آخرین برنامه دیدار ۱۴۰۰ که به بررسی برند سیاسی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ اختصاص داشت، به چالشهای پیشروی برند ابراهیم رئیسی پرداخته است. مردی که حالا ساکن پاستور است!
دیدارنیوز – رسول شکوهی: انتخابات و کمپینهای انتخاباتی تمام شد و دولت ابراهیم رئیسی به زودی مسئولیت اجرایی کشور را برعهده میگیرد. بعد از مراسم تنفیذ که ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ برگزار شد مراسم تحلیف در ۱۴ مرداد برگزار میشود و بعد از ادای سوگند سیدابراهیم رئیسی دولت سیزدهم را تشکیل خواهد داد. نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که آیا کمپینهای انتخاباتی در پایان انتخابات تمام میشوند؟ یا میتوان از کمپینهای دائمی صحبت کرد؟ این مساله تا چه حد به برند سیاسی رئیسی کمک میکند و تا چه میتواند در حکمرانی شایسته و موثر تاثیر گذار باشد؟
در ادامه برنامههای برندینگ سیاسی به آخرین برنامه از این مجموعه میرسیم و درباره آینده برند سیاسی سیدابراهیم رئیسی با رسول بابایی متخصص کمپینهای انتخاباتی و برندینگ سیاسی گفت و گویی داشتیم. بابایی جزو معدود افرادی بود که ماهها قبل از روز انتخابات این پیشبینی را داشت که ابراهیم رئیسی هم در انتخابات حاضر میشود و هم برنده این انتخابات خواهد بود.
در ابتدای گفتگو با بابایی درباره پیش بینی او و ابعاد مختلف پیشبینیهای سیاسی صحبت کردیم. او به این نکته اشاره کرد که طبیعتا هر پیشبینی درصد خطایی دارد، اما برای تحلیل و پیشبینی انتخابات اگر الگوهای مناسبی درباره کمپینهای انتخاباتی وجود داشته باشد و همچنین تحلیل درستی از وضعیت جامعه وجود داشته باشد میتوان به تحلیل و پیشبینی دقیقتری رسید. او در این باره میگوید: «وقتی در آستانه انتخابات یعنی اردیبهشت و فروردین ۱۴۰۰ به فضای انتخابات و انتخابات گذشته نگاه میکردیم منطق سیاست و قدرت این را نشان میداد که رئیسی در انتخابات حضور داشته باشد. وضعیت دیگر گروهها و شخصیتهای سیاسی هم نشان میداد که رئیسی با دردسر کمی به پیروزی برسد. نگاه مردم به وضع موجود و دولت و وابستگان به دولت و نگاه مردم به عملکرد رئیسی و قوه قضاییه نشان میداد که رئیسی میتواند رئیس جمهور شود».
بحث مهمی که بابایی به آن اشاره داشت «کمپینهای دائمی» بود. او به سراغ این بحث رفت که در بحثهای جدید بازاریابی سیاسی و کمپینهای انتخاباتی این نکته مطرح میشود که مخصوصا برنده انتخابات و همچنین بازنده انتخابات نیاز دارند که کمپین انتخاباتی را ادامه بدهند و صحبت از کمپینهای دائمی میشود. بابایی در این باره میگوید: «برای رئیس جمهور مستقر این مساله مهمتر و حیاتیتر است، چون حکمرانی نیاز به کمپین و نظرسنجی و ارتباط مداوم با جامعه دارد. شخص بازنده هم فضایی ایجاد کرده و رایی کسب شده و برای تداوم آن دیدگاهها به کمپین نیاز است».
بیشتر بخوانید: رئیسی هم میآید و هم رئیسجمهور میشود
این متخصص کمپینهای انتخاباتی مواردی مانند ارتباط با نخبگان و نظرخواهی از آنها، دیدار با کاندیداهای انتخابات و وزرای دولت روحانی و صحبتهایی که درباره ترکیب کابینه است را نشانهای از ادامه داشتن کمپین رئیسی میداند و این مساله را جزو نقاط مثبت او و تیم همراهش میداند.
اما در مقابل بابایی به مسائلی اشاره کرد که جزو نقاط ضعف رئیسی و کمپین او محسوب میشود. او در این باره میگوید: «معنا بخشی به انتخابات مورد کم توجهی قرار گرفته است. انتخاباتی برگزار شده و درک درست از آن و اینکه مردم چه میخواستند و این انتخابات چه پیامی داشت مخصوصا برای شخص پیروز بسیار مهم است».
بابایی در بحث معنا بخشی به انتخابات مثال دوم خرداد ۷۶ را مطرح میکند که طرفداران فرد پیروز از پیام دوم خرداد صحبت میکردند و بر این نکته تاکید داشتند که مردم با این رای چه مطالباتی را مطرح کرده اند و این رای علیه چه جریانی است. این کارشناس برندینگ سیاسی در این باره میگوید: «درباره انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ هم باید افراد پیام انتخابات را درک کنند و با جامعه صحبت کنند. میزان مشارکت و آرای شخص پیروز و آرای باطله باید فهم شود. فضایی که این نتیجه شکل گرفت و پیامی که داشت باید معنا بخشی شود. واقعیتهای سیاسی در اصل معنایی ندارند، ولی معنا بخشی به آنها بسیار مهم است. مهم تفسیری است که از سوی شخص پیروز و رسانههای آن ارائه میشود».
این متخصص کمپینهای انتخاباتی در ادامه به سراغ تفاوتهای کمپین انتخاباتی و کمپینهایی که در دوران حکمرانی شکل میگیرد رفت. او برای دوران انتخابات و کمپینهای مربوط به آن ویژگیهایی در نظر میگیرد. به عقیده بابایی کمپین انتخاباتی با حوزه وعده و شعار و حرف طرف است که در مقابل آن کمپین دوران حکمرانی با عمل سر و کار دارد.
بابایی در این باره میگوید: «حوزه شعار و حرف و وعده باید متناسب با مسائل جامعه و شخصیت و سابقه خود کاندیدا باشد و پیامی اصلی ارائه شود. کمپین انتخاباتی با هیجان همراه است و موضوعات ساده است و دست کاندیدا برای ارائه پیامهای ساده باز است. در کمپین انتخاباتی با واقعیتها درگیر نیستیم و با تصورات جامعه طرف هستیم و قاعدتا کار کردن با تصورات راحتتر است».
او به این نکته اشاره داشت که در کمپین دائمی نمیتوان با هیجانات پیش رفت و کار کرد و وقت عمل به وعدهها است. بابایی در این باره میگوید: «وعدههای رئیسی مشخص است و گفته که میشود و ما میتوانیم و اختیارات رئیس جمهور برای حل مشکلات کافی است. پیچیدگیها در کمپین انتخاباتی گفته نمیشود، ولی در عمل با این پیچیدگیها طرف هستیم.»
بابایی به سراغ بحث اولویت بندی وعدهها میرود و آن را یکی از مهمترین مسائل در کمپینهای دائمی میداند. این متخصص کمپینهای انتخاباتی درباره وعدههای رئیسی میگوید: «فساد به عنوان خط قرمز دولت و وعدههای رئیسی بسیار برجسته شد و کابینهای که معرفی میشود از این منظر خیلی زیر ذره بین خواهد رفت. افرادی که در کابینه قرار دارند آیا شهره به فساد ستیزی هستند یا حواشی در این زمینه دارند. نمیتوان از این وعده فرار کرد. فساد ستیزی در راس وعدههای رئیسی بود و در مرحله بعد کارآمدی و شایسته سالاری و سومین وعده محدود نبودن به هیچ جناح و گروه سیاسی. مردم بر اساس این وعدهها ارزیابی میکنند که آیا اعضای کابینه حاشیه فساد دارند یا نه و آیا کارآمد هستند یا نه و همه جناحها حضور دارند یا نه».
بابایی به انتخابات گذشته اشاره میکند که در سال ۹۶ اولین ضربهای که به روحانی وارد شد با معرفی کابینه بود. او این نظر را دارد که کابینه معرفی شده با انتظارات و وعدههای مطرح شده همخوانی نداشت و هواداران روحانی دچار سرخوردگی شدند و این سرخوردگی ادامه پیدا کرد. بابایی در این باره میگوید: «رئیسی هم در این وضعیت است. مثلا در قطعی برق مردم توقعی از رئیسی ندارند، ولی در معرفی کابینه سنجش افکار عمومی شکل میگیرد که کابینه چه نسبتی با وعدهها و شعارهای او دارد».
بیشتر بخوانید: کمپین انتخاباتی و برندینگ سیاسی چیست؟
این متخصص برندینگ سیاسی در این بحث به سراغ بحث اعتبار برند نیز میرود: «وعدهای داده میشود، به آن وعده عمل میشود و اعتباری کسب خواهد شد. همین فرآیند با وعده بعدی هم تکرار میشود و در نهایت به اعتبار برند میرسیم. کسی که بدون وجود اعتبار وعده میدهد این وعده با استقبال عمومی روبرو نمیشود. در رقابتهای انتخاباتی اخیر نیز وعدههای زیادی از سوی افراد مختلف مطرح شد و بعضا وعدههای بسیار خوبی هم بود، ولی چرا مردم اقبالی نسبت به این وعدهها نشان ندادند؟ به این خاطر که پشتوانه و اعتبار نداشت. اعتبار فرد مهم است که قبلا نسبت به وعدههایی که داده عمل کرده یا نه».
بابایی معتقد است که اعتبار برند سیاسی رئیسی در وهله اول با کابینه اش شکل میگیرد. او در این باره میگوید: «کابینه باید فساد ستیز باشد و اصل این است که افراد شهره به فساد نباشند. کارآمدی و شایسته سالاری رعایت شده باشد و کابینه فراگیر تشکیل شود و محدود به فرد و گروه خاصی نباشد».
درباره لحن و بیان و فن سخنرانی ابراهیم رئیسی بحثهای مختلفی در این چند ماه شکل گرفت. اشتباهاتی که در زمان سخنرانیهای او و برنامههای انتخاباتی بود سوژه طنز بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی نیز شد. بابایی این موضوع را از چند زاویه تحلیل میکند. در ابتدا بابایی این احتمال را مطرح میکند که رئیسی به خاطر فشار انتخابات و استرسی که در این دوره داشته دچار تپق و ضعف در کلام و بیان شده است. خستگی نیز دیگر عاملی است که آلات تولید صدا مانند زبان و لب و حنجره و ... را تحت فشار میگذارد.
او درباره فوایدی که این نوع از بیان برای رئیسی دارد و کمتر به آن توجه شده هم اشاره میکند: «این سبک از بیان فوایدی هم دارد و مردم حس میکنند که رئیسی مانند آنها است و او هم تپق میزند و ضعف بیانی دارد و این مساله میتواند همدلی با مردم ایجاد کند که رئیس جمهور هم مانند آنها است. وقتی کسی نمیتواند در سخنوری قوی ظاهر شود میتواند در عمل خوب باشد. در فرهنگ ما هم این بحث مطرح است که به عمل کار برآید به سخندانی نیست. اگر رئیسی بتواند در عمل به وعده هایش موفق باشد میتواند این مساله را هم جور دیگری نشان دهد که اهل حرف نیست و اهل عمل است».
بابایی البته به سراغ این بحث رفت که سخنوری در قامت ریاست جمهوری بسیار مهم است. او در این باره میگوید: «مردم از رئیس جمهورشان این انتظار را دارند که روان و راحت و جذاب صحبت کند و بتواند جوابهای دقیقی به سوالات بدهد. من فکر میکنم که تیم آقای رئیسی باید در این زمینه کارهای لازم را انجام دهد. مردم این انتظار را دارند که رئیس جمهور در داخل و مخصوصا خارج سطح بالایی از خود نشان دهد. مخصوصا در شرایطی که روسای جمهور گذشته همه در سخنوری توانا بودند».
بابایی این ظرفیت را در رئیسی میبیند که با تمرین و کار کردن در این حوزه این مشکل را برطرف کند، چون وقتی فردی در جایگاه حاکمیت و مدیریت قرار میگیرید سخن گفتن هم بخش مهمی از وظایف او است و به عقیده بابایی رئیسی این توان را دارد که با تمرینهایی این موضوع را اصلاح کند.
ابراهیم رئیسی همواره ادعای مستقل بودن از جناحهای سیاسی و فراجناحی بودن را مطرح کرده و این مساله میتواند در صورت عدول از این ادعا برای او چالش برانگیز باشد. بابایی، اما روایت دیگری از این ادعا دارد. او بر این نکته تاکید دارد که ادعای استقلال رئیسی از جریانات سیاسی نسبی است و به این معنا است که در سپهر سیاسی ایران به جایگاهی رسیده است که فرد یا جریان و گروههای سیاسی بر او احاطه ندارند و نمیتوانند او را مدیریت کنند.
بابایی از منظر برندینگ نیز کابینه احتمالی رئیسی را مورد بررسی قرار داد. او به بحث زیر برند Sub Brand اشاره میکند: «افرادی که در دولت احمدی نژاد حضور داشتند -وزیر یا معاون بودند- تداعیهایی هم که دارند با احمدی نژاد است. نیکزاد به عنوان وزیر مسکن احمدی نژاد و رستم قاسمی با عنوان وزیر نفت احمدی نژاد شناخته میشوند. از منظر برند حضور اینها در کابینه رئیسی هیچ کمکی به رئیسی حداقل از منظر برند نمیکند. مردم این تلقی را دارند که او از جایی آنها را برداشته است. افرادی که اسم بردیم را احمدی نژاد شناسایی کرد و آنها هم عملکردی نشان دادند. استفاده از نیروهایی که تداعی برند آنها فرد دیگری هستند کمکی به رئیسی نمیکند. افرادی که ساب برند کسی هستند نه تنها به رئیسی کمکی نمیکنند بلکه به برند او ضربه هم خواهند زد».
این متخصص برندینگ سیاسی هنر ابراهیم رئیسی را در این میداند که کابینهای تشکیل دهد که در جهت تحقق وعدههای او عمل کنند و همچنین بتوانند زیربرند او شوند. به عقیده بابایی جامعه باید این حس را داشته باشد که او افرادی را شناسایی کرده که عملکردی در جهت وعدههای او خواهند داشت و زیر مجموعه برندهای دیگر نیستند و میتوانند زیر برند رئیسی را بسازند.
از روسای جمهور سابق به صورت مستقیم و تلویحی شنیده ایم که قدرت رئیس جمهور به اندازه کافی نیست و با باقی ساختار قدرت دچار چالشهایی شده اند و بخشی از ناکامی خود در عمل به وعدهها را در این حوزه عنوان کرده اند. سوالی که بخش زیادی از جامعه مطرح میکنند این است که آیا رئیسی هم با ساختار قدرت دچار چالش میشود یا نه؟
روحانی از کارشکنیها و سنگ اندازیهایی که در امور اجرایی بود میگفت و رئیسی هم در مقابل چالشهایی موجود را متوجه دولت میداند. بابایی با اینکه این اختلافات را طبیعی میداند، اما به نکته بسیار مهمی اشاره دارد. او از هماهنگی بین قوا در این دوره یاد کرد که اگر چالشهایی از این جنس که در دولتهای قبلی مطرح شد باز هم تکرار شود نه تنها به برند سیاسی رئیسی ضربه میزند بلکه به نظام جمهوری اسلامی ایران نیز ضربه خواهد زد.
او در این باره میگوید: «اگر با حضور رئیسی هم این چالشها ادامه پیدا کند این تلقی ایجاد میشود که این مشکلات ربطی به افراد ندارد و هر کسی حضور داشته باشد اختلافاتی که انسداد ایجاد میکند وجود دارد و این متوجه ساختار میشود و برای ساختار خوب نیست. من فکر میکنم این اتفاق در دولت رئیسی رخ نخواهد داد».
بابایی در پایان صحبتهای خود به این مساله پرداخت که شاید برخی این تلقی را دارند که بحثهای مربوط به کمپین و برندینگ تبلیغاتی است و برای تحریف واقعیت مطرح شده است. اما به عقیده بابایی حکمرانی خوب و موثر و درست، نیاز به فهم درست افکار عمومی و و ارتباط مستمر با آنها دارد و این راه جز با کمپین دائمی حاصل نمیشود.
این متخصص کمپینهای انتخاباتی میگوید: «برای حکمرانی خوب و درست نیاز به فهم درست و دائمی افکار عمومی است و این نیاز به کمپین دائمی دارد. برندسازی شخص رئیس جمهور و مدیریت برند او برای ارتقای او نیست، برای مدیریت درست جامعه یک نیاز محوری و اساسی است. باید این برند محافظت شود و خوب طراحی شود و به ابعاد مختلف او توجه شود و آسیبهایی که میبیند را تحلیل کرد. دانش برندسازی و کمپینهای حکمرانی برای بهتر اداره کردن جامعه است و این دانش نقش محوری و اساسی دارد. برندسازی و تبلیغات و بازاریابی وقتی منجر به رشد اقتصادی میشود، برندسازی سیاسی و کمپینهای دائمی به رشد حکمرانی و بهبود سیاستگذاری منجر میشود».