میزگردی با رویکرد جامعهشناسانه و روانشناسانه پیرامون ازدواج سفید/ قسمت اول
دیدارنیوز ـ نهاد خانواده از دیرباز پایدارترین و کهنترین نهاد اجتماعی موجود در جوامع مختلف بوده که نقشها و کارکردهای آن متأثر از ساختارهای موجود دچار تحول شده است. این نهاد در ایران بهویژه در صد ساله اخیر بیش از هر چیز از مدرنیته و هژمونی گفتمانهای جدید تأثیر پذیرفته است. جامعه ایرانی در گذار خود از سنت به مدرنیته با چالشها و معضلات مختلفی مواجه بوده که یکی از مهمترین آنها به چالش کشیده شدن نقشها، کارکردها و الگوهای خانواده سنتی است.
برای بررسی یکی از چالشهای جدید پیرامون خانواده، نشستی با حضور دکتر احمد بخارایی و دکتر سیمین کاظمی به عنوان جامعهشناس و آقایان مجتبی نورانی و عظیم رجبپور به عنوان متخصص در حوزه روانشناسی ترتیب داده شد تا از این دو زاویه به موضوع ازدواج سفید پرداخته شود. در این نشست سعی شد، تعریفی از ازدواج سفید به دست آید و تفاوتهای آن با سایر اشکال ازدواج همچون ازدواج موقت روشن شود. همچنین به تفاوتهای این پدیده نوظهور در ایران و غرب اشاره شد و آسیبها و راهکارهای آن نیز مورد واکاوی و بررسی قرار گرفت. روشن است که این نشست صرفا بیانگر دیدگاههای کارشناسان حاضر در نشست است و لزوما به معنای مواضع گردانندگان دیدارنیوز نیست.
تعریف ازدواج سفید
مجتبی نورانی به عنوان یکی از دو روانشناس نشست؛ در جواب این سوال که آیا ازدواج سفید در برابر ازدواج رسمی قرار گرفته و این نوع از ازدواج دارای هویت است، گفت: مطرح شدن ازدواج سفید در برابر ازدواج رسمی همیشه وجود داشته اما در سالهای اخیر در غرب و در جامعه ایرانی به شکل گستردهتری رواج یافته است. یکی از اصلیترین کارکردهای نهاد خانواده هویت بخشی به اشخاص است. شکلگیری این هویت شخصی برای زوجین و یا فرزندان احتمالی در شکل ازدواج سفید موضوعی است که امکان یا عدم امکان تحقق آن حایز اهمیت میباشد.
دکتر سیمین کاظمی ـ جامعه شناس و فعال حقوق زنان ـ در پاسخ به سوال فوق و در طرح اولیه موضوع، تعریف ازدواج سفید و اسامی دیگر این شکل از رابطه از جمله همباشی و همبالینی و یا ازدواج بدون ثبت رسمی را نسبت به دیدگاه مخالفان و موافقان این رابطه متفاوت دانست و اظهار داشت: از منظر موافقین، ازدواج سفید رابطهای مبتنی بر عشق و اختیار است؛ اما مخالفین ازدواج سفید با توسل به شرایط فرهنگی و اجتماعی خاص جامعه ما این رابطه را یک شوک فرهنگی میدانند که در مقابل شرع و عرف و قانون قرار دارد. مخالفین در ادبیات ژورنالیستی خود از این پدیده با عنوان «همباشی سیاه» یاد میکنند. حتی در ادبیات پژوهشی هم رویکردهای موجود به این مساله منفی و مبتنی بر نفرت است. بنابراین در تحلیل علل و عوامل به وجود آمدن این نوع از ازدواج و بیان پیامدهای آن، این مساله که از کدامین منظر به موضوع نگریسته شود، بسیار مهم است.
عظیم رجبپور ـ روانشناس ـ در سخن آغازین به شکلگیری پدیده اجتماعی ازدواج سفید در سالهای اخیر در ایران اشاره کرد و افزودند: جامعه ما مدتهاست به این پدیده مبتلاست، هرچند نهادهای رسمی در صدد انکار و پنهان آن برآمدهاند.
دکتر بخارایی در ادامه به تبارشناسی اصطلاح ازدواج سفید پرداخت. وی در اینباره سؤالاتی را مطرح کرد، بدین صورت که آیا ترکیب ازدواج سفید با توجه به این نکته که ازدواج باید در جایی ثبت شود و این نوع از ازدواج فاقد این ویژگی است، در درون خود حاوی تناقض نیست؟ پیامدهای این تعریف در اذهان و در سطح جامعه چه بوده است؟ آیا میتوان ازدواج سفید را به یک بغل خوابی سطحی که به نهاد خانواده آسیب میرساند، تقلیل داد؟
بخارایی افزود: برای دادن پاسخ درست و علمی به سوالات فوق شیوه صحیح آن است که این پدیده و عناصر آن را به صورت طیفی ببینیم. به عنوان مثال مفهوم عشق، تعهد و بغل خوابی در این رابطه میتواند از کم تا زیاد متغیر باشد. در غرب همباشی شکلی از زندگی مشارکتی و توام با عشق و تعهد است. همچنین تفاوت این نوع ازدواج در غرب و ایران با در نظر گرفتن این نکته که در غرب عنصر عقلانیت و آزادی انتخاب وجود دارد و اجبار بیرونی وجود ندارد چیست؟ با توجه به ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و سنتی ما این نوع از رابطه به چه میزان میتواند احساس عشق و امنیت را در افراد به وجود آورد؟
تفاوت ازدواج سفید در ایران و غرب
نورانی حول همان مفهوم هویت فردی به سوالهای فوق جواب داد و ابتدا به تفاوتهای میان ازدواج سفید در ایران و غرب اشاره کرد: در سنت دینی و فرهنگی ما از دیرباز مفهومی به عنوان ازدواج موقت وجود داشت که در جوامع غربی نبود. یعنی ازدواج در غرب تنها به صورت رسمی انجام میپذیرفت. ازدواج موقت در جامعه ما در عین اینکه الزامی برای ثبت رسمی نداشت، شرعی بود و بهمثابه یک امر نامشروع در برابر ازدواج رسمی و دائم قرار نمیگرفت. در ازدواج موقت فرد چون به شکل ذهنی رجوع میکرد به فرامین دین و به لحاظ مذهبی این رابطه را مشروع میدانست، احساس آرامش بیشتری میکرد. بنابراین ازدواج سفید در جامعه ایرانی یک پدیده نوظهور نیست.
از منظر شکل دهی به هویت شخصی نیز هرچند ازدواج موقت کارکرد ازدواج رسمی را در خصوص هویت بخشی و هویتسازی نداشت و ندارد، اما در مقایسه با ازدواج سفید که میتوان آن را نوعی اعتراض علیه وضع موجود دانست، از حیث هویتسازی کارآمدتر است. از اینرو که در تضاد کمتری با ساختارهای اجتماعی و مذهبی موجود قرار میگیرد. در حوزه روانشناسی در خصوص کارکرد و نقش ازدواج سفید بر شکل گیری هویت فردی تحقیقات چندانی انجام نشده و صحبتهای روانشناسان در خصوص این مساله تنها با تکیه بر مراجعینی است که با هدف مشاوره به کلینیک میآیند.
نکته دیگر اینکه با توجه به نوظهور بودن این پدیده، مراجعین و مصادیق این ازدواجها فرزندی در بر نداشته که بتوان تأثیر این شکل از زندگی را بر هویت فردی سنجید. اما نکتهای که در این بررسیها به چشم میخورد، وجود دوگانگیهایی است که افراد درگیر در رابطه با آن مواجهاند؛ یعنی در عین اینکه از وجود آزادیهای این ازدواج و رهایی از فشارها و مسئولیتها و محدودیتهای ازدواج رسمی آزادند، اما ترس از آینده رابطه و فقدان عدم تعهد مانند آنچه در ازدواج رسمی وجود دارد، ترس و اضطرابی را در این زوجین ایجاد میکند. هویت و شکلگیری آن تنها محدود به فرزندان نیست، بلکه نقشهای همسری و قرارگرفتن در جایگاه زوج و زوجه نیز میتواند هویت افراد را متأثر کند. گرایش افراد به ازدواج سفید با گریز از مسئولیتهای ازدواج رسمی هم سو و مرتبط است.
نسبت ازدواج سفید و ازدواج موقت
دکتر بخارایی پس از اتمام توضیحات نورانی در خصوص صحبتهای مطرح شده، توضیح مختصری داد و سوال بعدی خود را از دل این توضیحات مطرح کرد. وی گفت: آقای نورانی ازدواج سفید را در کنار ازدواج موقت قرار دادهاند و اشاره کردند که این دو الگو همپوشانیهایی با هم دارند. در حالی که ازدواج موقت در فضای گفتمان مردسالار و حق داشتن همسران متعدد برای مرد تعریف میشود، کما اینکه در ازدواج دائم هم مرد دارای این حقوق هست، اما در ازدواج سفید بحث تعدد زوجات وجود ندارد و طرفین کاملا به هم متعهد هستند؛ مانند آنچه در خصوص روابط در غرب وجود دارد؛ به این معنا که هرگاه این تعهد از طرف یکی از طرفین خدشهدار شود، عمر زندگی مشترک پایان میپذیرد. در ازدواج موقت و در متون تاریخی و دینی اینگونه به نظر میآید که زن بنا بر اجبار بیرونی تن به ازدواج موقت میدهد؛ زیرا زنان ترجیح میدهند در یک رابطه پایدار قرار گیرند. بنابراین ازدواج موقت و یا به عبارت دیگر صیغه با ازدواج سفید که نوعی مدرنگرایی و نوعی جستجوی راه آزادانهتر برای زندگی است تا حد زیادی متفاوت است و اگر این رابطه را در ادامه سنت ازدواج موقت بدانیم، گسلهای بین این دو الگو را نادیده گرفتهایم. با توجه به این توضیحات این سوال مطرح میشود که چالشهای ازدواج سفید در ایران اسلامی به چه شکل است؟
رجبپور در مقام مقایسه ازدواج سفید با ازدواج موقت، ابتدا به تناقضی که در این اصطلاح وجود دارد اشاره کرد و توضیح داد: این شکل از رابطه در تضاد با ارزشها و هنجارهای جامعه ما قرار دارد و فردی که درگیر چنین رابطهای است، نمیتواند ازدواج خود را اعلام کند و به دیگران بگوید که با شخصی ازدواج سفید کرده است. چرا در ایران برای بیان یک معضل اجتماعی از اصطلاح سفید استفاده میشود؟ این اصطلاح چگونه در جامعه ما رواج یافته است؟ بشر امروز در سیطره مفاهیم است. ازدواج سفید یک تصویر است و نماد نیست؛ زیرا نماد کارکردی است که یک مفهوم دارد. این مفهوم به نظر میآید در درون خود بیانگر نوعی اعتراض است. انسان برای هرچه که او را دچار اضطراب میکند، اسم میگذارد یا نماد میسازد. انسان از مفهوم برای نشان دادن علائم استفاده میکند.
مفهوم روشن یا سفید معانی زیادی در بر دارد. نمادی است برای شکستن یک تعریف و کارکردی در پی دارد. فضای مبهم ذهن ایرانی برای اینکه قادر باشد از یک ساختار بیرون آمده و به ساختار جدید قوام دهد، یک پارادوکس را انتخاب میکند. با این تعریف این نوع از ازدواج با ازدواج موقت که ریشه در سنتهای ما دارد متفاوت است.
در علل شکلگیری و رواج این نوع از ازدواج میتوان در کنار کمتر بودن هزینههای انتخاب و مسئولیتهای ناشی از آن در ازدواجهای رسمی به بحث کاهش هزینههای اقتصادی به دلیل مشارکتی بودن آن اشاره کرد. جذبه دیگر این نوع از ازدواج بهمثابه مفهومی فارغ از ارزشگذاری، امکان مدیریت اقتصاد روانی است؛ بدین معنا که اضطراب کمتری را در فرد ایجاد میکند و به لحاظ عاطفی امکان سرمایهگذاری بهینه را در اختیار زنان و مردان قرار میدهد.
ازدواجی متناسب با شرایط مدرن اجتماعی
دکتر بخارایی در ادامه و در نتیجه گیری از صحبتهای رجبپور در خصوص ارتباط بین مفهوم و امکان انتخاب در این نوع از ازدواج که به زوجین این امکان را میدهد که با نادیده گرفتن ساختارها و موانع فرهنگی و اجتماعی انتخاب آزادانهتری داشته باشند، به ویژگیهای مختص جامعه ایرانی اشاره کرد: در جامعه ما سنتها مانع از انجام آزادانه و آشکار این انتخاب میشوند، هرچند که نهادهای اجتماعی و اساسا پدیدههای اجتماعی ایستا نیستند و متأثر از تحول جوامع تغییر میکنند. عواملی از قبیل مدرنیسم، شهرنشینی، افزایش سطح تحصیلات و رسانهها بر کارکردها و نقشهای نهادهای اصیلی چون خانواده تاثیر گذاشته و آنها را دچار تغییر میکنند. با توجه به این توضیحات ازدواج سفید در متن جامعه ما به چه شکل است؟
دکتر کاظمی قبل از پاسخ به این سوال، در مخالفت با نظر نورانی و رجبپور در خصوص مقایسه ازدواج سفید با ازدواج موقت و واکاوی معانی و مفاهیم ازدواج سفید گفت: این مقایسه سیر تاریخی و تحول و تطور پدیده ازدواج را نادیده میگیرد.
سیمین کاظمی با اشاره به محوری بودن بحث انتخاب در ازدواج سفید ادامه دادند: کسانی که دست به چنین انتخابی میزنند در واقع کنشگرانی خلاق هستند که با ارزیابی که از شرایط داشتند، دست به انتخاب زدهاند. در این انتخاب این مساله که کنشگر چه کسی است، در کدام جایگاه و طبقه اجتماعی قرار دارد؛ حایز اهمیت است. چون همه طبقات اجتماعی وارد ازدواج سفید نمیشوند. زنان و مردان طبقه متوسط شهری عمدتا کسانی هستند که دست به چنین انتخابی میزنند. طبقات فرودست و طبقات بالا بسته به میزان وابستگیشان به مذهب و سنت اشکال دیگر ازدواج را مد نظر قرار میدهند. ازدواج زنان انتخاب طبقه متوسط شهری با تاکید بر عاملیت زنان و در واقع نوعی پاسخ به شرایط موجود است. پاسخ به این پرسش که ساختار خانواده در جامعه ما به چه شکل است که زنان ترجیح میدهند انتخابهای دیگری داشته باشند، اغلب نادیده گرفته میشود. در ساختار خانواده سنتی مناسبات قدرت به نفع مردان، نابرابر است و عواملی چون قوانین موجود، عرف، شرع و فرهنگ به این نابرابریها دامن میزند؛ در نتیجه بعضی از زنان طبقه متوسط شهری برای برون رفت از این جایگاه فرودستی راه حل دیگری را برمیگزینند؛ بهویژه که این زنان در مقایسه با هم جنسانشان در قرون پیشین از تحصیلات بالاتر و مشارکت اجتماعی بیشتری برخوردار هستند، آنها اغلب شاغل هستند و جایگاهی در نظام تولیدی و اقتصادی دارند.
زنان در این نوع از ازدواج عاملیت بیشتری دارند و فارغ از مناسبات مردسالاری به شکل دموکراتیکتری زندگی میکنند؛ همچنین در ازدواج سفید در مقایسه با ازدواج رسمی و دائم که سرمایه اقتصادی و اجتماعی در اولویت است، سرمایه فرهنگی برای زوجین و خاصه زنان اهمیت بیشتری دارد. بنابراین و با تکیه بر توضیحات فوق نمیتوان ازدواج سفید را با ازدواج موقت هم سان دانست و حتی مقایسه کرد.
در مورد تعریف از ازدواج سفید دکتر سیمین کاظمی با رجوع به شکل غربی آن افزودند: ازدواجهای سفید در غرب ازدواجهای صوری هستند و لزوما ارتباط جنسی بین زوجین وجود ندارد و دقیقا به همین دلیل ازدواج سفید خوانده میشود؛ اما در ایران به این شکل نیست. قرار دادن واژه سیاه در برابر سفید در این ازدواجها از آن جهت که مساله را ارزشی میکند، درست نیست بلکه این واژه از آن جهت به کار میرود که توضیح دهنده رسمی نبودن و ثبتی نبودن ازدواج باشد. در مورد علل شکلگیری این نوع از رابطه میتوان به سلطه مدرنیته بر روابط انسانی و بر نهاد خانواده اشاره کرد. انسان امروزی همچنان که به شدت محتاج رابطه است، اما از قرار گرفتن در یک رابطه طولانی و دائمی هراس دارد. بنابراین به سمت روابطی ناپایدارتر میرود که مسئولیت کمتری داشته و آزادی او را کمتر محدود میکند.
ادامه دارد