جمعه شب گذشته بحثی جنجالی درباره آینده اصلاحطلبی در فضای تازه تأسیس و فیلتر شده کلاب هاوس شکل گرفت هرچند، بحث بیش از این که به آینده اصلاحات مربوط باشد معطوف به دعاوی گذشته درونی این جریان بود.
مدرسی روزنامهنگار است، او به شکل تخصصی اخبار مربوط به حوزههای علمیه را رصد میکند، فعال دانشجویی بوده و در دورهای به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت نیز درآمده است. مدرسی اگرچه در روزها و سالهای پس از انتخابات ۱۳۸۸ مخالف روشی برخورد امنیتیای بود که با اصلاحطلبان میشد، اما حالا با نگاهی محافظهکارانه، یکی از منتقدین مسیری است که اصلاحطلبان طی کردهاند.
چندی پیش بود که فرید مدرسی با دعوت از محمدجواد ظریف به یک از اتاقهای مجازی کلاب هاوس توانست رکورد بازدید را در کلاب هاوس فارسی بشکند، هرچند این گفتگو با وزیر امور خارجه باعث اعتراض بخشی از روزنامهنگاران و فعالان سیاسی اپوزوسیون خارج از کشور شد، چرا که معتقد بودند مدرسی با دسترسی به رانت، در این فضای مجازی جدید دست به انحصارطلبی زده است.
دو شب گذشته نیز یکی دیگر از «روم»هایی که مدرسی از تشکیلدهندگانش بود پر حاشیه شد. نام این اتاق مجازی «۱۴۰۰، پایان اصلاحطلبی!» بود.
نام این اتاق مجازی باعث جذب بسیاری از مخاطبان و البته چهرههای شناخته شده به آن شد. این اتاق چیزی حدود ۳ هزار نفر مخاطب داشت و از چهرهای مثل جلیل محبی، دبیر اصولگرای ستاد امر به معروف و نهی از منکر تا فرخ نگهدار یا مسعود بهنود که از فعالان خارج از کشور هستند در آن حضور داشتند. در میان فعالان داخلی نیز بسیاری از چهرههای اصلاحطلب، از نیروهای حزب اتحاد ملت یا نزدیکان به این حزب مثل جلاییپورها، آذر منصوری، سعید شریعتی، مصطفی تاجزاده و رجبعلی مزروعی تا غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران و از فرزندان آقای کروبی و مرحوم آیتالله هاشمی تا جوانان اصلاحطلب حاضر بودند و همینطور از میان نیروهای تحولخواه نیز شخصیتی مثل بهاره هدایت حضور داشت.
شروع بحث معطوف بود به حمایت عمومی از مفهوم اصلاحات و البته نقد اصلاحطلبان. حتی جلیل محبی هم اصلاحات را یک جریان ریشهدار در کشور دانست و گفت پایان اصلاحطلبی معنا ندارد. اصولگرای دیگری نیز از دوستان اصلاحطلبش و از ناامیدی آنها گفت و از این ناامیدی ابراز ناراحتی کرد و تقویت اصلاحطلبی را مسبب تقویت اصولگرایی و کلیت نظام و کشور دانست.
شرایط به این صورت پیش میرفت تا رقتی که نوبت به صحبت حمیدرضا جلاییپور رسید.
فرید مدرسی و دوستانش اسم گروه را با شیطنتی رسانهای انتخاب کرده بودند تا القا کنند ۱۴۰۰ موعد به پایان راه رسیدن اصلاحطلبی است. این نظر بسیاری از اصلاحطلبانی بود که در این اتاق گفتگو حضور داشتند. با این حال، اما حمیدرضا جلاییپور بیش از بقیه از این تیتر برآشفته شده بود. او با همان لحن و ادبیاتی که مخاطبان فضای سیاسی از او سراغ دارند به راهاندازندگان این اتاق مجازی حمله کرد و این رفتارشان را غلط دانست. پاسخ به جلاییپور از سوی فرید مدرسی مسبب شروع حاشیهای شد که به کلاب هاوس محدود نماند.
فرید مدرسی در حالی که انگار بیانیهای علیه اصلاحطلبان قرائت میکرد، نسبت به تندرویهایی که به زعم او در ادوار مختلف انجام دادهاند اعتراض کرد و آنها را محکوم کرد به اینکه حاکمیت را از اصلاحات ترساندهاند و سعی نکردهاند تا به حاکمیت نزدیک شوند. او ابتدا در حملهای عجیب به سعید حجاریان، برای ترور او دلیل تراشید و سخنانی با این مضمون عنوان کرد که سعید حجاریان با «سوءاستفاده از آزادی بیان» موجب شد تا «ترور» شود! او به مواضع فعلی سعید حجاریان نیز به شدت تاخت.
سیبل بعدی او واقعه کوی دانشگاه در ۱۸ تیر سال ۱۳۷۸ بود، جایی که مدرسی تماماً اصلاحطلبان را مقصر میدانست و معتقد بود این واقعه موجب ترس نظام از اصلاحات شد.
او سپس به سراغ وقایع بعد از انتخابات سال ۸۸ رفت و گزارهای را به کار برد که موجب اعتراض برخی از کاربران مجازی حتی در سایر فضاها مثل توییتر و تلگرام شد. او عنوان کرد که «جنبش سبز زائده اصلاحات است!» مدرسی در توضیح این گزاره گفت اصلاحطلبان در سال ۸۸ باید به حاکمیت نزدیک میشدند، ولی به جای نزدیک شدن به حاکمیت رفتند به سمت مردُ... (سپس «میم» آخر مردُم را تلفظ نکرد و کمی هل شد و حرفش را تصحیح کرد و ادامه داد) یعنی همان جنبشی که شکل گرفت.
بسیاری انتظار داشتند که چهرههای اصلاحطلب حاضر در این اتاق مجازی، به خصوص محمدتقی کروبی پاسخی به این گزاره بدهند، اما اینچنین نشد و بحث ادامه پیدا کرد.
جلاییپور در پاسخ به مدرسی به ضعف نظام اشاره کرد و گفت که نظام به جای اینکه برای اصلاحطلبان آغوش باز کند، شب عید یکی از دو چهره جوان نهاد اجماعساز را با ارسال دو موتور سوار احضار میکند!
پاسخ به این اظهار نظر از طرف فرشته قاضی، روزنامهنگار ساکن خارج کشور تند بود. قاضی اصلاحات را نامیرا دانست، اما اصلاحطلبان را در حضیض قلمداد کرد. او سپس خطاب به حمیدرضا جلاییپور از واکنش او و دیگرانی به احضار و بازداشت چند ساعته محمدرضا جلاییپور گفت و عنوان کرد، در حالی که خانواده کشتهشدگان آبان ماه مدام از سوی نهادهای امنیتی بازداشت میشوند و تحت فشارند، تمام هم و غم دوستان شده است یک احضار و به چنین دلایلی است که اصلاحطلبان دیگر مقبولیتی ندارند!
ادامه بحث نیز با جنجال و دعوا همراه بود، اما در رابطه با موضوعاتی جدای از بحث اصلی. برای مثال حمیدرضا جلاییپور در دفاع از عملکرد دولت روحانی از اینترنت رسانی به سراسر ایران گفت و عنوان کرد مشکل آب تمام مردم سیستان و بلوچستان حل شده است. پاسخ به این اظهار نظر از سوی مینو خالقی، یکی از اصلاحطلبان شناخته شده استان اصفهان آمد. خالقی با استناد به گزارشهای وزارت کشور در رابطه با آب رسانی به سیستان و بلوچستان بیان کرد که بسیاری از مردم این استان هنوز از منابعی آب میخوردند که حتی ممکن است حیواناتی هم از این آب بخورند! این نظر موجب برآشفته شدن مجدد جلاییپور شد و او از این که چنین بحثی، حتی به فرض صحبت، در یک فضای عمومی مطرح میشود گلایه کرد و آن را سیاهنمایی قلمداد کرد!
دعوای مربوط با آب سیستان و بلوچستان البته به شکل جسته و گریخته ادامه داشت، اما این تنها دعوای حاشیهای این برنامه عمومی نبود. برای مثال دعوای دیگری بین حمیدرضا جلاییپور، اینبار با یاسر هاشمی رفسنجانی در رابطه با نوع مواجهه اصلاحطلبان با مرحوم آیتالله هاشمی در دهه هشتاد شکل گرفت یا اینکه یکی از چهرههای نزدیک به آقای کروبی ادعای کرد که اصلاحطلبان مشارکتی در مجلس ششم بدترین توهینها را در قبال آقای کروبی به کار بردند، ادعایی که با واکنش تند مشارکتیهای حاضر در اتاق مجازی مواجه شد.
دیگر پرخاش نیز مربوط بود به جوانانی که معتقدند به جایگاهی که مطلوب است نرسیدهاند. برخی اعضای حزب ندا و نیز یکی دو نفر از جوانانی که در شهرداری تهران مدیر هستند به رفتار بزرگان اصلاحات اعتراض کردند، این اعتراض موجب شد تا باز هم حمیدرضا جلاییپور وارد عمل شود و از جوانگرایی در حزب اتحاد بگوید و غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران نیز عنوان کند که نسل او در آخر راه زندگی است و به زودی عرصه به شکل تمام و کمال به جوانان واگذار خواهد شد.
ورود غلامحسین کرباسچی به بحث حاشیهساز بود. او از تندرویها گفت و البته عنوان کرد اصلاحات را کارگزاران شکل داده و زمانی که اصلاحطلبان پیشروی فعلی پونز در پیشانی مردم میکردند، کارگزارانیها به دنبال اصلاح بودند و در واقع همان اقداماتی که او در دوران شهرداری رقم زده است آغاز راه اصلاحات بوده است.
کرباسچی حزب اتحاد ملت را از حمله بینصیب نگذاشت و این حزب را لجباز خطاب کرد و گفت وقتی ما میگفتیم «فلان قضیه مطرح است» و «بحث پرستو در میان است» برخی از دوستان به حرف ما گوش نمیدادند. اشاره غلامحسین کرباسچی به داستان محمدعلی نجفی، شهردار اصلاحطلب اسبق تهران و حمایت حزب اتحاد ملت از او بود.
اما پرحاشیهترین سخنان کرباسچی خطاب به تاجزاده بود. در اواخر این نشست مجازی، نوبت به مصطفی تاجزاده رسید تا نظرش را در رابطه با آینده اصلاحات بگوید. او، اما ابتدا به سراغ گذشته اصلاحات رفت و از کندرویها گفت. او به کندرویهایی اشاره کرد که به زعم او حتی در دولت سیدمحمد خاتمی نیز رخ داده است و برای مثال از توقیف فلهای مطبوعات نام آورد و گفت در آن دوران اصلاحطلبان نباید سکوت میکردند.
سخنان مصطفی تاجزاده را فرید مدرسی قطع کرد و از او پرسید که چرا تبدیل به تئوریسین براندازی شده است و چرا با براندازان مرزی مشخص نمیکند و مدام به رهبری و نظام حمله میکند. تاجزاده در پاسخ عنوان کرد او منتقد نظام است نه مخالف نظام و رهبری را نقد میکند و به ایشان حمله نمیکند و این که مدرسی فرق بین نقد و مخالفت را نمیداند حتماً از ضعفهای اصلاحات است. بحث کشدار شد، مدرسی گفت این نظر شماست، اما همه مردم شما را به چشم توپخانهای علیه رهبری میبینند و تاجزاده در پاسخ ضمن رد کردن این ادعا از دورانی گفت که اصلاحطلبان از رهبری خواسته بودند که خود ایشان رهبری اصلاحات را بر عهده بگیرند و سپس از خاطرات زندانش گفت و شرایطی که بازجوها هم نمیتوانستند او را به سرنگونیخواهی متهم کنند.
او سپس عنوان کرد که تنها راه حفظ نظام و ایران، نقد محترمانه و صادقانه رهبری است، کمااینکه از تصمیمات صحیح ایشان نیز باید حمایت شود. او سپس انذار داد که اگر مردمی از اصلاحات ناامید شوند به سمت براندازی حرکت میکنند و این برای نظام خطرناک است.
سپس نوبت به کرباسچی رسید تا مناظره پایانی نشست را با مصطفی تاجزاده شکل بدهد. کرباسچی البته نظر تاجزاده را مبنی بر اینکه او رهبری و نظام را تنها نقد میکند، رد کرد و مضموناً گفت به فرض محال که تو اینگونه باشی! در کدام تشکل و طبق کدام خرد جمعی رفتار میکنی؟ تو تک و تنهایی و مواضعات نسبتی با خرد جمعی اصلاحات ندارد. تاجزاده نیز در پاسخ ابتدا از نامه ۷۷ امضاء که در واکنش به واقعه آبان ۹۸ منتشر شد، نام برد و آن را نشان از رفتاری جمعی دانست و سپس کارگزارانیها را به تکروی متهم کرد و گفت این حزب بود که در عمل، برخلاف خرد جمعی اصلاحات که بنا را بر ارائه نکردن لیست انتخاباتی در انتخابات مجلس اسفند ۹۸ گذاشته بود، لیست انتخاباتی ارائه کرد و به شکل بدی شکست خورد.
وقتی بحث بالا گرفت، حمیدرضا جلاییپور و سعید شریعتی بودند که در دفاع از تاجزاده به بحث ورود کردند و با طعنه و کنایه مقابل کرباسچی قرار گرفتند و حتی از محبوبیت تاجزاده در حزب کارگزاران گفتند.
شاید کسی که چندان با گروهبندیهای سیاسی در ایران آشنا نیست، مواضع چهرههای اصلاحطلب را دنبال کند، کمتر اشتراکی بین مواضع مصطفی تاجزاده با مواضع حمیدرضا جلاییپور و سعید شریعتی پیدا خواهد کرد و از قضا مواضع این دو با مواضع غلامحسین کرباسچی نزدیکتر نمایان میشود منتهی کیست که از سابقه مشارکتی تاجزاده و نزدیکی او به حزب اتحاد ملت و زاویه حزب اتحاد ملت با حزب کارگزاران سازندگی بیخبر باشد، در نتیجه دفاع این دو نفر از تاجزاده در مقابل کرباسچی عجیب به نظر نمیآید.
وقتی ساعت از سه نیمه شب گذشته بود و دعواها خاتمه یافته بود، مصطفی فقیهی، سردبیر سایت انتخاب از تشکیل چنین گفتوگویی ابراز ناراحتی کرد و گفت این گفتگو آن هم در آستانه انتخابات موجب عیان شدن شکافهای درونی اصلاحات شد و آسیب بزرگی به اصلاحات زد. دیگرانی، اما بر خلاف نظر او معتقد بودند که این گفتگوها برای ادامه مسیر اصلاحطلبی مفید است و اگر این شکاف واقعی است، چه بهتر که عیان شود.
چند شب پیش، علیرضا علویتبار، عضو نهاد اجماعساز اصلاحات که بنا دارد سیاست انتخاباتی این جریان را تبیین کند در فضای کلاب هاوس حاضر شد تا پاسخگوی سؤالات مخاطبان در رابطه با سازوکار حضور اصلاحطلبان در انتخابات باشد باشد. او اگر چه از حضور در انتخابات دفاع کرد، اما ضعف اصلاحات را ناشی از ضعف گفتمانی دانست و فاصله گرفتن بنده اجتماعی از اصلاحطلبان را نیز دیگر ضعف فعلی اصلاحطلبان قلمداد کرد.
بحث دو شب گذشته دیگرانی از اصلاحطلبان، اما حاکی از این بود که در کنار این دو ایرادی که علویتبار به جریان فعلی اصلاحات وارد دانسته، «تشتت» دیگر آفتی است که گریبان اصلاحطلبان را گرفته و مشخص نیست که این جریان با چنین شرایطی چگونه میخواهد از بدنه اجتماعی بسیار سختگیرش رأی بگیرد!