گزاره «گردشگری» در توافق ۲۵ساله ایران و چین، پس از لغو یکطرفه روادید ایران برای اتباع چینی، آیا میتواند آمارهای گردشگری ایران را جابهجا و نمودارهای اقتصادی و درآمد ارزی را صعودی کند؟ آیا این توافق اهرمی برای جذب گردشگران ولخرج چینی خواهد بود؟ راهحل آن برای جلوگیری از نفوذ نیروی کار چینی در بخش گردشگری ایران و رفع ایرانهراسی در چین چیست؟
دیدارنیوز ـ در سند منتشرشده از سوی وزارت امور خارجه ایران درباره قرارداد ۲۵ساله ایران و چین، بر افزایش شناخت متقابل از طریق ارتقاء تبادلات مردمی (گردشگری)، رسانهای، سازمانهای مردمنهاد، انجمنهای دوستی و همکاری دانشگاهی تاکید شده است و در بخش دیگری آمده که طرفین در این رابطه سرمایهگذاری و کمک به تکمیل زیرساختهای لازم برای ارتقاء همکاریهای فرهنگی در حوزههای مختلف از جمله صنعت گردشگری را مدنظر قرار دادهاند.
همکاریهای ایران و چین در بخش گردشگری تا کنون قوی نبوده است. با این وجود، ایران از سال ۲۰۱۱ به دنبال جذب گردشگران چینی بود؛ گردشگرانی که لقب ولخرجترین گردشگران دنیا را گرفتهاند، اما آمارها نشان میدهد در این مسیر چندان موفق نبوده است؛ سال ۹۸ که ایران روادید را یکطرفه برای چینیها لغو کرد، سفر چینیها به ایران افت کرد؛ در آن سال ۴۴ هزار و ۲۵۳ چینی به ایران سفر کردند، درحالی که سال قبلتر، بیش از ۵۲ هزار نفر از این کشور به ایران آمده بودند.
اینک توافق ۲۵ساله دو کشور که در اقدامی نادر و تقریبا برخلاف سایر اسناد بالادستی همکاری ایران با سایر کشورها، به گردشگری نیز اشارهای مستقیم داشته است، این سوال را پدید آورده که چنین توافقی در حوزه گردشگری میتواند ورق را به نفع ایران برگرداند؟
رامین ذبیحمند، راهنمای گردشگری چینیزبان که سابقه زندگی در چین را داشته و از بازار گردشگری این کشور نیز شناخت دارد، اثرات مثبت این سند همکاری را بیشتر دانست و با اعتقاد بر اینکه نفت و پولهای بلوکهشده میتواند برگ برنده ایران باشد، افزود: البته که شفاف نبودن محتوای این تفاهمنامه نگرانکننده است، اما فرق ایران با سایر کشورها که شاید کمی از بار این نگرانی کم کند، در نفت است. مطالعات و بررسیها نشان میدهد بیشتر کشورها که وارد توافق با چین شدهاند، به علت ناتوانی در بازپرداخت وام و تسهیلاتی که از دولت چین دریافت کرده بودند دچار مشکل شدهاند؛ مثلا در سریلانکا بندر خوبی ساخته شد، ولی، چون این کشور نتوانست بدهی خود را به چین بازگرداند آن بندر از مالکیت سریلانکا خارج و به چین واگذار شد. در مالزی و برخی کشورهای اروپایی نیز چنین تجربهای تکرار شده است.
او یادآور شد: سوای توافق ۲۵ساله، ایران در پروژه دیگر چین با عنوان «یک کمربند ـ یک جاده» حضور دارد که موقعیت استراتژیکی را برای ایران رقم میزند و مناسبات انسانی و فرهنگی را برای کشورمان حاصل میکند و در آینده اقتصادی کشور به مراتب اثر بیشتری دارد.
ذبیحمند با اشاره به گزاره گردشگری که در متن کلی این سند همکاری به آن پرداخته شده و تاثیری که این توافق بر صنعت گردشگری ایران میتواند داشته باشد، گفت: توافق ایران و چین بیشتر جنبه اقتصادی دارد، اما در دو بند به موضوع گردشگری و مرمت میراث فرهنگی نیز پرداخته است. اتفاقا بیشتر چینیها تمایل ندارند فقط به اروپا سفر کنند، در عین حالی که به کشورهای با سابقه تاریخی و تمدنی مشابه چین بسیار علاقهمندند، شاید این انگیزهای بود تا در مناسبات اقتصادی سهمی را هم به گردشگری اختصاص دهند، البته که جزئیات این همکاری حتما با استفاده از نظر متخصصان و کارشناسان گردشگری حوزه چین باید مشخص شود.
او اضافه کرد: البته این قرارداد یا توافق را برای تغییر سطح تعاملات گردشگری دو کشور، به تنهایی موثر نمیدانم؛ چرا که نقشه راه و جزئیاتی که در زیرمجموعه این سند همکاری مشخص میشود، تعیینکنندهتر است، به هر حال امیدوارم درآمدهای حاصل از این همکاری آنچنان ملموس باشد که بخشی از نگرانیهای مردم را برطرف کند.
این راهنمای گردشگری چینیزبان درباره اینکه این سند همکاری چقدر میتواند میزان مبادلات گردشگری دو کشور را تغییر دهد و نتیجهای یکطرفه و زیانده نداشته باشد، اظهار کرد: ایران در سطح اخبار چین و دغدغههای فرهنگ و سفر جزو اولویتهای آخر است. علیرغم اینکه نزدیکی فرهنگی بین دو کشور وجود دارد و پیشینه ایران و چین بدون جنگ بوده، ولی نسل جوان بیشتر تحت تاثیر اخبار است و ایرانهراسی روی مردم چین تا کنون تاثیرگذار بوده است و اگر این قرارداد باعث شود گردشگران بیشتری از چین به ایران بیایند، یک دستاورد خواهد بود.
او درباره اینکه ایران چقدر در سلیقه گردشگران ولخرج چینی است و سهم کشور ما از این گردشگران تاکنون چقدر بوده، گفت: گردشگران چینی که به ایران سفر میکنند، از نظر سطح رفاه و درآمد با چینیهایی که به اروپا و آمریکا میروند قابل قیاس نیستند. ما دهکهای بالای چین را راحت نمیتوانیم به ایران بیاوریم. خاطرم هست یک گروه چینی داشتیم که حتی بهترین هتل تهران را نپسندیدند و هتلی بهتر از آن را خواستند. ایران با زیرساخت موجود توانایی جذب این طبقه از گردشگران را ندارد.
او ادامه داد: چینیهایی که اهل خرج کردن هستند، معمولا در سفر دنبال برندهای شناختهشدهاند و ما نه تنها زیرساخت، بلکه چنین امکانی برای این نوع گردشگران نداریم. البته که چینیها جزو گردشگرانی با علایق فرهنگی دستهبندی میشوند، اما ایران برای بسیاری از آنها ناشناخته است، گروههایی هم که به ایران میآیند بیشتر انگیزه عکاسی دارند، یکسری هم سفر تجاری به ایران دارند که گردشگری دغدغه آنها نیست.
ذبیحمند افزود: گردشگر چینی که به ایران میآید معمولا از قشر فرهیخته است که اطلاعات تاریخی و فرهنگی برایش در اولویت است. گردشگران چینی از دهک بالا که معمولا در دنیا به عنوان گردشگران ولخرج شناخته میشوند و به زنجیره اقتصادی کشورها بسیار کمک میکنند، به ایران نمیآیند که دو علت دارد؛ نداشتن زیرساخت کافی و مناسب و تاثیر رسانهها.
او در پاسخ به این دغدغه که ارزانی مقصد ایران برای چینیها عامل حضور گروههای بزرگ گردشگران چینی و متعاقبا منجر به تخریب و آسیب به آثار تاریخی خواهد شد، گفت: معمولا وقتی تقاضا زیاد باشد نرخ خدمات بالا میرود تا توازن پیش آید، از طرفی میتوان با زمانبندی و تعیین ظرفیت بازدید، این دغدغه را حل کرد. تنها نگرانی سایتها و مراکزی هستند که زیر نظر میراث فرهنگی نیستند، مرمت نشدهاند و محافظ ندارند، و ممکن است حجم بالای بازدید به آنها آسیب بزند.
این راهنمای گردشگری درباره نگرانیهایی که از بابت نفوذ نیروی کار چینی در بازار گردشگری ایران مطرح شده، با وجود تجربهای مشابه همزمان با افزایش سفر گردشگران چینی به ایران در چند سال اخیر، اظهار کرد: البته که چینیها این ظرفیت را دارند از صفر تا ۱۰۰ امور را دست بگیرند. در حقیقت، از زمانی که گردشگران چینی سفر به ایران را آغاز کردند این زنجیره از رستوران تا اقامتگاه و راهنما تا فروشنده فرش با ملیت چینی در ایران شکل گرفته و حتی گسترده شده است، اکنون با وجود چنین توافقی، این نگرانی مطرح است که کل بازار گردشگری ایران را قبضه کنند. اما راهحل را باید در پروتکلهای زیرمجموعه این قرارداد لحاظ کرد. ما برای جلوگیری از این اتفاق به حد کفایت قوانین داریم، ولی در اجرا و نظارت ضعیف هستیم، همانطور که در گردشگری داخلی چنین مشکلی داریم.
او افزود: در ایران قانونی وجود دارد که در گروههای خارجی باید از راهنمای کارتدار استفاده شود، این قانون در همه کشورها حتی دسته پیشرو در صنعت گردشگری، سفت و سختتر اجرا میشود، مثلا در پاریس نه تنها حضور راهنمای کارتدار در گروه گردشگران اجباری است، که در موزه لوور باید از راهنمای متخصص و مستقر در همان مکان استفاده کرد و این اجازه به راهنمای همراه گردشگران داده نمیشود که موزه را توضیح دهد. به خوبی اطلاع داریم که گروههای خارجی بدون راهنمای کارتدار و حتی بدون راهنمای ایرانی به کشورمان سفر میکنند، این قانونشکنی در گروههای چینی به وفور دیده میشود که قطعا ناشی از ضعف در نظارت و اجرای قانون است.
ذبیحمند گفت: چینیها علاوه بر شم اقتصادی قوی که دارند در کار گروهی نیز خوب هستند، اما روحیه محافظهکاری آنها باعث میشود اگر برخورد و نظارت شدید باشد، آنها هم قانون را دور نزنند. ما متخصص بازار گردشگری چین که در آن کشور زندگی کرده و مسلط باشد، کم نداریم، میتوان با استفاده از شناخت آنها، از بروز بسیاری از اتفاقات پیشگیری کرد.
او درباره تجربه چینیها در مرمت آثار تاریخی که به عنوان یک گزاره در سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین به آن اشاره شده است، اظهار کرد: چینیها سبکهای مختلفی برای مرمت دارند، ضمن اینکه بافت و مواد تشکیلدهنده آثار تاریخی در ایران با چین متفاوت است. پایه بیشتر آثار تاریخی چین چوب است که قطعا شیوه مرمتی متفاوتی دارد. سبک معماری ایران بیشتر به ایتالیاییها نزدیک است. علاوهبر اینها، تا حالا از تخصص مرمتگران چینی در ارتباط با آثار مشابه ایران چیزی نشنیدهام. تا پیش از انقلاب مرمتگر ژاپنی در ایران داشتیم، ولی بعید میدانم چینیها در ایران کار کرده باشند. فکر نمیکنم چینیها درباره مرمت آثار تاریخی ایران حرفی برای گفتن داشته باشند، مگر این که آنها خواسته باشند از تجربه ایران استفاده کنند. به هر حال چینیها در زمینه مدیریت جمعیت، تهیه مدیا و دیجیتال و مارکتیگ قوی هستند و میتوان از این مزیت و علم آنها بهره برد.
ذبیحمند سپس به زوایای ناگفته سند همکاری ایران و چین اشاره کرد و بخش زیادی از نگرانیها را به آن ربط داد و گفت: اگر بخشهای پنهان این قرارداد آشکار شود، قطعا شک و شبهه برطرف میشود و این شفافسازی باعث خواهد شد ذینفعان از جمله فعالان گردشگری قضیه را دنبال و حتی حمایت کنند.