چهارمین شماره «از میانه آتش» از لابلای داستان ۵ زن افغانستانی به روایت سرنوشت سرزمین درهها پرداخته است. نگار پلیس زن مثله شده، مریم مسعود، سلیمه مزاری، زنان هوادار طالبان و آریانا سعید!
دیدارنیوز ـ مریم رنگی طهرانی*: نیمههای شب خون زیادی بر روی دیوارهای خانه پاشیده میشود. این صحنه دلخراش و دهشتناکِ مرگ بانو نگار پلیس زن زندان محلی ولایت غوز است. پسر او درباره آن شب میگوید: «سه طالب وارد خانه ما شدند و در مقابل چشمان وحشت زده خانواد مادر باردارم را کشتند. در جواب سوال ما هم فقط تکرار میکردند اربکی، اربکی (ملیشه وفادار) بود.» این تنها دلیل سه مرد طالب برای این کشتن فجیع این زن بود. نگار دیگر در این دنیا نیست. زن بارداری که جرمش تنها پلیس بودن آن هم در زندان زنان ولایت غور است.
طالبان امروز از تغییر خود میگویند، در حالی در سالهای دور که بر مسند قدرت در افغانستان نشسته بودند زنان اولین گروهی بودند که به پستوی خانهها رانده شدند. قوانین سخت از سوی آنها برای زنان درنظر گرفته شد و از مدرسه رفتن منع شدند. بدتر آنکه اجازه خروج از خانه بدون محارم مرد را نداشتند و در بیرون هم برقع (چادرمحلی افغانستان) تمام وجودشان را پنهان میکرد. تصاویر هولناک مرگ نگار، طالبان جدیدی را نشان میدهد که در پی انتقام بیست ساله از زنانی هستند که برای تغییر سنتها از پستوها به اجتماع وارد شده اند.
مریم مسعود یکی از پنج دختر احمد شاه مسعود، شیرِ پنجشیر است. اطلاعات زیادی از او دردسترس نیست، اما این روزها نام او بسیار از افغانستان شنیده میشود. توییتهای او صدای زنان پنجشیر و افغانستان است. دختری که در این روزهای سخت در کنار تنها برادر خود و خواهر دیگرش راحله ایستاده و از آزادی و مبارزه حرف میزند. پیامهای او و راحله الهام بخش زنان بسیاری شده، راحله پس از حمله به پنجشیر گفت: «جایی نرفتهاند و در پنجشیر مقاومت میکنند» مریم هم پس از پیام صوتی برادر و تخریب مقبره پدر رشته توییتهایی نوشت که بسیار در فضای مجازی بازنشر شد.
در زمان تخریب مقبره شیشهای احمدشاه مسعود توییت کرد: «جگر خون یک شیشه شکسته نباشید، جوانهای ما در پنجشیر پر پر میشوند بالعکس این باید خون شما را بیشتر به جوش بیاورد سلاح تان را در دست بگیرید، صدایتان را بلند کنید و دستان متجاوزان را از وطنتان قطع کنید»
یا در توییتی دیگر «مردان کابل، هرات و نمیروز! غیرتتان کجاست؟! چرا کنار زنان شما هم شعار آزادی نمیدهید اگر سلاح ندارین صدا که دارین!» این صدای دختران احمد شاه مسعود از پنجشیر کوهستانی است که ناگهان در یک شب مورد هجوم هوایی و زمینی طالبان به کمک کشور پاکستان قرار گرفت. کوهستانی که خاستگاه جنگهای چریکی افغانستان است و امروز مکان جبهه مقاومت ملی برای ایستادگی.
پیام مریم و راحله و برادر، سه فرزند شیر پنجشیر تا کل سرزمین رفته و صدها زن را در شهرهای مختلف چه در داخل و چه در خارج افغانستان با شعار آزادی و برابری به خیابانها آورده است. در شهرهای کابل، مزار شریف، دایکندی، هرات و ولایت بلخ تجمعهایی صورت گرفته و حضور پررنگ زنان در تصاویر در صحنه این اعتراضات بسیار چشمگیر است.
«شهر تک جنسیتی بوی تعفن دارد»، «حکومت همه شمول بدون حضور زنان معنی ندارد» این شعارهای دادخواهی زنانی است که از گلولههای طالبان نمیهراسند، چون به چشمان خود دیدهاند که دنیا چقدر بی رحمانه به تماشایشان ایستاده است. در حالی که حق آموزش، کار و آزادی فردی زنان و مشارکت در ساختار کشور از عمدهترین خواستههای آنان است.
صد زن معترض در کابل پس از شنیدن صدای مسلسلها یکدیگر را تشویق میکنند که فرار نکنند و صدای کشتار کودکان، زنان و مردان در پنجشیر باشند که دنیا به نظاره نشسته است.
زنان درکنار مردان در تجمع میگویند «برای آزادی ذره ذره آب میشویم تا نسلهای بعدی به سربلندی تاریخ را بخوانند». تصویری از یک واقعیت جدید که در افغانستان شکل گرفته است و علیرغم سقوط دولت پوشالی کابل حالا در مقابل تازیانه و گلوله طالبان ایستاده است.
در روزهای اول حمله طالبان به شهرهای مختلف نام زنی زیاد شنیده شد به نام سلیمه مزاری، فرماندار ولسوالی چهارکنت در ولایت بلخ. زنی ۴۰ ساله که در خط مقدم مبارزه با طالبان ایستاد و نیروهای تحت امر خود را تا سقوط شهر حفظ کرد و پس از سقوط این ولایت خبر دستگیری او در رسانهها تایید و تکذیب شد و تاکنون از سرنوشت او خبر موثقی وجود ندارد. او زاده ایران و از تبار افغانستانی است. در دانشگاه خوارزمی جامعه شناسی خواند و در سی سالگی به کشورش بازگشت و به مدت سه سال فرماندار چهارکنت از ولایت بلخ تا قبل تصرف شهرتوسط طالبان شد. گفته میشود که سلیمه از سربازانش خواسته بود در صورتی که در معرض اسارت طالبان قرار گرفته به او شلیک کنند تا زنده به دست طالب نیفتد.
بیشتر بخوانید: عبدالله عبدالله؛ سیاستمدار مغموم در میانه آتش و باد!
پس از شکست طالبان عرصه برای حضور زنان در اجتماع باز شد. زنان در عرصههای فرهنگ، سیاست و اجتماع افغانستان نقش پررنگتری پیدا کردند. دو دهه دستاورد در زمینه برابری جنسیتی و حقوق زنان در افغانستان به سختی به دست آمد. سال۲۰۰۱ در قانون اساسی حقوق بسیاری برای زنان در افغانستان تعیین شد.
حضور دویست زن قاضی، حضور زنان در ارتش افغانستان، نمایندگان زن در لویی جرگه و دولت یا خبرنگاران و مجریان زن در رسانهها، حتی آواز خوانهای زن نشان از حضور پررنگ زنان در کشوری با قانون اساسی جدید داشت.
با نگاه به آمار در طی این بیست سال بر طبق گزارشات رسمی، زنان مسئولیتهای مهمی در افغانستان داشته اند. با سقوط دولت کابل، اما اوضاع دیگرگون شده است.
تا این لحظه حضور زنان در رسانهها در کنار مردان برای اطلاع رسانی ممنوع شده و با اعلام محدودیت طالبان فعالیت زنان در رسانهها هنوز مشخص نیست. تنها یک صدا از زنان تا الان باقی مانده که آن هم از رادیو زنان است.
صدها زن از رسانهها به خانه برگشتند و طالبان به آنها اجازه نمیدهد که به اجرای برنامه بپردازند. به طوری که برخی با کمکهای بین المللی از کشور خارج شده اند.
مطابق با اصول طالبان در طرح بازگشایی دانشگاهها نوع حجاب و رنگ پوشش مشخص شده. در این طرح رنگ پوشش رسمی تمام دختران و زنان باید سیاه باشد. کلاسها و راهروهای عبور بین زنان و مردان جدا شده و تدریس برای دختران توسط استاد زن و در نبود استاد زن در آن رشته، استادِ جایگزین باید از میان مردان سالخورده باشد.
در سیاست هم کابینه اعلام شده توسط طالبان نه تنها به لحاظ قومی فراگیر نیست که هیچ زنی در آن حضور ندارد و وزارت زنان با ناباوری حذف شده است. به راستی پس از دو دهه آیا حضور زنان در تمام نهادهای سیاسی کشور پایان یافته است؟
نگاه فرودستانه طالبان به زنان با وجودِ نقش پررنگشان در جامعه تا قبل از تصرف، نگاهی بدوی است. طالبان از ارزشهای شهری و مدنی دور هستند، به همین دلیل مسئله زنان در دید آنها یک تابوست و به شکل سنتی و ابزاری با آنها برخورد میکنند. وقتی ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان اعلام کرد که در ترکیب دولت جدید هیچ وزیر زنی اجازه وجود ندارد و هیچ سمت و مقام مهم دیگری برای آنان تعریف نشده، خطرناکترین تصویر ممکن از افغانستان به بیرون درز کرده است.
آریانا سعید شاید مشهورترین چهره هنری زن در افغانستان باشد. خواننده جوانی که با آواز «انارم انارم» شناخته میشود. داستان برگزاری کنسرت او در هتلی در کابل به یک ماجرای امنیتی در افغانستان مبدل شد و در نهایت این کنسرت تنها با پوشش امنیتی پلیس افغانستان برگزار شد که معترضان را عقب راند.
آریانا سعید قبل از سلطه طالبان بر این کشور نوشته بود که او آخرین سربازی خواهد بود که خاک وطنش را ترک خواهد کرد.
با این حال در همان زمانی که فرودگاه کابل به غلغله کسانی بدل شده بود که قصد خروج از افغانستان را داشتند، او تصویری از خود منتشر کرد که نشان میداد که با یک هواپیمای باری آمریکایی توانسته است از افغانستان بگریزد.
این ماجرا دست مایه برخی طعنهها در فضای مجازی هم شد. دختر احمد شاه مسعود در توییتی طعنه آمیز نوشته بود: «آریانا سعید کجاست؟»
این خواننده زن افغانستانی اگر میماند احتمالا با سرنوشتی فجیع مواجه میشد و گریز او از افغانستان برای حفظ جانش ضروری بود. با این حال عدهای او را نمادی از تصویری میدانند که غرب میکوشید از افغانستان در ۲۰ سال اخیر ارایه کند. تصویر فریبایی که به سرعت در هم شکست و به تبعید رفت.
زنان دیگری هم در افغانستان هستند که گویی مشکل چندانی با حکومت طالبان ندارند. مثل تصویری که چند روز قبل از حضور زنان در دانشگاه با پوشش سیاه و پوشیده در نقاب با پرچمهای طالبان به نمایش درآمد، یا زنانی که با برقع در حمایت از طالبان تظاهرات میکردند و فریاد ما «دموکراسی نمیخواهیم» سر میداند. تا این لحظه تصویر صورت یا نام مشخصی از آنها در رسانهها دیده نشده تا بیشتر در مورد عقاید آنها شناخت پیدا کنیم. اما نمیتوان انکار کرد که این دست زنان هم در جامعه افغانستان هستند؛ و البته بسیاری از زنان که در روستاهای فراوان سرزمین درهها زندگی میکنند. با صدایی که شنیده نمیشود. نمیدانیم که چه میخواهند، صدایی از آنها نمیرسد. صدای این زنان در سکوت درههای پر شمار افغانستان و در صدای رگبار گلولهها گم شده است.
این ۵ زن نمادی از وضعیت افغانستان هستند. مقاومتی که از مریم مسعود تا سلیمه مزاری را در بر میگیرد. جنازه مثله شده نگار باردار پلیس زن افغانستان. آریانا سعید با صدایی مخملی و صورتی زیبا که از افغانستان گریخته. زنان برقع پوش طالبان. افغانستان همه اینها هست و اینها همه افغانستان نیستند. آن صدای سکوت در درهها هم هست. صدایی که مظلومانه خاموش است و افغانستان که روزهای سختی در پیش دارد.
هر چه باشد، اما سرنوشت افغانستان از سرنوشت زنانش جدا نیست. هیچ جامعهای بی قدرت زنان، قدرتمند نخواهد بود و هیچ کشوری بدون مشارکت و رفاه زنان روی خوش نخواهد دید. اگرچه روزهای خوش از افغانستان دور هستند، اما حالا از مریم مسعود تا سلیمه مزاریها هستند که جنازه مثله شده نگار را به دوش بگیرند و در افغانستان بایستند. افغانستانی که با سرنوشت تلخش به همه ملتهای خاورمیانه یاد داد که باید دست بر زانوی خود نهاد و ایستاد.
دستهای کمک غرب شاید آریانا سعید زیبا را به جهان نشان دهند، اما چیزی برای دیگر زنان و مردان این منطقه در آستین ندارند!
*کارشناس مطالعات منطقهای