"دیدارنیوز" به بهانه لرزشهای مکرر مرکل به سراغ او و آینده اتحادیه اروپا رفته است؛
دیدارنیوز ـ رسول شکوهی: طرفدارانش و افرادی که تحسینش میکنند، او را «موتی» یا مامان صدا میکنند. گویا حال مامان، خوب نیست. با اینکه هنوز به ۷۰ سالگی نرسیده، ولی در چند وقت اخیر، سلامتی او موضوع بحث رسانههای جهانی است. مرکل که بارها به عنوان قدرتمندترین زن جهان مطرح شده است، این روزها در تیتر یک رسانههای جهان دیده میشود، اما نه به خاطر قدرتش بلکه به خاطر لرزشش.
لرزشهای فیزیکی مرکل دو بار پیاپی با فاصلهای کوتاه، توجه افکار عمومی جهان را به خود جلب کرد. اولین بار در دیدار با رئیس جمهور جدید اوکراین ولودیمیر زلنسکی به شدت میلرزید و بار دیگر زمانی که در کنار رئیس جمهور کشور خود یعنی فرانک والتر اشتاین مایر ایستاده بود و سعی میکرد لرزش خود را کنترل کند، باز هم میلرزید. اتفاقی که این بار سریع کنترل شد و نشانههایش کمتر از دفعه اول بود.
حواشی و شایعات زیادی پیرامون این اتفاق، رسانههای دنیا را پر کرد. برخی احتمال بیماری پارکینسون را دادند، ولی رسانههای آلمانی به نقل از پزشکان، این گمانه زنی را رد کردند. استرس و فشار روانی قطعا در سطح کار مرکل بالا است و اتفاقاتی از این دست، دور از ذهن نیست؛ هر چند که خود او کاهش آب بدنش را علت این اتفاق عنوان کرد.
رسانههای آلمانی و کاربران شبکههای اجتماعی به سراغ این موضوع رفتند و چون مرکل چهره محبوبی در سطح جهان محسوب میشود به حمایت از او پرداختند. گرمای هوا نیز علتی بود که برخی از حامیان مرکل آن را مطرح کرده و به دنبال طبیعی جلوه دادن این اتفاق بودند اما منتقدین مرکل به سراغ این مساله رفتند که کشور آلمان نیاز به یک صدر اعظمی دارد که از سلامت جسمی و ذهنی برخوردار باشد تا بتواند از پس مسائل این کشور بر بیاید. حتی خبری منتشر شد که سرویسهای جاسوسی جهان به دنبال کشف بیماری مرکل هستند.
از سال ۲۰۰۵ که مرکل به صدراعظمی آلمان رسید بسیاری از چهرههای مختلف سیاسی به قدرت رسیدهاند و کنار رفتهاند. بسیاری از کشورها تغییرات اساسی را تجربه کردهاند و جنگ و تحولات گوناگونی را شاهد بودهایم. اما تنها فردی تا به امروز در قدرت مانده و همواره جزو چهرههای تاثیرگذار مناسبات بین المللی محسوب میشود کسی نیست جز آنگلا مرکل.
آنگلا مرکل کیست؟
آنگلا اولین فرزند خانواده خود بود. پدر کشیش و مادر معلم. او متولد ۱۹۵۴ در هامبورگ است ولی در همان سالهای ابتدایی زندگی به خاطر فعالیتهای پدرش به آلمان شرقی مهاجرت کردند و او در فضای آلمان شرقی که کمونیسم در آن غالب بود و فضای بستهای داشت رشد کرد. در کودکی و نوجوانی، خاص بودن خود را نشان داد. به عنوان مثال زبان روسی را به خوبی آموخت. مساله ای که بعدها در دیدار با پوتین از آن استفاده کرد، هرچند که آلمانی پوتین از روسی مرکل بهتر است.
مرکل پیش از آنکه وارد سیاست شود به عنوان یک چهره علمی فعالیت میکرد. او دکترای شیمی فیزیک دارد و بخش عمده زندگی خود را صرف فعالیتهای پژوهشی کرده است. در دورهای که در آلمان شرقی مشغول به کار بود همواره از عدم دسترسی به منابع علمی در آلمان غربی ناراضی بود. زندگی در آلمان شرقی او را جوری بار آورده که قدر داشتههایش را بداند و از تنها چیزی که هیچ وقت کوتاه نمیآید آزادی است.
طرفدارانش او را مامان صدا میکنند، اما او هیچ وقت مادر نشد. از همسر اول که در دانشگاه با هم آشنا شدند نام خانوادگی اش را گرفت و هیچ وقت بچه دار نشد. در ازدواج دومش نیز این وضعیت ادامه پیدا کرد. مرکل بیش از آنکه چپ یا راست باشد عملگرا است. او در جوانی در حزبی سوسیالیستی در آلمان شرقی فعالیت میکرد، اما بعد از فروپاشی دیوار برلین و اتحاد آلمان به عضویت حزب محافظه کار اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان در آمد. با اینکه پدرش کشیش بود، اما خودش خیلی آدم مذهبی به حساب نمیآید.
او در سال ۱۹۹۰ توانست راهی مجلس فدرال آلمان شود و در دولت هلموت کوهل که پدر اتحاد آلمان شناخته میشود به مقام وزارت رسید. در سال ۱۹۹۱ مسئولیت وزارت زنان و جوانان را برعهده گرفت. مسئولیتی که بعدها گفت که از آن رضایتی نداشته است. در سال ۱۹۹۴ نیز به وزارت محیط زیست رسید.
بلندپروازیهای مرکل ادامه داشت. او در سال ۲۰۰۰ با کش و قوسهای فراوان و اتفاقات درون حزبی توانست اولین رهبر زن حزب دموکرات مسیحی آلمان شود. او ایده بازنگری در حزب و تغییر رویکرد و ایجاد فضایی جدید را مطرح کرد و هلموت کوهل را کنار زد. این بازنگریها باعث شد که دوران کوهل پایان یابد و مرکل نفر اول باشد. اتفاقی که کوهل بعدها در محافل خصوصی تحت عنوان مار در آستین پروراندن از آن یاد کرد. اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان بزرگترین حزب محافظه کار آلمان است که از سال ۱۹۴۵ تا امروز مشغول به فعالیت است. آنها را میتوان در راست میانه دسته بندی کرد و با اینکه برچسب ایدئولوژیک دارند اما در واقعیت، بیشتر پراگماتیست و عملگرا هستند.
مرکل در نهایت در سال ۲۰۰۵ طی ماجراهای جالبی که جزئیات خواندنی دارد با ائتلافی که با حزب سوسیال دموکرات آلمان کرد به صدر اعظمی آلمان رسید. وضعیتی که تا امروز ادامه دارد. آخرین بار در سال ۲۰۱۷ برای چهارمین بار به قدرت رسید و رکوردار طولانیترین زمان تصدی گری صدر اعظمی آلمان نیز شد. او بارها عنوان چهره برتر سال و قدرتمندترین زن و ... را نیز کسب کرد. مرکل مصداق بارز «دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی» است. موضوعی که ویژگیهای شخصی و عملکرد او باعث تداوم آن شده است. هر چند که خودش گفته بعد از پایان این دوره، صدارتش به اتمام میرسد و از سیاست کناره گیری خواهد کرد.
چرا مرکل منحصر بفرد است؟
آلمان که دو جنگ جهانی را در تاریخ خود دیده و تا مرز به نابودی رفتن را تجربه کرده امروز قدرت اول اقتصادی اروپا و جزو ۵ کشور قدرتمند جهان است. این کشور ۸۰ میلیون نفری در اکثر حوزههای اقتصادی در رتبههای برتر قرار دارد و کشور محوری اتحادیه اروپا محسوب میشود. برخی بخش زیادی از این دستاوردها را به عملکرد آنگلا مرکل نسبت میدهند.
مرکل را از جمله چهرههای تاثیرگذار در حل بحران مالی اروپا میدانند، تا حدی که به عقیده بسیاری از صاحب نظران، او رهبر معنوی این اتحادیه است. در داخل آلمان نیز در بخش درمان و انرژی، دستاوردهای زیادی برای او شمرده میشود. همچنین در حل بحران مهاجرت در سالها ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ نیز او نقش محوری داشت. هر چند که بعدها همین مساله با انتقادات زیادی روبرو شد و از محبوبیت او در داخل آلمان کاست.
برای شناخت هر چه بیشتر از مرکل باید به زندگی او مراجعه کرد. او در فضای آلمان شرقی رشد کرده و زندگی در آن فضا تاثیرات ویژهای روی او گذاشته است. ۹ نوامبر ۱۹۸۹ فروپاشی دیوار برلین رخ میدهد، اما مرکل هیجان زده نمیشود. او به خانه میرود تا بخوابد و صبح زود به محل کارش برود اما از آزادی به وجود آمده نهایت استفاده را میکند.
از نوجوانی توجهی به ظاهر خود نمیکرد اما دانش آموز و دانشجوی درخشانی بود. توان علمی و اهتمام او در این حوزه باعث شد که قدرت تحلیل گری بالایی داشته باشد. نظم و انضباط آلمانی و دقیق بودن در مرکل در اوج خود است. زندگی در آلمان شرقی او را محتاط بار آورده و باعث شده که اشتباه کردن را بلد نباشد. برخی از دیدگاههای روانشناختی، تیپ شخصیتی او را ISTJ دسته بندی میکنند. افرادی که این تیپ شخصیتی را دارند جدی، مسئولیت پذیر، عملگرا، منظم، منطقی، واقع بین، سختگیر، سرد و خشک هستند.
مرکل تحلیلگر است و خوب گوش میکند. گوش شنوا بودن از ویژگیهایی است که بسیاری از افرادی که با او برخورد داشتهاند بر آن تاکید کردهاند. اما با اینکه خوب میشنود، اما حرف گوش کن نیست. در نهایت کار خودش را میکند و از دیگران تاثیر نمیپذیرد. همین قدرت در شنیدن باعث شده که کمتر حرف بزند و بیشتر کار کند. قدرت سکوت را درک کرده و همین مساله به کاریزمای او نیز افزوده است. مرکل کم حرف میزند و صراحت دارد و به هیچ وجه انتقاد پذیر نیست. سرسخت بودن از ویژگیهایی است که همگان به آن تاکید دارند. مرکل را میتوان یک والد مستبد و در عین حال حمایتگر دانست.
در رابطه با مرکل باید به این نکته اشاره کرد که زن بودن او نیز نباید فراموش شود. در فضایی که زنان به سختی به قدرت میرسیدند او به این حد از تاثیرگذاری رسیده است. زنی که از آلمان شرقی ظهور کند خیلی جدی گرفته نمیشود، اما او با اثبات خود کاری کرد که نه تنها در آلمان بلکه در جهان او را جدی بگیرند. بسیاری از مردان فکر میکردند که میتوانند او را کنار بزنند، اما در نهایت خودشان کنار رفتند.
مرکل البته همیشه سرسخت و خشک نیست. او شوخ طبعیهای خاص خودش را هم دارد. قدرتمندترین زن جهان از دست انداختن آدمها و سرکار گذاشتن آنها لذت میبرد. اما اصلیترین ویژگی مرکل همان واقع بینی و عملگرایی است که دارد. به عنوان مثال مرکل هیچ وقت به حذف سلاحهای اتمی آلمان تن نداد و آن را مشروط به مشارکت دیگر کشورهای عضو ناتو کرد. یا حتی گرایشش به آمریکا که مورد اعتراض بسیاری از منتقدانش شده و او را سجده کننده به آمریکا خواندهاند. در رابطه با اتحادیه اروپا هم اینگونه است. نگاه او به اتحادیه اروپا آرمان گرایانه نیست و برای رشد و پیشرفت آلمان روی آن تاکید دارد. با اینکه با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا او و آلمان قدرتمندترین کشور این اتحادیه میشوند، اما همواره با خروج این کشور از اتحادیه مخالفت کرده است.
آنگلا مرکل به خوبی فهمیده که آلمان در تاریخ خود از ایدههای بزرگ و جهان شمول زخم خورده و راه چاره این مساله، فاصله گرفتن از ایدههای بزرگ و تاکید بر واقعیات با ابزار عملگرایی است. تاریخ اروپا باعث شده که هنوز بعد از گذشت سالیان متمادی، ترس از آلمان وجود داشته باشد و وجود مرکل باعث آرامش اروپا نیز شده است. یعنی نگاهها به او اینگونه است که مرکل نماینده ثبات در اروپا و تعامل دیپلماتیک و ارتباطات اقتصادی شناخته میشود.
لرزش مرکل، لرزش اتحادیه اروپا است
چند وقتی میشود که اتحادیه اروپا برای بهبود وضعیت و اعتبار خود دست به اقدامات مختلفی میزند، اما در عمل لرزه به اندام این اتحادیه افتاده است. با روی کار آمدن دونالد ترامپ در ایالات متحده آمریکا و خروج او از برجام و چند توافق بین المللی دیگر و همچنین روحیات و سیاستهای خاص او، خدشه بزرگی به اعتبار این اتحادیه وارد شد. اقدامات ترامپ و عدم واکنش درست این اتحادیه به این اقدامات باعث شد که بسیاری از صاحب نظران و کشورهای دنیا در اعتبار سیاسی این اتحادیه و تاثیرگذاری آن شک کنند.
در کنار این مساله، خروج بریتانیا به عنوان یکی از کشورهای قدرتمند جهان از اتحادیه اروپا و ایجاد این انگیزه در کشورهای عضو برای خروج، دیگر مسالهای است که در اتحادیه اروپا لرزش ایجاد کرده است. ظهور راست افراطی و گسترش گرایشات ملی گرایانه هم از دیگر عواملی است که در ضعف اتحادیه اروپا موثر بوده است.
بحران مهاجران در اروپا نیز دیگر مسالهای است که باید به آن اشاره کرد. مسالهای که شاید یک روز با حمایت بخش زیادی از ساکنان اروپا روبرو شد، اما در ادامه با مسائلی که ایجاد شد مخالفتهای زیادی را نیز ایجاد کرد. این مخالفتها حتی به پاپ فرانسیس رهبر مسیحیان جهان نیز سرایت پیدا کرد و او که با ظاهری روشنفکرانه در افکار عمومی خود را نشان میداد به یکباره مخالف سیاستهای مهاجرتی اتحادیه اروپا شد.
شاید لرزشهای مرکل بی علت نباشد. شاید جدای از آنکه اثرات بیماری و افزایش سن و خستگیهای کار باشد بیشتر نشان از زلزلهای در اتحادیه اروپا داشته باشد. ترامپ، بحران مهاجران، ظهور راست افراطی، خروج انگلستان از اتحادیه اروپا و ... میتواند در ادامه خطرات زیادی برای اروپا و بعد از آن برای جهان داشته باشد. اگر سیاستمدارانی شبیه به مرکل کنار بروند و سیاستمدارانی شبیه به ترامپ روی کار بیایند، شاید زلزله دور از ذهن نباشد. بخشی از آن را این روزها با پدیدهای به نام ترامپ مشاهده میکنیم. شاید این لرزشهای مرکل در آینده برای بسیاری از آدمها به وجود بیاید.