در جامعه‌ای که فرهنگ ظاهرگرایی در آن مسلط است، پروژه زیبایی برای زنان جدی است

جنون زنان ایرانی به عمل‌های زیبایی

بدن‌ها و صورت‌ها و انواع دستکاری‌هایی که افراد در آنها انجام می‌دهند، تجلی فرهنگ است. جامعه مدرن دو ویژگی دارد که آرایش و تلاش برای هرچه زیباتر شدن را به ضرورتی برای افراد تبدیل کرده است. یکی مصرفی شدن جامعه و دوم بصری شدن (چشمی شدن) برقراری رابطه است زیرا فرهنگ مدرنیته فرهنگی بصری و نمایشی است.

کد خبر: ۹۵۹۶
۱۴:۰۰ - ۲۳ شهريور ۱۳۹۷

دیدارنیوز ـ مرضیه حسینی: برای تهیه گزارش به یکی از کلنیک‌های زیبایی رفتم. قصدم پرسیدن سوال به شکل مستقیم نبود و می‌خواستم صرفا افرادی را که برای انجام کاری آنجا می‌آمدند، ببینم. تصور من همیشه این بود زنها و دخترهای پولدار یا حداقل طبقه متوسط مشتری‌های این کلنیک‌ها و عمل‌های زیبایی هستند اما با مشاهده و صحبت با مراجعین کلنیک مزبور فهمیدم که معیارهای زیبایی که اغلب توسط طبقه بالا ساخته می‌شود، چطور توسط زنان طبقات پایین و متوسط الگوبرداری می‌شود.

مشاجره زن و مردی توجهم را جلب کرد. مرد باعصبانیت می‌گفت «آخه زن حسابی این چه کاریه که بری صورتت از این ور و اون ور بکشی و با نخ بزنی که چی بشه؟ تازه حقوق دوبرج من بدبختُ هم بابتش بدی! همین پارسال بود کل پس اندازمونُ رو دادیم که دماغتُ عمل کنی الان دیگه نوبتِ صورتتِ، بعدشم لابد سراغ چشم و ابرو میری! ای خیر نبینه اون زن برادرت که این فکرها رو توسرت انداخته! آخه عزیز من برادر تو اگه زنش دنبال اینه که خودشو بکنه دختر 14 ساله، پولشو هم داره مثل من یه کارمند دون‌پایه نیست. وانگهی خوب یه زن 40 ساله باید چروک داشته باشه چه اشکالی داره».
 
زن با دست پاچگی به اطراف و آدمهایی که شاهد مشاجره بودند، نگاه کرد و درحالی که لبش را می‌گزید، گفت: «هیس! چه خبره آبرومون رفت! چیه خوب! منم دوس دارم جوون و قشنگ باشم، چروک نداشته باشم حالا پولش جور میشه دیگه».

به دخترشیک‌پوشی که کنارم نشسته بود نگاه کردم تقریبا همه کاری توی صورتش کرده بود. به همین دلیل از او پرسیدم برای چه کاری آمده؟ لبهایش را غنچه کرد:
 
ـ برا پیکرتراشی اومدم گلم.
  
ـ چی هست؟

ـ ببین من حوصله رژیم و ورزش ندارم. این عمل چربی‌ها رو خارج می‌کنه و می‌تونی هرجا رو که خودت بخوای برجسته یا کوچیک کنی الان صورت منو ببین مینیاتوری تراشش دادم.

نگاه دقیقی به اندامش کردم. درست نفهمیدم دقیقا چه چیزی را می‌خواست خارج کنه چون به نظرم بسیار عالی بود. دستی به چربی‌های شکم و پهلوم کشیدم و بلند شدم تا با دو دختری که چند صندلی دورتر از من نشسته و برای انجام مزوتراپی آمده بودند، حرف بزنم.
 
در راه برگشت به مشاهداتم فکر می‌کردم و به اینکه این عطش تغییر و زیبایی که حتی به زنان طبقات فرودست هم تسری یافته از کجا و از کدام سازوکار می‌آید. می‌دانستم که این مساله هم از پیامدهای مدرنیته و میوه‌های آن است بنابراین به مقایسه جهان سنت و جهان مدرن در رابطه با مساله میل به زیبایی پرداختم.

در دوران پیشامدرن تمایز جدی میان ذهن و جسم وجود داشت و ذهن و روح برتر از جسم زمینی شمرده می‌شد و حتی توجه به جسم مانع تعالی روحی به حساب می‌آمد. اما در دوران مدرن پس از تحولات اجتماعی و سیاسی اواخر قرن بیستم و با سیاسی شدن بدن، گسترش آگاهی‌های فمنیستی، رشد فرهنگ مصرفی، پیدایش ابزار و تکنولوژی‌های جدید، بدن از حالت صرفا ارگانیستی به پدیده‌ای فرهنگی و اجتماعی در دنیای معاصر تبدیل شد. فرهنگ و جامعه‌ای که فرد در آن زندگی می‌کند به او می‌آموزد که چگونه تغییرات در بدن خود و دیگران را فهم و مدیریت کند.

بدن‌ها و صورت‌ها و انواع دستکاری‌هایی که افراد در آنها انجام می‌دهند، تجلی فرهنگ است. جامعه مدرن دو ویژگی دارد که آرایش و تلاش برای هرچه زیباتر شدن را به ضرورتی برای افراد تبدیل کرده است. یکی مصرفی شدن جامعه و دوم بصری شدن (چشمی شدن) برقراری رابطه است زیرا فرهنگ مدرنیته فرهنگی بصری و نمایشی است. همه افراد نسبت به اهمیت ظاهر در روابط فردی و اجتماعی آگاه هستند بنابراین سعی می‌کنند از طریق مدیریت بدن، هویت خود را بسازند.
 
این مدیریت شامل انواع آرایش صورت و مو، مراقبت‌های بهداشتی پوست و مو و زیبایی، رژیم‌های غذایی و لاغری و دستکاری‌های پزشکی برای داشتن اندامی زیباتر‌ در زنان و مردان می‌شود. رواج افراط‌گونه این پدیده به معضلاتی از جمله افزایش عمل‌ها و جراحی‌های زیبایی و همچنین مصرف بی‌رویه لوازم آرایشی در بین زنان و استفاده از انواع مکمل‌ها و آمپول‌های حجم دهنده برای مردان می‌انجامد.
 
بسیاری از زنان توجه به درون و ساخت شخصیت و توانمند‌سازی خود را فراموش کرده و می‌کوشند هویت خود را از طریق زیبایی صورت و بدن بازنمایی کنند و بدین ترتیب در دورِ بی ‌پایان انجام عمل‌های زیبایی می‌افتند. اغلب افراد و به ویژه زنان از زندگی و یا از روابط عاطفی خود با شریکشان راضی نیستند و تصور می‌کنند این شکست‌ها و عدم رضایت‌ها مساله‌ای مربوط به ظاهر آنهاست بنا‌براین، آینه تبدیل به کابوس زنان شده است.
 
فرد هنگامی که به دنبال ریشه نارضایتی و احساس ناکامی‌اش می‌گردد روبه روی آیینه می‌ایستد و با سطحی‌ترین بخش از وجودش مواجهه می‌کند. در مرحله بعدی همهِ خودش را به بدنش تقلیل داده و تصمیم می‌گیرد در شکل اندام یا صورتش تغییری ایجاد کند.
 
فرد می‌پندارد در یافتن شریک مناسب زندگی‌اش موفق نیست چون دماغ زیبایی ندارد بنابراین دماغش را عمل کرده و تا چند ماه حس خوبی دارد اما هنگامی که می‌بیند باز هم موفقیتی کسب نکرده، این بار به سراغ اندام دیگری می‌رود تا با عمل و ژل و بوتاکس آن را به شکل مطلوبی درآورد، لب‌ها و گونه‌هایش را عمل می‌کند تا زیباتر به نظر بیاید و این دور ادامه می‌یابد.

اما واقعیت این است که نارضایتی ما از زندگی‌مان و تلاش برای مقابله با ملال روزمره اگر به شکلی سطحی انجام شود بر میزان سرخوردگی افزوده و فرد را به احساس حماقتی دردناک دچار می‌کند و در سوی دیگر جیب سودجویان و سرمایه‌دارانی که تعیین کننده معیار‌های زیبایی هستند را پر می‌کند.
 
در قرن نوزدهم سرمایه‌داری و کمپانی‌های لوازم آرایش تبلیغ می‌کردند که پوست زیبا برای زنان، پوستی سفید با موهای روشن و بلوند است یا قد بلند یکی از ویژگی‌های اصلی زنان زیباست. این تبلیغات برای سالهای زیادی استفاده از پودرها و کرم‌های روشن کننده و کفش‌های پاشنه‌بلند را در تمام جهان متداول کرد. در زمانی دیگر پوست برنزه مد سرمایه‌داری شد و در نظر میلیون‌ها زن در سراسر جهان مقبول افتاد و روش‌های برنزه موضوع مورد علاقه زنان شد. رواج لنزهای رنگی، منفور شدن شکم و آرزوی لاغری برای زنان نیز حکایتی مشابه دارد.

میل به تغییر و زیبایی همچنین در ارتباط با مساله رابطه خود و دیگری قرار می‌گیرد بدین معنا که تلاش برای بازشناسی از طرف دیگران و اینکه ما بخش مهمی از خودمان را در ارتباط با تایید دیگران شکل می‌دهیم، به بخش اصلی و ضروری حیات اجتماعی و شهری انسان تبدیل شده است. بسیاری از افراد درک سطحی از این مقبول افتادن دارند بنابراین می‌کوشند به شیوه‌های سطحی و ظاهری خود را به نمایش بگذراند.
 
البته نمی‌توان زنان را به دلیل میل به نمایش و تظاهر سطحی متهم کرد در حالی که در جامعه ما همه چیز و همه کس دچار انحطاط شده‌اند و سطحی شدن امروزه در تمام ابعاد فرهنگ ما رواج یافته، اگر بدن عرصه بازآفرینی فرهنگ و اجتماع است، در جامعه ای که زنان هیچ آینده‌ای به جز ازدواج برای خود متصور نیستند و زیبایی و دلبری به اصلی‌ترین معیار ازدواج تبدیل شده است، می‌کوشند که زیبا باشند. در جایی که زنان برای یافتن حتی مشاغل حاشیه‌ای و خدماتی باید زیبا و جذاب باشند و استفاده از سرمایه جنسی آسان‌ترین راه برای کسب موفقیت است، استفاده از جراحی‌های زیبایی و مصرف مواد آرایشی چندان عجیب نیست زیرا ویژگی‌های ظاهری و فیزیکی بدن، افراد را در موقعیت‌های مختلف چانه‌زنی قرار می‌دهد بنابراین آنها آگاهانه بر روی بدن خود سرمایه‌گذاری‌ می‌کنند.
 
این ایراد همواره به آرایش زیاد زنان ایرانی وارد می‌شود اما به راستی فارغ از الزامات مدرنیته و مفهوم مدیریت بدن که توضیح دادیم، چرا زنان اینقدر به آرایش وابسته‌اند؟ آیا استانداردهای زیبایی زنان نوعی کنترل اجتماعی نیست آنچنان که بسیاری از زنان ما حتی برای گرفتن نان از نانوایی سر کوچه خود نمی‌توانند بدون آرایش از خانه بیرون بروند آیا زنان خود را به همان شکلی در نمی‌آورند که تصور می‌کنند پسند مردان است؟ فمنیست‌ها به گرفتاری زنان در دام صنعت زیبایی انتقاد کرده و زنان را قربانیان هنجارها و ایدئولوژی تحمیل شده از سوی قدرت می‌دانند و گرایش زنان به اعمال زیباسازی را ناشی از فشار ساختارهای مردسالاری و عوامل فرهنگی – اجتماعی مرتبط با آن تحلیل می‌کنند.
 
 
گیدنز در خصوص مدیریت بدن معتقد است که در دنیای مدرن کنترل بر بدن از طریق سرکوب انجام نمی‌شود بلکه این کنترل از طریق تحریک صورت می‌گیرد بدین معنی که مفاهیمی چون باید لاغر باشی، خوش اندام و خوشگل باشی به افراد القا می‌شود.

ایران ما مقام اول در جراحی بینی را دارد و فقط در تهران روزانه نزدیک به ۳۰۰ عمل بینی انجام می‌شود. در سالهای اولیه ورود عمل‌های زیبایی، تنها زنان و دختران طبقه بالا و متوسط متقاضی این عمل‌ها بودند اما پس از گذشت مدت زمانی و امروزه، این مساله هم از انحصار زنان خارج شده و هم به سایر طبقات اجتماعی که تمکن مالی چندانی ندارند نیز تسری یافته، هر چند هنوز هم زنان طبقات بالا بیشترین هواداران عمل‌های زیبایی خاصه عمل‌های چون پیکر‌تراشی و زیبایی بدن هستند.
 
به لحاظ سنی، سن این افراد عمدتا از ۱۸سال تا ۴۸سال است و به لحاظ وضعیت تاهل هم زنان متاهل و هم دختران مجرد به انجام این عمل‌ها مبادرت می‌کنند اما این میزان در بین مجردها بیشتر است. امروزه آرایش و تلاش برای زیبایی جزیی از برنامه روزانه افراد و به ویژه زنان شده است. تصوری که زنان از بدن و چهره خود دارند عمدا متاثر از نگاه مردان به آنهاست. به یک معنا، این مساله که کسی خود را زیبا و ایده‌آل بداند، بیشتر از آنکه یک واقعیت جسمانی و عینی باشد، امری ذهنی است.
 
در این ذهنی شدن و این مهم شدن زیبایی در نزد زنان ایرانی، عوامل مختلف فرهنگی – اجتماعی دخیل هستند که عمدا در مقوله فرهنگ ظاهرگرایی قابل تحلیل است. در این فرهنگ که در ایران ما بسیار رواج دارد وجود و تداوم کلیشه‌های جنسیتی بر رفتار افراد تاثیر می‌گذارد. بر مبنای یکی از این کلیشه‌های رایج، زنان و مردان به لحاظ ظاهر باید از هم متمایز باشند. زن زیبا و مرد شجاع و کاری، یکی از کلیشه‌های قدرتمند در ایران است که از زنان می‌خواهد همواره زیبا و مورد تمجید باشند.
 
رواج استانداردهای جدید زیبایی و تلاش زنان طبقات مختلف برای رسیدن به این استانداردها یکی دیگر از دلایل رواج آرایش و جراحی‌های زیبایی است. باربی بودن و لاغر بودن یکی از این معیارها است که زنان زیادی را نه برای سلامت بلکه برای داشتن اندامی لاغر به باشگاه‌های ورزشی کشانده است زیرا زنان بدن و چهره خود را بر اساس هنجارهای مردانه شکل می‌دهند. این پروژه زیبایی آنچنان در ایران جدی است که فضای ذهنی و محاوره‌ای افراد و خاصه زنان را تسخیر کرده است.
 
در مهمانی‌ها، کلاس‌های درس، محل کار و اماکن عمومی زنان مرتب در حال صحبت کردن در خصوص زیبایی و خوش اندامی‌اند و ظاهرا هیچ کسی هم از ظاهر خود رضایت ندارد و این کاهش اعتماد به نفس، میل به جلب توجه را در میان زنان افزایش می‌دهد، به ویژه اینکه در ایران ازدواج نهایت آرزو و هدف بسیاری از زنان است و گویی دختران هیچ راه دیگری برای زندگی به جز  ازدواج ندارند و برای پیدا کردن همسری مناسب، ظاهر بسیار مهم است زیرا زیبا بودن اولویت اول مردان برای انتخاب است.
 
مجموعه این عوامل که در نهایت، ظاهر را به معیار ارزش‌گذاری تبدیل کرده است به زنان فشار می‌آورد که زیبا باشند. زیبا بودن یک زن برای او قدرت و امکان فراهم می آورد زیرا زیبایی زن با ثروت و منزلت مرد معامله می‌شود.

شیوه جامعه‌پذیر شدن افراد در ایران دلیل دیگر اقبال به جراحی‌ها و تزریق‌های زیبایی است. جامعه‌پذیری فرایندی است که افراد یک جامعه از هنگام تولد به شیوه‌های مختلف از آن تاثیر می‌پذیرند. از طریق این فرایند است که ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی جامعه در قالب الگوها به افراد منتقل‌می‌شود و افراد می آموزند چگونه بیندیشند و زندگی کنند.
 
خانواده سازه اصلی جامعه‌پذیری در کودکی است و نهادهای آموزشی و دینی و رسانه‌ها در وهله‌های بعد افراد را جامعه‌پذیر می‌کنند. در ایران از کودکی به دختران می‌آموزند که چگونه در حضور مردان ظاهر شوند و توجه آنها را جلب کنند تا در زندگی موفق شوند. نتیجه اینکه پروژه زیبایی برای زنان جدی است تا بتوانند بخشی از هویت اجتماعی خود را بسازنند و در جامعه‌ای که فرهنگ ظاهرگرایی در آن مسلط است، بتوانند از طریق زیباتر شدن به موفقیت و اعتماد نفس بیشتری دست یابند.
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۱
ناشناس
|
|
۱۲:۵۱ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۴
واقعا درسته که آیینه به کابوس زنها و دخترها تبدیل شده. هرجا می‌بینی چندتا زن و دختر جمع شدند همش دارند درباره همین چیزا حرف می‌زنند حتی از ضروریات زندگیشون چشم پوشی می کنن به خاطر یک بوتاکس.
سحر
|
|
۱۵:۱۰ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۴
تقصیر مردهاست که اینقد ظاهر براشون مهمه
س
|
|
۱۶:۴۸ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۴
واقعا بکشو خوشگلم کن
زهره
|
|
۱۳:۱۲ - ۱۳۹۷/۰۶/۲۵
مقصر این وضعیت واقعا کیه؟ قطعا مدرنیته نیست چون مدرنیته همه جا رفته اما زنهای همه جا مثل ما نیستند