چهرههای سرشناس زیادی همچون ونگوگ، گریگوری مندل، جیمز دین و جین آستین پس از فوتشان مورد توجه قرار گرفته و معروف شدهاند.
دیدارنیوز ـ همه ما در دورهای از زندگیمان آرزوی معروف شدن داشتیم. این عشق به شناخته شدن در بین مردم به انسان احساس قدرت، ارزشمندی، پذیرفته شدن و مورد توجه قرار گرفتن را میدهد. چیزی که همه ما از کودکی دنبال آن هستیم. برای همین است که اغلب ما در سنین نوجوانی برای مطرحشدن و شناخته شدن در جامعه و چه بسا در جهان تلاش و حتی برنامهریزی میکنیم. هر کسی در زمینه خاص خودش دوست دارد بهترین باشد. ورزش، هنر، بازیگری، نقاشی یا حتی علم هم از قاعده عشق به معروفیت مستثنی نیستند.
آیا تا به حال به این فکر کردهایدکه معروفیت باید زمانی اتفاق بیافتد که از آن لذت ببرید؟ اگر زمانی همه شما را بشناسند که دیگر در این دنیا نیستید، قطعا لذت شناخته شدن را از دست خواهید داد. جالب این جاست برخلاف این که تصور میشود شهرت تأثیر مهمی در زندگی هر فردی میگذارد، افراد مهمی را سراغ داریم که در دوران حیات خود سهم چندانی از شهرت نداشتند و پس از مرگ معروف شدهاند. برای اثبات این ادعا کافی است نگاه کوتاهی به تاریخ داشته باشید، نقاشان، کارگردانها، نویسندهها و چهرههای موفق زیادی را میشناسیم که در طول زندگی خود به رغم این که افراد بسیار موفقی بودند، نتوانستند به شهرت چشمگیری برسند و پس از این که قطار زندگی آنها به ایستگاه آخر رسید و دنیا را ترک گفتند، نام آنها بر سر زبانها افتاد و به شهرت جهانی رسیدند. در پرونده امروز زندگیسلام به معرفی تعدادی از این افراد معروف خواهیم پرداخت که شهرتشان بعد از مرگشان اتفاق افتاده است.
امکان ندارد طرفدار فیلمهای اکشن باشید و بروسلی را نشناسید. حتی اگر از عاشقان این سبک فیلمها نباشید حتما برای یکبار هم که شده اسم بروس لی به گوشتان خورده، اما باید بگویم این ورزشکار-بازیگر شناخته شده، هرچند در زمان حیاتش هم معروف بود، اما بعد از فوتش، شهرت عجیب و غریبتری به دست آورد. جالب است بدانید در طول زندگیاش فقط فیلم Green Hornet در آمریکا به نمایش درآمده بود و فیلم درخشان او (اژدها وارد میشود)، Enter the Dragon که باعث شهرت جهانی او شد فقط در چین به نمایش درآمده بود و یک ماه پس از مرگش در آمریکا منتشر شد. این واقعیت وجود دارد که بروسلی وقتی تقریباً همه فیلمهایش در خارج از کشور پخش میشد، زنده نبود. لی پس از مرگش هنگامی که فیلمهایش در جهان اکران شدند، به شهرت و ثروت زیادی دست یافت و هنوز هم سالانه میلیونها دلار درآمد دارد، فقط حیف که به دستش نمیرسد و دیگر به دردش نمیخورد!
شاید ونگوگ را امروزه به عنوان یکی از بزرگترین هنرمندان جهان بشناسید که در نقاشی، کارش درجه یک بوده است، اما او در دوران خودش نه تنها شناخته شده نبودبلکه توانست تنها یک نقاشی بفروشد که درآمد حاصل از آن فقط ۴۰۰ فرانک بود! البته وقتی او درگذشت، تقریباً ۲ هزار قطعه هنری از جمله نقاشیهای معروفی به جا گذاشت که بعضی از آنها به قیمت دهها میلیون دلارخرید و فروش میشوند. این نقاش بزرگ، در طول زندگی با برخی از بیماریهای شدید روحی از جمله افسردگی و صرع و احتمالاً چند بیماری دیگر که در زمان خودش قابل تشخیص نبوده، دستوپنجه نرم میکرده تا جایی که گوش خود را قطع کرده است.
قطعا پسر بد سینمای هالیوود را میشناسید. او دوبار نامزد جایزه اسکار شد و تنها بازیگری است که این عنوان را بعد از مرگش به دست آورد. تصادف او با پورشهاش به مرگش منجر شد و همین مرگ از او یک افسانه در صنعت فیلم و سینما ساخت. جیمز دین بازی در فیلمهای مشهوری مانند «شرق بهشت» به کارگردانی الیا کازان، «غول» (Giant)، و «شورش بیدلیل» را در کارنامهاش دارد، اما قبل از این که این فیلمها اکران شود، از دنیا رفت و نتوانست موفقیت و شهرت واقعی را تجربه کند. مرگ نابهنگام این هنرپیشه جوان و خوشتیپ باعث شد تا آوازهاش بیشتر شود و حتی پس از گذشت نیم قرن از مرگ او، هنوز هم شاهد برگزاری مراسم یادبود برای جیمز دین هستیم. بازی جیمز دین در فیلم «شورش بیدلیل» هم که یک نوجوان خشمگین و شورشی را به تصویر کشیده بود باعث شد تا او به چهرهای سرشناس در دنیای پوشاک و لباس تبدیل شود و بعید میدانیم به این زودیها خاطره این هنرپیشه از ذهن هوادارانش پاک شود.
جک کربی نویسنده، ویراستار، منتشرکننده و طراح کتاب کمیک آمریکایی بود. او با استنلی و چند طراح دیگر شخصیتهای زیادی از جمله کاپیتان آمریکا، چهار شگفتانگیز، سیلور سرفر، مردان ایکس و هالک را خلق کرده است. ما امروز آنها را با عنوان کمیکهای مارول میشناسیم. کربی به طراحی اونجر، شگفتانگیزان ۴ و بسیاری دیگر از شخصیتهای سینمایی کمک زیادی کرد. متأسفانه کربی برای کار خود یک بار حقوق دریافت کرد و از آن جایی که استنلی چهره مارول بود، کربی تا زمان مرگش در سال ۱۹۹۴ در خارج از دنیای هنرهای کمیک نسبتاً ناشناخته بود. بعد از مرگش بود که همه او را شناختند و فهمیدند کربی برای ساخت شخصیتهای معروف به استنلی کمک شایانی کرده است.
جاناتان لارسون، آهنگ ساز و نمایش نامهنویس آمریکایی بود. صبح اولین اجرای پیشنمایش، لارسون به دلیل گرفتگی آئورت درگذشت. نمایش «رانت» پس از مرگ لارسون، بارها و بارها دیده شد و موفقیت زیادی کسب کرد و باعث شد او بعد از مرگش سه جایزه تونی دریافت کند که جزو جوایز معتبر در حوزه نمایش نامهنویسی محسوب میشود.
مندل، کشیشی اتریشیآلمانی است که به عنوان پدر ژنتیک جهان شناخته میشود. نتایج آزمایشهای ژنتیکی گریگوری مندل در ابتدا توسط دیگر دانشمندان رد شد. در جامعه علمی آن زمان بسیاری از افراد با نفوذ همچنان نظریات داروین و لامارک را صحیح میپنداشتند و به دیدگاهها و کشفیات مندل اهمیت چندانی ندادند و نتایج کارهای او به دست فراموشی سپرده شد. مندل بینایی ضعیفی داشت که به او اجازه نداد تحقیقات خود را ادامه دهد و در نهایت قبل از معروف شدنش درگذشت، اما در سال ۱۹۰۰ میلادی کشف مجدد قوانین ارائه شده از سوی مندل، توسط درویس، شرماک و کورنز باعث شد که نظریات او مورد توجه قرارگیرد و مندل به عنوان پدر علم ژنتیک شناخته شود.
امیلی دیکینسون شاعر آمریکایی بود که فقط ۱۰ شعر از او در طول زندگیاش منتشر شد. پس از مرگ امیلی خواهر کوچک ترش لاوینیا، مجموعهای شامل ۱۸۰۰ شعر را در اتاق خواب او پیدا کرد و سرانجام تمام این اشعار ۴ سال پس از مرگش به چاپ رسید. او هم مانند بقیه چهرههای سرشناسی که در این صفحه با آنها آشنا شدید، بعد از فوتش بود که آثارش مورد توجه قرار گرفت.
سملویس یک پزشک مجارستانی بود که در اتریش کار میکرد. او متوجه شد در بیمارستانی که در آن مشغول است، آمار مرگ و میر بسیار بالاست. سملویس اولین کسی بود که نظریه شستن دست پزشکان قبل از عمل جراحی را مطرح کرد و گفت با شستن دستان میتوان این آمار را کاهش داد، اما دیگر پزشکان از این ایده استقبال نکردند و او را متهم کردند که آنها را کثیف مینامد و به او لقب دیوانه را دادند. سملویس پس از سالها تلاش، سرانجام تسلیم شد، اما حدود ۲۰ سال بعد، نظریه میکروب لویی پاستور، نظریه او را تایید کرد، اما دیگر خیلی دیر شده بود، چون این پزشک مجارستانی سالها پیش از آن فوت کرده بود و نتایج تحقیقاتش به شهرت او ختم نشد.
پل گوگن نقاش و تندیسگر فرانسوی است. او با آفرینش مصور داستانهای اجتماعی، مرزهای زمان را در نوردید و فاصله میان واقعیت و تخیل را جابهجا کرد به طوری که امروز او را به عنوان یکی از مشهورترین هنرمندان تاریخ اروپا میشناسند و ایدههایش سبب ایجاد مسیری نو برای سایر هنرمندان شده است. هنر گوگن در کشور خود یعنی فرانسه، جایی که آنها آماده پذیرش سبک او نبودند، موفق به فروش نشد و کسی ارزش هنرش را نفهمید. همین باعث شد او به یکی از جزایر مارکیز در جنوب اقیانوس آرام کوچ کند و درآنجا زندگی را در فقر به پایان ببرد. کار گوگن پس از مرگش با اثر "کی ازدواج میکنی؟ " تحسین شد. با فروش بیش از ۳۰۰ میلیون دلار، یکی از گرانترین آثار دنیاست که تاکنون به فروش رسیده است.
افسانهها میگویند که رابرت جانسون برای مهارتی که در گیتار زدن به دست آورده، با شیطان معامله کرده است! او یکی از بهترین گیتاریستهای جهان بود، اما به طور اتفاقی در ۲۷ سالگی در سال ۱۹۳۸ مسموم شد و بعدش هم فوت کرد. آثار جانسون در دوران حیاتش فروش کمی داشتند، اما سالها بعد از مرگ او در سال ۱۹۶۱ میلادی، زمانی که تعدادی از آهنگهایش در قالب یک آلبوم دوباره منتشر شدند، شنوندگان زیادی پیدا کرد. پس از آن جانسون به محبوبیت بالایی دست یافت و مشهور شد، اما متاسفانه او دیگر در این دنیا نبود تا طعم شیرین شهرت را بچشد.
بولتزمن فیزیکدان بود و معادلات و فرمولهایی را توسعه داد که خصوصیات اتمها و چگونگی تعیین ماهیت فیزیکی آنها را توضیح میداد. او پس از سالها مبارزه برای پذیرش نظریه اتم و رد شدن آن، خودکشی کرد. ۳ سال بعد ارنست رادرفورد هسته اتم را کشف کرد و نظریه بولتزمن ثابت شد.
او روزنامهنگار و نویسنده سوئدی است. لارسون خالق سهگانه هزاره است که در چند سال گذشته همواره یکی از پرفروشترین کتابها در جهان بوده است. در کتابهای او با رمانهای جنایی و جذابی طرف هستیم که تعریف و تمجیدهای زیادی را از مجامع ادبی دریافت کردند. لارسون در سال ۲۰۰۴ به طور ناگهانی بر اثر حمله قلبی درگذشت. یک سال بعد از مرگش اولین کتاب او به چاپ رسید. با اقتباس از این کتاب فیلم سینمایی هم در سال ۲۰۱۱ ساخته شد و توانست برنده اسکار شود. دوستان و آشنایان لارسون پس از مرگش مدعی بودند که او سیگاری قهاری بود و به ورزش و سلامتی اهمیتی نمیداد.
احتمالا شما جین آستین را با رمان غرور و تعصب میشناسید. جین آستین در طول زندگی خود بسیار محبوب نبود و صادقانه بگویم چندین دهه هم دنبال این بود تا محبوب و معروف شود، اما به آن دست نیافت. آستین از جمله نویسندگانی است که آثارش بعد از مرگش بسیار بیشتر خوانده و مشهور شد. تا سالها پس از آغاز نویسندگی روی جلد کتابهای او اسم یک بانو نوشته میشد و نامی از خودش نبود. با این که این خانم رمان نویس در زمان حیاتش نتوانست به معروفیت برسد، اما در سال ۲۰۱۷ تصویر جین آستین پشت اسکناسهای ۱۰ پوندی در انگلستان چاپ شد. او غیر از ملکه انگلستان تنها زنی است که تصویرش هم اکنون روی اسکناسهای این کشور منتشر میشود.