هفتمین شماره ستون از میانه آتش به تنش در مرزهای شمال غربی ایران پرداخته است. جایی که الهام علیاف سالهاست با صبوری در حال پیشبرد برنامههایش است. شطرنج بازی که باید تدبیر شود!
دیدارنیوز _ مریم رنگی طهرانی*: مرزهای شمال غربی ایران برای نخستین بار در طول چند دهه اخیر ملتهب است. صف طولانی تجهیزات نظامی ایران که از نقاط مختلف کشور راهی مرزهای شمال غربی شدهاند به خوبی این وضعیت غیرطبیعی و تنشبار را نشان میدهند. مرزهایی که علی رغم تحولاتی مانند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروری و درگیرهای خونبار جمهوری آذربایجان و ارمنستان همیشه آرام بوده است؛ حالا یک باره ناآرام شده است.
ماجرا گویا بر سر بازداشت چند کامیوندار ایرانی شروع شد. کامیوندارانی که چند کیلومتر از مسیرشان به سمت ارمنستان در نقاطی قرار دارد که در جنگ اخیر بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان به تصرف نیروهای آذربایجان درآمده است. این سرزمینها بعد از سالها و در یک جنگ خونبار توسط آذربایجان پس گرفته شده است و اهمیتی نمادین برای باکو دارد.
گورس گاپان یکی از مسیرهای اصلی ترانزیتی ایران به خاک ارمنستان است که در سال گذشته پس از توافق و آتش بس و پایانِ درگیری میانِ دو کشور آذربایجان و ارمنستان بر سر مسئله ناگورنو قره باغ، بخشی از آن در نواحی تحت تسلط جمهوری آذربایجان قرار دارد. ناگهان خبر رسید که جمهوری آذربایجان در قبال عبور کامیونهای ایرانی خواستار پرداخت عوارض شده است و چند کامیوندار ایرانی را هم بازداشت کرده است.
حجم واکنش ایران، اما نشان از آن دارد که ماجرا از چند کامیون فراتر است.
پیش از این جمهوری آذربایجان، ترکیه و پاکستان در تاریخ ۲۱ شهریور رز مایش مشترکی موسوم به «دوستی سه برادر-۲۰۲۱» را به مدت یک هفته برگزار کرده بود. برگزاری رزمایش اخیر در دریای خزر و حضور پاکستان و ترکیه از جمله مسائلی است که از منظر ژئوپلتیکی برای هر همسایهای میتواند تامل برانگیز باشد.
این وضعیت و احتمالا برخی تحولات پشت پرده، منجر به آماده باش نیروهای زرهی ارتش و سپاه ایران در منطقه مرزی شد. در مقابل اخباری تایید نشده از آماده باش نیروهای مرزی ترکیه در نزدیک مرز ایران حکایت داشتند.
این در حالی است که در طول جنگ اخیر بین آذربایجان و ارمنستان ایران بیطرف باقی مانده بود. حتی ائمه جمعه شهرهای ترک نشین ایران از ارتش جمهوری آذربایجان حمایت کرده بودند و این بی طرف ماندن ایران بسیار به مذاق جمهوری آذربایجان خوش آمده بود. آن چنان که الهام علیاف بعد از آن که به سیاحت مناطق بازپس گیری شده از ارمنستان آمد با اشاره به مرز ایران آن جا را مرز دوستی خوانده بود. حالا، اما گویی شرایط عوض شده است.
اما حرکات علیاف و انتخابِ شرکا از گذشته تا حال چه معنایی برای ایران میتواند داشته باشد؟ در این زمینه باید به چند مسئله توجه کرد.
الهام علیاف متولد ۱۹۶۱در باکو فرزند حیدر علیاف سومین رئیس جمهور آذربایجان است او طی چهار دوره به ریاست جمهوری آذربایجان رسیده است و به نظر حضورش در این سمت تا آینده نامعلومی ادامه دارد.
الهام علیاف دانش آموخته روابط بین الملل از دانشگاه دولتی مسکو (MSUIR) و دکترای فلسفه در زمینه علوم تاریخی از این دانشگاه است. پس از پایان تحصیلاتش در سال ۱۹۸۵ مدتی در این دانشگاه به تدریس پرداخت.
علیاف بجز زبان مادری به زبانهای انگلیسی، روسی و فرانسوی هم تسلط دارد. او قبل از ورود به سیاست در سالهای ۱۹۹۱تا۱۹۹۴ در مسکو و استانبول تجارت میکرد و ریاست گروهی از شرکتهای خصوصی در حوزه صنعت و تجارت را بر عهده داشت.
علیاف پس از ورود به سیاست همزمان با معاونت ریاست جمهوری در سال ۹۴میلادی، معاونت شرکت دولتی نفت جمهوری آذربایجان (SOCR) را هم بر عهده گرفت. رد پای او در قرادادهای بزرگ شرکتهای غربی با دولت آذربایجان دیده میشود.
او در یک بازه زمانی ریاست کمیته ملی المپیک را بر عهده داشت. تلاشهای او در توسعه ورزش منجر به کسب بالاترین نشان کمیته بین المللی المپیک شد. در سال ۱۹۹۵ نماینده پارلمان و در ژانویه۲۰۰۳ به عنوان معاون رئیس مجمع پارلمانی شورای اروپا و یکی از اعضای دفتر (PACE) مجمع پارلمانی شورای اروپا انتخاب شد.
او در همان سال به نخست وزیری آذربایجان منصوب گردید و در اکتبر همان سال و بعد از مرگ پدرش رئیس جمهوری آذربایجان شد و دورههای ریاست جمهوری برای او سه بار دیگر هم تکرار شد. در سال ۲۰۰۹ علیاف با برگزاری یک همه پرسی و ایجاد تغییرات در قانون اساسی محدودیت دوره متوالی رئیس جمهوری را برداشت و آزادی مطبوعات را نیز محدود کرد؛ که این امر موجب مخالفت شدید از سوی مخالفین مبنی بر نقض قانون اساسی و مسائل حقوق بشری عنوان شد.
سال ۲۰۱۱ برای علیاف همراه با اعتراضات مردمی علیه حکومت او و درخواست برکناری از دولت و ایجاد دموکراسی در کشور بود که منجر به دستگیری افراد زیادی شد.
پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری سالهای ۲۰۱۳ و۲۰۱۸ با توجه به سرکوبهای شدید با شائبه تقلب و تخلف همراه بود.
در دوران ریاست جمهوری او اختلاف با ارمنستان شدت بیشتری گرفت که آخرین آن منجر به تغییرات مرزی با ایران شد.
آذربایجان از نظر ژئوپلتیک و نزدیکی به مرز ایران برای اسراییل اهمیت ویژهای دارد و تل آویو از دههها قبل به دنبال گسترش روابط با این کشور بوده است.
روابط دیرینهای بین جمهوری آذربایجان در مقایسه با دیگر کشورهای اسلامی با اسراییل وجود داشته است. روابط نزدیک و پیچیده این کشور را شریک مهم و استراتژیکی نسبت به سایر کشورهای اسلامی برای اسراییل کرده است. پس از فروپاشی شوروی در ۱۹۹۱، اسراییل به سرعت استقلال جمهوری آذربایجان را به رسمیت شناخت و درست هفت ماه بعد آذربایجان از جمله کشورهایی شد که با اکثریت مسلمان شیعه، اسراییل را به رسمیت شناخت.
هدف اسراییل از این شراکت نخست نزدیکی به مرز ایران برای رسیدن مقاصدش بود و بعد از آن هم افزایش مشروعیت در جهان اسلام، کسب حمایت و مشروعیت بیشتر در جامعه جهانی از قِبَل روابط و همکاری با کشورهای اسلامی از جمله آذربایجان.
در جنگ آذربایجان و ارمنستان در سال ۱۹۹۸ تا ۱۹۹۴ اسراییل تسلیحات آذربایجان را تامین کرد؛ برای مثال موشکهای استینگر را به آذربایجان فرستاد. از همان زمان تا به حال این دو کشور به جز همکاری در زمینههای مختلف همچون پزشکی، کشاورزی و…، مهمترین بخش همکاری و روابط شان به مسائل نظامی، دفاعی و اطلاعاتی بر میگردد.
این روابط در زمان الهام علیاف اوج گرفته است، به طوریکه ۴٠ درصد از نفت اسراییل توسط آذربایجان تامین میشود و در مقابل بیش از ۶٠ درصد تسلیحات آذربایجان را اسراییل تامین میکند. به گزارش روزنامههای اسراییلی، خانواده علیاف، ۶۰۰ میلیون دلار در اقتصاد اسراییل سرمایه گذاری کرده اند.
نزدیکی جغرافیایی جمهوری آذربایجان به ایران این کشور را به یک شریک فریبنده برای اسراییل مبدل میکند. آن هم در زمانی که ایران و اسرائیل در یک جنگ همه جانبه امنیتی و اطلاعاتی با یکدیگر درگیرند.
با این وجود رفتار رفتار علیاف و جمهوری آذربایجان در قبال اسرائیل هیچ گاه خالی از احتیاط نبوده است. بعنوان عضوی از سازمان همکاری اسلامی و همسایه ایران در سازمانها و مجامع بین المللی بارها آذربایجان به قطعنامههایی بر ضد اسراییل، رای داده است.
با این حال بعد از جنگ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در سال ۲۰۲۰ و پیروزیهای مهم جمهوری آذربایجان که تسلیحات و حمایت لجستیکی اسرائیل در آن نقش عمدهای داشت کوه یخ روابط این دو بیش از قبل هویدا شده است.
نوامبر ۱۹۹۱ ترکیه از اولین کشورهایی بود که جمهوری آذربایجان را به رسمیت شناخت. روابط این دو کشور بسیار پیچیده، چند وجهی و در سطوح مختلف است. از نظر استراتژیک، آذربایجان راه رسیدن به دریای خزر و راه ارتباطی قفقاز به آسیای میانه و شرق برای ترکیه است.
تعلق خاطرِ علیاف به ناسیونالیسم ترکی و از سویی دیگر نگاهِ ویژه رجب طیب اردوغان و ترکیه به کشورهای ترک زبان منجر به امضای قراردادهای مهم شده است که دال بر نزدیکی روابط این دو کشور است.
علیاف در ۱۳۹۹ شمسی خواست نقش میانجی برای رفع تنش بین ترکیه و اسراییل را بازی کند. جمهوری آذربایجان از شرکای اصلی ترکیه در حوزه انرژی است. یک سوم واردات گاز طبیعی ترکیه از جمهوری آذربایجان تامین میشود. نفت دریای خزر نیز به بندر جیحان در ساحل دریای مدیترانه صادر میشود. با کاهش صادرات گاز از روسیه در سالهای اخیر نقش آذربایجان پر رنگتر شده و ترکیه میخواهد از قفقاز به عنوان حیاط خلوت خود استفاده کند.
رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه سالهاست که برای بلندپروازیهای خود حد و مرزی نمیشناسد. با تکیه بر رشد شگفت انگیز اقتصاد و دولتی کارآمد، ترکیه حالا در هر مناقشه منطقهای و جهانی حضوری فعال دارد و رد پای ترکیه را از افغانستان تا لیبی به خوبی میتوان مشاهده کرد.
بدیهی است که پیوندهای زبانی و هویتی بین جمهوری آذربایجان و ترکیه دست مایه خوبی برای گسترش نفوذ ترکیه است و چیزی نیست که اردوغان از آن صرفنظر کند. نقش ترکیه هم در جنگ اخیر بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان بسیار برجسته بود.
جمهوری آذربایجان واقع در قفقاز جنوبی در گذشته بخشی از خاک ایران بود که طی جنگهای ایران و روسیه تزاری در قرادادهای گلستان و ترکمنچای به روسیه ملحق شدند. مرز زمینی ایران با آذربایجان، اما پس از مناقشه قره باغ افزایش یافت. این دو کشور یک مرز آبی در دریای خزر را نیز با یکدیگر دارند.
دومین جمعیت شیعه در جهان متعلق به جمهوری آذربایجان است. عضویت هر دو کشور در سازمان همکاری کشورهای اسلامی و اکو نشان از نزدیکی جغرافیایی، مذهبی و فرهنگی دو کشور دارد. اما در چند روز اخیر وجود تنشهایی که دستهایی در پشت آن دیده میشود، شرایط را پیچیدهتر کرده است.
مرزهای جغرافیایی ایران با جمهوری آذربایجان گسترش یافته است. واقعیت این است که جمهوری آذربایجان قطعا به دنبال بازپس گیری کل قره باغ کوهستانی از ارمنستان است. امری که یک تغییر ژئوپلتیک بسیار بسیار مهم برای ایران خواهد بود و یک مسیر مهم به سمت اروپا و روسیه را از ایران خواهد گرفت.
فارغ از مسئله مرزهای زمینی ایران با جمعیت چند ده میلیونی ترک خود پیوندهای تاریخی و فرهنگی و اجتماعی با جمهوری آذربایجان دارد. امری که در هر سیاستی در قبال این همسایه شمالی باید در نظر گرفته شود.
ترکیه هم با توجه به بحث راه کمربندیِ چین تمایل دارد به جای عبور این مسیرها از ایران مسیرهای ترانزیتی و را به گونهای تغییر دهد که کمتر به ایران وابسته باشد. اسرائیل هم که البته از هر فرصتی برای مجاورت با دشمن دیرینه خود استقبال میکند.
باتوجه به گرایش شدید آذربایجان و الهام علیاف به غرب در حالی که این کشور بخشی از جغرافیای اروپا به شمار میآید، سکوت معنادار غرب و اروپا میتواند تحلیلهای زیادی به دنبال داشته باشد؛ به طور فرض اروپا و غرب میدانند دخالت و یا هر هر واکنشی منجر به یک دومینوی بحران برای کل منطقه میشود و این در حالی است که منطقه خود به شدت درگیر مسئله افغانستان است و غرب از بانیهای این شرایط بحرانی است، به همین دلیل هم نمیخواهد دردسری تازه در منطقه و برای جهان بوجود آید.
این وضعیت شرایطی بسیار پیچیده را ایجاد کرده است. به همه تحرکات آشکار این روزها باید تحولاتی در سطوح امنیتی را هم اضافه کرد که طبعا اطلاع از آن خارج از حوزه رسانههاست.
صف تانکهای ایران در حالی که در جادهها به سمت مرز حرکت میکردند یک هشدار نظامی قاطع است که با رزمایشهای نظامی کامل میشود.هشداری که نشان از مخالفت ایران با تغییرات بیشتر مرزها یا حضور نظامی و امنیتی اسرائیل در اطراف مرزهایش است.
اما در دراز مدت چه باید کرد؟
علیاف سیاستمدار زیرک و بسیار صبوری است. او با توجه به تحصیلات و سوابقش به نظر اوضاع و احوال جهان را به خوبی میشناسد و برای رسیدن به خواستههایش صبر زیادی دارد.
او برای بازپس گیری قره باغ از ارمنستان دههها صبر کرد تا تحقیری را که جمهوری آذربایجان در ابتدای دهه نود میلادی متحمل شده بود جبران کند. درست در زمانی که به دلیل به قدرت رسیدن یک دولت غرب گرا در ارمنستان حمایت روسیه از این کشور با اما و اگر همراه بود، علیاف ضربه را وارد کرد.
او به خوبی میداند که ایران کشوری بزرگ و اثرگذار است. امکانات ایران با جمهوری آذربایجان قابل قیاس نیست و در هر تنش نظامی یا حتی اقتصادی جمهوری آذربایجان بیشتر متضرر خواهد شد. علیاف در همه این سالها با چراغ خاموش با رقبا و دشمنان ایران ارتباط داشته است و کوشیده است که ایران را آزرده خاطر نکند.
در بلبشوی این روزهای جهان و به خصوص خاورمیانه علیاف قطعا به دنبال اهداف خود است. اهدافی که بخشی از آن با اولویتهای ایران سازگار نیست.
با این حال با این سیاستمدار زیرک به نظر باید بیشتر با تدبیر مواجه شد. ایران ملاحظات متعدد امنیتی و اجتماعی و اقتصادی دارد و در این شرایط گشوده شدن جبهههای جدید یا امنیتی شدن مسائل اجتماعی به سود ایران نیست. با این حال لحظهای نباید از علیاف و برنامههایش غافل شد. علیاف باید همواره به یاد داشته باشد که دوستی دو جانبه تنها راه برای ایران و آذربایجان است و دو طرف هیچ راهی جز یک بازی برد _ برد ندارند.
الهام علیاف شطرنج باز ماهری است که باید حریفانی زبردست در تبریز و تهران داشته باشد؛ با او باید با تدبیر مواجه شد نه با شمشیر!
*کارشناس مطالعات منطقهای