در حالی که مذاکرات بین ایران و عربستان امیدهای اندکی برای صلح در یمن ایجاد کرده بود تحولات روزهای اخیر نشان میدهد که باتلاق خونین خاورمیانه جانهای بسیار دیگری را هم به کام خواهد کشید.
دیدارنیوز ـ مریم رنگی طهرانی*: در حالی که زمزمههایی از مذاکرات عربستان و ایران شنیده میشد، امیدهای برای پایان بحرانی که عربستان در یمن ایجاد کرده بود، افزایش یافت. اما رخدادهای ماه آخر سال میلادی، نشان داد که باتلاق خونین خاورمیانه به نظر انتهایی ندارد.
حملههای اخیرِ ائتلاف عربستان در آخرین دسامبر سال ۲۰۲۱ به یمن و خروج اضطراری و درگذشت سفیر ایران در یمن که به گفته منابعی به دلیلِ شرایط کرونا و درگیر شدن سفیر ایران به این بیماری اعلام شد نشان از تحولاتی ناخوشایند در یمن دارد. برای شناخت ابعاد جنگِ شش ساله یمن، ابتدا باید به چند مورد سرک کشید، تا شناخت از این بحران آسانتر شود.
دربحبوبهای که محمد بن سلمان پایههای قدرت خود را در عربستان محکم میکرد، گوشه چشمی هم به نمایش قدرت در منطقه داشت و به همین واسطه در سال ۲۰۱۵، ائتلاف عربی متشکل از کشورهای عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، کویت از شورای همکاری خلیج فارس به همراهی کشورهای دیگر عربی ازجمله مصر، اردن و حتی سودان به رهبری عربستان به یمن حمله کردند.
نام این عملیات، طوفانِ قاطع (اراده) بود. در ابتدا هدفِ اولیه حمله، حمایت از دولت عبده ربه منصور هادی، رئیس جمهورِ یمن بعد از علی عبدالله صالح بود، اما درواقع در پسِ این حمله، هدف اصلی جنگ بر ضدِ حوثیها - در ادامه در مورد آنها گفته خواهد شد. - بود.
این ائتلافِ عربی هدف خود را از حمله به این کشورِ کوچک در خاورمیانه، ایجاد امنیتِ منطقهای اعلام کرد. اما این جنگ تاکنون تبعات وحشتناکی برای مردم یمن و کل منطقه خاورمیانه داشته است.
پیش از پرداختن به بهار عربی، نیم نگاهی به گذشتهی یمن لازم است. یمنِ امروزی در گذشته به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم میشد.
بخش شمالی که جمهوری یمن خوانده میشد، تحت سلطه پادشاهی شبه جزیره عربستان بود، اما یمن جنوبی تحت استعمار بریتانیا قرار داشت که در سال ۱۹۶۷، حکومتی چپ گرا در زیر سایه اتحاد جماهیر شوروی با عنوان جمهوری دموکراتیک خلق یمن در آن استقلال یافت.
این روند در دو بخشِ یمنِ شمالی و جنوبی تا سال۱۹۹۰ میلادی و فروپاشی اتحاد جماهیر ادامه یافت و طی قراردادی با عنوان قرارداد وحدت دو بخش شمالی و جنوبی، آنها تحت عنوان کشور یمن با هم متحد شدند و استقلال یافتند.
اما سالها بعد و هنگامی که امواج انقلابهای بهار عربی دومینووار در حال وقوع بود، یمن هم از این دومینو جا نماند. شرایط بد اقتصادی، بیکاری و هزاران مشکل و قدرتِ ۳۵ساله عبدالله صالح بر یمن، خشم عمومی را با خود به همراه داشت.
علی عبدالله صالح متولد سال ۱۹۴۲ و سیاستمداری زیدی بود که در سال ۱۹۷۸ به ریاست جمهوری یمن شمالی رسید. پس از اتحاد دو یمن (شمالی و جنوبی) بازهم او مقام ریاست جمهوری این کشور را برعهده داشت. عبدالله صالح در دوران ریاست جمهوری به غرب بسیار نزدیک بود. در ۲۰۱۱ دومینوی بهار عربی دامن حکومت استبدادی او را گرفت. اما سرانجام خشم مردم در۲۰۱۲ منجر به برکناری او از حکومت شد. درنهایت پشت کردن به حوثیها با مرگ او همراه بود.
تنشهای بهار عربی که در یمن به شکل یک جنگ داخلی در آمده بود ادامه یافت و در این میان معاون علی عبدالله صالح، یعنی عبد ربه منصور هادی، رئیس جمهور جدید یمن شد. اما این جابجاییِ قدرت پایان بحران در این کشور کوچک نبود. نارضایتیها و بحرانها همچنان ادامه داشت تااینکه منجر به وقوعِ بحران فاجعه بارتری به رهبری و مداخله عربستان به نامِ جنگ یمن در سال ۲۰۱۵ شد.
منصور هادی متولد ۱۹۴۵ از فرماندهان نظامی یمن است که در سال۲۰۱۲ پس از عبدالله صالح، رئیس جمهور یمن شد. او تحصیلات خود را در کشورهای انگلستان، مصر و شوروی گذارنده است. چهار سال پس از ریاست جمهوری با توجه به وضعیت نامطلوب یمن با اختلافات و درگیریها در سال ۲۰۱۵ به عربستان فرار کرد. او در دوران خروج از یمن خود را تنها رهبر مشروع کشور اعلام کرد. در ابتدای عملیات ائتلافی عربستان و برخی کشورهای عربی، هادی منصور به عربستان آمد. او را یکی از موثرترین افراد در جنگ یمن میدانند که عربستان به حمایت از آن برخاست.
حوثیها یک جنبش سیاسی مذهبی شیعه هستند. شکل گیری این جنبش برمی گردد به رهبری یک روحانی پرنفوذ به نامِ سید حسین بدرالدین حوثی، که در یمن شمالی نماینده پارلمان بود. درست در سال۱۹۹۰ این گروه شیعه شکل گرفت. پس از کشته شدن او در سال ۲۰۰۴، برادرش سید عبدالملک بدرالدین الحوثی حسنی طباطبایی، رهبر فعلی این جنبش که نام رسمی آن انصارالله یمن است، شد. این جنبش ریشه در فرقه زیدی دارد که از فرقههای وابسته به شیعیان است.
باورهای فرقه زیدیه برگرفته از زید بن علی، از نوادگان امام علی (ع) است. هرچند که این فرقه از فرقههای شیعه محسوب میشود، اما در باورهای اعتقادی، تفاوت چشمگیری بین این فرقه و شیعیان کشورهای ایران، عراق و لبنان وجود دارد.
حوثیها از مخالفان سرسختِ حضور آمریکا در منطقه در سال ۲۰۰۳ بودند. حوثیها همواره و طی شش بار از سالِ ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ با دولت یمن درگیری و جنگ داشته اند. این جنبش بعد از بهار عربی تا سال ۲۰۱۵ مهمترین اپوزیسیون کشور یمن محسوب میشدند، به طوریکه در سال ۲۰۱۵ پس از سقوط صنعا پایتخت یمن، قدرت به دست ائتلافی به رهبری حوثیها میافتد و این اتفاق، سرآغاز دخالت عربستان و کشورهای عربی در این کشور کوچک میشود.
شش سال جنگِ فرسایشی که ریاض آغاز کرد، به جای امنیت در منطقه، خود به نقطهی کانونی التهاب در منطقه و یمن تبدیل شد. فاجعهای که این جنگ با خود به همراه داشت؛ افزایش بحرانِ کمبود مواد غذایی و امکانات بهداشتی بود و به مرگ زنان و کودکان بیشماری منجر شد که البته با توجه به بحران جهانی کووید و جنگ یمن هنوز هم این مسئله جانهای بسیاری را تهدید میکند.
کشورهای بسیاری در این تقابلِ فاجعه آمیز، از جانِ انسان ها، منافع تسلیحاتی خود را بردند. عربستان و ائتلاف عربی، یمن را با تسلیحاتِ خریداری شده از آمریکا، فرانسه و… طی این شش سال بمباران کردند.
حوثیهای رابطه نزدیکی با ایران دارند و جنگ یمن را بسیاری از تحلیلگران یکی از میدانهای رویارویی نیابتی ایران و عربستان در منطقه میدانند. یمن بیش از ۶ سال است که درگیر جنگ داخلی، مداخله خارجی و انبوهی از بحرانهای انسانی است.
در حالی که محمد بن سلمان تصور یک پیروزی سریع و کوتاه مدت در یمن را داشت، حوثیها مقاومت نظامی بسیار قدرتمندی از خود نشان دادند و رویای شاهزاده سعودی تاکنون تحقق نیافته است. برخی از حملات پهپادی و موشکی حوثیها به عربستان سعودی ضربههایی بسیار استراتژیک به این کشور وارد کرده است. عربستان مدعی است که ایران با سلاح و مشاورههای نظامی از حوثیها حمایت میکند.
در این وضعیت سرنوشت یمن با سرنوشت مجادله ایران و عربستان گره خورده است. محمد بن سلمان شاهزاده جاه طلب سعودی سر آشتی ندارد و تنشهای نظامی اخیر در یمن گواه آن است که باتلاق خونین خاورمیانه همچنان جانهای بسیاری را به کام خود خواهد کشید. باتلاقی که البته بن سلمان هم در آن گیر افتاده است.
*کارشناس مطالعات منطقهای