علل کم رنگ شدن جایگاه اجتماعی پزشکان
آنچه باعث کاهش و یا از بین رفتن نقش اجتماعی پزشکان و سایر گروههایی که دارای شأن و منزلت اجتماعی بوده اند میشود نتیجه قهری گذار از سنت به مدرنیته است. البته این به معنی نادیده گرفتن نقش نهادهای تصمیم گیر در عرصه سلامت و سایر عرصهها در کاهش این نقش نیست و در بعضی مواقع، تصمیمات مراجع تصمیم گیر، این هزینه انتقال و عارضههای گذار از سنت به مدرنیته را افزایش داده است.
دیدارنیوزـ محمدامین شمسی*: پزشکی یکی از گروههای شغلی است که در گذشته دارای منزلت اجتماعی بالایی بوده است، به طوری که به شاغلان در این حرفه، حکیم (به معنی کسی که دارای حکمت میباشد) اطلاق میشده است. این جایگاه امروز به شدت کم رنگ و شاید بتوان گفت به کلی از بین رفته است. بسیاری از افراد جامعه و بعضی از کارشناسان، دلیل این امر را تغییر نوع نگاه پزشکان به بیماران از انسان محوری به ابزار محوری میدانند و بر این باور هستند که رابطه بین پزشک و بیمار به یک رابطه اقتصادی تبدیل گشته است و پزشکان به بیماران به عنوان ابزاری در جهت منافع اقتصادی نگاه میکنند و نگاه انسانی دراین رابطه نقش باخته است.
علاوه بر این، نوع سیاست گذاریهای نهادهای سیاست گذار به دلیل افزایش شکاف بین درآمد این قشر و سایر مردم، در این کاهش بی تاثیر نبوده است، اما با کمی دقت میتوان فهمید این کاهش منزلت برای سایر گروههای شغلی مانند معلمان، دانشگاهیان، قضات و سایر مشاغلی که دارای ارج و منزلت اجتماعی بوده اند نیز رخ داده است. علاوه بر این در سایر کشورهای توسعه یافته و مدرن نیز این اتفاق رخ داده است. به عبارت دیگر، این موضوع سرفصل مشترک تمامی کشورهای مدرن است. حال سوال این است که "مدرنیته" چه ویژگیهایی دارد که پیامد آن، این موضوع است؟
"اولریش بک" جامعه شناس شهیر آلمانی در کتاب "جامعه در مخاطره جهانی" که توسط محمدرضا مهدی زاده به فارسی ترجمه شده است یکی از مهمترین شاخصهها و ویژگیهای "مدرنیته" را پیشرفت علم و تکنولوژی میداند. این پیشرفت و تکنولوژی سبب شده است که افراد مثل سابق "ایستا" نباشند و حالت پویائی و دینامیک به خود بگیرند. این پویایی هم به صورت فیزیکی و ذهنی اتفاق افتاده است. این پویایی باعث شده است که افراد بر خلاف گذشته دارای امکان انتخاب بیشتری باشند ودر واقع "آزادی انتخاب" افراد، بیشتر شود. این آزادی عمل در حوزه پزشکی و سلامت به دلیل این تصور که کشورهای مدرن و مترقی در علم پزشکی از ما جلوتر هستند تاثیر بیشتری داشته است.
یکی دیگر از ویژگی های جوامع مدرن که در این کتاب ذکر شده است و میتوان از آن به عارضه یاد کرد تقویت واژه "تردید" در این جوامع است. بر خلاف تصور ظاهری، پیشرفت علم و تکنولوژی نه تنها به تقویت باورهای انسان منجر نشده بلکه باعث شده در یک تردید دائم به سر ببرد. این تردید در تمامی حوزهها و موضوعات، خودنمایی میکند. این تردید شامل تردید به گروههای پزشکی و... هم شده است.
یکی دیگر از ویژگیها و شاخصههای ذکر شده در جوامع مدرن و به عقیده نگارنده مهمترین آن، کاهش قدرت نهادها و ساختارها اعم از رسمی مانند خانواده و غیر رسمی مانند گروهها وسنتها است. ساختارها و نهادها در جوامع مدرن نقش و جایگاه خود را از دست داده اند به طوری که سست شدن بنیان خانواده در کشورهای غربی با این فرض قابل توجیه است. به طور کلی در جوامع مدرن، سبک زندگی به"فردیت" گراییده است و این فرد است که محور تمامی رفتارهای یک انسان است. در بعد اقتصادی هم تقریبا تمامی کشورهای جهان سبک اقتصادی آنها سرمایه داری است که در آنجا هم فرد و رفاه فردی، محور است. نتیجه این فردیت، از بین رفتن ساختارهایی چون اخلاق و مرجعیت فردی و گروهی میباشد لذا میتوان نتیجه گرفت آنچه باعث کاهش و یا از بین رفتن نقش اجتماعی پزشکان و سایر گروههایی که دارای شأن و منزلت اجتماعی بوده اند می شود نتیجه قهری گذار از سنت به مدرنیته است. البته این به معنی نادیده گرفتن نقش نهادهای تصمیم گیر در عرصه سلامت و سایر عرصهها در کاهش این نقش نیست و در بعضی مواقع، تصمیمات مراجع تصمیم گیر، این هزینه انتقال و عارضههای گذار از سنت به مدرنیته را افزایش داده است.
*دکترای مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی