دیدارنیوز ـ سروش زمانی مقدم: به مناسبت روز جهانی کتابخوانی و هفته پیش روی آن که با همین عنوان نامگذاری شده است، بر آن شدیم تا مطلب دانش آدینه این هفته را به معرفی یک کتاب علمی عامه خوان و البته شوق برانگیز برای متخصصان اختصاص دهیم تا سهم فرهنگی خود را در این مورد ادا کرده باشیم. در این انتخاب چندین هدف را همزمان در نظر گرفتیم تا کتاب مورد نظر کتابی باشد که عنوان برگزیده سال را برای دانشجویان و دانش آموزان داشته باشد، برای غیر متخصصان نیز جذاب باشد و از همه مهمتر ما را با تلاشهای ستودنی یک بانوی ریاضیدان در احقاق حقوق زنان، در زمان خود آشنا کند تا بدانیم که چرخ گردون در آن سوی آبها هم همیشه به روال و روان نمیچرخیده است!
و بنابراین زندگینامه امی نوتر (۱۸۸۲-۱۹۳۵)، را انتخاب کردیم که ریاضیدانی آلمانی است و بین اهل فن، به واسطه سهم بزرگی که در جبر و فیزیک مدرن داشته است، شناخته میشود.
وی نه تنها به خاطر نبوغش در ریاضیات، بلکه به جهت تابوشکنی و حضور در مجامع علمی مردسالار آن زمان بسیار مورد توجه و البته در رنج بوده است. امی سالها برای تدریس و سخنرانی در دانشگاههای آلمان با مشکلات جدی روبهرو بود، چراکه هیچ جا او را به عنوان یک استاد زن نمیپذیرفتند و لذا به ناچار، بهعنوان استاد مرد ثبت نام میکرد!
و این در حالیست که برخی از بزرگان علم همچون اینشتین از او به عنوان مهمترین محقق زن در تاریخ ریاضیات یاد کردهاند!
با همه تأثیرات عمیق نوتر در علم، متاسفانه او حتی امروزه نیز چهره چندان آشنایی در بین مردم ندارد.
امی که در ارلانگن آلمان به دنیا آمد و پدرش ریاضیدان بود در ابتدا تصمیم به آموختن زبان انگلیسی و فرانسه داشت، اما در نهایت مشغول به تحصیل در رشته ریاضیات در دانشگاه ارلانگن، یعنی در محل تدریس پدرش شد. او پس از اتمام پایان نامه دکترایش، مدت هفت سال بدون دریافت حقوق در موسسه ریاضی ارلانگن به کار و تدریس پرداخت چرا که در آن سالها، زنان به صورت گسترده از مشاغل دانشگاهی کنار گذاشته میشدند! در نهایت، اما بزرگانی همچون، چون دیوید هیلبرت و برخی دیگر، از امی برای پیوستن به دانشگاه گوتینگن، دعوت به عمل آوردند.
دانشگاه گوتینگن در سال ۱۹۱۵ تحت فشار این بزرگان، دعوتنامهای را برای نوتر ارسال و او را به تدریس در دانشگاه دعوت کرد، ولی درخواست وی با مخالفت دیگر اعضای سایر دپارتمانهای دانشگاه مواجه شد که به صراحت با تدریس زنان مقابله میکردند!
در یکی از اظهار نظرهای سخیف و غیر علمی، یکی از اساتید درباره مخالفت با وی گفته بود که وقتی سربازان ما از نبرد بازگردند و متوجه حضور یک استاد زن در دانشگاه شوند، با خود چه فکری میکنند؟! در مقابل مثلا زمانی که دانشگاه با ارتقاء وی به مرحله دانشیاری مخالفت کرده و به خاطر زن بودن آن را ملغی کرده بود، هیلبرت خطاب به آنان گفت: من به هیچ وجه درک نمیکنم که چرا جنسیت استاد دلیلی علیه انتخاب او به عنوان دانشیار است، زیرا از همه چیز گذشته موسسه ما یک دانشگاه است نه یک حمام!
از طرفی مثلا در زمانی، مقاله امی توسط یکی از همکارانش به جای خودش، به انجمن سلطنتی علوم گوتینگن ارائه شد چرا که باز هم محدودیت تحصیل و تحقیقات زنان مانع از حضور خود امی در جلسه مذکور میشد. در مقابل هیلبرت، اما با جدیت با آنها مخالفت میکرد و به هیچ وجه جنسیت را در تصمیمات آکادمیک مهم نمیدانست. با این اوصاف، علیرغم آن که محدودیتهای اشتغالات علمی زنان در آلمان، مانع از پیشرفتهای علمی نوتر نمیشد، ولی به دلیل اعتراض اعضای برخی دیگر از دانشکدههای این دانشگاه، امی به ناچار برای مدت چهار سال تحت نام همکارش، هیلبرت به فعالیت و تدریس در این دانشگاه ادامه داد. طنز تلخ تاریخ پر تامل علم آنجاست که، در نهایت مدرک علمی او در سال ۱۹۱۹ پذیرفته شد و به او به طور رسمی اجازه تدریس در دانشگاه و پذیرفتن دانشجوی دکترا داده شد!
سال بعد از آن، اما به دلیل خلع یهودیان از مشاغل دانشگاهی توسط دولت نازی آلمان، امی ناچار به نقل مکان به آمریکا شد. او پس از این نقل مکان مشغول به کار در کالجی در پنسیلوانیا شد، ولی در تمام این دوران غم غربت همدم همیشگی اش بود. بهترین سالهای عمر امی نوتر، تحت تاثیر حوادث جنگ جهانی اول بود و بنابراین جنگ نیز به طور مستقیم بر زندگی امی تاثیر گذاشت و این به خاطر آسیبهای اقتصادی شدیدی بود که بر جامعه آلمان آن زمان بر عموم مردم تحمیل شده بود. این اوضاع را باید در کنار تبعیض جنسیتی آن روزگار آلمان تصور کرد تا بهتر بتوان به شرایط بغرنج امی نوتر پی برد.
همانطور که ذکر شد امی تحت فشار مشکلات ناشی از جنگ هم بود چرا که با داشتن یک برادر کم توان ذهنی، بعد از مرگ پدرش، امی که بابت تدریس در دانشگاه حقوقی هم دریافت نمیکرد، با بحرانهای اقتصادی ایجاد شده، مجبور شد برادرش را به یک آسایشگاه دولتی منتقل کند، حال آنکه در این شرایط سخت روحی، برادر دیگرش نیز به دلیل بیماری درگذشت و امی که کاملا به لحاظ روحی در هم شکسته بود، همواره جنگ را عامل اصلی بروز این وقایع ناگوار در زندگی اش میدانست. اخراج او از سرزمین مادری اش بعد از به قدرت رسیدن نازیها در آلمان ضربه نهایی دیگری بر زندگی امی بود که منجر به ترک آلمان توسط او شد. در نهایت وی در سال ۱۹۳۵ تحت یک عمل جراحی قرار گرفت و علیرغم وجود نشانههای اولیه بهبودی، چهار روز بعد از عمل، در سن ۵۳ سالگی درگذشت. در سال ۱۹۹۳ به پاس زحمات و نقش بی بدیل او در جبر نوین و فیزیک نظری، سیارکی که در سال ۱۹۵۵ کشف شده بود، به نام او نامگذاری شد تا وی همیشه در آسمان علم، برای آیندگان در حال درخشیدن باشد.
این رمان علمی زیبا از ماگارت تنت را که مختصری از آن بیان شد و توسط حسن فتاحی ترجمه شده است و با همت انتشارات مازیار منتشر شده است را حتما بخوانید و خواندن آن را به نوجوانان و بالاخص دختران جوان توصیه کنید. لازم به ذکر است که مقدمه زیبای اولیه آن به قلم دکتر یاسمن فرزان، قطعا آن را برای بانوان جوان، به عنوان بخشی از مخاطبان این کتاب، زیباتر و خواندنیتر کرده است.
این بهترین کتابی است که باید آن را به یک دانش آموز برای توشههای فردایش هدیه داد!