دیدارنیوز ـ سپیدار مقدم: اگر اهل گالری گردی باشید بدون شک در این مدت با گالریهای مجازی بیشتر از گذشته ارتباط گرفتهاید تقریبا تمام گالریها از ابتدای شیوع کرونا و اعلام همه گیری و تعطیلی اصناف غیر ضروری جزء اولین مشاغلی بودند که درهایشان به روی علاقمندان بسته شد، اما با این حال بیکار ننشستند و خیلی از آنها آثار هنرمندان را در فضای مجازی و صفحههای خود به نمایش گذاشتند و همین طور خیلی از هنرمندان هم به فعالیت خودشان در این دنیای مجازی ادامه دادند.
اما فاصله بین پیک دوم و سوم شیوع کرونا باعث شد مردم نفسی تازه کنند هرچند این نفس تازه کردن خودش مقدمه ورود به پیک سوم شیوع این ویروس منحوس بود. البته در این میان گالریها هم بیکار ننشستند و درهای خود را به روی هنرمندان و هنر دوستان گشودند و هنرمندان فرصتی پیدا کردند تا آثار خودشان را در گالریهای مختلف به نمایش بگذارند.
به همین بهانه به چند گالری در سطح شهر رفتم تا از نزدیک اندکی با حال و هوای این روزهای گالریها و گالری گردها باخبر شوم و دیدهها و شنیدههایم را با شما در میان بگذارم.
گالری هما؛ دوشنبه ۱۲ آبان
گالری هما اولین جایی بود که بعد از تماس تلفنی و هماهنگی به عنوان بازدید کننده رفتم، تقریبا آخر وقت رسیدم سکوت و خلوتی غریبی بر فضا حاکم بود، وقتی به تابلوهای نقاشی نفیسه عمران خیره شدم به عالمی دیگر رفتم و سکوت دوست نداشتنیه گالری را فراموش کردم، باز هم هنر به داد آدمی رسید؛ نمایشگاه دنیاهای داغ؛ آثاری زیبا و فریبنده؛ نتوانستم با مسئولین گالری صحبتی داشته باشم و تنها با تماشای تابلوهای نقاشی برای لحظاتی غرق هنر شدم.
گالری سیحون؛ جمعه ۱۶ آبان
گالری سیحون قدیمیترین گالری هنری فعال در کشورمان است که بعد از فوت معصومه سیحون در سال ۸۹ به پسرش نادر سپرده شد که به دلیل زندگی وی در خارج از کشور، این گالری توسط زهرا شفیعی اداره میشود و تا قبل از شیوع کرونا میزبان هنرمندان و هنردوستان بسیاری از داخل و خارج از کشور بوده است.
طبق قرار قبلی (تماس تلفنی) عصر جمعه، خودم را به گالری سیحون رساندم به جز من سه نفر دیگر هم در سالن گالری به تابلوهای نقاشی محمدجعفر پاکروان نگاه میکردند، نمایشگاهی با عنوان فرهاد، فروغ و باقی ماجرا؛ تابلوی سیاه رنگی که جدای از تابلوهای نقاشی بود با شعر نوشتهای از فروغ ... و هیچکس دیگر به هیچ چیز نیندیشید... توجهم را جلب کرد، تابلوهای نقاشی محمدجعفر پاکروان پرترههایی از مشاهیر ایران زمین بود.
بعد از دیدن تابلوها چند دقیقهای در همان فضای گالری با زهرا شفیعی گپی زدم و از او درباره حال این روزهای گالری پرسیدم. او گفت: «وضعیت گالری نسبت به قبل از شیوع کرونا ویروس خیلی تغییر کرده است. از این جهت که وقتی تعطیلی به دلیل کرونا پیش میآید مراکز فرهنگی بیشتر از همه جا صدمه میبیند. ما اخیرا مجددا فعالیت گالری را شروع کردیم؛ حدود شش ماه به صورت کامل گالری بسته بود و حالا هم هیچ چیز مثل قبل نیست هم تعداد بازدید کننده و هم فروشمان بسیار کم شده است. قبلا روزهای افتتاحیه پرباری داشتیم، ولی الان خیلی آرام پیش میرویم حتی میتوان گفت از نیمه فعال هم کمتر است.»
او ادامه داد: «با اوج دوباره کرونا در این روزهای اخیر باز هم اولین جایی که تعطیل شد مراکز فرهنگی بود، این یک هفته اخیر هم ما کامل تعطیل بودیم، قبل از کرونا هر روز از ۱۱ صبح تا ۷ بعد از ظهر گالری فعال بود، ولی الان فقط روزهای زوج از ساعت ۳ تا ۷ عصر گالری باز است. قبل از کرونا ما یک دوره اوج داشتیم و توریستها از کشورهای مختلف برای بازدید میآمدند و حتی از سفارت خانههای مختلف برای افتتاحیهها میآمدند و همینطور مردم عادی و هنردوستان، ولی الان حتی هنر دوستان هم نمیآیند.»
گالری اُ جمعه شب ۱۶ آبان (همان شب)
بدون قرار قبلی و خیلی اتفاقی به گالری اُ رفتم، نسبت به گالریهای دیگر در روزهای کرونایی، شلوغ و پرهیاهو بود، طبقه اول آثار وحید داناییفر با عنوان نمایشگاه تله آفساید و طبقه دوم هم تابلوهای نقاشی مهدی چیت سازها با عنوان کوچهها فضای گالری را پر کرده بودند.
بعد از دیدن آثار تله آفساید در حیاط گالری با وحید داناییفر گفتوگوی کوتاهی داشتم از او در مورد عنوان نمایشگاهش پرسیدم. او گفت: «محور اصلی نمایشگاه روی لحظه تصمیم گیری در مغز انسان است و من این را در فوتبال به نمایش در آوردم.»
داناییفر اینگونه شروع کرد: «بنجامین لیبت عصب شناس آمریکایی اوایل دهه ۸۰ میلادی آزمایشی را روی فعالیت مغز در لحظه تصمیم گیری انجام میدهد و از تعدادی داوطلب میخواهد که یک سری الکترود (اسکنر مغز) به خودشان نصب کنند تا فعالیت مغزیشان را ثبت کند و بعد از آنها میخواهد که جلوی یک ساعتی خاص بنشینند و هر زمان که اراده کردند دکمه زیر دستشان را بفشارند و با نگاه کردن به آن ساعت لحظه تصمیم برای فشردن دکمه را اعلام کنند. نتیجه آزمایش لیبت این بود که حدود ۴/۰ ثانیه قبل از آنکه داوطلب اعلام کند نسبت به تصمیم گیری در مورد حرکت ماهیچههای خود آگاه است، یعنی مغز نشانههایی از آمادگی برای حرکت ماهیچهها را بروز میدهد. این ماجرا را در ورزشی که هیجان بیشتری دارد و به دلیل حضور سرمایه توجه بیشتری هم به آن میشود، آوردم چرا که دامنه تاثیرگذاری این ورزش خیلی وقتها فقط در زمینه ورزش نیست بلکه تاثیرات اجتماعی و سیاسی به دنبال دارد.»
او ادامه داد: «من در این نمایشگاه سعی کردم لحظههایی در فوتبال را که تاثیرات سیاسی و اجتماعی بزرگی به دنبال داشته است به صورت چیدمان ارائه دهم. مثل ماجرای دست خدای مارادونا؛ در جام جهانی ۱۹۸۶؛ دیگو مارادونا در بازی یک چهارم نهایی میان آرژانتین و انگلستان برای توصیف گل خود گفته بود: «کمی با سر و کمی با دست خدا» به ثمر رسید. دست خدا در فرهنگ آرژانتینی مشهور و مقدس است، از آنجا که چهار سال قبل از این مسابقه فوتبال، رویارویی نظامی بر سر مالکیت جزایر فالکلند میان بریتانیا و آرژانتین صورت میگیرد که به شکست آرژانتین و کشته شدن تعداد زیادی آرژانتینی میانجامد، این گل به گفته مارادونا به نوعی انتقام نمادین از بریتانیا بود. در واقع در این نمایشگاه روی اتفاقات این چنینی تاکید و دامنه تاثیرگذاری این لحظهها را بر جامعه و تاثیر آن بر مسایل سیاسی و اجتماعی بررسی کردم.»
داناییفر همچنین در مورد فضای فعلی گالریها گفت: «هر چند به دلیل کرونا، گالریها خلوت شدهاند، ولی مخاطب جدی گالری همچنان هست و فکر میکنم تاثیری که ماجرای کرونا روی بازدیدکنندگان گالریها داشته آنقدر شدید نبوده و به هرحال در فضای مجازی، مخاطبان میتوانند با گالریها در اراتباط باشند.»
او در مورد تاثیر کرونا بر وضعیت اقتصادی هنرمندان هم گفت: «در چند سال اخیر به طور کل وضعیت اقتصادی نمایشگاههای هنری ضعیف بوده است و تعطیلیهای مکرر کرونایی نیز بر شدت آن افزوده است.»
اینکه شرایط آن چیزی نیست که همه به دنبال آن هستیم که کاملا معلوم و مشخص است، اینکه همه اصناف چه اقتصادی، چه فرهنگی و هنری از ورود کرونا بسیار متضرر شدند هم بر کسی پوشیده نیست؛ اما با توجه به شرایط پیش آمده به نظر میرسد چارهای جز تحمل وضعیت موجود نداریم و اهالی هنر که به گفته خودشان و مسئولان شرایط بحرانیتری دارند هم باید صبوری بیشتری پیش بگیرند اما این وظیفه همه است که هوای آنها را داشته باشیم و هر کاری از دستمان بر میآید برایشان انجام دهیم.