دیدارنیوز ـ «رحمان قهرمانپور» کارشناس ارشد مسائل آمریکا با اشاره به شورش و هجوم طرفداران دونالد ترامپ علیه قوه مقننه ایالات متحده در تشریح پیامدهای این آشوب سیاسی - اجتماعی در گفتگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: اتفاقهایی که طی دو روز گذشته در ایالات متحده رخ داد و دنیا شاهد تسخیر کنگره آمریکا توسط طرفداران رئیسجمهوری فعلی این کشور بود، به نوعی «عجیب» بود، اما «غیرمنتظره» نبود. عجیب بود، چون پیشبینی نمیشد طرفداران ترامپ در روزی که قرار است نمایندگان مجلس سنا و مجلس نمایندگان برای تایید آرای الکترال تشکیل جلسه بدهند، آشوب را به داخل قوه مقننه ایالات متحده بکشانند. قبلاً در قضیه جنبش والاستریت به وضوح دیدیم که معترضان به سمت کنگره آمدند، اما به هیچ وجه تا به این حد حرکات رادیکال از خودشان نشان ندادند. بر این اساس معتقدم که اتفاقهایی که رخ داد، بدون تردید عجیب بود.
وی ادامه داد: از منظری دیگر باید توجه داشت که این آشوبها غیرمنتظره نبود. در زمان رقابت «جورج بوش» پسر و «ال گور» ما شاهد دعواهای سیاسی بودیم، اما واقعیت مطلب این است که کنگره آمریکا بهرغم آنچه گفته میشود، قابلیت تغییر نتایج را نداشته و ندارد. این موضوع را افرادی مانند میچ مک کانل، رهبر اکثریت جمهوریخواهان سنا هم مورد اشاره قرار داده و به نوعی اعلام کرده که کنگره در مورد تغییر نتایج انتخابات و آراء به نوعی یک نقش تشریفاتی دارد. بر این اساس معتقدم که آشوبها و حرکات بسیار خشن و زنندهای که طی روزهای اخیر در واشنگتن رخ داد را باید به نوعی بیرون ریختن خشم رئیس جمهوری ایالات متحده دانست. در این میان معتقدم که اتفاقی که در مقابل کنگره آمریکا رخ داد را باید از منظر ساختاری مورد بررسی قرار داد. ما با یک پدیده در سطح جامعهشناختی روبهرو هستیم که البته موضوع جدید به حساب نمیآید و به این زودی هم از بین نمیرود.
این تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی تصریح کرد: با نگاهی به آشوب اخیر در واشنگتن به این معنا میرسیم که ما با یک جماعتی روبهرو هستیم که به زعم خودشان در عصر ضد سیاست زندگی میکنند. آنها از سیاستمداران، کابینه و پارلمان کشورشان سرخورده شدهاند و این سرخوردگی دو جنبه دارد. جنبه اول آن کسانی هستند که کارشان را از دست دادهاند و حتی کانون خانوادهشان از بین رفته و حالا یا بیخانمان هستند یا زیر فشارهای گوناگون قرار دارند که این بخشِ اقتصادیِ قضیه را نشان میدهد. این جماعت نه پارتی دارند و نه پشتوانه مالی و حالا تا درجه بالایی خشمگین هستند و برای بیرون ریختن این خشم دست به هر کاری میزنند. جنبه دوم، گروهی هستند که معتقدند نظام سیاسی ارزشهای اخلاقی را کنار گذاشته که از مسیحسان تبشیری تا راستگراهای افراطی را تشکیل میدهند. این طیف معتقدند که در ساختار سیاسی و همچنین در جامعهای که سیاستمداران آن را شکل دادهاند، ارزشی ندارند.
قهرمانپور افزود: در این راستا میتوان به جنبش تی-پارتی و طیفهای همسو با آن اشاره کرد که از سال ۲۰۰۸ میلادی فعال هستند، اما تا سال ۲۰۱۶ میلادی نتوانستند کاری از پیش ببرند. همین جریان در سال ۲۰۱۶ با اشتباههایی که خانم کلینتون انجام داد، در قالب طرفداران ترامپ خود را نشان دادند و با متمایل شدن به سمت او توانستند انتخابات ریاست جمهوری چهار سال گذشته را به نفع ترامپ رقم بزنند. این جریان عناوینی مانند ترامپیستها یا پوپولیستها را با خود حمل میکند یا حداقل این عنوانها به آنها اطلاق شده است و ما دیدیم که مقابل کنگره چه آتشی به راه انداختند. از منظری دیگر، باید متوجه باشیم که بخشی از جامعه نباید به این نتیجه برسند که ساختار سیاسی آمریکا، آنها را نادیده میگیرند و نکته اینجاست که این طیف در تمام نقاط دنیا حضور دارند. نکته دیگر این است که در سطح کلان و کارگزاران، ترامپ توانست این طیف سرخورده را تحریک و در راستای اهدافش با خود همراه و بسیج کند که ما دیدیم آنها تا اشغال کنگره هم پیش رفتند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا ادامه آشوبها در شهرهای دیگر ایالات متحده متصور است یا خیر، گفت: در واشنگتن تا روز برگزاری مراسم تحلیف «جو بایدن» حالت فوقالعاده اعلام شده است، اما در سایر ایالتها مشخص نیست که چه اتفاقی رخ خواهد داد. به نظرم وقوع اتفاقهای مشابه با شورش و آشوب در واشنگتن، بستگی به اقدامات ترامپ طی کمتر از دو هفته آینده دارد. او در چهار سال گذشته به دنبال آن بود که در دیدِ همگان باشد؛ بنابراین ادامه اعتراضها دور از ذهن نیست، اما بعد از رفتن او از کاخ سفید اوضاع تا حد زیادی تفاوت خواهد داشت. زمانی که ترامپ از کاخسفید خارج شود و حساب کاربری توئیترِ ریاستجمهوری آمریکا به جو بایدن منتقل شود، ارتباط او با طیف بسیاری از طرفدارانش قطع خواهد شد و حتی بسیاری از آنها دیگر ترامپ را فراموش میکنند؛ چراکه در آن زمان او دیگر حاکم کاخ سفید نیست. از منظری دیگر احتمال دارد که پروندههای او به جریان بیافتد که این موضوع هم میتواند طرفدارانش را با ریزش روبهرو کند.
این پژوهشگر مسائل بینالملل گفت: اگر ترامپ را در این مسأله نادیده بگیریم، مسأله دیگری به وجود میآید و آن «هسته سخت طرفداران ترامپ» خواهد بود. این طیف نه تنها اخلاق و رفتار رادیکال دارند، بلکه همچنان آمال و آرزوی آنها در حمل سلاح گرم و تفکرات ملیگرایانه افراطی است؛ لذا باید دید که این طیف پس از ۲۰ ژانویه چه اقدامی خواهد کرد؛ آیا میان آنها و آنارشیستها درگیری رخ خواهد داد یا خیر؟ موضوع مهم دیگر این است که باید دید آیا ترامپ پس از خروجش از کاخ سفید مجوز افتتاح حساب کاربری در توئیتر یا فیسبوک را خواهد داشت یا خیر؟ او از همین فضا با طرفداران خود علیه دموکراتها و بایدن ارتباط گرفت و آنها را به داخل کنگره هدایت کرد. از سوی دیگر، او طی چهار سال گذشته تمام ارتباطها و پیروزیها خود را مدیون همین فضای مجازی است و به همین دلیل ممکن است به او مجوز حضور در این فضا را پس از انتقال قدرت ندهند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: به هر ترتیب اتفاقهایی که در واشنگتن رخ داد، برای آمریکا در ابعاد جهانی مایه شرمساری است. بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا این اتفاقها را شرمآور خواند و امانوئل ماکرون، رئیسجمهوری فرانسه هم لب به نصیحت و نکوهش گشود. همانگونه که مارکو روبیو، سناتور جمهوریخواه ایالت فلوریدا اعلام کرد، اکنون چین و روسیه به آمریکا میخندند. بر این اساس معتقدم که زخم عمیقی بر پیکره لیبرال دموکراسی آمریکا وارد شده است و این موضوع را نباید دست کم گرفت. درست است که بایدن در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شد و دموکراتها هم در سنا دست برتر را دارند، اما به نظرم زخمی که وقایع اخیر در واشنگتن بر پیکره ساختار سیاسی و اجتماعی آمریکا گذاشته است، برای دموکراتها تبعات بدی خواهد داشت. این اتفاقها ما را یاد سخنان فوکویاما در سال ۲۰۱۰ میاندازد. او در آن زمان اعلام کرد که لیبرال دموکراسیِ آمریکایی نشانههایی از زوال را با خود دارد. حال باید بگویم که اگر این زخم باز شود، میتواند منجر به زایش و پیدایش ترامپهای دیگر شود.