"دیدارنیوز" به مناسبت سوم تیر به سراغ این جریان سیاسی رفته است؛

فراز و فرود جریان سوم تیر و محمود احمدی‌نژاد

در سوم تیر ۸۴ محمود احمدی‌نژاد در انتخاباتی دو مرحله‌ای توانست بعد از سیدمحمد خاتمی به ریاست جمهوری برسد و فصل جدیدی در تاریخ سیاسی ایران را باز کند. برخی به این علت که جریان سوم تیر، خوشایندشان نیست و آن‌ها را یاد خاطرات تلخشان می‌اندازد آن را نادیده می‌گیرند. اما اتفاق سازنده آن است که باید احمدی‌نژاد و جریان او را به عنوان بخشی از تاریخ کشور دید و برای حرکت رو به جلو دست به تحلیل و بررسی آن زد.

کد خبر: ۲۸۲۶۹
۱۷:۰۶ - ۰۳ تير ۱۳۹۸
دیدارنیوز – رسول شکوهی: تقویم را باز کنید. روز‌های مختلف را ورق بزنید. روز‌هایی که برای هر کداممان، یادآور خاطره‌ای یا اتفاقی است. تولد یا مرگ، سالگرد ازدواج یا جدایی. این روز‌ها مانند باقی روز‌های دیگر، بخشی از زندگی روزمره ما را شامل می‌شوند. اما برخی از روز‌ها هستند که در حافظه جمعی یک ملت ثبت شده‌اند و هر سال که به آن روز می‌رسیم، آن را جشن می‌گیریم یا سوگواری می‌کنیم و یا به سراغ خاطراتش می‌رویم و برایمان تبدیل به یک نوستالژی شده است.
 
از ۸ آذر و گل خداداد عزیزی به استرالیا در مقدماتی جام جهانی ۹۸ تا سوم خرداد و آزاد سازی خرمشهر و حتی ۱۴ خرداد که سالروز فوت امام خمینی(ره) است و همچنین ۵ دی و اتفاق وحشتناک زلزله بم. همه این‌ها یادآور خاطرات تلخ و شیرین و تاثیرات مختلفی است که در تاریخ بجای گذاشته است. اگر کمی جزئی‌تر به این روز‌ها نگاه کنیم و چاشنی سیاست که بسیاری از مسائل را تحت سیطره خود می‌گیرد را هم اضافه کنیم، با روز‌های مهم دیگری نیز روبرو خواهیم شد.
 
دوم خرداد ۷۶ یادآور روزی است که دولت اصلاحات روی کار آمد و جریان جدیدی در کشور که تحت همین نام شناخته می‌شود به قدرت رسید. سیدمحمد خاتمی در انتخاباتی پر شور و پر حاشیه در رقابت با علی‌اکبر ناطق‌نوری توانست به ریاست جمهوری دست پیدا کند. با اینکه بیش از ۲۰ سال از این روز می‌گذرد، اما به عنوان یک روز تاریخی از آن یاد می‌شود و نخبگان دانشگاهی و سیاسی به تحلیل و بررسی آن می‌پردازند.
 
۱۸ تیر ۷۸ روزی است که نوع جدیدی از اعتراضات در بعد از انقلاب را شاهد هستیم. دانشجویان، عنصر پر رنگ در این اعتراضات هستند و مطالبات سیاسی، وجه اصلی این اعتراضات شناخته می‌شود و با اعتراضاتی که قبل و بعد از آن شکل گرفته متفاوت است. شاید نتوان این روز را به مانند دیگر روز‌های تاریخ معاصر، گسترده و تاثیرگذار دید، اما از لحاظ اینکه جنس متفاوتی دارد به آن باید اشاره کرد.
 
یا حتی ۲۲ خرداد ۸۸ که آغاز یک جنجال، جنبش یا فتنه در تاریخ معاصر ایران محسوب می‌شود. اتفاقات سال ۸۸ و تاثیرات آن در ده سالگی هم دیده می‌شود و جزو نقاط مهم تاریخ معاصر دسته‌بندی می‌شود. اعتراضات و مرزبندی‌هایی که از دل این جریان بیرون آمد تا به امروز تحولات سیاسی ایران را تحت تاثیر قرار داده و بدون تعارف نمی‌توان وارد تحلیل سیاست داخلی شد ولی ۸۸ را نادیده گرفت.
 
اما یکی از روز‌هایی که کمتر به آن پرداخته شده و آن را جزو نقاط مهم تاریخ ایران باید دسته‌بندی کرد «سوم تیر» است. شاید حتی الان هم برایتان عجیب باشد که مگر در سوم تیر چه اتفاقی رخ داده که نیاز به بررسی و تحلیل دارد و آن را جزو روز‌های تاریخی دسته‌بندی می‌کنیم. در سوم تیر ۸۴ محمود احمدی‌نژاد در انتخاباتی دو مرحله‌ای توانست بعد از سیدمحمد خاتمی به ریاست جمهوری برسد و فصل جدیدی در تاریخ سیاسی ایران را باز کند.
 
 
 
 
چه چیز‌هایی سوم تیر را ساخت؟!
 
برای آنکه به سراغ سوم تیر برویم باید مروری بر اتفاقاتی که منجر به این پدیده شد داشته باشیم. همانطور که اشاره شد بعد از دوم خرداد، جریانی در کشور شکل گرفت که در سطوح مختلف توانست رسوخ کند و بخش عظیمی از بدنه اجتماع را با خود همراه کند. جریانی که از دل انقلاب اسلامی بیرون آمد و بخشی از نیرو‌های فعال در دوران جنگ بود ولی در درون نظام، ایده‌های جدیدی داشت. اما رفته رفته به دلایل گوناگون، دلسردی در بین بدنه اجتماعی این جریان ایجاد شد. درگیری‌های بی مورد در بین جریان‌های مختلف سیاسی و عملکردی که همخوانی با انتظارات ایجاد شده در جامعه نداشت باعث شد که دلسردی و نا امیدی نسبت به جریان اصلاحات به وجود بیاید. هر چند که دولت خاتمی بهترین عملکرد را در شاخص‌های کلان اقتصادی در بین دولت‌های قبل و بعد از خود به جای گذاشت، اما مساله اصلی عدم تطابق انتظارات با عملکرد بود.
 
شاید بتوان گفت اتفاقی که در آن دوره رخ داد ترکیبی بود از تئوری توقعات فزاینده و تئوری محرومیت نسبی. هر چند که متفکران، این تئوری‌ها را برای تحلیل انقلاب‌ها به کار می‌برند، اما شاید بتوان نوعی از آن را در این دوره هم دید. به زبان ساده می‌توان این تئوری‌ها را اینگونه شرح داد: وقتی فضای یک جامعه بسته است انتظارات از آن در حد مشخصی تعریف می‌شود. اما وقتی فضا اندکی باز می‌شود یا انتظارات جدید از طرف سیستم ایجاد می‌شود که در عمل، آن انتظارات به دلایل گوناگون محقق نمی‌شود، احساسی که در جامعه ایجاد می‌شود به مراتب مخرب‌تر از آن است که در یک فضای بسته وجود داشته است. انتظاراتی که اقتصادی نبود و از جنس توسعه سیاسی و فرهنگی بود. همان جامعه مدنی که خاتمی مبدع آن بود، ولی در سال ۸۴ آن را پس زد.
 
فضای سیاسی و اجتماعی قبل از سال ۸۴ اینگونه بود که حتی رئیس جمهور وقت را هم در دانشگاه که زمانی پایگاه اصلی او محسوب می‌شد پس زدند و او را هو کردند. نا کارآمدی مجموعه اصلاحات در همسو کردن خود با نیاز‌های روز جامعه نیز مزید بر علت بود. اصلاحات از یک نقطه به بعد، ارتباطش با جامعه کم شد. دیگر شاهد آن فروغ اولیه نبودیم و نخبگان اصلاحات نیز در باد آن خوابیده بودند. البته نقش رقیب را هم در بستن فضا‌های مختلف و تشدید این فضای نا امیدی نباید دست کم گرفت.
 
این عوامل باعث شد که میل به مشارکت سیاسی پایین بیاید. این مساله در کنار چند دستگی در جریان اصلاحات و به صورت کلی جریان تحول‌خواه کشور باعث شد که این جریان، چند نماینده اصلی در انتخابات سال ۸۴ داشته باشد. اگر هاشمی‌رفسنجانی را که در آن دوران همچنان با اصلاح‌طلبان زاویه داشت را کنار بگذاریم جریان اصلاحات چند کاندیدای اصلی داشت. مهدی کروبی، مصطفی معین و محسن مهرعلیزاده کاندیدا‌هایی بودند که با برچسب اصلاح‌طلبی پا به عرصه انتخابات گذاشته بودند و همین یک دست نبودن اصلاح‌طلبان، کار را سخت‌تر هم می‌کرد. حتی اگر اصلاح‌طلبان در آن دوره نمی‌خواستند یا رویشان نمی‌شد که با هاشمی ائتلاف کنند قابلیت اجماع بر یک کاندیدا را داشتند، اما این کار را نکردند.
 
جریان رقیب نیز با چند کاندیدا پا به عرصه انتخابات گذاشته بود. علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف و محسن رضایی (که در روز‌های آخر کنار کشید) نمایندگان اصلی جریان اصولگرایی محسوب می‌شدند و محمود احمدی‌نژاد که پیشینه اصولگرایی داشت چهره‌ای بود که توانست نقش اصلی را ایفا کند. 
 
هاشمی‌رفسنجانی توانست با اعتبار گذشته خود، رای اول را کسب کند و محمود احمدی‌نژاد نیز با شعار‌های خاص خود و استفاده از چند دستگی جریانات سیاسی آن روز‌ها نفر دوم شد و با هاشمی به دور دوم انتخابات رفتند. البته برگزاری این انتخابات، حواشی فراوانی نیز داشت که در حوصله این متن نیست و نباید از تحلیل خود، آن را خارج کرد.
 
محمود احمدی‌نژاد با ساخت یک دوگانه توانست خود را برنده انتخابات ۸۴ کند. دوگانه‌ای که بعد‌ها در انتخابات ۸۸ نیز آن را ادامه داد و هر چه به پایان دولتش نزدیک می‌شد اثر آن کمتر و کمتر می‌شد. دوگانه هاشمی – احمدی‌نژاد، دوگانه اشرافیت – ساده زیستی، دوگانه نا عدالتی – عدالت، دوگانه پیر – جوان و دوگانه تکنوکرات – انقلابی و ...
 
او محوریت شعار‌های خود را بر عدالت گذاشت و با ظاهری که تا دیروز در مسئولین جمهوری اسلامی ایران دیده نمی‌شد و بازتولید الگوی شهید رجایی توانست به مقابله با هاشمی برود که آن روز‌ها در افول بود. اصلاح‌طلبان هم که از سر ناچاری به حمایت از هاشمی برخواسته بودند نتوانستند پایگاه مردمی خود را به میدان بیاورند و نتیجه چیزی شد که همه در خاطر داریم.
 
 
 
 
جریان سوم تیر و احمدی‌نژاد چه ویژگی‌هایی دارند؟
 
این متن به دنبال بررسی عملکرد دولت محمود احمدی‌نژاد نیست. مساله‌ای که در دوره‌های مختلف، صاحب‌نظران گوناگونی به سراغ آن رفتند و آن را نقد و بررسی کردند. پرسش‌هایی که این نوشتار به دنبال پاسخ آن می‌گردد متفاوت است. پرسش‌هایی نظیر اینکه آیا سوم تیر یک گفتمان است؟ آیا احمدی‌نژاد به دنبال ایجاد یک جریان سوم است؟ ویژگی‌های فکری جریان سوم تیر چیست؟ دیروز، امروز و فردای این جریان چگونه است؟
 
هر چند که طرفداران این جریان تلاش می‌کنند که آن را تحت عنوان گفتمان مطرح کنند یا در طول دولت احمدی‌نژاد تلاش شد که در این زمینه گفتمان‌سازی صورت بگیرد، اما در عمل این جریان، چون مساله جدیدی را ارائه نکرده و مفاهیم آن از دل گفتمان‌های قدیمی‌تر بیرون آمده نمی‌توان به آن عنوان گفتمان را بار کرد اما می‌توان از یک جریان که با پشتوانه‌ای فکری پا به عرصه سیاست و مدیریت کشور گذاشت نام برد.
 
اگر بخواهیم به سراغ مفاهیم اصلی این جریان برویم مواردی از این دست را خواهیم دید: عدالتخواهی، توجه به مستضعفین، استکبارستیزی، ساده‌زیستی، کار زیاد، مردم‌گرایی، نفی اشرافی‌گری، گردش نخبگان و .... بسیاری از این شعار‌ها را می‌توان در شعار‌های اصیل انقلاب اسلامی دید و همین مساله بود که گروهی فکر می‌کردند که این جریان، قطار انقلاب اسلامی را به ریل اصلی خود بازگردانده است. 
 
یکی از مسائلی که در رابطه با این جریان باید به آن پرداخت این است که آیا این جریان اصولگرا است یا برای ایجاد جریان سوم فعالیت می‌کند؟ درست است که امروز اصولگرایان به هیچ وجه نمی‌پذیرند که احمدی‌نژاد در دسته‌بندی‌های آن‌ها قرار گیرد، اما تاریخ را نمی‌توان انکار کرد. با روی کار آمدن احمدی‌نژاد شور و شوق زیادی در بین اصولگرایان ایجاد شد. چهره‌های مختلف اصولگرایی در کابینه او مشغول فعالیت شدند. البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که احمدی‌نژاد نیز از ظرفیت‌های اصولگرایی استفاده کرد و به تعبیری سوار این جریان شد و آن‌ها را که از این جنس قدرت، دور بودند همسو با خود کرد. رفته رفته، اما مسیر خود را دنبال کرد که مورد پسند اصولگرایان قرار نگرفت و تا حد زیادی از هم جدا شدند. هر چند که هنوز هم بخشی از این جریان به صورت ضمنی احمدی‌نژاد را به اصلاح‌طلبان ترجیح می‌دهد.
 
در طول هشت سال فعالیت احمدی‌نژاد در قوه مجریه، فراز و فرود‌های زیادی را شاهد هستیم. از قهر و آشتی‌ها با رهبری تا جنجال‌های مختلف با مجلس. انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ و افشاگری‌های احمدی‌نژاد. عدالت توزیعی با روش‌های ساده سازی شده. یارانه‌ها و مسکن مهر و سهام عدالت شاید بخشی از مسائل انضمامی مردم را حل کرد، اما نتوانست دغدغه عدالت را پیش ببرد که هر چند به عقیده بسیاری شرایط در این زمینه نیز بدتر شد.
 
 
 
 
شاید بتوان گفت که ایجاد یک جریان سوم همواره در تاریخ، دغدغه بسیاری از چهره‌های سیاسی بوده که برای آن اقداماتی را ساماندهی کردند که درباره نتیجه آن، نظرات مختلفی وجود دارد. اما احمدی‌نژاد توانست که این جریان را ایجاد کند؛ هر چند محدود و مقطعی. امروز که سازوکار قدرت، او را وارد بازی خود نمی‌کند شاید این تصور ایجاد شود که پایگاه اجتماعی او نیز دیگر عمر خود را کرده و آن هم از صحنه بازی‌های سیاسی خارج شده، اما برای قضاوت در این زمینه زود است.
 
نکته‌ای که باید در رابطه با این جریان به آن اشاره کرد شخص محمود احمدی‌نژاد است. او از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است و آنقدر به خودش مطمئن است که بخش زیادی از اتفاقاتی که رقم زده را خود پیش برده و سازوکاری (فکری و اجرایی)، آن را پیش نبرده است. هر چند که اسفندیار رحیم مشایی و حمید بقایی نیز از چهره‌های اصلی این جریان شناخته می‌شوند، اما هیچ کدام به احمدی‌نژاد نمی‌رسند. زندانی بودن آن‌ها نیز مزید بر علت شده و یک فرد برای این جریان باقی مانده است. هر چند که در عملکرد خود این فرد نیز نقاط تاریک زیادی دیده می‌شود که در مقایسه با رهبران دیگر جریانات سیاسی، او را عقب نگاه می‌دارد.
 
به هر روی سوم تیر به مانند دیگر روز‌های تاریخ ایران است. روز‌هایی که شاید از آن‌ها به نیکی یاد کنیم و روز‌هایی که باعث تاسف ما شده اند. فرار از یک اتفاق تاریخی و نادیده گرفتن آن اولین اشتباهی است که عضوی از جامعه مرتکب می‌شود و متاسفانه این اتفاق در مواجهه با سوم تیر و احمدی‌نژاد رخ داده است. برخی به این علت که این جریان، خوشایندشان نیست و آن‌ها را یاد خاطرات تلخشان می‌اندازد آن را نادیده می‌گیرند. اما اتفاق سازنده آن است که باید احمدی‌نژاد و جریان او را به عنوان بخشی از تاریخ کشور دید و برای حرکت رو به جلو دست به تحلیل و بررسی آن زد.
 
 
 
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
ناشناس
|
|
۱۱:۵۵ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۴
سوم تیر یوم النکبت است
ناشناس
|
|
۱۲:۰۶ - ۱۳۹۸/۰۴/۱۲
سوم تیریوم انکبت نیست بلکه یوم السوزش است البته برای بعضی