هفتم به محسن رضایی پرداخته است.
دیدارنیوز – رسول شکوهی: پای ثابت اکثر انتخاباتهای ریاست جمهوری در چند دوره اخیر این دوره نیز پا به عرصه انتخابات گذاشت. محسن رضایی میرقائد بعد از انصراف در انتخابات سال ۸۴ در دورههایی بعدی که وارد کارزار انتخاباتی شده هیچ گاه کناره گیری نکرده و با میزان رای مشخصی به فعالیتهای انتخاباتی اش پایان داده است.
او که بعضا در افکار عمومی با شوخی و طنز و کنایه نیز روبرو میشود این بار نیز با همه این اوصاف ثبت نام کرد و با اینکه شایعاتی پیرامون وضعیت سلامتی اش و احتمال رد صلاحیتش وجود داشت در نهایت از فیلتر شورای نگهبان عبور کرد و جزو هفت نفر نهایی که تایید صلاحیت شدند قرار گرفت.
در ادامه برنامههای برندینگ سیاسی دیدار ۱۴۰۰ و تحلیل انتخابات ریاست جمهوری از منظر کمپینهای انتخاباتی و برندینگ سیاسی درباره محسن رضایی با رسول بابایی متخصص کمپینهای انتخاباتی و برندینگ سیاسی گفت و گویی داشتیم.
فیلم کامل این گفتگو را این جا ببینید
رسول بابایی در پاسخ به این پرسش که چرا فردی که چند بار شکست خورده باز هم در انتخابات شرکت میکند به سراغ این مساله رفت که شکست در هر انتخاباتی یک عامل بازدارنده برای شرکت در انتخاباتهای بعدی میشود و برای شرکت مجدد و چندباره یا باید فرد تغییر کند یا رقبا یا جامعه. در رابطه با محسن رضایی نیز نمیتوان تفاوتی بین رضایی ۱۴۰۰ با دورههای قبل دید و همچنین مناسبات او و جامعه نیز تفاوت خاصی نداشته است و این مساله احتمال پیروزی او را به شدت پایین میآورد.
طبق گفتههای بابایی تکرار یک روش ثابت و توقع نتیجه بخش بودن آن نشانه سادگی و خامی است. هر برند سیاسی بعد از شکست نیاز به یک بازسازی یا به تعابیر اهالی برندینگ نیاز به یک Rebranding دارد و درباره محسن رضایی باید گفت که تا به امروز هیچ تغییر و بازسازی در برند او شاهد نیستیم و این مساله احتمال پیروزی را به شدت پایین میآورد.
بیشتر ببینید: سعید جلیلی؛ دیپلماتی که حضورش کمک چندانی به اصولگرایان نمیکند
این کارشناس برندینگ سیاسی در تحلیل برند محسن رضایی به تفاوت مدیران و سیاستمداران اشاره میکند. او شخصیت مدیران و سیاست مداران را متفاوت میداند و تاکید دارد محسن رضایی به این خاطر که همواره در قالب مدیریتی حضور داشته، ذهن مدیریتی دارد و نه ذهن سیاست مدار. بابایی از نیم کره راست و چپ و مغز میگوید که مدیران نیمکره چپ قوی تری دارند.
نیمکره چپ جهان استدلال و منطق و آمار و ارقام و ... است. بابایی بر این نکته تاکید دارد که برای پیروزی در انتخابات نیاز به افرادی داریم که نیمکره راست فعالی داشته باشند که آنجا جهان احساسات و هیجان و داستان گویی و همدلی و نزدیکی است. کاندیداها باید قبل از هر چیزی همدلی ایجاد کنند تا بتوانند احساس نزدیکی و دوستی با مخاطبان خود به وجود آوردند.
بابایی بر این باور است که مدیران این روحیه و شخصیت را ندارند و فکر میکنند باید مشکلات را طبق منطق خاصی حل کنند. در مقابل سیاستمداران به دنبال ایجاد ارتباط و همدلی و نزدیکی و درک مخاطبان هستند.
نکته دیگری که بابایی به عنوان ایرادات برند محسن رضایی مطرح کرد نبود یک نقطه تمرکز مشخص و شفاف در برند سیاسی محسن رضایی است. به عنوان مثال نقطه تمرکز برند سیاسی ظریف سیاست خارجی و نقطه تمرکز برند سیاسی رئیسی مبارزه با فساد و ایجاد عدالت است. اما چون محسن رضایی خودش را در حوزه مدیریت تعریف کرده است و میخواهد همه مسائل را حل کند دچار مشکل میشود. در قوانین برندینگ قاعده همه یا هیچ نشان دهنده مشکل اصلی برند رضایی است.
یبشتر ببینید: رئیسی هم میآید، هم رئیس جمهور میشود
نمیتوان در همه حوزهها متخصص بود و نمیتوان به دنبال رای همه افراد بود. بابایی به این مساله اشاره دارد که اگر امروز نمیتوان در همه حوزهها متخصص بود نمیتوان هم رای همه را به سمت یک کاندیدا سوق داد. بابایی این مساله را با نکته دیگری گره میزدند. او این موضوع را مطرح میکند که اگر از محسن رضایی بپرسیم که به دنبال ایجاد چه نوع تحولی در کشور است قاعدتا به حرفهای کلی اکتفا میکند و بسیار انتزاعی پاسخ میدهد.
دیگر موضوعی که رسول بابایی درباره برند محسن رضایی به آن اشاره میکند عدم وضوح برند او است. ایده اصلی و آرمان و هدف او مشخص نیست و همین عدم وضوح باعث شده که رقیب یا دشمن ایده او نیز مشخص نباشد. بر اساس گفتههای بابایی نمیتوان درباره رضایی رقیب مشخصی را عنوان کرد و حتی اگر از رضایی پرسیده شود که رقیب او کیست باز هم به حرفهای کلی بسنده میکند. بابایی برندهایی را قوی میداند که بتوانند دو قطبی ایجاد کنند و محسن رضایی هیچ وقت این توان را نداشته است.
بابایی در پایان نکته جالبی درباره بازسازی برند رضایی میگوید. او به سراغ این مساله میرود که محسن رضایی برای ایجاد ارتباط با مخاطبان و ایجاد یک احساس نزدیکی و همدلی میتواند شکستهای قبلی اش را توضیح دهد. رضایی میتواند به مردم بگوید که وقتی شکست خورده چه حسی داشته و وقتی با او شوخی میکنند و برایش طنز میسازنند چه حسی دارد.
این مساله کمک میکند که یک حس همدلی و نزدیکی با مردم ایجاد شود. داستان شکست و طرح ایدههای جدید و تلاش چندین باره میتواند به ایجاد همدلی با مخاطبان برای محسن رضایی مفید باشد.