"دیدارنیوز" اهداف نشست ضد فلسطینی منامه را بررسی می‌کند؛

خوشه چینی صهیونیسم از واگرایی جهان اسلام

در واقع امریکا و جریان صهیونیسم با کلید زدن معامله قرن، حذف هسته‌های مقاومت ضد استعماری و ضد سلطه را در افق طرح خود دنبال می‌کنند. اما شرایط امروز با شرایط یک قرن پیش کاملا متفاوت است. امروز مردم منطقه حاضر به سکوت در مقابل طرح‌های خائنانه علیه جهان اسلام و مقدسات آن نیستند. خصوصا که مقاومت به رهبری ایران به عنوان بزرگترین و محوری‌ترین بازیگر منطقه ای، قدرت جهان اسلام را به گونه‌ای افزایش داده است که می‌توان گفت در تاریخ اسلام سابقه نداشته است.

کد خبر: ۲۸۴۳۳
۱۷:۲۸ - ۰۵ تير ۱۳۹۸

دیدارنیوز ـ احمدرضا روح الله زاد: اجلاس موسوم به کارگاه اقتصادی برای کمک به حل بحران فلسطین از دیروز در منامه در کشور ذره‌ای بحرین شروع به کار کرد. اجلاسی که بسیاری آن را شروعی برای طرح‌های سیاسی امریکا در منطقه می‌دانند. آنچه که در باره اجلاس منامه مهم است، نقشی است که رژیم‌های عربی در ارتباط با اجرای سیاست‌های امریکایی – صهیونیستی بر عهده گرفته اند.

اجلاس منامه در واقع یکی از پازل‌های طرح «معامله قرن» است که از سوی دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا برای پایان بحران فلسطین ارائه شده است. البته این که معامله قرن را یک طرح بی ریشه تلقی کنیم، خام اندیشی است. این طرح، حاصل سال‌ها مطالعه و رصد تحولات منطقه از سوی مراکز تصمیم ساز امریکا تحت عناوین اندیشکده و پژوهشکده است و قرعه فال به نام ترامپ خورده است که از قضا تیمی از افراطی‌ترین صهیونیست‌ها را در دولت خود گرد آورده است.


معامله قرن در واقع باز تعریف سایکس - پیکو و به نوعی تکمیل آن محسوب می‌شود. سایکس – پیکو بر پایه تجزیه بلاد اسلامی و ترسیم نقشه جغرافیایی جدید توسط دو قدرت استعماری زمان یعنی انگلستان و فرانسه مطرح شد و نهایتا با تحمیل جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی را نابود کرده و واحد‌های سیاسی متعددی را در منطقه تشکیل دادند. معامله قرن امریکا هم یکی از مهمترین اهدافش تجزیه مضاعف منطقه به واحد‌های سیاسی بیشتر بر اساس مولفه هایی چون قومیت، دین، مذهب، زبان و ... است.


در اجرای طرح استعماری سایکس – پیکو، اسلاف یا پدران حاکمان امروز رژیم‌های عربی چون شریف حسین و آل سعود، نقش بسیار پررنگی داشته اند و در واقع به عنوان پیاده نظام استعمار و صهیونیسم در جهان اسلام عمل کردند. امروز اخلاف یا پسران آن‌ها که در کسوت امارت بر بلاد عربی و اسلامی قرار دارند، به عنوان پیاده نظام نقش مهمی را در اجرای طرح تکمیلی سایکس – پیکو یعنی معامله قرن برای جریان استعمار بر عهده گرفته اند. پدران خائن و پسران نیز خائن.


جریان سلطه یا استعمار یا استکبار و یا همان صهیونیسم با مدیریت واگرایی در سطح منطقه توانست طرح استعماری خود در منطقه را مدیریت و عملیاتی کند و رهبران عربی در آن زمان، مهمترین نقش را در ایجادِ واگرایی بر عهده گرفتند که نتیجه اش تجزیه سرزمین‌های اسلامی و عربی و اشغال فلسطین و ایجاد رژیم صهیونیستی بود. در زمان حاضر نیز صهیونیسم، واگرایی در منطقه را دنبال می‌کند و حاکمان عربی و در راس آن‌ها آل سعود و آل زاید و آل خلیفه در ایجاد و گسترش واگرایی در منطقه، نقش پدرانشان را برای استعمار نوین برعهده گرفته اند.


تعریف و ایجاد بحران سوریه در واقع کلید تشدیدِ واگرایی در سطح منطقه بود. اقدامی که با مشارکت برخی کشور‌های عربی مانند عربستان و امارات و قطر موجب شد مجموعه‌ای به نام جهان عرب، موضوعیت خود را از دست بدهد. رژیم‌های ثروتمند، ولی وابسته عربی خلیج فارس، تلاش کردند با تشکیل ائتلاف‌های جدید، سیاست‌های امریکایی – صهیونیستی را عملیاتی کنند. گسترش بحران تروریستی به عراق و لبنان و یمن و نهایتا جنگ یمن در همین چارچوب از سوی این رژیم‌ها صورت گرفته است. اما این ائتلاف‌ها در هر عرصه‌ای که تشکیل شد، با شکست روبرو شده است. در واقع باید گفت جهان عرب کاملا فروپاشیده است و اختلافاتی که در میان رژیم‌های عربی مشاهده می‌شود نتیجه طبیعی تابع قرار دادن سیاست‌های کشور‌های خود از سیاست‌های امریکا است.


هدف سایکس - پیکو تجزیه منطقه و تشکیل اسرائیل بود. هدف معامله قرن نیز تجزیه بیشتر منطقه و البته تثبیت اسرائیل در سطح منطقه به عنوان محور اصلی نظام منطقه‌ای نوین است. بر این اساس از اهداف مهم معامله قرن موارد زیر هستند:

 

۱. پایان بخشی به دشمنی اعراب و اسرائیل از طریق عادی سازی روابط فی مابین

۲. لغو حق بازگشت آوارگان فلسطینی که یک تهدید مستمر وجودی برای رژیم صهیونیستی محسوب می‌شود

۳. تحمیل آوارگی جدید به فلسطینیان. مباحث وطن جایگزین و اسرائیل سرزمینی برای یهود در این چارچوب مطرح می‌شود

۴. سلب هویت اسلامی از فلسطین و قدس شریف که قانون قومیت و شناسایی قدس به عنوان پایتخت اسرائیل در همین راستا مطرح شده است

۵. تضمین امنیت اسرائیل از طریق تجزیه منطقه و عادی سازی روابط عرب – اسرائیل

۶. انزوای ایران از طریق جایگزین کردن این کشور به عنوان دشمن به جای اسرائیل

۷. تضعیف و نهایتا حذف پدیده مقاومت به عنوان یک راهبرد در مقابل سلطه استعمار و رژیم صهیونیستی

۸. تثبیت سلطه غرب و اسرائیل بر جهان اسلام


ایران تنها کشور منطقه است که برخوردار از یک عقبه فرهنگی و تمدنی قوی است و این هویت تاریخی و تمدنی، توانایی مقابله با جریان سلطه را به میزان بسیار بالا دارد. بر اساس همین عقبه و تاریخی و همین توانایی است که کشور ایران خصوصا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، منادی همگرایی در سطح منطقه بوده و خود مکلف به مقابله با سیاست‌های واگرایانه صهیونیسم در سطح منطقه می‌داند و این مهم را هم در گفتار و هم در رفتار جمهوری اسلامی به عیان می‌توان دید. حمایت ایران از شکل گیری هسته‌های مقاومت در سطح منطقه نیز در همین چارچوب بوده است. هسته‌هایی که اکنون به یک محور به هم پیوسته تبدیل شده اند و در بسیاری از معادلات منطقه‌ای نقش تعیین کننده‌ای دارد.

در واقع امریکا و جریان صهیونیسم با کلید زدن معامله قرن، حذف هسته‌های مقاومت ضد استعماری و ضد سلطه را در افق طرح خود دنبال می‌کنند. اما شرایط امروز با شرایط یک قرن پیش کاملا متفاوت است. امروز مردم منطقه حاضر به سکوت در مقابل طرح‌های خائنانه علیه جهان اسلام و مقدسات آن نیستند. خصوصا که مقاومت به رهبری ایران به عنوان بزرگترین و محوری‌ترین بازیگر منطقه ای، قدرت جهان اسلام را به گونه‌ای افزایش داده است که می‌توان گفت در تاریخ اسلام سابقه نداشته است.

مقاومت در آزاد سازی عراق و لبنان و سوریه از اشغال تروریست‌های مورد حمایت امریکا و اسرائیل و رژیم‌های وابسته عربی، همچنین نقش مقاومت در جنگ یمن، اقتدار مقاومت فلسطینی در ایجاد موازنه جدید و بازدارندگی با رژیم صهیونیستی و نهایتا بسط اقتدار جمهوری اسلامی درسطح منطقه، سوریه، لبنان، عراق، افغانستان، یمن و خصوصا خلیج فارس و دریای عمان و خنثی سازی همه طرح‌های محور سلطه در منطقه، در واقع روایتگر شکست طرح معامله قرن است و مردم مسلمان منطقه و محور مقاومت هرگز اجازه موفقیت به ائتلاف غربی، عربی و عبری طرح‌های خیانت بار آن‌ها را نخواهد داد.

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: