"دیدارنیوز" به انتشار تحلیل «امیلیا نرسیسیانس» در باب تاثیر جهانی شدن بر زبان خانواده میپردازد؛
دیدارنیوزـ جهانی شدن از آن مسائلی است که امروزه در بسیاری از حوزهها تاثیر گذار است و بسیاری از پدیدهها از جریان جهانی شدن نتیجه شده اند. بسیاری از متفکران و کارشناسان درباره ابعاد مختلف این پدیده تولیداتی داشته اند. جهانی شدن به بسیاری از حوزهها وارد شده و یکی از این حوزهها بحثهای مربوط به زبان است. زبان، امروز دیگر تنها راه ارتباطی نیست و جنبههای دیگری نیز دارد.
امیلیا نرسیسیانس، انسان شناس، مردم شناس و دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در نشست علمی-تخصصی با عنوان «معضلات و آسیبهای اجتماعی، چیستی آسیبهای اجتماعی و راهکارهای آن» که توسط بنیاد توسعه آفرینش برتر و با همت دفتر مطالعات و پژوهشهای اجتماعی و سایت خبری تحلیلی دیدارنیوز برگزار شد به سخنرانی پرداخت و موضوع بحث خود را به «جهانی شدن و تاثیر آن بر زبان خانوادههای دو و چند قومیتی» اختصاص داد.
او درباره علت انتخاب این موضوع به تغییر در شکل خانوادهها در جامعه ایران اشاره کرد که رفته رفته در حال خارج شدن از شکل سنتی آن و به وجود آمدن انواع خانوادهها است. همانطور که در طول زمان شکل خانوادهها از حالت گسترده به حالت هستهای تغییر وضعیت داد امروز نیز شکلهای جدیدی از آن را شاهد هستیم. به تعبیر نرسیسانس، یک فرآیند تحول و سازگاری شکل گرفته است.
این استاد دانشگاه در ادامه درباره موضوع خود بیشتر توضیح داد. او در کنار مفهوم جهانی شدن به جنبهها و شیوههای دو و چند زبانی که در خانوادههای مختلف دیده میشود نیز پرداخت.
نرسیسیانس بحث خود را اینگونه آغاز کرد که زندگی اجتماعی و فرهنگی انسانها همواره متأثر از کشفیات زمان بوده و از این مساله گریزی نیست. مثالی که او مطرح کرد کشف کشتی بخار بود که اثرات زیادی داشت و در دوره فعلی، تکنولوژی اطلاعات ارتباط میتواند بخشی از فرهنگ ما را تشکیل دهد که زندگی ما را متأثر از آن کند. این قاعده شامل حال انسان قرن 21 نیز شده و مساله خانواده را هم متاثر کرده است.
بر اساس گفتههای او ظهور فناوری اطلاعات، خانواده را به گونهای با تحول روبرو کرد که میتوان گفت خانواده نیز با مفهوم جهانی شدن مرتبط شد. امیلیا نرسیسیانس جهانی شدن را مانند شمشیر دو لبهای میداند که از یک سو میتواند در سطح جهان، گوناگونیهای فرهنگی را به سمع و نظر همگان برساند و از طرف دیگر میتواند باعث استهلاک شود و همگونی به وجود آورد. خانواده هم به عنوان یک پدیده اجتماعی از این قانون مبری نیست، مخصوصاً هنگامی که ما با مسئله مهاجرت مواجه هستیم این مهاجرتها میتواند در سطح ملی یا بین المللی باشد. مهاجرت میتواند در سطح زبانی هم رخ دهد و هنگامی که به زبان دیگری صحبت میکنیم به گونهای است که گویی مهاجرت کردهایم. این مهاجرت شامل حال فرهنگها هم میشود. به صورت کلی، این مهاجرت چه در سطح ملی یا بین المللی منجر به آشناییها و در نهایت ازدواج و تشکیل خانواده میشود. خانوادههایی که با تصویر ثابت از خانواده و خانواده هستهای تفاوت دارند و جنبه قومیتی متفاوتی را پیدا میکنند.
سوالی که نرسیسیانس مطرح میکند این است که مساله زبان در این خانوادهها به چه شکلی در میآید؟ همانطور که همه چیز در حال تغییر است مفهوم خانواده و کاربرد زبان نیز در این حوزه در حال تغییر است. او بر این نکته تاکید کرد که همانطور که ما در زندگی روزمره از امکانات تکنولوژیکی مختلف استفاده میکنیم نمیتوان خود را از روند جهانی شدن و مدرنیزاسیون دور کرد. پس خانواده هم در این روند حضور خواهد داشت و نقشی ایفا خواهد کرد.
نرسیسیانس در این باره گفت: «همه ما میدانیم که خانواده اصلیترین واحد اجتماعی و اصلیترین واحدی است که در آن پدیده جامعه پذیری و فرهنگ پذیری برای همه اعضای خانواده صورت میگیرد. خانواده جایی است که ما تمرین چیزهایی میکنیم که از دیگران یاد گرفتیم یا از دیگران یاد میگیریم. خانواده ما هم به دور از تأثیرات جهانی شدن و مدرنیزاسیون قرار نگرفته و تجددگرایی و صنعتی شدن توانسته ساختار سنتی خانوادههای روستایی و شهری را تغییر دهد. تجددگرایی و صنعت توانسته ساختار سنتی خانوادهها را عوض کند و این تغییرات بیش از گذشته بر اثر انقلاب اطلاعاتی و جهانی شدن تشدید شده است».
این استاد دانشگاه به تغییرات بر خانواده در عمل اشاره کرد و انواع جدید خانواده را در کنار نوع سنتی آن مطرح کرد. به عنوان مثال، به خانوادههای تک سرپرست یا خانوادههای بدون فرزند اشاره کرد. او باز به مفهوم مهاجرت نیز بازگشت و نسبت آن با جهانی شدن، و سپس به خانوادههایی اشاره کرد که بر اثر همین جهانی شدن و مهاجرت، فرزندان یا نوههای سیاه پوست دارند و دیگر در این خانوادهها نژادپرستی دیده نمیشود.
نرسیسیانس به شش مدل از نسبت خانواده و زبان پرداخت و درباره آن توضیحاتی نیز ارائه کرد. در مدلهایی که توضیحات آن در ادامه میآید او به پدیده چند زبانی اشاره میکند و تاثیراتی که این پدیده داشته است را مورد بررسی قرار میدهد.
در مدل اول، زبانها برای والدین قابل فهم است. والدین زبانهای بومی متفاوتی دارند و بر زبانهای یکدیگر مسلط هستند. یکی از والدین، زبان غالب جامعه را دارد و هر یک از والدین به زبان خود با کودک صحبت میکنند. این خانواده قابلیت این را دارد که در هر دو کشوری که زبان والدین را داشته باشند بدون مشکل زندگی کند.
مدل دوم مانند مدل اول است با این تفاوت که زبانی که والدین با آن صحبت میکنند با زبان مسلط در جامعه متفاوت است. کودک در بیرون از خانه در معرض زبان غالب جامعه قرار میگیرد.
سومین مدل اینگونه است که زبان خانه با زبان غالب جامعه فرق دارد و جامعه نیز حمایتی از آن نمیکند. این حالت در استانهای دو زبانه ایران دیده میشود. والدین زبان بومی یکسانی دارند و هر دو با زبان بومی خود با فرزند صحبت میکنند اما در جامعه وضعیت متفاوت است و زبان دیگری رایج است. مثلا پدر و مادر ارمنی در جامعهای که فارسی صحبت میکنند.
مدل چهارم هم به صورتی است که والدین هر کدام زبان جداگانهای دارند و با کودک نیز با زبان خود صحبت میکنند و همچنین در جامعه زبان غالب، زبانی متفاوت از زبان والدین است. مثلا پدر ارمنی است و مادر کرد و زبان غالب جامعه فارسی است.
ویژگیهای حالت پنجم نیز اینگونه است که والدین زبانهای بومی یکسانی دارند ولی یکی از والدین با زبان رایج جامعه و دیگری با زبان بومی با کودک صحبت میکند. به عنوان مثال در ایران پدر و مادر ترک هستند و یکی از آنها با کودک فارسی و دیگری ترکی صحبت میکند.
در مدل ششم هم اینگونه است که زبانهای متنوع در جامعه مورد استفاده قرار میگیرد. هر یک از والدین به خودی خود دو زبانه است و برخی افراد جامعه مانند آنها دو زبانه هستند.
نرسیسیانس این دو زبانه بودن را بسیار کلی میداند و دانش ابتدایی درباره یک زبان و توانایی برقراری ارتباط را هم جزو زبان میداند. به عقیده او دو یا چند زبانه بودن، درجات و کیفیات مختلفی دارد و بعضا دیده شده که فردی زبان دوم قویتری نسبت به زبان اول خودش دارد.
به عنوان جمع بندی میتوان گفت که نرسیسیانس در این سخنرانی تلاش کرد که نسبت بین مفهوم جهانی شدن و زبان را در مدلهای مختلف نشان دهد. تاثیراتی که جهانی شدن بر خانوادهها و مخصوصا در حوزه زبانی گذاشته و مهاجرت، نقش مهمی در این فرآیند بازی کرده است.