تهران و مسکو بیش از هر زمان دیگری به یکدیگر نزدیک شده اند. اشتراک منافع دو کشور در سوریه، میتواند یکی از دلایل آن باشد. از سویی وتوی روسیه علیه قطعنامه شورای امنیت دربارۀ یمن به نفع ایران ثابت کرد که مسکو در بزنگاههای حساس میتواند شریک مهمی برای تهران باشد.
یکشنبه 19 فروردین 97
در ابتدا بفرمایید تحلیل شما از اقدام روسیه در وتوی قطعنامه شورای امنیت چیست؟
وتوی روز دوشنبه 8 اسفند روسیه به نفع ایران، برای اولین بار بعد از 38 سال انجام گرفت؛ و این در حالی است که این کشور حاضر نشده بود در سالهای 1385 تا 1391 در مقابل شش قطعنامه ضدایرانی شورای امنیت از این امکان به نفع ایران استفاده کند. با این حال نقطه عطف در روابط ایران و روسیه مدتهای قبل از این تاریخ و در سال 2012 با بازگشت پوتین به کرسی ریاست جمهوری روسیه به طور عمومی اتفاق افتاد. در سپتامبر 2015 نیز با ورود نظامی روسیه به جنگ سوریه این نقطه عطف شامل خاورمیانه و روابط با ایران نیز گردید. وتوی روسیه در واقع امتداد این تغییرات در سیاست خارجی روسیه به طور اعم و سطح روابط و همکاری با ایران به طور اخص بوده است. روسیه از یک هفته قبل از این وتو به صراحت به کشورهای بانی قطعنامه ضد ایرانی کمیته یمن گفته بود که هرگونه اشاره به ایران ذیل قطعنامه 2216 را وتو خواهد کرد و حتی اصلاحات دقیقه نودی انگلیس در کوتاه آمدن از "محکومیت ایران" در متن قرارداد پیشنهادی اش و بسنده کردن به "اظهار نگرانی" صرف را هم نپذیرفت و قاطعانه بر سر حرفش ماند.
دلیل این ایستادگی چه بود؟ ساز و کار قطعنامه ها به چه صورت بود؟ و روسیه دقیقا چلوی چه فاجعه ای را گرفت؟
دلیل این ایستادگی قاطع بیش از همه چیز به طراحی کشورهای غربی برای ارتباط دادن دو قطعنامه 2216 شورای امنیت در رابطه با تحریم های یمن و قطعنامه 2231 این شورا درباره برجام بود. به علاوه روسیه با سازوکار انجام شده و فراتر رفتن کمیته کارشناسی تحریم یمن از ماموریت تصویب شده اش نیز مخالف بود و اعتقاد داشت حساسیت ها و تذکراتش رعایت نشده بود.
ساز و کار دو قطعنامه 2216 و 2231 با یکدیگر تفاوت های اساسی دارند و کمیته کارشناسی به شکلی که در قطعنامه 2216 یمن پیش بینی شده است، در قطعنامه 2231 برجام با هوشیاری ایران پیش بینی نشده است و به همین خاطر آمریکا و انگلیس تلاش داشتند با سوء استفاده از سازوکار مصوب قطعنامه 2216، زمینه های لازم برای سوء استفاده و بهانه تراشی درباره برجام و قطعنامه 2231 را به دست آورند و روسیه، بولیوی، چین و قزاقستان با آگاهی از این قصد و نیت با این حرکت همراهی نکردند.
به علاوه روسیه می دانست که طرفهای غربی به هر قیمتی می خواهند فعالیت های کمیته تحریم های یمن ادامه یابد و با توجه به اینکه روز دوشنبه آخرین مهلت تمدید ماموریت این کمیته بود، قطعنامه ای را از پیش بدون اشاره به ایران آماده کرده بود و می دانست غربی ها توان چانه زنی زیادی در این زمینه نخواهند داشت و مجبورند به قطعنامه پیشنهادی روسیه با اجماع رای بدهند. با وجود این که روسیه برخلاف بحران سوریه، در جنگ یمن موضع فعالی ندارد و تا کنون با قطعنامه های مربوط به یمن مخالفتی نکرده بود، نگرانی از سوء استفاده از قطعنامه پیشنهادی انگلیس در برجام و قطعنامه 2231، مهمترین دلیل وتوی روسیه بود.
آیا می توان گفت اقدام روسیه در شورای امنیت تقابل با آمریکا بود؟
توجه به سیاست روسیه و تعاملاتش با آمریکا در سال 2012 و بعد از آن در سپتامبر 2015 مهم است. همچنین توجه به سیر تحولات روابط روسیه و آمریکا از سال 2000 تا 2012 که به بدبینی عمیق نخبگان حاکم در روسیه به آمریکا انجامید، ضروری است. در واقع روسیۀ سال 2000 با روسیۀ سال 2012 دو روسیه متفاوت و از بسیاری جهات متضاد بودند که این وضعیت تا به امروز ادامه یافته است. در سال 2000 که پوتین برای نخستین بار رئیس جمهور روسیه شد، دیدگاه مثبتی به تعامل با آمریکای تحت رهبری بوش داشت و روند توسعه به سبک غربی و آمریکایی را در پیش گرفت.
بعد از وقایع 11 سپتامبر 2001، پوتین جزو اولین رهبرانی بود که با جرج بوش تماس گرفت و خود را شریک آمریکا در جنگ با تروریسم دانست و به دستگاه اطلاعاتی روسیه دستور داد تا همکاری نزدیکی با همتای آمریکاییشان در پرونده های مربوط به تروریسم داشته باشند. در پرتو همین دیدگاه مثبت و تعاملی، روسیه تحت رهبری پوتین، در جنگ افغانستان و عراق مانعی جدی برای آمریکا ایجاد نکرد، با این حال این همراهی با بدعهدی و حرکت تهاجمی آمریکا در مناطق پیرامونی روسیه پاسخ داده شد. انقلاب های رنگی گرجستان، اوکراین و قرقیزستان در سال های 2003 تا 2005 ابن بی اعتمادی را گسترش داد و سرانجام در جنگ های آبخازیا و همینطور مصوبات اجلاس ناتو در بخارست در سال 2008، آخرین میخ ها بر تابوت ماه عسل روابط آمریکا و روسیه زده شد. در واقع در اواسط سال 2008 عملا آمریکا و روسیه در آستانه یک جنگ سرد جدید قرار گرفتند.
همینطور است. در واقع روی کار آمدن اوباما این جنگ سرد را تا 4 سال بعد یعنی سال 2012 به تاخیر انداخت. اوباما با شعار تغییر و نقد سیاست های جرج بوش بر سرکار آمد و تنش زدایی از روابط راهبردی با روسیه جزو شعارهای انتخاباتی وی بود. دگمه نمادین آغاز مجدد یا Reset که هیلاری کلینتون و لاوروف وزرای خارجه آمریکا و روسیه بعد از روی کار آمدن اوباما فشردند، درواقع باعث شد تا پوتین بار دیگر به تعاملی متفاوت با آمریکا امیدوار شود.
در همین زمان هم مدودوف جای خود را با پوتین برای مدتی عوض کرد که وی هم به این شروع فصل جدید از روابط با آمریکا امیدوار بود و به همین خاطر باز هم در لیبی به طرف آمریکایی اعتماد کرد و در قطعنامه ای مشارکت کرد که ظاهرا قرار نبود به تغییر رژیم و حمله نظامی به لیبی منجر شود، ولی در واقع چنین شد و مجددا تحرکات ضد روسی در اطراف این کشور با حمایت آمریکا شدت گرفت. نقطه اوج این تحرکات در زمان انتخابات سال 2012 روسیه اتفاق افتاد که آمریکا علنا تلاش کرد انقلاب رنگی راه بیندازد و بزرگترین تظاهرات تاریخ روسیه را علیه پوتین در آستانه انتخابات پشتیبانی کردند. این تحرکات باعث شد پوتین به طور کامل نسبت به رهیافتش در قبال آمریکا تجدید نظر کند. در یکسال گذشته که موضوع دخالت روسیه در انتخابات آمریکا مطرح شده است، بسیاری از رسانه های آمریکایی این موضوع را انتقام پوتین نسبت به دخالت وسیع آمریکا در انتخابات 2012 روسیه و تحریک مردم به انجام انقلاب رنگی در روسیه ارتباط می دهند.
با اینحال روسیه در شورای امنیت سیاست همسو با آمریکا داشت و هیچیک از قطعنامه های هسته ای ایران را وتو نکرد.همینطور است. شدیدترین قطعنامه های تحریمی ضد ایرانی شورای امینت علیه ایران در همین فاصله 2009 تا 2012 تصویب شده اند. البته در سال های 2006 تا 2008 هم چهارقطعنامه با همراهی روسیه علیه ایران تصویب شده بود، ولی شدیدترین تحریم ها در دو قطعنامه 1887 و به ویژه 1929 علیه ایران در سال های 2009 و 2010 تصویب شد و بیشترین تحریم ها علیه ایران در قطعنامه 1929 گنجانده شده بود. در سال 2011 هم قطعنامه 1984 بار دیگر مفاد قطعنامه 1929 را مورد تاکید قرار داد، ولی بعد از سوء استفاده آمریکایی ها از قطعنامه 1737 درباره لیبی در اوایل سال 2011 و همینطور اتفاقات انتخابات 2012 روسیه این روند قطع شد و دیگر قطعنامه ای ضد ایران تصویب نشد.
تحلیل شما از روندی که روسیه در پیش گرفته است، چیست؟این روند از سپتامبر 2015 که روسیه وارد جنگ سوریه شد، عمق بیشتری یافته است. حوادث اخیر بعد از روی کارآمدن ترامپ هم بدبینی و عدم اعتماد سران و نخبگان روسیه به آمریکا را تشدید کرده است. در واقع امروز مهمترین چیزی گه نخبگان و رهبران ایران و روسیه را به هم پیوند می دهد، بدبینی و عدم اعتماد به آمریکا و به نظر نمی رسد این وضعیت تا آینده ای نزدیک تغییر کند.