اکنون این بیم تقویت شده که با گذشت زمان، اروپای متأثر از اندیشههای افراط گرایانه، تفاوتهایی ماهوی با اروپای چند دهه اخیر داشته باشد؛ و سوالهایی ایجاد میشود که چرا مردم اروپا تمایلات راستگرایانه پیدا کرده اند و علت محبوبیت چنین احزابی چیست؟ و همچنین گسترش قدرت احزاب دست راستی چه تاثیراتی در اروپا برجای خواهد گذاشت؟
دیدارنیوزـ پرستو بهرامیراد: رشد راستهای افراطی در بسیاری از کشورهای قاره سبز، جهان را نگران کرده است. در انتخابات اخیر پارلمان اروپا ۵۵۰ فهرست از نامزدهای احزاب مختلف برای کسب کرسیهای پارلمانی ارائه شد و نتایج جالب توجهی را در پی داشت. براساس گزارش ها دو بلوک بزرگ راست میانه و چپ میانه در پارلمان اروپا اکثریت خود را در خلال افزایش حمایت مردم از لیبرال ها، سبزها و ملی گرایان از دست داده اند.
این روزها اروپا در دست احزاب دست راستی که بعد از جنگ جهانی دوم به انزوا رفته بودند، میچرخد. گذشت بیش از شش دهه از پایان جنگ جهانی دوم و فروکش کردن تابوی راستگرایی از یکسو و ایجاد شکاف میان نهاد حاکمیت با بخشهایی از شهروندان از سوی دیگر، زمینه را برای خیزش راستگرایان در اروپا فراهم کرده و حالا استمرار توفیقات آنها موجب نگرانی احزاب مسلط شده است.
حزب راست میانه مردم اروپا (ایپیپی) همچنان بزرگترین بلوک در پارلمان اروپایی خواهد بود و انتظار می رود در حمایت از اتحادیه اروپا یک ائتلاف اکثریت تشکیل دهد اما شمار کرسیهای احزاب راست افراطی و عوامگرا بیشتر شده است. پیشروی این جریان بهویژه در فرانسه، ایتالیا و بلژیک قابل توجه است، جریان سبز بهویژه در آلمان، ایرلند و فرانسه قدرت بیشتری گرفته است. بسیاری این «موج سبز» را نتیجه تلاشهای ماههای اخیر جوانان و نوجوانان میدانند. شکی نیست که احزاب سنتی حاضر در پارلمان اروپا، اعم از چپ و راست میانه، شمار قابل توجهی از کرسیهای خود را از دست میدهند. با این حال این دو جریان، احتمالا کماکان دو گروه پارلمانی اصلی در پارلمان را در دست خواهند داشت.
در آلمان دو حزب عمده میانه گرا متحمل ضرباتی شدند. میزان آرای حزب دمکرات مسیحی صدراعظم آنگلا مرکل از ۳۵ درصد در سال ۲۰۱۴ به ۲۸ درصد افت کرد درحالی که آرای حزب چپ میانه سوسیال دمکرات از ۲۷ درصد به ۱۵.۵ درصد رسید. عملکرد حزب عوام گرای "ای اف دی" آلمان بدتر از انتظار بود به طوری که پیش بینی می شود ده و نیم درصد آرا را کسب کند که البته بهتر از نتایج ۲۰۱۴ برای این حزب است. در بریتانیا حزب نوپای "برگزیت" به رهبری نایجل فاراژ با سی درصد آرا پیشتاز شد و لیبرال دمکرات ها هم بر کرسی های خود افزودند. اما دو حزب اصلی محافظه کار و کارگر متحمل شکست های قابل توجهی شدند. از سوی دیگر در میان نتایج ناهمگون برای احزاب راست افراطی، حزب "گردهمایی ملی" - سابقا جبهه ملی - مارین لوپن در فرانسه، پیروزی خود با ۲۴ درصد آرا در مقابل آرای ۲۲.۵ درصدی ائتلاف "رنسانس" مکرون را جشن گرفت. در مجارستان حزب ضدمهاجرت "فیدز" ویکتور اوربان با ۵۲ درصد آرا ۱۳ کرسی از ۲۱ کرسی این کشور را به دست آورد و از برندگان مهم این شب بود. در اسپانیا حزب حاکم سوسیالیست با ۳۲.۸ درصد آرا برنده مشخص انتخابات بود و ۲۰ کرسی به دست آورد، درحالی که حزب راست افراطی "واکس" پنجم شد و سه کرسی به دست آورد. در یونان پس از پیروزی حزب مخالف محافظه کار "دمکراسی نو"، الکسیس سیپراس نخست وزیر خواستار انتخابات زودهنگام شد. میزان آرای این حزب ۳۳.۵ درصد در مقابل ۲۰ درصد برای حزب سیریزای نخست وزیر بود.
پارلمان اروپایی که مقر آن در بروکسل و استراسبورگ است ۷۵۱ کرسی دارد که نمایندگان آن برای دوره های پنج ساله انتخاب می شوند. آنها نمایندگان شهروندان ۲۸ عضو اتحادیه اروپا هستند. یکی از وظایف اصلی پارلمان اروپایی بررسی و تصویب قوانینی است که کمیسیون اروپایی پیشنهاد می کند. پارلمان همچنین مسئول انتخاب رئیس کمیسیون اروپایی و تایید بودجه اتحادیه اروپاست.
شمار شرکتکنندگان در این انتخابات برای نخستین بار در تاریخ از زمان برگزاری اولین انتخابات اروپایی در سال ۱۹۷۹ افزایش یافته است. اولین پسلرزه سیاسی این انتخابات، دستور نخست وزیر یونان برای برگزاری انتخابات زودهنگام داخلی در پی شکست در روز یکشنبه است. از سوی دیگر حزب حاکم محافظهکار بریتانیا یکی از بازندگان بزرگ انتخابات پارلمانی اروپا بود. راستگراهای «برگزیت» پیشتاز این رقابت اروپایی بودند.
به این ترتیب در پارلمان اروپا شمار نمایندگانی که با اتحادیه اروپا مخالفند یا به شدت به آن انتقاد دارند به حد قابل توجهی افزایش یافت. چپ و راست میانه که سالها در دولتهای مختلف اروپایی، قدرت را در دست داشتهاند، حامی اتحادیه اروپا و سیاستهای آن هستند.
کابوس «نیروهای تاریکی» برای اتحادیه اروپا
با روی آوردن مردم قاره سبز به راستافراطی و پس از پایان انتخابات پارلمان اروپا، «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان در مصاحبهای با «سیانان» از قدرت گرفتن نیروهای تاریکی (راستافراطی) ابراز نگرانی کرد.
مرکل اعلام کرده کارهای زیادی باید صورت بگیرد تا با جریان این نیروها و حمایت مردمی از آنها در اروپا و سایر نقاط جهان مقابله شود. او به گذشته تاریخی آلمان اشاره کرده و گفته است به خاطر این سابقه، مقامهای آلمان باید بیشتر از دیگر نقاط جهان هوشیار باشند.
در حقیقت، نگرانی مرکل از آنجا نشأت میگیرد که احزاب راست میانه و چپ میانه سالها است که کنترل پارلمان اروپا را در دست داشتهاند اما حالا با افزایش محبوبیت گروه ها و احزاب راست افراطی و ضد اتحادیه اروپا، رقابت تنگاتنگی در پارلمان شکل گرفته است.
این ماجرا را گروهی از کارشناسان، زنگ خطری برای کشورهای اروپایی و رشد حمایت مردمی از گروههای افراطی میدانند. آنگلا مرکل پیش از این هم نسبت به تهدیدها علیه صلح در اروپا و جهان با موج رو به گسترش ملیگرایی هشدار داده بود.
اکنون این بیم تقویت شده که با گذشت زمان، اروپای متأثر از اندیشههای افراط گرایانه، تفاوتهایی ماهوی با اروپای چند دهه اخیر داشته باشد و سوالهایی ایجاد میشود که چرا مردم اروپا تمایلات راستگرایانه پیداکرده اند و علت محبوبیت آنها چیست؟ و همچنین گسترش قدرت احزاب دست راستی، چه تاثیراتی در اروپا برجای خواهد گذاشت؟
قصه راست و چپ
اصطلاح «چپ و راست» از مفاهیم پرابهام، پرهیاهو و جنجالبرانگیز در تاریخ و ادبیات سیاسی است. ریشه اصطلاحات راست و چپ سیاسی به انقلاب فرانسه برمیگردد و به محل نشستن اعضای پارلمان اشاره دارد؛ کسانی که در سمت راست مینشستند از حفظ نهادهای پادشاهی، آریستوکراسی و مذهب رسمی حمایت میکردند و کسانی که در سمت چپ پارلمان مینشستند، مخالف سلسله مراتب سنتی قدرت بودند و از اصلاحات سریع و بنیادی رادیکال پشتیبانی میکردند. در فضای سیاسی، اغلب نمود کامل راستگرایی را در محافظهکاری پی میجویند. تفکرات موسوم به راست، مخالف تغییرند و معتقدند وضع موجود را تا حد امکان باید حفظ کرد. آنها نابرابری اجتماعی را امری طبیعی و لازمه رشد اجتماعی و حذف آن را ناممکن میدانند و عقاید ملّیگرایانه و میهنپرستی در میان گرایشهای راست، شیوع بیشتری دارد.
در اوایل قرن بیستم، جهان شاهد رشد گرایش های افراط گونه در تفکرات راست شد. گرایشاتی که جهان را با تهدیدات فزایندهای روبرو کرد. بنیانهای فکری راستگرایی افراطی در اروپا را باید در اندیشههای نازیسم و فاشیسم جستجو کرد.
راست افراطی در بسیاری از کشورهای اروپایی در حال رشد است و خطر رشد ناسیونالیسم افراطی احساس میشود. احزاب راست افراطی در دهه های اخیر توانسته اند با مخالفت با حضور مهاجران و هشدار در مورد چندفرهنگ گرایی، توجه بسیاری از رای دهندگان خصوصا جوانان و کارگران را به خود جلب کنند. این احزاب با رویکرد ضد ساختاری از نارضایتی عمومی و بی اعتمادی به احزاب جریان اصلی بهره برده و خود را به عنوان تنها آلترناتیو برای وضع موجود و صدای واقعی مردم معرفی کنند.
هم اکنون جریان راست افراطی و احزاب ملی گرا با تمام توان خود برای حضور در راس معادلات سیاسی و اجرایی کشورهای مختلف اروپایی خیز برداشته اند. مجموعه عواملی همچون بحران مهاجرت، افزایش حملات تروریستی، ناکارآمدی احزاب سنتی، بحران های اقتصادی اروپا و تلاش برای بازیابی هویت ملی در برابر هویت جمعی و اشتراکی، موجب شده گرایشات عمومی به جریانها و احزاب راستگرا تشدید شود و تا حدودی بسترهای واگرایی در اتحادیه اروپا را تقویت کرده است.