در پرونده فعالیتهای دکتر فداحسین مالکی، سابقه دبیرکلی ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور وجود دارد. دکتر مالکی ورود ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور در زیر مجموعه وزارت کشور را اشتباهی میداند که در دولت احمدینژاد ایجاد شد و همچنان ادامه دارد.
مصاحبه در دفتر دکتر مالکی ترتیب داده شد. علیرغم ضیق وقت با روی گشاده ما را پذیرفت و در فرصت اندک بیشتر به مباحث کلان و اصلی معضلات مبارزه با مواد مخدر پرداختیم. پیش از طرح سؤال به مناسبت حضور دیدارنیوز در حوزه مباحث اجتماعی گفت: ساحتهای مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، امنیتی و... مانند دانههای زنجیر به هم پیوسته میباشند و شاید مسئولان و مقامات کشوری توجه چندانی به مباحث اجتماعی نداشته باشند و در اولویت اولشان نباشد اما امنیت جامعه و اقتدار جمهوری اسلامی ارتباط مستقیم با مشکلات و مسائل اجتماعی دارد؛ لذا سعی کنید سطحی و گذرا از معضلات اجتماعی رد نشوید و با کنکاش علمی نهادها و مراکز ذیربط را فعال کنید.
وی گفت: «به عنوان رئیس ستاد مبارزه با مواد مخدر ملاقاتی با دبیرکل سازمان ملل داشتم. بانکیمون اعلام کرد: جمهوری اسلامی ایران رهبریت مبارزه با مواد مخدر در دنیا را برعهده دارد. در ملاقات خصوصی به وی گفتم شما میدانید که ما بهای سنگینی داریم پرداخت میکنیم. ما قادریم مواد مخدر را به صورت ترانزیت از مرزهای شرقی به مرزهای غربی منتقل کنیم و آن را روانه اروپا سازیم، اما به دستور اسلام و اعتقاداتی که داریم با مواد مخدر مبارزه میکنیم. به نظرتان اگر مواد را ترانزیت کنیم و به اروپا هدایت کنیم چه اتفاقی میافتد؟ بانکیمون معتقد بود در این صورت فاجعه انسانی رخ خواهد داد و خاطر نشان ساخت خطر مواد مخدر به مراتب از بمبهای هستهای بیشتر است. چرا که مواد مخدر شیرازه خانوادهها را از بین خواهد برد. قرار بر این شد که راجع به پرونده هستهای ایران، سازمان ملل نگاه متفاوتتری داشته باشد که متأسفانه این فرصت از دست رفت. این نکته را از این بابت عرض کردم که به شما بگویم ورود شما به مباحث اجتماعی باید محکم باشد و گامهای بزرگی بردارید و بدانید که کار بسیار بزرگی میکنید».
آنچه درپی میآید حاصل گفتوگو با دبیرکل سابق ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور است.
در یک کلام باید بگویم نه تنها کمکی نمیکنند بلکه خودشان باعث تولید و توزیع مواد مخدر هستند. استراتژی مواد مخدر در اختیار قدرتهای جهانی است، چرا که فروش سلاح و مواد مخدر بیشترین سود را دارد. 5 سال سفیر ایران در افغانستان بودم و از نزدیک اتفاقهای مربوط به مواد مخدر را رصد کردم. انگلیس در آنجا حضور داشت؛ آنها از حامیان سرسخت قاچاقچیان در دنیا هستند. ماشینها و کامیونهایی که به سفارت انگلیس و از آنجا به فرودگاه میرفت را رصد میکردیم. جالب است بدانید خود دولت افغانستان موافق مبارزه با مواد مخدر بود، اما 48 کشور اروپایی و به عبارت دیگر ناتو مخالف آن بودند. یکی از منابع مهم تأمین هزینههای جریانهای تروریستی در دنیا مواد مخدر است. لذا کشورهای قدرتمند دنیا نه تنها کمکی به مبارزه با مواد مخدر نمیکنند، بلکه شریان اصلی آن در دست خود آنها است.
یک معضل عمده کارتلهای مواد مخدر هستند که از سوی بعضی از کشورها هدایت و حمایت میشوند که به آن اشاره کردم مشکل دوم داخلی است. ما در کشور خودمان هنوز سیاست مدونی نداریم. زمانی بحث ترانزیت مطرح میشود که آیا ترانزیت بشود یا نه؛ زمانی معتاد را مجرم میدانیم و گاهی بیمار؛ در مجموع عدم سیاست مشخص و مدون یکی از مشکلات مبارزه با مواد مخدر است.
به نکته خوبی اشاره کردید. امام دستور دادند با مواد مخدر مبارزه شود، ستادی فراقوهای تشکیل شد و زیر نظر مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار گرفت. مواد مخدر از زوایای متفاوتی همچون مباحث اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و ...مورد بررسی قرار گرفت. به این نتیجه رسیدیم که باید طرحی جامع داد. به مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی توضیح دادم که انرژی زیادی مصرف میکنیم و تا زمانی که استراتژی مشخصی نداریم آب در هاون میکوبیم. ایشان پذیرفت و خواست نامهای خدمت حضرت آقا بنویسیم و ایشان ارجاع بدهند تا مجمع، سیاستهای کلان مبارزه با مواد مخدر را تدوین کند. در این فقره خدمت آیتالله هاشمی شاهرودی رئیس وقت قوه قضائیه نیز رسیدم و در اینباره توضیحات لازم را خدمتشان عرض کردم. نهایت امر نامهای خدمت آقا نوشتیم و مقام معظم رهبری ارجاع دادند به مجمع. چند ماه کارهای کارشناسی آن طول کشید؛ زوایای مختلف آن را دیدند و نهایتا در 11 بند سیاستهای کلی مبارزه با مواد مخدر مصوب شد. مباحث خیلی پیچیده و مفصلی صورت گرفت، نزدیک 10 جلسه مجمع، اختصاصا مربوط به مبارزه با مواد مخدر بود. کار کلانی انجام شد و آیتالله هاشمی از آن به عنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای مجمع یاد کردند. سیاستهای کلان را هم بعد از دو ماه دفتر آقا تأیید کردند و فرمودند من به روسای قوا دستور میدهم که با جدیت مبارزه کنند. اما بعد از آن در اقدامی غیرمترقبه رئیسجمهور وقت دکتر احمدینژاد، بنده را از عنوان دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر عزل کرد و مسئولیت مبارزه را به فرمانده نیروی انتظامی محول کرد. موجی در کشور ایجاد شد؛ قوه قضائیه زیر بار نمیرفت و نهایتا کار سست شد و بعد از مدت کوتاهی کار دست وزیر کشور افتاد. وزیر با تمام مسئولیتی که داشت این کار نیز به او محول شد و متأسفانه کار پیش نرفت و این اشتباه را همچنان دولت یازدهم و دوازدهم نیز مرتکب میشود.
مشکل این است که کار اولا در اختیار فرمانده نیروی انتظامی و وزارت کشور قرار گرفت و مشغلههای فراوان آنها مانع از انجام صحیح کار شد و دیگر اینکه رئیس قوه قضائیه زیر بار حرف وزیر کشور نمیرود و هکذا... این تغییر و تحول یک مقدار انگیزه را از نیروها گرفت و علیرغم آنکه از نظر قانونی مشکلی از این بابت نداریم، اما در مقام اجرا کار با مشکل مواجه شد.
ما یک مثلث داریم. یک ضلع آن تولید کننده است، ضلع دیگر توزیع کننده و ضلع سوم مصرف کننده. متأسفانه همه را قاطی کردیم. منطق حکم میکند با تولید کننده و توزیع کننده مبارزه کنیم. تولید کننده دست ما نیست اما میتوانیم با فشارهای بینالمللی جلو آن را بگیریم. توزیع کننده هم یک ریشه بینالمللی و یک ریشه داخلی دارد. اما فشار را ما روی مصرف کننده میآوریم. خطایی که انجام میدادیم در سیاست کلان حل شد. ما مصرف کننده را مجرم میدانستیم اما او قربانی است نه مجرم. این سیاستها تغییر کرد و قرار شد معتاد به مراکز بازپروری برود و ما در بحث تولید کننده و توزیع کننده باید وارد شویم. البته باید توجه داشت تقاضا را باید تفکیک کرد؛ تقاضای صنعتی بیشتر از سنتی است و مواد صنعتی همچون شیشه و کریستال و کراک بسیار خطرناکتر از مواد سنتی همانند تریاک هستند. روی تقاضا باید حرکت فرهنگی انجام شود.
مهمترین حرکت باید پیشگیری باشد و پیشگیری احتیاج به کار فرهنگی دارد. برای مبارزه با تقاضا نگاه خشن جواب نمیدهد. کار فرهنگی هم مختص به مراکز صرفا فرهنگی نیست. بهطور مثال فردی که در فقر و مشکلات اقتصادی دست و پا میزند به سمت بزههای زیادی کشیده میشود و مواد مخدر از جمله آنها است.
ارادهها برای مبارزه با مواد مخدر سست شده است. دلایل زیادی هم وجود دارد که باعث سستی اراده شده است. یک علت این است که نگاه جامعه موضوع محور است، یعنی امروز مهمترین موضوع برجام است و برجام همهجا را گرفته و از مسائل دیگر غافل میشویم. مشکل بعدی تفسیرهای گوناگون است؛ وزیر آموزشوپرورش یک تفسیری دارد و وزیر بهداشت تفسیر دیگری دارد. متغیر بودن نگاهها نسبت به معضلات هم مشکل دیگر است.
مواد مخدر که متأسفانه اشکال بسیار متفاوتی هم پیدا کرده است، باعث بروز مشکلات زیادی برای افراد و خانوادهها و به طبع آن اجتماع است. بسیاری از فجایع اجتماعی در کشور ما از همینجا نشأت میگیرد؛ فقر، تجاوز و دزدی از همینجا شکل میگیرد. اما متأسفانه این امر جدی گرفته نمیشود. از سویی ما هزینه سنگینی جهت جلوگیری از ورود مواد مخدر به اروپا میپردازیم. از طرف دیگر مواد مخدر صنعتی با توطئه وارد کشور ما میشود و از همین اروپایی که ما داریم خودمان را فدای آنها میکنیم وارد میشود. این مواد فوقالعاده خطرناک است و به صورت قرص و شکلات وارد کشور میشود. به بزرگترها هم کاری ندارند و سراغ نوجوانان و جوانان میروند.
ما کشوری هستیم که مردمان ما پایبند به اعتقاداتی هستند. عواطف حاکم بر ما حکم میکند خیلی این موارد را به بیرون درز ندهیم. اما شما به عنوان یک سایت اجتماعی باید به صورت ریز به این مطالب ورود پیدا کنید و تنها فرد معتاد را در نظر نگیرید. بهطور مثال فردی که به زندان میرود، خانوادهاش چه میکند؟ باید به خانواده زندانیان توجه کرد و بسیاری از این خانوادهها به خاطر اعتقاداتی که دارند احساس سرافکندگی میکنند. خانوادهای که چندین فرزند دارد و مرد خانواده معتاد شده و خانوادهاش در جامعه رها شده و برای تأمین معاش دست به هر کاری میزند. شما باید دنبال چیزهایی بروید که بقیه نرفته باشند و میتوانید کاری کنید که ارگانهای مرتبط با مباحث اجتماعی را فعال کنید.
ممنون که در این گفتگو شرکت کردید. مجددا به مناسبتهایی دیگر مزاحم شما خواهیم شد.