دیدار کار و خلاقیت ـ قسمت ششم

کتایون سپهری: خلاقیت یعنی از اقیانوس قرمز به اقیانوس آبی برویم!

سلسله برنامه‌های دیدار، کار و خلاقیت با همکاری مشترک آکادمی دوکسو و مجموعه رسانه‌ای دیدار با محوریت مسئله خلاقیت تهیه می‌شود. ششمین قسمت این برنامه به گفتگو با کتایون سپهری مدیر عامل شتابدهنده منش اختصاص دارد. در این برنامه ها به دنبال تهیه اطلسی هستیم تا با استفاده از نظرات افراد مختلف در حوزه‌های فعالیتی متفاوت، نسبت‌ها و ارتباطات شان را با کارکرد‌های خلاقیت و خلاقیت جمعی دریابیم و ترسیم کنیم. هدف اصلی ما از این تلاش مشخص کردن جایگاه خلاقیت و چالش‌های پیاده سازی ایده‌های خلاقانه در محیط فعالیت حرفه‌ای حاکم بر جامعه است.

کد خبر: ۸۰۷۸۷
۱۸:۴۳ - ۰۷ بهمن ۱۳۹۹
دیدار نیوز ـ سرویس سبک زندگی: ششمین مصاحبه از مجموعه گفتگو‌های کار، دیدار، خلاقیت با محوریت خلاقیت در محیط فعالیت حرفه‌ای در ایران برگزار شد. در این گفت و گو کتایون سپهری، مدیر عامل شتابدهنده منش به پرورش میزان خلاقیت بچه‌ها اشاره کرد و گفت: چون خلاقیت متفاوت به نظر می‌رسد ممکن است به چشم عده‌ای خنده دار و عجیب به نظر بیاید در نتیجه ممکن است مورد شماتت پدر و مادر قرار گیرد.این گفت و گو را بخوانید.
 
فیلم کامل گفتگو با کتایون سپهری را ببینید
 
 

سرکار خانم سپهری با تشکر از شما که دعوت ما را پذیرفتید. ما پرونده‌ای را در خصوص خلاقیت و خلاقیت جمعی در دیدار تهیه و منشتر می‌کنیم. در این ارتباط در خدمت حرفه‌مندان مختلفی بودیم و نظرشان را در مورد جایگاه خلاقیت و خلاقیت جمعی در محیط فعالیت حرفه‌ای امروز ایران جویا شدیم. این جلسه می‌خواهیم شما را در این حوزه بدانیم. باتوجه به اینکه کار شما مستقیماً با افرادی ارتباط دارد که می‌خواهند یک حرکت جدیدی انجام دهند مسلماً کاری است که در سطوح و مراحل مختلف به خلاقیت نیاز دارد. در این بستر در مرحله اول برای ما توضیح دهید که جایگاه خلاقیت را به طور کلی در جامعه چگونه می‌بینید؟
 
بحث خلاقیت را باید از ابتدا شروع کنیم. یعنی به دوره‌ای برگردیم که بچه متولد می‌شود. وقتی در خانواده می‌گیرد. البته هر روز افراد بیشتر به مسائل فکر می‌کنند و پدر و مادر‌های جوان دارند به پرورش میزان خلاقیت بچه‌ها کمک می‌کنند. ولی هنوز هم خیلی زیاد شاهدیم باید و نباید‌هایِ اشتباهی که به بچه می‌گویند. چون خلاقیت متفاوت به نظر می‌رسد ممکن است به چشم عده‌ای خنده‌دار و عجیب به نظر بیاید در نتیجه ممکن است مورد شماتت پدر و مادر قرار گیرد. این باید و نباید‌هایی است که خلاقیت بچه را از بین می‌رود. پس از همان ابتدای کودکی باید بتوانیم به بچه کمک کنیم که خلاق‌تر شود. بچه‌هایی که به مهد کودک و پیش دبستانی می‌روند؛ در آن جا بحث خلاقیت جمعی و گروهی رخ می‌دهد که باز جایگاه مهم خودش را پیدا می‌کند. به سن مدرسه که رسیدند می‌گوییم ۷ سالگی سنی است که مانع خلاقیت می‌شود و بچه‌ها وارد مدرسه می‌شوند. دلایل درونی این است که بچه دوست دارد محبوب معلمش بشود؛ بنابراین ساکت و مطیع می‌شود. دلایل بیرونی آن سبک‌های سنتی آموزش و پرورش است. یکی از موانع بزرگ خلاقیت، سیستم آموزش و پروش سنتی است. در صورتی که الان کار‌هایی که جدیداً صورت گرفته مثلاً سیستم نمره را حذف کرده اند و امتیاز جای نمره می‌دهند و ... مواردی از این دست باعث می‌شود که رقابت کمتر می‌شود و بچه به جای اینکه فقط به دنبال رقابت برای کسب نمره باشد، به سمت کار‌های تیمی برود. این مسئله خودش کمک می‌کند که خلاقیت جمعی بیشتر شکل بگیرد. هر چیزی که در قالب کار‌های تیمی و گروهی اتفاق بیفتد به این حوزه کمک می‌کند. وقتی مدرسه به پایان می‌رسد و بچه‌ها می‌خواهند وارد جامعه شوند، یکی از مسائلی که بچه‌ها در مدرسه آموزش ببینند و ما در آموزش و پرورش خودمان این را نداریم بحث مهارت‌های زندگی است. همه آدم‌ها برای اینکه خوب زندگی کنند باید در زندگی کردن ماهر باشند. یکی از مهم‌ترین ده یا دوازده سرفصل مهارت‌های زندگی بحث خلاقیت است. بعد که می‌خواهیم وارد زندگی شغلی شویم یک سری مهارت به عنوان مهارتی‌های زندگی تعریف کرده‌اند به عنوان مهارت‌های زندگی شغلی. باز می‌بینیم که تفکر خلاق را آنجا به عنوان یک مهارت تعریف کرده اند. بعد می خواهیم وارد فضای کسب و کار و کارآفرینی شویم. تنها تفاوت یک کارآفرین و یک صاحب کسب و کار، خلاقیت است. یعنی اگر می‌خواهیم یک کسب و کاری برای خودمان راه بیندازیم که خوب پیش برود. باید کارآفرین باشیم و اونوقت فرق ما با یک صاحب کسب و کار در خلاقیت است. خلاق بودن یعنی هر جا به مشکلی می‌رسیم خلاقانه حلش کنیم. یعنی اینقدر خلاقیت داشته باشید که قدرت حل خلاقانه مسئله پیدا کنیم نشان می‌دهد که خلاقیت یک چیزی است که باید در خونمان باشد و در وجودمان باشد؛ و آن را خوب توسعه بدیم تا بتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم، کار بهتری داشته باشیم و به واسطه آن ارتباطات بهتری داشته باشیم تا اینکه بتوانیم زندگی خوبی داشته باشیم.
 

 با توجه به بستری که به خوبی توضیح دادید اینجا سؤالی که پیش می‌آید این است افرادی که الان می‌خواهند وارد حوزه کسب و کار شوند و یک کار خلاقانه انجام دهند با این توضیح شما مشخص می‌شود که تقریباً آموزش سیستماتیکی در حوزه خلاقیت ندیده‌اند. در چنین بستری وقتی ما با افراد مواجه می‌شویم و بخواهیم آن‌ها را تشویق کنیم که خودشان یک عمل جدیدی انجام دهند فکر می‌کنید چگونه بتوان با آن‌ها تعامل کرد؟ چون این افراد تمرین نکرده‌اند یاد نگرفته‌اند، باید قطع امید کنند که وارد فعالیت خلاقانه شوند یا اینکه به نظر شما راهی برای این افراد باز است؟

 در موضوع خلاقیت پرسیده می‌شود که بالاخره خلاقیت ذاتی است یا اکتسابی است؟ با آدم به دنیا می‌آید یا اینکه فرد بعدا آن را به دست می‌آورد؟ یا ترکیبی از هر دو است؟ یعنی حتماً همه آدم‌ها با یک درصدی از خلاقیت متولد می‌شوند که حتی اگر زمان زیادی گذشته باشد می‌توان به راحتی با تمرین آن را برگرداند. تعاریف خلاقیت خودش تمرین خلاق شدن است. خلاقیت یعنی متفاوت دیدن یا متفاوت شنیدن. پس اگر ما میخواهیم خلاق شویم از همین الان شروع کنیم. فرض کنیم آن پیک نیکی که هر روز می‌رویم، برویم و دوباره ببنیم که چه چیزی وجود دارد که ما ندیده‌ایم. یکی از ویژگی‌های افرادکارآفرین خلاق بودن است. یکی دیگر شکارچی فرصت‌ها بودن است. یعنی این فرصت وجود دارد. مثلاً یک خبر را همه می‌شنوند و همه می‌خوانند، اما کسی که خلاق است و نگاهش متفاوت است وقتی این خبر را گوش می‌دهد ازش نکته خاص خودش را در می‌آورد. مثلا خبری می‌آید که کرونا شد جنگ شد و فردی که خلاق است با شنیدن این خبر با خودش می‌گوید خوب الان مردم به این احتیاج دارند و به آن احتیاج دارند. این متفاوت دیدن و متفاوت شنیدن یک تمرین خیلی ساده است که آدم باید به آن دقت کند. خلاقیت یک سری موانع و یک سری منابع دارد. ما باید این موانع را از بین ببریم. اولین و مهم‌ترین مانع همین چارچوب‌های ذهنی است. همین باید‌ها و نباید‌های اشتباهی که به آن ویروس ذهنی می‌گوییم. ویروس‌های ذهنی که به اشتباه از بچگی در ذهنمان گذاشته اند و با آن بزرگ شده ایم. ذهن در یک چشم به هم زدن ویروس می‌گیرد. باید به این موانع خلاقیت دقت کرد و تلاش کنیم در چارچوب این موانع قرار نگیریم. مثلاً یکی از آن‌ها این آموزش و پروش سنتی است. شاید من وقتی به مدرسه می‌روم نتوانم به مدل آموزش و پرورش سنتی مقابله کنم، اما این وظیفه کسانی است که در این سیستم قرار می‌گیرند که این کار را بکند. اگر به یک فردی که می‌خواهد در یک سازمان یا یک شرکت بگویید باید ۸ صبح بیاید و ۲ عصر برود این یک چارچوب است. اگر به او بگویید که کارش را باید حتماً با یک روش خاصی انجام دهد یک چارچوب است. در انجام دادن کار‌ها باید افراد را آزاد گذاشت تا خلاقانه به کارشان فکر کنند. دوم این است که منابع خلاقیت را در ذهن تقویت کنیم. یکی از مهم‌ترین منابع خلاقیت برگشت به کودکی است. یعنی نادانی است. یعنی برگردیم و هر چیزی در ذهنمان است پاک کنیم از اول شروع کنیم مثلا می‌گویند هوش تا یک اندازه‌ای خیلی خوب است، اما از یک اندازه‌ای به بعد به آن هوش زیاد تله خلاقیت یا تله هوشمندی می‌گویند. افراد خیلی باهوش خیلی خلاق نمی‌شوند. کسی که خیلی باهوش نیست مسیر را طی می‌کند و در آن مسیر خلاقیت رخ می‌دهد. مثلاً می‌خواهیم یک کاری انجام دهیم. اینقدر اطلاعات جمع می‌کنیم که در این اطلاعات گم می‌شویم. این اطلاعات خیلی زیاد ضد خلاقیت است اطلاعات خیلی زیاد باعث میشود ما گم شویم در میان آنها. حتماً تلاش کنیم که منابع خلاقیت را در ذهنمان پرورش دهیم و بعد موانع خلاقیت را برداریم. آن زمان به آن تعریف اصلی خلاقیت که باید خارج از چارچوب فکر کنیم برگردیم. در نهایت یک سری تکنیک داریم. یعنی فن‌های خلاقیتی داریم. تمرین‌های خلاقیتی که اینقدر راحت انجام می‌شوند که ما همین طور که کارهایمان را انجام دهیم می‌توانیم چند تا تمرین خلاقیتی را انجام دهیم. این تمرین‌های خلاقیتی مثل متفاوت دیدن، متفاوت شنیدن و دقیق فکر کردن است. مثلاً اگر یک مسئله‌ای دو راه حل دارد ما حتما از روش سوم آن را حل کنیم. یعنی دنبال هیچ چیزی تکراری نرویم. این‌ها همه مواردی است که می‌توان میزان خلاقیت را در خودمان افزایش دهیم. تکنیک‌های آن هم بسیار زیادی است.
 
 

 یک نکته دیگر اینکه در حوزه کارآفرینی اشاره کردیم که بحث خلاقیت خیلی مهم است. برای اینکه اهمیت موضوع برای بینندگان ما باز شود با یک مثال به صورت مصداقی توضیح دهید؟

 کسب و کار با ایده شروع می‌شود. یعنی کسی که مهارت‌های زندگی را به دست آورده است. مهارت‌های شغلی اش را هم به دست آورده است بعد ویژگی‌های افراد کارآفرین را هم دارد یا اینکه در خودش تقویت کرده است الان کاملاً آماده است که وارد فضای کسب و کار شود. این فرد اولین چیزی که لازم دارد ایده است. برای پیدا کردن ایده باید ببیند خودش یا اطرافیانش یا در جامعه چه مسئله و مشکلی دارند. در کجا یک نیاز وجود دارد. مثلاً در دوران کرونا افراد نمی‌توانند از خانه شوند برای خرید مشکل دارند. یا کسب و کار‌های بزرگی که شکل گرفته همه یک مسئله و مشکل وجود داشته که آمده اند آن را حل کنند. حال بعد از اینکه مشکل پیدا شد باید بتوانیم برای آن مشکل یک راه حل خلاقانه پیدا کنیم که قبل از ما کسی آن راه حل را نداده. دوباره به خلاقیت برمی‌گردد. یعنی پایه و اساس یک کسب و کار خوب، ارزشمند و موفق این است که ما بتوانیم یک راه حل خلاقانه برای حل مشکل آدم‌ها پیدا کنیم. گاهی ما یک مشکلی پیدا کرده ایم. در واقع پایه کارآفرینی مبتنی بر خلاقیت است. گاهی می‌گوییم قبل از آن یک عده این کار را انجام داده اند ما رقیب داریم. ما نسبت به رقبا یک مزیت رقابتی تعریف کنیم. مزیت رقابتی یعنی یک ویژگی که من دارم و رقیب ندارد و مشتری حاضر است بابت آن پول پرداخت کند. برای پیدا کردن این ویژگی و ساخت آن باز به خلاقیت برمی‌گردیم. یعنی در بحث رقابت به موضوع استراتژی اقیانوس قرمز اقیانوس آبی برمیگردیم. اقیانوس قرمز آن فضای پر رقابت خونین کسب و کار است رقبا در آنجا یکدیگر را تکه پاره می‌کنند و به همین دلیل اقیانوسی از خون شده است. راهش این است که ما باید از این اقیانوس قرمز به اقیانوس آبی برویم. جایی که رقیب وجود ندارد و بتوانیم تا یک دوره‌ای با آرامش در آنجا کسب و کارمان را پیش ببریم. رفتن از فضای اقیانوس قرمز به اقیانوس آبی با استفاده از خلاقیت ممکن است.
 

اشاره کردید که در جامعه کنونی ما آموزش در بحث خلاقیت مسئله مهمی است که اخیراً یک مقدار بهتر شده است. ولی برای کار خلاقانه جز بحث آموزش الزامات محیطی دیگری هم لازم است که فراهم شود تا این بستر تسهیل شود برای اینکه یک اقدام خلاقانه در آن راحت‌تر صورت بگیرد. از این منظر اگر ما بخواهیم موقعیت زمانی و مکانی خودمان را ارزیابی کنیم به نظر شما در این موقعیت مکانی و زمانی این محیط چقدر پذیرای یک عمل خلاقانه است و چقدر جلوی یک عمل خلاقانه مانع ایجاد می‌کند؟

من یک ماجرا را برای شما تعریف کنم یکی از همکاران من یک دختری داشت که به مدرسه رفت. معلمش نام او را ریاضی‌دان کوچک یا ریاضی دان نابغه گذاشته بود. این دختر وقتی ۶ ساله بود هوش او به اندازه یک دختر ۱۸ ساله بود. یک بار معلمش به او یک تمرین ریاضی داده بود و به این دختر نمره نداده بود. دختر گقته بود که چرا نمره این سوال را به من نداده ای؟ معلم گفته بود اشتباه حل کرده‌ای. دختر گفته بود من اشتباه حل نکرده ام از این راه هم می‌شود حل کرد. بعد معلم دقت کرده بود متوجه شده بود دختر درست می‌گوید از راه دیگری هم می‌توان حل کرد. منتهی، چون معلم فکر می‌کرد فقط یک روش دارد دقت نکرده بود و نمره را به او نداده بود. می‌خواهم بگویم اگرما می‌خواهیم به یک جامعه خلاق برسیم تا می‌توانیم باید از همان بچگی کودک را تربیت کنیم. یعنی برای بچه راه را باز بگذاریم. مثلاً یک بچه چمن یک زمین را قرمز نقاشی می‌کند. بعد پدر و مادر بچه را نزد روانشناس می‌برند. خب این شاید خلاقیت باشد چرا فکر می‌کنید زمین باید چمن سبز باشد اگر قرمز کشید بچه مشکل دارد. مانع خلاقیت نشویم. یعنی باید برگردیم به مربی‌ها و پدر مادر‌ها آموزش دهیم که این بچه باید خلاق رشد کند همین طور سیستم آموزش و پرورش کمک کند این خلاقیت پرورش پیدا کند. برای خلاقیت جمعی هم کار تیمی و کار گروهی را تمرین کنند و هم اینکه خلاقیت را از بچگی تمرین کنند.
 

کشور‌های شوروی سابق بعد از یک دوره‌ای گفتند هیچ راهی جز خلاقیت و نوآوری نداریم. یعنی خلاقیت آن ایده و آن جرقه است که در ذهن می‌زند. مثلاً با بچه یک موضوعی را مطرح کنید و راه حل‌ها را از او بپرسیم. از او بخواهیم که ایده بدهد؛ و بعد راه کار‌های او را در نظر بگیریم. با ساده‌ترین کار‌ها در خانه می‌توانیم این کار را انجام دهیم. بعد وقتی بچه می‌خواهد به مهد کودک یا پیش دبستانی برود برویم پیشنهاد دهیم که تمرین گروهی خلاقیتی برای بچه‌ها بگذاریم. یعنی هم بُعد جمع پذیری بچه و هم بُعد خلاقیتی بچه را همزمان با هم تقویت کنیم. اگر با این روش رشد کنیم و وارد فضای کسب و کار شویم می‌بینیم که در یک تیم دو یا سه نفره است اگر در این تیم دو یا سه نفره بخواهیم پیشرفت کنیم می‌دانیم که باید فکرهایمان را روی هم بگذاریم. اگر مسئله پیش بیاید با همین روش‌های خلاقانه می‌توانیم مسئله و مشکلمان را حل کنیم. اگر بتوانیم از بچگی این کار را بکنیم حتما وقتی بزرگ شویم به راحتی می‌توانیم در این فضا قرار بگیریم و می‌توانیم فرد موفق تری باشیم.
 
 

 اگر نکته پایانی که به نظرتان می‌رسد بفرمایید.
خیلی ممنون که به یک مسئله خیلی مهم می‌پردازید و امیدوارم دستاورد‌های این موضوع یک خروجی داشته باشد که مسئولین و بزرگان و کوچک تر‌ها به آن بپردازند و فکر کنند در این شرایط چاره‌ای نداریم جز اینکه بتوانیم با خلاقیت همه چیز را جلو برویم و برگردیم در پیش دبستانی‌ها و مدارس این بحث خلاقیت را با جدید پیگیری کنیم.
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
محمد
|
|
۱۲:۴۰ - ۱۳۹۹/۱۱/۱۵
ممنون از مطالب مفیتون
دکتر احمد مهدوی
|
|
۰۷:۵۶ - ۱۳۹۹/۱۱/۱۹
از نظر ژ نتیکی خلاقیت و فرصت طلبی در مقابل یکدیگر و با هم جمع پذیر نیستند.
نجمه
|
|
۱۵:۵۵ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۵
عالیه ممنون