با برخورد قهریه و سیاستهای زور و اجبار نمیتوان کار فرهنگی کرد. سن اعتیاد در مدارس به زیر ۱۳ سال رسیده است و این بدان معناست که ما نسل آینده را از دست دادهایم.
دیدارنیوز ـ دکتر فداحسین مالکی از جمله کارشناسانی است که در حوزه قاچاق و بالاخص قاچاق مواد مخدر دارای نقطه نظرات کارشناسی است. وی که سابق بر این دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور بوده و چندی بهعنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در کشور افغانستان حضور داشته است از نزدیک با معضل قاچاق مواد مخدر و چالشهای فرا روی آن آشناست. آنچه در ذیل میآید گزیدهای از مهمترین گفتههای وی است.
مشروح سخنان دکتر مالکی را میتوانید در آپارات به نظاره بنشینید.
ـ چرا سیاستهایی که در جهت مبارزه با مواد مخدر و کنترل و پیشگیری آن در دهههای اخیر اعمال شده است ناموفق بوده است؟
مالکی: تجارت مواد یکی از مهمترین و پرسودترین تجارتها در تمام دنیا بوده و هست و با تغییرات ساختاری که جوامع در مسیر تکامل خود پشت سر گذاشتند، پدیده مواد مخدر و مسائل مربوط به آن نیز پیچیدهتر شد. پس از پیروزی انقلاب بحث مبارزه با مواد مخدر از دغدغههای اصلی امام بود و به سرعت دستور تشکیل ستاد مبارزه با مواد مخدر را صادر کردند و خواستار شکلگیری یک تشکل قوی در جهت پیشگیری، درمان و مبارزه با قاچاق مواد شدند و مجمع تشخیص مصلحت را مأمور رسیدگی به این امر کردند و قوانین این بخش را تدوین کردند. در نتیجه نگاه دولتمردان جمهوری اسلامی بسیار کلان و هدفمند بود.
در سالهای اخیر اقدامات مهمی در این خصوص صورت گرفت. با آیتالله هاشمی خود این جانب صحبت کردم که سیاستهای ما علیرغم دادن تلفات بسیار، تقریبا ناکارآمد بوده است. شخصیت دومی که مورد مشورت بنده قرار گرفت آیتالله شاهرودی بود که ایشان هم نقطه نظرهای بنده و آقای هاشمی را پذیرفتند و بدین ترتیب بود که سیاستهای کلان در خصوص حل بحران مواد تنظیم و مصوب شد. انگاره بیمار پنداشتن معتادان در این زمان تدوین شد؛ و پس از آن عمده سیاستهای سلبی و مبارزاتی علیه تولید کنندهها و توزیع کنندهها سامان یافت؛ بنابراین از نظر ساختار و تدوین سیاستهای راهبردی اقدامات اساسی صورت گرفت و رهبری به لحاظ اهمیت این مصوبه ضمن تایید نهایی یادداشتی در حاشیه مصوبه نوشتند و روسای سه قوه را مأمور کردند به صورت جدی مساله مبارزه با مواد را پیگیری کنند.
توجه رهبری و مجمع تشخیص مصلحت متوجه خطری بود که مواد برای خانوادهها افراد و در نهایت انقلاب داشت. اما امروزه میبینیم که توزیع مواد حتی در بین مدارس شیوع پیدا کرده است. دلایلی از قبیل: کوچک کردن و فاقد کارکرد کردن ستاد مبارزه با مواد مخدر از طریق تعویض حوزه نظارتی و بخش ریاست، تاثیر بسیاری بر شکست سیاستهای کلان در بخش مبارزه و پیشگیری داشت. ستاد در یک زمان زیر نظر نیروی انتظامی قرار گرفت و زمان دیگر به وزارت کشور واگذار شد و عملا استقلال خود را از دست داد. دولتهای قبلی و فعلی بر این اشتباهات صحه گذاشتند. وضعیت به گونهای شد که خیل شهدا و جانبازیهای نیروهای ما تقریبا بینتیجه ماند. نکته دیگر ضعف در حوزه سیاست خارجی در ارتباط با مواد مخدر بود. بر اساس سیاستهای پیشین مقرر شده بود که ایران دیپلماسی خود با سایر کشورها و مجمع بینالمللی را قدرت بخشیده و همچنین با کشورهایی، چون افغانستان و پاکستان به صورت جدیتری برخورد کند.
زمانی که بنده سفیر جمهوری اسلامی ایران در افغانستان بودم صحبتهای موثری با طرف افغانی صورت گرفت. از نتایج مهم این مذاکرات رو کردن دست نیروهای انگلیسی در کاشت و برداشت و در کل تولید و توزیع مواد در افغانستان بود. جمهوری اسلامی با رسوا کردن انگلیس گام مهمی در شناساندن مواضع خود به جهانیان برداشت و اعلام کرد وقتی که ایران جدیترین مبارز این مساله در تمام دنیاست چرا نباید عهدهدار مسئولیت دفتر سازمان ملل باشد و در این خصوص با مقامات سیاسی و سفرای بعضی از کشورها مذاکره کردیم. از جمله ایتالیا، آلمان، روسیه و چند کشور اروپایی دیگر. اما پیگیریهای ما در داخل برای انتخاب معاون دبیرکل سازمان ملل اثری نبخشید تا اینکه روسیه آن جایگاه را تصاحب کرد و ما از این فرصت بازماندیم.
ـ در حوزه فرهنگی، طراحان سیاستهای کلان و مصوبات مجمع چه راهکارها و تدبیری برای مبارزه با مواد مخدر اندیشیدند؟
مالکی: یکی از بندهای اصلی ۱۱ بند سند رسمی، بحث فرهنگی بود. تنظیم آن به طول انجامید و در خلال تدوین شاخصها و رهنمونهای این بخش از نظریات کارشناسان، اساتید و علما و مراجع تقلید استفاده شد. مقرر شد وزارت آموزشوپرورش، صداوسیما، وزارت ارشاد و سایر نهادهای فرهنگی به صورت جدی در این مسأله وارد شوند. هنرمندان حوزه سینما به ستاد دعوت شدند تا با استفاده از محبوبیت آنها در حوزه فرهنگی بهره گرفته شود که البته به مرحله اجرا در نیامد. اما در حوزه مقابله در مرزها، چون متکی بر شجاعت فردی نیروها بود موفقیتهایی بدست آمد. اما در حوزه کار فرهنگی، موفقیت مستلزم همکاری مردم، خانوادهها و آگاه شدن همه افراد از خطرات این آسیب جدی است. این فقدان آگاهی در کنار بیخبری و مسئولیت ناپذیری مسئولین در ناکارآمدی سیاستهای ستاد مؤثر بود. فاجعه اینجاست که این نسل آلوده و دست به گریبان با اعتیاد چگونه قادر خواهند بود آرمانهای انقلاب را تداوم بخشیده و در آینده محقق کنند. کشور ما در بخش آموزش بسیار ضعیف عمل میکند. نیروهای داخلی اهتمام چندانی به حل این مساله ندارند.
ـ نظر شما درباره منع کشت خشخاش و محاسن و معایب آن چیست؟
مالکی: مشکل اساسی ما کاشت خشخاش نیست. چون ما منادی مبارزه با تولید این محصولیم. مشکل اینجاست که در سه حوزه بینالمللی، حوزه منطقهای و داخلی اراده قوی برای پیشگیری و مبارزه وجود ندارد. مواد مخدر صنعتی در سالهای اخیر رواج پیدا کرد و حتی مواد سنتی را به حاشیه راند. تحریمهای کشورهایی، چون عربستان و آمریکا و سیاستهای خصمانه آنها در قبال ایران تاثیر عمدهای در شیوع مواد صنعتی در ایران و به حاشیه راندن ایران در عرصه دیپلماسی داشت. در داخل نیز در مقایسه با قاچاق پارچه، سختگیری کمتری نسبت به مواد مخدر صنعتی اعمال میشود. برای حل این مساله نیاز به یک اراده ملی و بینالمللی است. دنیا میداند اگر ایران سردمدار منع ترانزیت مواد نبود اروپا نابود میشد؛ اما مسئولین داخلی و سه قوه هیچ توجهی به این مساله ندارند. در مذاکراتشان حتی بحث جدی در این خصوص صورت نمیگیرد. مردم نیز باید فعالانه وارد عرصه شوند و از مسئولین بخواهند از این رخوت و سستی دست بردارند و خود نیز با دولت همکاری کنند.
ـ نهادهای فرهنگی از قبیل: آموزشوپرورش و صداوسیما و غیره... به چه میزان با سیاستهای فرهنگی ستاد در زمینه مبارزه و پیشیگری همراهی میکنند.
مالکی: سند و مصوبات، وظایف تک تک این نهادها و سازمانها را مشخص کرده است، اما هیچ ارادهای برای اجرای آن وجود ندارد. نه وزارت ارشاد و نه آموزشوپرورش به تعهدات خود عمل نکردند. با برخورد قهریه و سیاستهای زور و اجبار هم نمیتوان کار فرهنگی کرد. سن اعتیاد در مدارس به زیر ۱۳ سال رسیده است و این بدان معناست که ما نسل آینده را از دست دادهایم.
ـ چرا ما از تجربه موفق سایر کشورها بهعنوان مثال کشور پرتغال در زمینه حل معضل اعتیاد استفاده نمیکنیم. این کشور توانست بحران اعتیاد را با کار جدی فرهنگی ـ آموزشی و درمانی ـ حمایتی و عزم ملی حل کند.
مالکی: هر کشوری ساختار خاص خود را دارد. پرتغال همسایههایی مثل افغانستان و پاکستان ندارد؛ ترکیه را ندارد که مواد صنعتی را وارد کند؛ و دیگر اینکه در کشورهای غربی در خانواده و جامعه معتاد حقیر نیست؛ از حقوق شهروندی محروم نیست. دارای عزت و احترام است. در ایران معتاد از خانواده طرد میشود؛ از جامعه و از بازار کار طرد میشود. دوم اینکه در کشورهای اروپایی مراکزی در فضای عمومی قرار دادهاند که افراد بتوانند فقط در آن مکانها مصرف کنند. باید این امکان فراهم باشد که از پتانسیلهای NGO و نهادهای مردم مدار در راه مبارزه با مواد استفاده شود. در کشورهای غربی هر فردی در قبال جامعهاش احساس مسئولیت دارد. اما در ایران این عزم ملی وجود ندارد.
در یک جمعبندی میتوان گفت: تنها در صورت وجود اراده ملی و عزم دولتی میتوان بر این بحران فائق آمد و این نکته را نیز نباید فراموش کرد که بعضی از ابرقدرتها سعی در تضعیف کردن نیروهای اجتماعی در ایران و بهخصوص جوانان ایرانی دارند و فراهم کردن بستر شیوع استفاده مواد مخدر یکی از راههای موجود برای کاستن از قدرت ایران است.
ـ در بحث ارائه آمار بهعنوان مثال دادن آمار مصرف گل در بین مدارس اقدام درستی است یا خیر.
مالکی: ایجاد رعب و نگرانی در بین خانواده و مردم نه پسندیده است و نه مؤثر. اما دادن هشدارها و رهنمونها ضرورت دارد که لازمه آن مخاطب شناسی است. کارشناسانی باید مسئولیت این کار را برعهده بگیرند که بتوانند با خانوادهها صحبت کنند.
فیلم کامل این گفتگو را در آپارات ببینید: