چرا نسلهای جدید به مسائل اجتماعی بیش از سیاست علاقه دارند؟
دیدارنیوز ـ «جوانی دنیای تجربه و رؤیاست. یادم میآید زمانی یکی از استادان دانشگاه سر کلاس به ما میگفت فعلا شما در ابرها سیر و سفر میکنید و پایتان روی زمین سفت واقعیت نیست. اما این طبع جوانی است، رؤیا و بلندپروازی برای زندگی بهتر و در عین حال نقد تند نسبت به هر آن چه احساس میکند رؤیایش را مخدوش خواهد کرد. این نگاه آرمانی گاهی جهان را و پیرامونش را تنگ مییابد و برای از دست ندادن رویا در خود فرو میرود، به جامعه و پیرامون خود بیتوجه میشود تا مسیر رشد شخصی را از دست ندهد؛ دورهای که البته حاصل آن میتواند پختگی فردی باشد و بازگشت مؤثرتر به جامعه. آن روز که استاد، ما را گردشگران ابرها توصیف میکرد البته میدانست روزی واقعیتهای اجتماعی خواب و خوراک ما خواهد شد. «همه باید برای خودشان یک دنیای صورتی بسازند؛ دنیایی که در آن سیاست و حرص و جوش خوردن جایی نداشته باشد. مهم نیست از مسائل سیاسی مطلع نیستم چون علاقهای ندارم. اگر مسائل سیاسی را پیگیری کنم اعصاب و روانی باقی نمیماند. باید از زندگی لذت برد. داشتن اطلاعات سیاسی به درد من و امثال من نمیخورد. این نظر خیلی از هم سن و سالهای من است.»
نگار چند ماه دیگر وارد ۱۸ سالگی میشود. گرافیک میخواند و اخبار مربوط به رشتهاش را دنبال میکند. با دقت سایتهای گرافیک را بالا و پایین میکند و معتقد است خیلی از همنسلهای او از سیاست رویگردان هستند و اتفاقات سیاسی کشور یا دیگر کشورها را پیگیری نمیکنند.
وقتی پای صحبت جوانهای اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ مینشینی متوجه کمعلاقگی آنها نسبت به مسائل سیاسی و سیاست میشوی. جوانانی که تنها به خواندن سرخط خبرها بسنده میکنند و به جای اخبار و تحلیلهای سیاسی، خبرها و اتفاقهای دنیای موسیقی و هنر و فیلم را با دقت دنبال میکنند. البته زمانی که نیازی باشد در صحنه باشند حتماً حضور پیدا می کنند.
نگار میگوید: «از مشکلات و اتفاقهای کشور بیاطلاع نیستم ولی همیشه آنها را پیگیری نمیکنم. ما در جمع خودمان از سیاست و مسائل پیرامون آن حرف نمیزنیم. البته نه فقط ما، خیلی از همنسلهای ما همین طوری هستند. وقتی کنار هم هستیم سعی میکنیم از علاقهها و چیزهای خوب حرف بزنیم. گاهی سیاست میشود گاهی غیر سیاست، البته خیلی مسائل ما سیاستزده شده است. اگر درباره فرهنگ و جامعه هم حرف بزنیم انگار سیاسی است.»
لیلی فارغ التحصیل مهندسی صنایع هم تنها به پیگیری سرخط خبرها اکتفا میکند و معتقد است وقتی در سیاست اتفاق خوبی نمیافتد نسل امروز از مسائل سیاسی رویگردان میشود: «در کشور ما اتفاقهای سیاسی ارتباط مستقیمی با زندگی و معیشت مردم دارد و به همین دلیل خیلیها سعی میکنند این اتفاقها را دنبال کنند. مثل انتخابات ریاستجمهوری، برجام یا تصمیمات مهمی که در مجلس گرفته میشود و میتواند روی قیمت طلا و دلار اثر بگذارد. بالطبع این اثرگذاری در زندگی و معیشت مردم هم اثرگذار است. با این وجود خیلی از هم سن و سالهای من علاقهای به مسائل و اتفاقهای سیاسی ندارند. به نظر آنها خیلی از اتفاقهای سیاسی خوب نیستند و اغلب وعدههایی که داده میشود عملی نمیشود. البته چند وقت پیش در یک مستند دیدم نسل جوان خاورمیانه بیشتر از مناطق دیگر جهان پیگیر رویدادهای سیاسی هستند و مشارکت میکنند اما در کشورهایی که رفاه کامل دارند مثل کانادا، مردم بخصوص نسل جوان اطلاعات سیاسی ندارند و حتی نام برخی از مسئولان کشورشان را هم نمیدانند.»
شهابالدین ۲۰ سال دارد و دانشجوی سال اول مهندسی صنایع است. این روزها هم مشغول کلاسهای آنلاین دانشگاه است. او بر خلاف خیلی از هم سن و سالهای خودش مسائل و اتفاقهای سیاسی کشور و منطقه را دنبال میکند. معتقد است وقتی باب گفتوگو در کشور باز باشد، نسل جوان به پیگیری مسائل سیاسی و پرسشگری در این زمینه علاقه پیدا میکند: «من مسائل سیاسی کشور را دنبال میکنم و دوست دارم با ریشه جریانهای سیاسی آشنا شوم. البته قبول دارم رویگردانی از مسائل سیاسی در نسل ما خیلی زیاد است و خیلی از هم سن و سالهای من اخبار و اتفاقهای سیاسی کشور را دنبال نمیکنند. شاید بیشتر به خاطر تغییر سلایق و ذائقههای نسل جدید باشد که بیشتر به مسائل غیر سیاسی توجه دارد.
شهابالدین در پاسخ به این سؤال که چرا هم سن و سالهای او از مسائل سیاسی رویگردان هستند، به فاصلهگرفتن نهادهای فرهنگی از مردم اشاره میکند. به اعتقاد او این نهادها نتوانستهاند مبانی اصلی را تبیین کنند: «وقتی این مبانی به درستی مشخص نشوند نتیجه آن دلزدگی مردم بهخصوص نسل امروز از سیاست میشود. فاصلهگرفتن و منفعلشدن نسل امروز از مسائل سیاسی نگرانکننده است. این نسل موتور محرک کشور است و باید در مسائل فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشور اثرگذار باشد. باید دانشگاهها و مراکز فرهنگی این انفعال را از بین ببرند و نسل جوان را که از مسائل سیاسی دورافتاده دوباره وارد این میدان کنند.»
جامعه اگر احساس مسئولیت پدرانه داشته باشد باید تلاش کند نسل جوان خود را شریک دولت و حکومت بداند تا این نسل به نظام اجتماعی و سیاسی اعتماد کند. دکتر اردشیر گراوند، جامعهشناس، موضوع رویگردانی از مسائل سیاسی نسل جوان را از نگاه دو فرزندش که دهه ۷۰ و هشتادی هستند، بررسی میکند و میگوید: «برخی از جوانان نسل امروز با دیدن اتفاقهایی که در جریانهای سیاسی میافتد، دور سیاست را خط میکشند و برخی دیگر نیز انگار در ایران زندگی نمیکنند و مسائل و اتفاقهای سیاسی پیرامونشان برای آنها اهمیتی ندارد. شاخصها نشان میدهد سیاستمدارانی که بخشهایی از مدیریت کشور را بر عهده گرفتهاند هیچ اثری بر هیچ شاخص پایهای زندگی مردم نداشتهاند. پس وقتی کسی میگوید برای من مهم نیست که این جناح حاکم باشد یا جناح مقابل نشان از رویگردانی او از مسائل سیاسی و اتفاقهای اساسی کشور است. کسانی که فرزندان دهه هفتاد و هشتادی دارند بهخوبی میتوانند واقعیت بیتوجهی این نسل به مسائل سیاسی را لمس کنند. با توجه به این که نسل امروز تسلط کافی به نرمافزار و سختافزار دارد و زبان خارجی فرامیگیرد و افقهای جدیدی به رویشان باز میشود. اگر فقط ۲ درصد از نسل ما به زبان انگلیسی مسلط هستند نسل امروز ۸۰ درصدشان به زبان انگلیسی مسلط هستند و وقتی زبان بلد باشید، آداب گفتوگو را هم میدانید و به هر جایی که تصور میکنید برای شما بهتر است میروید. اگر کسب و کار اینترنتی رونق پیدا کند آنها فقط جسمشان اینجا است. این نسل نخبگانی هستند که به زبان بینالمللی مسلط میشوند و در سطح بینالمللی کار میکنند اما احساس تعلق به جامعه پیدا نمیکنند. این هم یک نوع دیگری از مهاجرت است که اتفاق افتاده.»
دکتر گراوند تأکید میکند مسئولان باید نسبت به این نسل احساس مسئولیت پدرانه داشته باشد و تلاش کند تا آنها خود را شریک بدانند: «جامعه باید کاری کند این نسل احساس مهمبودن پیدا کنند و به نظام اجتماعی و سیاسی حساس شوند. جامعه و نظام سیاسی باید مثل یک پدر در مقابل فرزندانش احساس مسئولیت کند.»