"خانه پدری" درست تصویر یک ویرانه است، چه در روایت کنایه آمیزش نسبت به موضوع مورد نظر، چه در قامت بیرونی خود به مثابه یک اثر سینمایی. فیلمی که مطابق معمول این روزها با حواشی فراوان، وایرال می شود و آنطور که باید، نمی نمایاند. هرچند که توقیف هر نوع و هر شکل از آثار هنری از جانب هر نوع حکومت و دولتی اساسا مقبول نیست و از جانب هر دیدگاه سالمی محکوم می شود، اما بدیهی است که گاهی این بازیها به سود فیلمهایی که چندان لایق "سود" نیستند تمام می شود و "خانه پدری" نیز علیرغم کارنامه قابل دفاع سازنده اش، از این قاعده مستثنی نیست.
دیدارنیوز ـ
ایمان رضایی: اصولا مدیوم سینمایی را فارغ از هرگونه جایگاه رفیعی که در بازخوردهای رسانهای در راستای میزان اثرگذاری بر روی تفکر عمومی دارد، باید شکلی از قالب هنری برشمرد که ابعاد نگاه فیلمساز/مولف را در قالب محتوای تماتیک (مضمونی) اثر، درون وجههی استتیک/زیبایی شناسانه آن حل می کند.
در بیانی ساده تر، انتظاری که از یک فیلم به مثابه یک اثر هنری داریم، اساسا چیزی متفاوت با یک بیانیه یا خطابه است که در واقع با سازهای روبرو هستیم که علیرغم برخورداری از فرم و ساختار منحصر به فردش، ویژگیها و جذابیتهای مضمونی خود را نیز ارائه می دهد. به نظر می رسد "خانه پدری" کیانوش عیاری در یک چنین تکاپویی مستاصل مانده است. عیاری در این پرحاشیهترین اثرش، نه دست به شعار می برد که بیانیهای سیاسی/اجتماعی صادر کند، نه موفق می شود ایدئولوژی انتقادی اش را در چهارچوب آن سازهی هنری مقبول پیاده سازد.
"خانه پدری" فیلمی است ریتمیک، با سادهترین بهره بری از ایدههای از سر ذوق آقای کارگردان که گاهی دختری روی تاب را نمای لولا میان یک چرخش زمانی قرار می دهد یا کات می زند به تغییرات تدریجی در ورودی خانه، تا همچنان همان بازی گذر در تاریخش را با خود مرور کند. آنچه به وضوح مشهود است، کانسپت تمیز و صیقل خوردهای است که توسط فیلمساز، صرفا از روی وظیفه، تبدیل به ظرفی شده که محتویات بیش از اندازهی خود را باید پوشش دهد. ساختار اپیزودیک "خانه پدری" با جهشهای تاریخی/زمانی و تغییراتی که تنها در یک خانه به وقوع می پیوندد، چندان فراتر از همان ایده های خام و بی فایده نمی رود. بی فایدگی این ایدهها نیز در آن است که جسارت فیلمساز، بیشتر خرج بیان استعاری اش در راستای آن نگاه اعتراض آمیز نسبت به یک ابژهی فرهنگی/اجتماعی شده است. روایتی نه چندان منسجم از قتلی ناموسی که تا دهها سال بعد روی همان خانه و خانواده، آثار مخرب خود را حفظ می کند.
البته که گسترش تشبیهی محوطه خانه به جغرافیایی تمثیلی از یک سرزمین با قواعد متحجرانه می انجامد و المانها و سمبلهای قصه گوییِ عیاری را فراهم می سازد، اما در تمام طول فیلم، فقدان نوعی تاثیر حسی/عاطفی احساس می شود. قتل شوکه کنندهی آغاز فیلم صرفا "میخکوب کننده" باقی می ماند و فرصت چیزی شبیه به "دلسوزی" به مخاطبش نمی دهد. به شکلی که تصور مخاطب از پانزده دقیقه ابتدایی فیلم چیزی شبیه به یک تریلر هیجان انگیز است تا روایتی استعاری از یک معضل فرهنگی. همین عدم حضور پرداخت عاطفی تا پایان فیلم منجر به سقوط استعارهها نیز می شود. نقاط عطف به حوادث تبدیل می شوند و فیلم رفته رفته در قامت مجموعهای از حوادث پر سر و صدا در می آید. جنگ و دعواهای خانوادگی و داد و فریادهای بیهوده، آن هم در کنار شخصیت کاریکاتوریزهی پدر دیکتاتور خانه با بازی مهران رجبی که گاهی میان لحظههای دراماتیک، لوده بازیهایی که منجر به حس زدایی می شود را به همراه دارد.
در واقع عیاری با دلخوش کردن به همان کانسپتِ نصفه و نیمهی ایدههای موتیفی خود، به تخلیهی خشم ناشی از شکایاتی که به همان ابژه مضمونی اثرش دارد می پردازد. "خانه پدری" در بسط دادن این اتمسفر ملتهب به خاستگاه فرامتنی اش، نه از نظر تکنیکی که از نظر برانگیختگی احساسات (که در چنین موضوعی در اولویت قرار دارد) با شکست جدی مواجه است. شاید این فقدان حسی/عاطفی را بتوان به وابستگی دوربین به فضاهای داخلی و محدود خانه مربوط دانست و اینگونه تفسیر کرد که عیاری خودش دست و بال خودش را بسته، اما آنچه که فیلم بدان نیاز اساسی دارد، همان بهره بری از خاصیتها و جذابیتهای بصری است. شاکلهی اثر به اندازه محتوای آن جسور نیست.
به خلاصهترین شکل، اینگونه می توان بیان کرد که "خانه پدری" حرفهای بسیار مهمی را با بیانی نه چندان جدی به زبان می آورد و حاصل آن، چیزی فراتر از یک تصویر خنثی از یک نگاه انتقادی نیست. مسئلهای که بسیاری از فیلمسازان سیاسی سینمای ایران را از پا درآورده و به سادگی می توان چنین تحلیل کرد که "بیراهه"ها جای "ایده"ها را پر کرده اند. فیلمساز به سخنران تغییر شکل می دهد و عصاره فیلم به مثابه یک تاثیر ذهنی/احساسی، به عقیمترین شکل خود درمی آید.
"خانه پدری" درست تصویر یک ویرانه است، چه در روایت کنایه آمیزش نسبت به موضوع مورد نظر، چه در قامت بیرونی خود به مثابه یک اثر سینمایی. فیلمی که مطابق معمول این روزها با حواشی فراوان، وایرال می شود و آنطور که باید، نمی نمایاند. هرچند که توقیف هر نوع و هر شکل از آثار هنری از جانب هر نوع حکومت و دولتی اساسا مقبول نیست و از جانب هر دیدگاه سالمی محکوم می شود، اما بدیهی است که گاهی این بازیها به سود فیلمهایی که چندان لایق "سود" نیستند تمام می شود و "خانه پدری" نیز علیرغم کارنامه قابل دفاع سازنده اش، از این قاعده مستثنی نیست.