آنچه که در عراق اتفاق افتاد را باید متاثر از عملکرد جمهوری اسلامی ایران در قبال این کشور به خصوص در برابر جنبش شیعیان آن طی سالهای اخیر تلقی و قلمداد کرد. عقب ماندن جمهوری اسلامی ایران در فضای رقابتی عراق در بستر نوسازی، بازسازی و مسائل اقتصادی آن در مقام قیاس با کشورهایی مانند چین یا ترکیه اعم از اقلیم کردستان یا دولت مرکزی و به طریق اولی کل قلمرو جغرافیایی عراق، مجموعا باعث شده است که متاسفانه این ذهنیت به تدریج و روز به روز منفیتر شود و نهایتا با استفاده یا هماهنگیهایی که بین برخی از احزاب و گروهها در همین زمینه ایجاد شد منجر به این شود که قطع نظر از نخبگان ابزاری و سیاست ورزان عراقی، آحاد تودههای این کشور هم به این ذهنیت برسند که جمهوری اسلامی ایران در امور داخلی عراق دخالت میکند.
دیدارنیوز ـ حدود یک ماه است که مردم عراق در اعتراض به فساد ریشه دار موجود در ساختار و در میان مقامات کشور خود و مشکلات معیشتی به خیابانها آمده اند و مشکلات شان را با صدای بلند مطرح می کنند. در برابر این رفتار مردم، دولت عراق ابتدا اقدام به تصویب بسته ۱۷ مادهای حمایتی کرد، اما شدت اعتراضات و فشار گروههای سیاسی نظیر جریان صدر به حدی بود که «عادل عبدالمهدی» نخستوزیر عراق را به سمت استعفا سوق داد. انتظار میرفت این عقبنشینی دولت، تا حدی بتواند افکار عمومی را در کاهش سطح اعتراضات مدیریت کند، اما اعتراضات در عراق ادامه دارد و گزارشها از بغداد و مناطق جنوبی این کشور حاکی از مسدودشدن راهها، تعطیلی مدرسهها و ادارهها است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، معترضان با قراردادن خودروها در وسط چهارراهها در مناطقی از بغداد، جلوی رفتوآمدها را گرفتهاند. شماری از آنها نیز در مدرسهها دست به تحصن زدهاند. همزمان اتحادیه آموزگاران نیز اعتصاب خود را تمدید کرده است، همچنین اتحادیهها، انجمنها و تشکلهای صنفی از جمله پزشکان، مهندسان و وکلای عراقی از اعتراضات حمایت کردهاند.
همچنین گزارش شده است که یکشنبه شب گروهی در کربلای معلی، کنسولگری ایران را محاصره کردند و با تعرض به آن، پرچم عراق را به جای پرچم ایران قرار دادند. همچنین براساس اخبار واصله، این افراد ضمن سنگپرانی به ساختمان کنسولگری، در کنار دیوار آن آتش روشن کرده و با تعرض به پرچم ایران، پرچم عراق را به جای آن قرار دادند.
سیروس برنا بلداجی کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با دیدارنیوز به موضوع اعتراضات در عراق و چرایی تعرض برخی از عراقیها به کنسولگری ایران در کربلا پرداخت و گفت: برای بررسی مناسبات و روابط دو جانبه جمهوری اسلامی ایران با عراق باید مقدمهای به عنوان پیشینه مورد توجه قرار گیرد.
وی مقدمه روابط ایران با عراق را چنین توضیح داد: نظر به همبستگی فرهنگی، تاریخی و مذهبی بین این دو کشور طی دهههای اخیر طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران به طور طبیعی در کشور عراق که از عوامل متعددی مانند مرز مشترک قابل اعتنا، مذهب مشترک شیعه، وجود عتبات عالیات و تردد زوار، مناسبات تجاری، اقتصادی و بازرگانی، کم و کیف استقلال گروههای معارض ایرانی در عراق و گروه های عراقی در ایران قبل از سقوط نظام بعثی متاثر است، نفوذ دارد.
این کارشناس روابط بینالملل در این خصوص ادامه داد: پس از سقوط صدام از مارس ۲۰۰۳ یا بهار ۸۲ با توجه به روابط و مناسبات تنگاتنگی که ایران با گروههای معارض عراقی داشت، انتظار میرفت تا یک پیش زمینه ذهنی مثبت برای آحاد و تک تک شهروندان عراقی با عنایت به جمیع جهات و مولفهها نسبت به جمهوری اسلامی ایران به وجود آید، اما حقیقت انکار ناپذیر این است که طی یک فرایند تدریجی یعنی از سال ۲۰۰۳ تاکنون هر چه به جلوتر آمدیم، واقعیات موجود در عرصه سیاسی عراق نشان میدهد که این پیش زمینه ذهنی به تدریج منفی و منفیتر شده است.
برنابلداجی درباره علل این مسئله چنین بیان کرد: فقدان یک استراتژی وحدتبخش بین مبادی ذیربط در دو سطح سیاستگذاری و اجرایی یکی از علل به وجود آمدن چنین وضعیتی است، همچنین عملکرد برخی از مبادی و مجاری بیربط مانند شبکه بینالمللی العالم یا مقولاتی مانند استراتژی و راهبرد ایرانهراسی که یکسری از احزاب، تشکلات و گروهها در عراق اعم از لائیکها، بازماندگان بعث و تندروهای تکفیری سنی عراق مجری آن هستند نیز بر این امر موثر واقع شده است.
وی در خصوص مولفه دیگر در همین رابطه نیز افزود: عقب ماندن جمهوری اسلامی ایران در فضای رقابتی عراق در بستر نوسازی، بازسازی و مسائل اقتصادی آن در مقام قیاس با کشورهایی مانند چین یا ترکیه اعم از اقلیم کردستان یا دولت مرکزی و به طریق اولی کل قلمرو جغرافیایی عراق، مجموعا باعث شده است که متاسفانه این ذهنیت به تدریج و روز به روز منفیتر شود و نهایتا با استفاده یا هماهنگیهایی که بین برخی از احزاب و گروهها در همین زمینه ایجاد شد منجر به این شود که قطع نظر از نخبگان ابزاری و سیاست ورزان عراقی، آحاد تودههای این کشور هم به این ذهنیت برسند که جمهوری اسلامی ایران در امور داخلی عراق دخالت میکند.
این کارشناس روابط بینالملل در ادامه تاکید کرد: برای شکل گیری این احساس ذهنی، از سوی رقبای منطقهای ایران مانند عربستان، امارات و قطر کار صورت گرفته است. به این معنا که حمایتهای مادی و معنوی لازم انجام شده تا فضا به سمتی رود که مردم احساس کنند باید خودشان میدانداری کنند و وارد عرصه شوند. نتیجه حرکتهای فوق چنین الگوهای رفتاری است که در ابتدا مورد اشاره قرار گرفت یعنی حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران که البته باید یادآور شوم اولین حمله پس از حوادث عراق نبوده است و پیش از این هم اقداماتی مشابه در استانهای جنوبی عراق با درجات متفاوتی از شدت صورت گرفته است.
برنابلداجی در این رابطه یادآور شد: آنچه که در عراق اتفاق افتاد را باید متاثر از عملکرد جمهوری اسلامی ایران در قبال این کشور به خصوص در برابر جنبش شیعیان آن طی سالهای اخیر تلقی و قلمداد کرد. در مجموع درصورتی که بخواهیم عوامل اثرگذار را به دو بخش داخلی، منطقهای و بینالمللی تقسیم کنیم، باید تاکید داشت که بیشتر این ذهنیت به عملکرد ذیربط جمهوری اسلامی ایران در قبال عراق ربط پیدا میکند.
وی در پایان به بیان یک نمونه پرداخت و اضافه کرد: عدم هماهنگی لازم بین وزارت امورخارجه، نیروی سپاه، امور اتباع کشور، امور اتباع ناجا و مواردی از این قبیل سبب شد تا اقداماتی که این مبادی ذیربط در امور عراق انجام میدهند از انسجام لازم برخوردار نباشد و مسئله فوق، خود یکی از مهمترین عوامل در موضوع مورد بحث به شمار می آید.