"دیدارنیوز" به بهانه مرگ رئیس‌جمهور سابق زیمبابوه به سراغ فراز و فرود زندگی او رفته است؛

«رابرت موگابه»؛ وقتی قهرمان ملی دیکتاتور می‌شود!

پدر زیمبابوه و قهرمان ملی و مبارز سختی کشیده علیه استعمار و آپارتاید تبدیل به یک دیکتاتور فاسد ناکارآمد می‌شود که نه حتی برخی از خبر مرگش ناراحت نمی‌شوند بلکه مرگش خوشحالی نیز به بار می‌آورد. رئیس‌جمهور سابق زیمبابوه در سن ۹۵ سالگی بیرون از کشور خود بر اثر کهولت سن و بیماری فوت کرد و بعید است برای او در زیمبابوه مراسم تشییع و تدفین باشکوهی گرفته شود، برخلاف ماجرایی که برای دوست و همراهش در آفریقای جنوبی رخ داد. موگابه دوره‌های مختلفی را در زندگی خود گذرانده و فراز و فرود‌های عجیبی را تجربه کرده است، اما در نهایت در باتلاق قدرت غرق شده و بعد از حدود یک قرن زندگی، نام نیکی از خود به جای نگذاشته است.

کد خبر: ۳۴۴۸۰
۰۹:۲۳ - ۱۷ شهريور ۱۳۹۸
دیدارنیوز ـ رسول شکوهی: شاید در دور و اطراف‌مان دیده باشیم پدر‌هایی که محور خانواده هستند، اما دیکتاتور هستند و دست بزن دارند. هر از گاهی بیرون از خانه شیطنت‌هایی می‌کنند و پولی که به زحمت بدست آمده را صرف مسائلی می‌کنند که نباید. اعضای خانواده چون پدر برایشان مهم است احترام را نگاه می‌دارند، اما از اینکه او را به راه راست بیارند دریغ نمی‌کنند. اما پدر در نهایت همان مسیر را ادامه می‌دهد و اطرافیان از مرگش خیلی هم ناراحت نمی‌شوند.

ماجرای رابرت موگابه چیزی شبیه به همین ماجرا است. پدر زیمبابوه و قهرمان ملی و مبارز سختی کشیده علیه استعمار و آپارتاید تبدیل به یک دیکتاتور فاسد ناکارآمد می‌شود که نه حتی برخی از خبر مرگش ناراحت نمی‌شوند بلکه مرگش خوشحالی نیز به بار می‌آورد. رئیس‌جمهور سابق زیمبابوه در سن ۹۵ سالگی بیرون از کشور خود بر اثر کهولت سن و بیماری فوت کرد و بعید است برای او در زیمبابوه مراسم تشییع و تدفین باشکوهی گرفته شود، برخلاف ماجرایی که برای دوست و همراهش در آفریقای جنوبی رخ داد. نسلون ماندلا که او هم به مانند موگابه در جریان مبارزه علیه آپارتاید به پیروزی رسیده بود بعد از یک دوره ریاست جمهوری آفریقای جنوبی از قدرت کناره گیری کرد و همواره به نیکی از او یاد می‌شد و مراسم خاکسپاری با شکوهی نیز داشت اما بعید است که موگابه چیزی جز ناله و نفرین را همسفر آخرت خود کند.

بسیاری از علمای علوم سیاسی، سیاست را علم «قدرت» می‌دانند. علمی که درباره مسائل مربوط به قدرت بحث و بررسی می‌کند. چیزی که یک قهرمان ملی را تبدیل به یک دیکتاتور منفور کرد. موگابه دوره‌های مختلفی را در زندگی خود گذرانده و فراز و فرود‌های عجیبی را تجربه کرده است اما در نهایت در باتلاق قدرت غرق شده و بعد از حدود یک قرن زندگی، نام نیکی از خود به جای نگذاشته است، هر چند که برخی تلاش کنند بخش‌های مثبت زندگی او را برجسته کنند.

«امرسون منانگاگوا» معاون پییشن موگابه که توسط او برکنار شد و رئیس پیشین ارتش و رئیس سرویس مخفی زیمبابوه که در حال حاضر، رئیس‌جمهور زیمبابوه است در واکنش به درگذشت موگابه، او را یک سیاستمدار حامی وحدت آفریقا توصیف کرد و گفت که رابرت موگابه زندگی خود را وقف آزادی و توانمندسازی مردم خود کرد. اما به راستی موگابه که بود؟ چرا تا یک دوره از زندگی اش چهره‌ای سفید است و رفته رفته خاکستری می‌شود و در نهایت با سیاهی از دنیا خداحافظی می‌کند؟
 
 
 

رابرت موگابه کیست؟

رابرت گابریل کاریگامومبه موگابه Robert Gabriel Karigamombe Mugabe (۱۹۲۴ –۲۰۱۹) را اکثرا یک دیکتاتور می‌شناسند که از خشونت ورزی علیه مخالفان خود ترسی ندارد و برای در قدرت ماندن، دست به هر کاری می‌زند. او را با تصمیمات پوپولیستی در عرصه اقتصادی می‌شناسند که منجر به بحران اقتصادی عجیب و غریب برای زیمبابوه شد که تورم هزاران درصدی بخشی از آن بود.

رئیس‌جمهور سابق زیمبابوه که به عنوان یک دیکتاتور معروف شده است رهبر استقلال زیمبابوه از دست استعمار و آپارتاید است. او توانست قبل از آفریقای جنوبی و ماندلا کشورش را متحد کند و شر استعمار و نژادپرستی را از کشور دور نماید. او به عنوان یک ملی‌گرای سوسیالیست توانست در ۱۹۸۰ به عنوان رهبر حزب اتحاد ملی آفریقایی زیمبابوه-جبهه میهن‌پرستانه (زانو-پی‌اف ZANU–PF) این حرکت را به پیروزی برساند. موگابه از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۷ نخست وزیر زیمبابوه و از ۱۹۸۷ تا ۲۰۱۷ رئیس‌جمهور این کشور بود و یکی از طولانی‌ترین دوره‌های در قدرت ماندن به عنوان یک رئیس‌جمهور را در کارنامه خود دارد و مسن‌ترین رئیس‌جمهور تاریخ نیز محسوب می‌شود.

او سابقه ده سال زندان را نیز در مبارزات خود دارد. سختی‌های زندان را تحمل کرده و در نهایت به قدرت رسیده است. یکی از این سختی‌ها مرگ فرزند خردسالش در دوره زندانی بودن او در سال ۱۹۶۶ بود. دوره‌های مختلف زندگی موگابه این نکته را به ما می‌گوید که هیچ کس دیکتاتور زاده نمی‌شود و حتی مبارزان انقلابی سختی کشیده نیز امکان دارد روزی فاسد و دیکتاتور شوند.
 
 
 

موگابه در سال ۱۹۷۹ یکی از امضاء کنندگان موافقتنامه موسوم به «لنکستر هاوس» بود که به جنگ داخلی کشور پایان داد. پدر و بنیانگذار زیمبابوه در کودکی علاقه شدیدی به کتاب خواندن داشت تا حدی که از طرف هم سن و سالانش مورد تمسخر قرار می‌گرفت. او که چندین مدرک دانشگاهی داشت در بین روشنفکران آفریقایی جایگاه قابل احترامی داشت. رابرت موگابه که سخنوری خوب بود از این توانایی خود استفاده کرد و در مبارزات سیاسی، پیشرفت کرد و بعد از ده سال زندان وارد مبارزه مسلحانه شد و در نهایت به پیروزی رسید. او تا سال‌ها قهرمان مبارزه علیه استعمار و استبداد شناخته می‌شد که به گروه‌های دیگر در کشور‌هایی در شرایط مشابه کمک می‌کرد.

زیمبابوه تا قبل از استقلال، «زودزیا» نام داشت و دولتی نژادپرست در آن حکومت می‌کرد. با مبارزات موگابه این کشور تحت عنوان زیمبابوه متحد شد و در دهه اول حکومت موگابه شرایط خوبی را سپری می‌کرد. او با اقدامات گسترده در زمینه آموزش و درمان، محبوبیت بالایی در بین مردم کشورش بدست آورد اما طولی نکشید که این قهرمان مبارزه علیه استعمار و استبداد به عنوان یکی از چهره‌های منفور تاریخ زیمبابوه و قاره آفریقا شناخته شود.

موگابه در نخستین دهه از مسئولیت خود توانسته بود اقدامات مناسبی را برای مردم کشورش ایجاد کند. آمار مرگ و میر و سوء تغذیه در این کشور کاهش یافت و بهترین نظام آموزشی منطقه خود را داشت. هنوز هم بیشترین میزان با سواد در آفریقا متعلق به زیمبابوه است. رابرت موگابه شش مدرک لیسانس داشت که به صورت آموزش از راه دور آن را بدست آورده و در دوران ریاست جمهوری نیز فوق لیسانس حقوق خود را گرفت.

موگابه در دوره‌ای دبیرکل جنبش عدم تعهد نیز بود و به صورت کلی میانه خوبی با کشور‌های غربی نداشت. او در زمان تصدی ریاست جمهوری همواره کشور‌های خارجی به خصوص انگلستان را به عنوان دشمنان مردم زیمبابوه مورد شماتت قرار می‌داد و علت مشکلات داخلی را در اقدامات آن‌ها می‌دانست.

موگابه ارتباط خوبی با ایران نیز داشت. او از حامیان پرونده هسته‌ای ایران بود و با محمود احمدی‌نژاد نیز دیدگاه‌های مشترکی داشتند. او در سال ۸۵ به ایران آمد و با مقامات عالی رتبه جمهوری اسلامی ایران نیز دیدار داشت.
 
 
 

موگابه در سال ۲۰۱۷ بعد از کش و قوس‌هایی که در ادامه توضیح آن خواهد آمد با فشار گروه‌های مختلف و مردم در ۹۳ سالگی استعفا داد و دو سال بیشتر نتوانست از عشقش یعنی قدرت دور باشد و فصل آخر زندگی‌اش در بیمارستانی در سنگاپور گذشت. موگابه در ۹۵ سالگی بعد از یک زندگی عجیب و غریب در بیرون از زیمبابوه مرد.

قهرمان ملی دیکتاتور می‌شود!

موگابه نه تنها خودش را نابود کرد و از یک چهره ملی محبوب، تبدیل به یک دیکتاتور منفور شد؛ بلکه کشورش را هم به نابودی کشاند. زیمبابوه در سال‌های آخر عمر موگابه دیگر انبار غله آفریقا نبود و با داشتن نظام آموزشی و بهداشتی کارآمد و نیروی کاری کارا و ماهر خداحافظی کرده بود. اقتصادی با هزاران مشکل که موگابه می‌کوشید همه را به گردن تحریم‌ها بیاندازد ولی در حال فرافکنی بود، چرا که افول اقتصاد زیمبابوه مدت‌ها پیش از تحریم‌ها شروع شد.

تولید ناخالص داخلی این کشور در سال ۲۰۱۷، ۱۷ میلیارد دلار آمریکا بوده‌ است. حدود ۹۰ درصد جمعیت زیمبابوه بیکار هستند و سه-چهارم مردم، درآمدی کمتر از ۵ و نیم دلار در روز دارند. ۶۸ درصد مردم زیمبابوه، زیر خط فقر زندگی می‌کنند و نرخ تورم آن بیش از صد هزار درصد است. جمعیت شانزده میلیون نفری این کشور شرایط سختی را دارند اما چه شد که یک فرد به این راحتی خود و کشورش را به مرز نابودی کشاند؟

لرد اکتون فیلسوف و مورخ قرن نوزدهم میلادی جمله معروفی دارد که شاید شنیده باشید: «قدرت فساد می‌آورد و قدرت مطلق، فساد مطلق». حکومت موگابه نیز رفته رفته درگیر مسائلی از این دست می‌شود. فساد و سوء مدیریت، دوران باشکوه حکومت او را زیر سوال می‌برد، ولی موگابه نمی‌خواهد که بپذیرد. او استبداد خود را زیاد می‌کند و برای حل مشکلات دست روی نقاط اشتباهی می‌گذارد. او هیچ ترسی از اعمال خشونت علیه مخالفان خود ندارد و از هیچ اقدامی دریغ نمی‌کند. او مخالفان خود را استعمارگران جدید می‌خواند و دست به حذف آن‌ها می‌زند. به عنوان نمونه پس از دور اول انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ میلادی که به برتری «مورگان تسوانگیری» رهبر اپوزیسیون این کشور انجامید، موگابه با سرکوب خونین، نزدیک به دویست تن از مخالفانش را کشت. درنهایت نیز تسوانگیری که بین دو دور انتخابات بار‌ها دستگیر شده بود، تصمیم به انصراف گرفت.

خشونت و استبداد ادامه داشت تا زمانی که موگابه با اصلاحات ارضی، اقتصاد کشور را نیز نابود کرد. یک درصد سفیدپوستان زیمبابوه ۷۰ درصد زمین‌های قابل کشت را در اختیار داشتند و موگابه مشکلات را بر دوش آن‌ها انداخت. او که از ابتدا با تدوام مالکیت ۴۵۰۰ مزرعه‌دار و زمیندار سفیدپوست بر بخش‌های عمده اراضی کشاورزی کشور مشکل داشت فرصت را غنیمت می‌شمارد تا با مصادره اموال آن‌ها و تقسیم زمین‌ها بین حامیان خود، پشتوانه رای خود را هم قوی کند. البته نتیجه، چیزی جز فاجعه نبود. کارگران سیاه پوست که در مدیریت مزارع بی تجربه بودند کمکی به اقتصاد بحران زده زیمبابوه نکردند و شرایط را بدتر هم کردند و بیکاری نیز افزایش یافت.

لازم به ذکر است که دو سوم نیروی کار این کشور در بخش کشاورزی مشغول به کار بودند. تنباکو، نیشکر، پنبه، گندم و ذرت، هم بخشی از صادرات این کشور هستند و هم اساس صنایع آماده‌سازی را تشکیل می‌دهند.

او در انتخابات سال ۲۰۰۸ از کسب آرای سابق بازمی‌ماند و رشته‌ای از مناقشه و درگیری‌های خشونت‌بار با حزب مخالف یعنی «جنبش برای تغییرات دمکراتیک» به رهبری مورگان تیسوانگرای به جریان می‌افتد که نهایتاً با میانجی‌گری آفریقای جنوبی به تقسیم قدرت میان حزب موگابه و حزب مخالف منجر می‌شود. موگابه رئیس‌جمهور ماند و تیسوانگرای نخست‌وزیری را به عهده گرفت. موگابه آنقدر عاشق قدرت بود که هیچ شریکی برای آن نمی‌توانست در نظر بگیرد و در سال ۲۰۱۳ و در ۸۹ سالگی در یک انتخابات بحث برانگیز و غیر سالم باز به تنهایی در قدرت ماند.

به ارث گذاشتن قدرت برای فرزندان، اتفاقی است که در تاریخ بار‌ها رخ داده است، اما واگذاری قدرت به نفع همسر از موارد نادر در تاریخ است که موگابه در این زمینه نیز ورود کرد. سن زیاد و استبداد و بحران اقتصادی، شرایط را برای ادامه دادن ریاست جمهوری سخت کرد و موگابه تحت فشار گروه‌های مختلفی بود. او می‌خواست که همسرش جانشین او شود. برای خاموش‌کردن مخالفان، معاون خودش یعنی امرسون مانانگاگوا را که محبوبیتی هم در ارتش داشت، به خارج می‌فرستد و تلاش می‌کند که همسرش را به قدرت برساند.
 
 
 

همسری که روابط آن‌ها پیچیدگی‌های خاصی نیز داشته است. گریس موگابه که در دوره‌ای معشوقه رابرت موگابه بود، فرد مورد نظر برای جانشینی بود. یکی از موارد پیچیدگی رابطه موگابه با گریس این است که زمانی که گریس فرزند اول موگابه را باردار بود هر دو متاهل بودند! نکته دیگر درباره گریس این است که او ۴۱ سال از موگابه جوان‌تر بود و در مراسم ازدواج آن‌ها نلسون ماندلا از مهمانان ویژه آن مراسم بود.

از بحث‌های خاله زنکی اگر خارج شویم موگابه نتوانست تفکراتش را عملی کند و با اعتراضات مختلف روبرو شد. ارتش و حزب حاکم و اعتراضات مردمی کار خود را کردند. او در ۱۴ نوامبر ۲۰۱۷ توسط ارتش زیمبابوه و به رهبری ژنرال سیبوسیسو دستگیر و بازداشت خانگی شد. یک هفته بعد با تصمیم حزب حاکم و متبوعش اتحادیه به ریاست وی بر حزب حاکم پایان داده شد. حزب حاکم، امرسون منانگاگوا، معاون اخراجی موگابه را به جای وی به ریاست حزب برگزید. همانطور که گفته شد منگاگوا توسط موگابه برکنار شده بود و همین رخداد موجب شد تا ارتش برای حل بحران مداخله کند و اجازه ندهد تا همسر نسبتاً جوان رابرت موگابه جای او را بگیرد. پس از دستگیریِ موگابه توسط ارتش، مردم زیمبابوه به خیابان‌ها آمده، به رقص و پایکوبی و شادی پرداختند و از این اقدام ارتش سپاسگزاری کردند. در نهایت موگابه پذیرفت که استعفا دهد.

زمانی که موگابه به نزدیکانش و تیمی از مذاکره‌کنندگان در عمارت «کاخ آبی» گفت که استعفا می‌دهد، سرش را پایین انداخت و گفت مردم دمدمی شده‌اند؛ او گریه می‌کرد و از خیانت ژنرال‌هایش انتقاد می‌کرد. در نهایت در ۲۱ نوامبر، دو روز پس از برگزاری قیامی بزرگ و کم‌سابقه در زیمبابوه، موگابه نامه استعفای خود را منتشر کرد.

فردی که مأموریت خود در اداره زیمبابوه را «آسمانی» توصیف می‌کرد و پدر و قهرمان زیمبابوه بود وقتی از قدرت کناره گیری کرد، همان مردمی که روزی برای آمدنش خوشحالی می‌کردند برای رفتنش خوشحال شدند.
 
 
 

کنار رفتن موگابه هم عجیب بود. موگابه پس از برکناری و استعفا به توافقی با ارتش دست یافت که به او و همسرش گریس اجازه می‌داد دوران بازنشستگی خاصی را در زیمبابوه بگذرانند و به تبعید نروند. گرچه موگابه با کودتای نظامی نرم برکنار شد، اما همچنان از امتیاز مصونیت قضایی به عنوان رئیس سابق کشور برخوردار می‌شد و علاوه‌براین، حقوق کامل ریاست جمهوری معادل ۱۱۲ هزار و ۵۰۰ پوند را به صورت سالیانه تا زمان مرگ دریافت می‌کرد. دولت به او ۳٫۷۵ میلیون پوند به صورت یکجا داد و مابقی آن را به صورت اقساط پرداخت می‌کرد. او همچنین از تمام امکانات پزشکی و نیز حقوق ماهانه برخوردار می‌شد. پس از مرگ هم همسرش گریس ماهانه نیمی از حقوق موگابه را خواهدگرفت. این نکته نشان از آن دارد که ارتش، احترام دوران خوب موگابه را نگاه داشت و شرایط سختی را برای سال‌های پایانی عمر او به وجود نیاورد.‌

می‌توان گفت میل به قدرت و غرق شدن در آن، قهرمان ملی را نابود کرد. اصلاحات ارضی پوپولیستی برای نگاه داشتن پایگاه اجتماعی، استبداد سیاسی و ایجاد یک انسداد در داخل کشور، حذف مخالفان و خشونت بیش از حد، فساد و ناکارآمدی سیستم سیاسی و تحریم‌های خارجی باعث شد که موگابه خود و زیمبابوه را نابود کند.

همه این مسائل باعث شد که قهرمان ملی دیکتاتور شود و سرنوشتی که ماندلا با کناره گیری برای خود رقم زد برای موگابه تکرار نشود. ماندلا قهرمان بود و قهرمان ماند و همواره در تاریخ به نیکی از او یاد می‌شود، اما موگابه قهرمان بود و دیکتاتور ماند و نامش در کنار دیگر دیکتاتور‌های تاریخ قرار می‌گیرد.
 
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: