
دفتر مطالعات و پژوهشهای اجتماعی از جمله مراکز وابسته به بنیاد توسعه آفرینش برتر با همکاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و سایت خبری تحلیلی دیدارنیوز برای اولین بار در جامعه علمی کشور، اقدام به برگزاری سمینار «شبه خانواده» تحت عنوان «نگاهی به بنیانهای نظری شبه خانواده» کردند.
دیدارنیوز ـ هاتف سپهر: دفتر مطالعات و پژوهشهای اجتماعی از جمله مراکز وابسته به بنیاد توسعه آفرینش برتر با همکاری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و سایت خبری تحلیلی دیدارنیوز برای اولین بار در جامعه علمی کشور، اقدام به برگزاری سمینار «شبه خانواده» تحت عنوان «نگاهی به بنیانهای نظری شبه خانواده» کرد. نشست مزبور سهشنبه ۲۸ خرداد در سالن همایشهای بنیاد توسعه آفرینش برتر برگزار شد.
شبه خانواده در گذر تاریخ
دکتر کاوه امیدی جامعهشناس و مددکار اجتماعی به عنوان اولین سخنران ضمن آنکه خانواده را نخستین واحد اجتماعی دانست عنوان کرد: «گرچه محیط خانواده مهمترین نهاد برای پرورش کودکان محسوب میشود، اما همواره کودکانی هستند که به دلایل و عناوین مختلف ناگزیر، جدا از خانواده و در مراکز تحت عنوان شبانهروزی نگهداری میشوند.»
وی در ادامه در مورد مراکز شبه خانواده گفت: «مراکز شبه خانواده، نهادی اقامتی، زیستی و اجتماعی است که تحت سرپرستی و مراقبت اشخاصی مانند یک زن و شوهر یا مربیان زن و مرد که به صورت یک خانواده زندگی میکنند، امکان زندگی و پرورش و آموزش تعدادی کودک و نوجوان بیسرپرست را فراهم میکند. فلسفه تأسیس خانه شبانهروزی، ایجاد یک محیط نسبتاً طبیعی خانوادگی و برقرار کردن ارتباطهای صمیمانه و عاطفی بین کودکان و سرپرستان (شبه پدر و مادر) است.»
دکتر امیدی نظریههای مرتبط با کودکان بیسرپرست در حوزههای مختلف علوم اجتماعی و رفتاری را به دو دسته عمده تقسیم کرد:
۱. نظریههایی که عمدتاً به اتیولوژی و سبب شناسی بی سرپرستی پرداخته است؛
۲. برخی دیگر از نظریهها به پیامدها، آثار و نتایج بی سرپرستی در کودکان میپردازند.
این جامعه شناس در ادامه به تاریخچه شبه خانوادهها از دوره ایران باستان اشاره کرد و در مقام مقایسه گفت: تعداد محدودی مثل خیریه مشیز که با سیستم بسیار منسجم و همراه با متد علمی و به صورت نوآورانه با همکاری و بهرهگیری از توان تخصص متخصصان در امور اجتماعی و مددکاری دست به حرکتی خلاقانه زده و با استفاده از مادران و پدران و مادری واحد برای دو طیف پسران و دختران اقدامات شایستهای در حوزه آموزشی ـ پرورشی و حمایتی و کار آفرینی در دستور کار داشته و در اجرای آنها کوشا هستند.
دکتر امیدی در خاتمه عنوان کرد: «بدون وجود خانواده و یا دست کم شبه خانواده، رشد صحیح اجتماعی، عاطفی و فرهنگی کودکان مشکل خواهد بود، سیستم خانواده نظام روابط اجتماعی را در سطح درون و بیرون از خانواده ممکن میسازد و در صورتی که این نظام تخریب شود و جایگزین قابل قبولی حتی در حد نسبی برای آن در نظر گرفته نشود باعث آسیب پذیری کودکان شده و نا بهنجاریهایی را در آنها پدید میآورد.»
سه رهیافت شبه خانواده
دکتر قاسم پورحسن به عنوان سخنران بعدی پیرامون رهیافتهای شبه خانواده صحبت کرد و به سه رهیافت چنین اشاره نمود: «سه نظریه مهم در باب شبه خانواده وجود دارد که میتوان از آنها به عنوان رهیافتهای بنیادین نام برد. نظریه تاسیسی بودن شبه خانواده، نظریه تتمیمی و تکمیلی بودن شبه خانواده و نظریه جایگزینی تلفیقی.»
وی در باب ضرورت وجود شبه خانوادهها گفت: «شبه خانواده در وضعیت کنونی دیگر بسان امری نامتعارف و غیر طبیعی نگریسته نمیشود. واقعیت جوامع و دگرگونیهای شکل گرفته نشان میدهد که راهی غیر از شبه خانواده نداریم، اما با این وصف میتوانیم درباره سرشت، کارکرد و آینده آن و امکان انجام تغییراتی در آن سخن بگوییم؛ تغییراتی که شبه خانواده را از ساختار فیزیکی محض به سمت بنیانهای خانواده توام با مولفههای عاطفی ـ پیوندی نزدیک سازد.»
دکتر پورحسن در تعریف شبه خانواده گفت: «شبه خانواده» (group foster care) در حقیقت یک ساختار حمایتی سرپرستی است که برای دست یافتن به اهداف مطلوب حداقلی خانواده ظهور کرده و به مثابه جایگزین یا مکمل نسبی برای الگوی سنتی و نهادینه شده خانواده تلقی میشود.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه گفت: «امروزه هدف اصلی از شکل گیری مراکز شبه خانواده، شبیه سازی یا واقعیت سازی فضا و حقیقت خانواده برای کودکان و نوجوانان بی سرپرست است تا به وسیله آن به احیا کردن کارکردهای خانواده پرداخته و از طریق فرآیند جامعه پذیری در این مراکز به تامین اصلیترین نیازهای فردی و اجتماعی کودکان و نوجوانان بی سرپرست بپردازند.»
هویت سازی بر مفهوم شبه خانواده
دکتر تقی آزاد ارمکی آغازگر بخش دوم همایش شبه خانواده بود. استاد دانشگاه تهران در ابتدا به موضوع خانواده و شبه خانواده و اینکه جای آن در مباحث اجتماعی کشور خالی است اشاره کرد و گفت: «شواهد تجربی و حوزه نظری نشان می دهد که ما خانواده را به درستی نمی شناسیم و نمی دانیم پیوست آن با دیگر عناصر جامعه کدام است. به گمانم چند نیروی اجتماعی در بروز و ظهور شبه خانواده در ایران موثر هستند. در وهله اول فرزندانی که در جامعه بلاتکلیفند. دوم نهادها و سازمان هایی که متکفل این بودند که این ماجرا اتفاق نیفتد اما به دلیل کارکرد نادرست، حالا باید معلول خودشان را سامان بدهند، مثل سازمان بهزیستی. سومین گروه نیز کسانی هستند که به دلایل مختلف میل به پذیرفتن فرزند دیگری یا بدسرپرست را دارند.»
دکتر ارمکی به بحران های طبیعی و غیر طبیعی اجتماعی و نسبت آن با شبه خانواده نیز اشاره کرد و گفت: «حتی در زمان پیامبر نیز کودکان بی سرپرست بوده اند و همچنین کسانی که به دلیل انسان دوستی یا دلایل دیگر این کودکان را متکفل شده اند و سعی کردند این موضوع را سامان دهند.»
استاد دانشگاه تهران به بحران امروز اجتماعی در ایران و تنگنای زیستی پرداخت و اینکه خانواده ها ممکن است نگهداری فرزند را توام با رنج و گرفتاری تلقی کنند و فرزندآوری تبدیل به یک عمل غیرعادی می شود. در واقع افزایش هزینه نگهداری فرزندان ممکن است به ایجاد شبه خانواده منجر شود. بنابراین از نگاه دکتر ارمکی عوامل متفاوت و متعددی هستند که سبب هویت بخشی به مفهوم شبه خانواده می شوند.
تغییر شکل خانواده در کلانشهرها
دکتر رحیم محمدی سخنران بعدی همایش، به موضوع «خانواده، کلانشهری و تغییر مفهوم فرزندآوری در ایران» پرداخت. دکتر محمدی با اشاره کوتاه به مفهوم کلانشهر از منظر فرهنگی گفت: «با نگاهی به کلانشهرها در می یابیم که مفهوم و ساختار خانواده نسبت به دوره پدران و مادران ما تغییرات بسیاری کرده است. در حال حاضر شکل های مختلفی از خانواده پدید آمده که در گذشته معنایی نداشتند. به طور مثال خانواده تک عضوی، خانواده بدون فرزند، خانواده تک والدی، خانواده سفید، خانواده دوم و ...»
دکتر محمدی با توجه به تغییر در مفهوم خانواده و تفاوت هایی که نسبت به خانواده سنتی به وجود آمده گفت:«با توجه به پدید آمدن اشکال جدید خانواده، معنای فرزندآوری نیز دچار تغییر شده است. در گذشته فرزندآوری به معنای کامل بودن زن و مرد بود و معنای عاطفی نیز داشت اما امروز تلقی و معنای فرزند دگرگون شده و نگاه خانواده در مورد به دنیا آوردن، بزرگ کردن و تربیت فرزند نیز تغییر کرده به این شکل که برخی از زوج ها احساس می کنند فرزند مانع لذت بردن آنها از زندگی و مزاحم آنهاست و بنابراین تمایلی به فرزندآوری ندارند.»
پدیدار شناسی تجربه زیسته کودک و والدین در فرزند خواندگی
دکتر محمدعلی محمدی قره قانی به عنوان آخرین سخنران سمینار شبه خانواده، موضوع سخنرانی خود را «پدیدار شناسی تجربه زیسته کودک و والدین در فرزندخواندگی» قرار داد. وی گفت: «کودکانی بوده اند که پیوندهای ژنتیک خود را گم کرده و یا از دست داده اند. هویت خود را باخته و از عواطف عمیق مادرانه یا والدینی هم محروم مانده اند. تاریخ فرزندخواندگی مشحون از این گونه جداییها و محرومیتهای کودکان از والدین، از هویت بیولوژیک و خونی و خویشاوندی، از تاریخ خانوادگی و خاندان و تبار و یأس و درماندگی و استرس و بیمعنایی و در موارد زیادی اعتیاد و خودکشی این گونه از فرزندان است».
دکتر محمدی قره قانی مشکل را منحصر به کودکان بی سرپرست و یا بد سرپرست ندانست بلکه مادران و پدرانی هم که چنین فرزندانی را می پذیرند را دچار استرس و نگرانی از آینده و حتی انگ و طعنه دیگران دانست.
وی ادامه داد: پیرو سیاستهای فرزند خواندگی باید به این دغدغهها هم پاسخ داد و پیشنهاد شده تا سابقه ژنتیکی و بیولوژیک کودکان را پنهان و منهدم نکنند و حتی مساعدت شود تا آنان حداقل به هویت ژنی خود پی ببرند و برای پدر و مادران فرزند پذیر نیز دورههای روانشناسی و توانمندسازی و آموزش مهارت جهت مقابله با استرس و فشارهای اجتماعی منبعث از فرزندپذیری را ارائه بدهند.
در صورت امکان منبع مطالعاتی درباره شبه خانواده معرفی نمایید. یا صاحب نظرانی که در این مورد بتوانند راهنمایی کنند.
می خواهم رساله دکتری جامعه شناسی را با عنوان فرزندان شبه خانواده و مسائل پیرامون این موضوع بنویسم.
با سپاس ابوذری