دیدارنیوز _ امیر دبیری مهر:
راز سرباز وطن شدن سرداری که خود را فقط سرباز ایران و اسلام میخواند
چند روایت ناگفته از سیره ناشناخته شهید حاج قاسم سلیمانی
چند سال پیش که در حوزه اطلاع رسانی اخبار جنگ عراق در حوزه برون مرزی صداوسیما مسئولیتی داشتم مردی میانسال را دیدم و شناختم به نام حاج قاسم سلیمانی. میگفتند از یادگاران دفاع مقدس است و در برقراری امنیت در شرق ایران بویژه در جنوب کرمان با روشهای ابتکاری خیلی موفق بوده؛ اما الان در حوزه برون مرزی سپاه فعالیت میکند. از سالها پیش با بسیاری از سرداران سپاه ارتباط داشته و دارم و با برخی هم دوست و صمیمی هستم، اما این حاج قاسم متفاوت بود. آن زمان شهرت نداشت جز برای کسانی که کارشان با او مرتبط بود. روی نقشه وضعیت کشورهای منطقه بویژه عراق و فلسطین و سوریه و لبنان را توضیح داد. جغرافیای نظامی و قومیتی و انسانی این کشورها را مثل کف دست میشناخت. بسیار مسلط و دقیق که برای من و همکارانم جذاب و اموزنده بود. با خودم گفتم این مرد احتمالا استاد و متخصص جغرافیاست. لباس نظامی هم نپوشیده بود. اما محمد سرافراز معاون وقت برون مرزی صداوسیما که از رفقای نزدیک و صمیمی او بود گفت او سردار سلیمانی فرمانده سپاه قدس است. تجلیل بی نظیرسردار از نقش مدیریت رسانهای سرافراز در پیروزهای مقاومت اسلامی در همایشی در صداوسیما فراموش نشدنی است و اینگونه نام او در ذهن من حک شد تا چند سال بعد که عراق از شر صدام رها شد و قرارشد انتخابات پارلمانی در عراق برگزار شود، رفیق دیگر حاج قاسم سلیمانی یعنی محمد باقر قالیباف تعدادی از اصحاب رسانه را فراخواند تا به حاج قاسم کمک کنند.
این بار قرار بود نحوه اطلاع رسانی برگزاری انتخابات پارلمانی را به روزنامه نگاران کشور همسایه آموزش بدهیم. این بار هم حاج قاسم سفارش ویژه کرده بود تا کاری کنیم عوامل خبری امریکایی و انگلیسی نتوانند افکار عمومی در عراق را فریب دهند امریکاییها شبکه الحره را با میلیونها دلار تاسیس کرده بودند. کار به خوبی و موفقیت برگزار شد. سردار پیام داده بود استادان میهمان من هستند برای سفر به کربلای معلی. یک دنیا شعف و شوق در وجودمان ایجاد شد، اما یک روز قبل از سفر پیام دادند اطلاعاتی هست که امنیت سفرمان صد در صد تضمین نیست و باشد برای وقتی دیگر. با خودم گفتم این حاج قاسم غیر از اینکه متخصص و کار بلد و شجاع هست چقدر برای سلامت و جان هموطنان خود و انسانها ارزش قایل است که بخاطر چند درصد خطر مانع از سفر ما شده ... هنوز حاج قاسم شهرت عمومی نداشت؛ و کم کم علی رغم میلی باطنیاش اسم او در رسانهها ان هم در رسانههای غربی منعکس میشد. اهل مصاحبه، خودنمایی، توییت کردن و اینستاگرام هم نبود. حتی با صداوسمیا مصاحبه نمیکرد جز در مواقعی مانند نماز عید فطر که شکار خبرنگاران واحد مرکزی خبر میشد.
ابتدا فکر میکردم موقعیت و پست نظامی او به بعنوان فرمانده سپاه قدس دلیل اصلی این امتناع است، اما در حادثهای فهمیدم ماجرا از جای دیگر آب میخورد و آن اخلاص عجیب بود. در آستانه ماه مبارک رمضان در تدارک نمایشگاه شبهای رمضان در شهرداری منطقه ۱۶ در محله نازی اباد و در کنار فرهنگسرای بهمن بودیم صبح زود جلسه ارایه گزارش وضعیت نمایشگاه بود که یکی از مدیران شهرداری گفت دیشب حاج قاسم آمده بود مقبره الشهدای واقع در پارک برای زیارت مزار شهدا. گفتم بی خبر و بی سر و صدا؟ گفت بله بی سر وصدا وقتی هم تعدادی از بچههای شهرداری شناختندش و به او گفتند اگر از قبل میگفتید تدارک میدیدیم حاج قاسم گفته بود هر وقت فرصت کنم تنها و بی خبر در نیمههای شب به زیارت شهدا بویژه شهدای گمنام در پارکهای تهران میروم. همینطور و به تدریج این شخصیت برای من جذابتر میشد.
وقتی اخلاص و تدبیر و شجاعت وصداقت در مردی جمع شود از او شخصیت جذابی میسازد. سه سال قبل برای تعدادی از دست اندرکاران اخبار و اطلاع رسانی درباره اهمیت برند سازی شخصی در جریان سازی خبری تدریس میکردم. آنجا از چند برند سوخته و چند برند موفق و موثر در جریان سازی خبری نام بردم. از حاج قاسم و ظریف بعنوان برندهای موفق و موثر نام بردم که توانسته اند با تصویری واقعی که از خود ارایه دهند کار اصحاب رسانه را آسوده کنند و اینکه رسانههای معاند از هیچ اقدامی برای تخریب انها فروگذار نخواهند کرد مثلا تلاش میکنند جنبه نظامی و ژنرالی حاج قاسم را با مشتی تهمت و یاوه گویی مثل تروریست بودن و .. برجسته کنند. تحریفی که هنوز هم ادامه دارد و حتی شبکههای اجتماعی امریکایی از انتشار عکس او ممانعت میکنند. در حالی که حاج قاسم شخصتی چند بعدی است و به نظر من بعد نظامی آن در مرحله آخر است.
او مردی بود عاطفی و مهربان و انسان دوست و مسئولیت پذیر و این ابعاد وجودی او باید برجسته شود. ابراهیم حاتمی کیا تصمیم گرفت استین بالا بزند و کاری کند، اما حاج قاسم رسما و علنا مخالفت کرد. باز احساس میکرد اخلاص او خدشهدار میشود. در جلسات و محافل سخنرانی میکرد اهل ارتباطات گسترده و تعامل با شخصیتهای مختلف بود. مردم زادگاهش روستای قنات ملک از توابع رابر کرمان را فراموش نمیکرد چه برسد به رجال و گروههای موثر بر کشور را. اصلا و ابدا جناحی نبود. گوشش به حرف ادمهای کوته فکر بدهکار نبود انجا که لازم بود با کسی ملاقات کند ملاقات میکرد آنجا که لازم بود از کسی دفاع کند میکرد. وقتی در ماجرای کربلای ۴ محسن رضایی مورد هجمههای سنگین قرار گرفت بر خلاف رویه موسوم خود در گفتگوی تلفنی همگان را از تخریب شخصیت فرمانده جنگ برحذر داشت. هرچند برخی که کوته فکر بودند و بلند نظری حاج قاسم را نمیفهمیدند سعی میکردند او را در حد خود پایین بیاورند، اما از چشم اندازهای ذهن و فکر حاج قاسم بی خبر بودند. همانها که از ارتباط مستمر حاج قاسم با اقای هاشمی ناراحت بودند انتظار نداشتند حاج قاسم در مراسم تشییع آیت الله شرکت کند و او را استکبار ستیز و صهیونیست ستیز معرفی کند و تاکید کند اقای هاشمی همیشه آقای هاشمی بود فقط تاکتیکها را عوض میکرد.
باری بعد از اینکه ترس از جنایات داعش رعشه بر جان همه مردم جهان انداخته بود و هر روز نقطهای از جهان منفجر میشد و حاج قاسم فرمانده میدان نبرد با تروریستیترین و ترسناکترین و بی رحمترین گروهک نظامی شد اینجا دیگر سنت الهی کار خود را کرد و حاج قاسمی که از شهرت و معروفیت پرهیز میکرد عزیز و محبوب شد بویژه که با شجاعت اعلام کرد به زودی طومار داعش را در هم خواهد پیچید. اینجا جریان استکباری دچار شکست روانی و تبلیغاتی عجیبی شد. اتهام تروریست بودن به مردی که فرمانده و طراح نابودی بزرگترین جریان تروریست عالم بود نمیچسبید و نقشه حذف فیزیکی او در دستور شقیترین باند سیاسی در امریکا یعنی دار و دسته ترامپ قرار گرفت و متاسفانه سردار عزیز ما را از ملت ایران گرفت.
دقیقا یک ماه قبل از شهادت سردار قرار بود با تعدادی از اصحاب رسانه سفری به سوریه داشته و از مناطق آزاد شده بازدید کنیم. شوقی عجیبی برای رفتن داشتیم بویژه زیارت حضرت زینب بی قرارم کرده بود. اما دقیقا یک ساعت قبل از پرواز باز هم سفر لغو شد باز حاج قاسم نگران شده بود که مبادا جوانان رسانه نگار ایرانی آسیبی ببینند. این بار خبرهایی از نقشههای شوم صهیونیستها به گوش او رسیده بود. دلسوزی، مردمی بودن؛ جناحی نبودن؛ پیگیر بودن؛ اخلاص؛ شجاعت؛ اهل مطالعه و کار کارشناسی بودن؛ ارتباطات وسیع و تعاملات با همه گروهها و اقشار از قاسم سلیمانی مردی ساخته بود که بواسطه سنت لا یتغیر الهی، عزیز دل مردم ایران شد. مردم ایران او را نه بخاطر سپاهی بودن یا ژنرال بودن وسردار بودن بلکه بخاطر سرباز واقعی بودن و دفاع از حریم امنیت و نوامیس این کشور دوست داشتند و برای شهادتش اشک ریختند.
مردی که وصیت کرد روی سنگ مزارش فقط بنویسند سرباز وطن نه هیچ چیز دیگر ... به نظرم سیره و فکر و منش حاج قاسم آن قدر روشن و شفاف است که هر چه تلاش شود روایتهای وارونه یا یکسویه از او ارایه شود بی فایده است. حاج قاسم سرباز مخلص و شجاع و مدبر و دلسوز ایران و وطن بود و همه چیز را در خدمت عزت و شرف و رفاه و امنیت ایرانیان میخواست.