گلیم «شیرکی پیچ» استان کرمان در سالهای اخیر جهانی شد و بر سر زبانها افتاد. با این حال مشکلات اقتصادی کشور و به خصوص تحریمها، مشکلات بسیار زیادی برای بافندگان سیرجانی ایجاد کرده است. در ماههای اخیر هم شیوع کرونا ضربه مهلکی به اقتصاد گلیم زده است. گزارش حاضر از خلال گفتگو با چندین بافنده کوشیده است نمایی نزدیک از مشکلات گلیم بافان سیرجانی ارایه کند.
***
دیدارنیوز ـ سمیرا سرچمی: گلیم «شیرکیپیچ» استان کرمان در سالهای اخیر جهانی شد و بر سر زبانها افتاد. از آن روز بسیاری از علاقمندان به حرفه قالیبافی و گلیم در این کلاسها ثبتنام کردند به امید داشتن یک آینده درخشان در بازار کار. اما این امید به آینده، آن طور که انتظار میرفت روند خاص خودش را طی نکرد. ورق برگشت و تحریم و پس از آن کرونا چرخه اقتصاد گلیم را حداقل تا مدتی نامعلوم متوقف کرد.
یکی از زنان بافنده روایت میکند که از درآمد قالیبافی و گلیمبافی سه بچهاش را از آب و گل درآورده و حتی یکیشان را به دانشگاه هم فرستاده و مخارجش را داده، ولی پس از تحریمها و گران شدن نخ، دارش را جمع کرده و به آشناها سپرده تا کارهای خانگیشان را به او بسپارند.
خانم آراسته نیز یکی از پیشکسوتان گلیمبافیست و سالهاست که در این حرفه فعالیت داشته. او میگوید: «وضعیت خیلی خرابه. قیمت نخها خیلی گرونه، ولی گلیمها ارزون. حتا هیچ بافندهای حاضر نیست گلیم ببافه. الانم که دیگه کروناست مشکلات بافندهها دو برابر شده. دیگه بافندهها ذوقی ندارند ببافند، چون دلالها به قیمت ارزونی گلیمها رو میخرن و خیلی از بافندهها بیمه نیستن.»
از او میپرسم مشکل اصلی از کجاست و پاسخ میدهد: «همین که گلیمها ارزون هستن و بافندهها بیمه نیستن، بزرگترین مشکله. بازار گلیم خیلی خرابه و کسی به فکر بافندهها نیست. به خاطر اقتصاد کشور هیچ گلیمی خرید و فروش نمیشه.»
او معتقد است که در این شرایط بیشترین ضربه را بافندهها خوردهاند، چون پولی که از بافتن گلیم به دست میآوردند خرج زندگی روزمرهشان میکردند اما: «الان همون پول هم تو دستشون نیست. کاشکی دولت محبت میکرد و یه وام زنجیرهای به بافندهها میداد که توی این اوضاع حداقل بتونن برا زندگیشون خرج کنن. هم اینکه بافندهها بیمه بشن و دستمزد بافندهها را بالا ببرن. میگن فعلا سایتها بسته هست و بیمه نمیکنن.»
برای شنیدن بیشتر مشکلات گلیمبافان و ضربههای وارد شده به این اقتصاد از تحریم و کرونا به سراغ محمدعلی شاهمرادی میروم. دانشجوست و امسال فوق دیپلم گرفته. او جوان کمشنواییست که خود را فرزند گلیم میداند: «من ۱۵ ساله گلیم میبافم برای خرج زندگی، فکر کنم که تنها مردی در شهرستان سیرجانِ استان کرمان هستم که گلیم میبافم. الان ۲۳ سالمه از ۵ یا ۶ سالگی گلیمبافی رو از مادرم یاد گرفتم.»
به نظر این پسر جوان بافنده، گلیمبافی و قالیبافی مختص زنها نیست: «اگر پسران آموزش ببیند و به راحتی میتوانند گلیم بافی را یاد بگیرند.»
او امیدوار است که خیلی زود مشکلات از سر راه اقتصاد گلیم برداشته شود: «آرزو دارم هنر اصیل ایرانی نه تنها در جهان بیشتر شناخته بشه که حتی کارهامو بتونم به خارج از ایران بفرستم.»
او که چندیست به بافت گلیم مشغول است، تاکنون به واسطه این پیشه توانسته بخش زیادی از مخارج زندگی خودش را از همین راه تامین کند، اما از این به بعد را مطمئن نیست: «متأسفانه به نظر میرسد در این سالها این هنر تا حدود زیادی به فراموشی رفته است و کسی قدر آن را نمیداند و توجهی بدان نمیشود. از طرفی گرانیهای اخیر به این صنعت هم ضربه وارد کرده است چرا که از یک سو هزینه رنگرزی بالا رفته است و از طرفی قیمت نخ، ولی در مقابل قیمت خرید گلیم دستباف جهش آنچنانی نداشته. صادرات گلیم هم که متاسفانه به مشکل برخورده. با تحریم جدید علیه ایران که از سوی آمریکا وضع شده است؛ صادرات دچار کاهش شد. به خاطر همین امر معاش که تا پارسال خوب بود الان خوب نیست. الان دیگه مشکل داریم. گلیمبافی در سیرجان خیلی مشکل دارد و گلیمبافها در سیرجان هنوز نتونستند به صورت مستقل کار کنند و هنوز به دلالان وابسته هستند و این آسیب زیادی به گلیمبافان زده است، چون حق گلیمبافان ضایع میشود و بیشتر درآمد به جیب دلالان میرود. خدا شاهد است ساعت ۵ صبح بیدار میشوم و تا ۷ یا ۸ شب روی دار کار میکنم، اما پول کمی برای گلیم به ما میدهند! من از بس گلیم بافتم، چشمام ضعیف شدن. به خاطر همین عینک زدم و کمرم، پام، زانوم و گردنم و چشم و دست و انگشتم خیلی درد میاد. تحملش میکنم باید کار کنم پول در بیاریم برای خرج زندگی خانوادهام. کاش مسئولان کاری میکردند تا بافندگان بینیاز به دلالان باشند.»
مهمترین درخواست او از مسئولان حمایت از قشر بافندگان گلیم است که شامل داشتن امنیت شغلی، بیمه درمانی مناسب و... است.
او به جز گلیم، قالی سهکله هم میبافد و میگوید: «شاید در نگاه اول همه گلیمها و فرشها یک جور به نظر برسند با کمی تفاوت در طرح و رنگ، اما دنیای فرش و گلیم پر از همین تفاوت بافتها و رنگها و طرحهاست. هر شهر طرح خاص خودش را دارد و طرحهای ریز، گرانترند. قیمت گلیمهای که با پشم خالص بافته میشوند هم فرق دارد و به میزان استفاده از پشم قیمت هم بالا میرود، ولی متاسفانه مردم گلیم ارزان میخرند.»
به نظر او از فرصت نامگذاری سیرجان به عنوان شهر جهانی گلیم استفاده نشده است: «خوشحال بودم که گلیم سیرجان ثبت جهانی شد، ولی بعدش هیچ گونه حمایتی از بافندگان این هنر در استان کرمان نشد، فقط اقدامات نمایشی در حد حرف و بازدید بود.»
او مدتیست به فروش اینترنتی دستبافتههایش رو آورده: «تا حالا موفق شدم چندتا از کارهام رو اینترنتی بفروشم. چون به خاطر کرونا مشتریها نمیتونن بیان خونه ما گلیم ببینن، عکس گلیم رو توی اینستاگرام میذارم و جواب مشتریها رو زیر کامنتها و توی دایرکت میدم. ما حاضریم هرگونه طرح مورد پسند شما را به صورت گلیم شریکی پیچ ببافیم از جمله آرم شرکتها، موسسات، ادارات و غیره.»
به سراغ ابوذر خواجویی دبیر شهر جهانی گلیم میروم تا دغدغههای او را برای مشکلات بافندگان بشنوم: «رنجهایی که بافندگان گلیم شیرکیپیچ میکشند، بر کسی پوشیده نیست و نمیتوان منکر دغدغههای بهحق آنها شد. در واقع بافندگان، صاحبان اصلی این هنر-صنعتِ ارزشمند هستند و اگر امروز سیرجان در عرصه صنایعدستی به یک شهر جهانی تبدیل شده است، قطعا در این اتفاق، نقشِ بافندگان و هنر بینظیر آنها بیشترین تاثیر را داشته است. ضمن اینکه در مکاتباتی که بین دبیرخانه شهر جهانی گلیم و شورای جهانی صنایع دستی، صورت گرفته، مهمترین دغدغه مدیران این نهاد بینالمللی، رعایت حقوق اجتماعی بافندگان بوده است.»
خواجویی ادامه میدهد: «با توجه به مواردی که گفته شد، اگر ما خواهانِ حفظ و اعتلای جایگاه این میراث ارزشمند هستیم، باید توجه و احترام بیشتری برای خالقان این هنر، قائل شویم. در سیرجان تا همین دهه ۷۰، حدود ۱۷ هزار بافنده وجود داشته که الان، تعداد آنها به کمتر از ۵ هزار نفر رسیده است و اگر این فرصت نصیب سیرجان نشده بود که بهعنوان شهر جهانی گلیم، معرفی شود، شاید امروز، این رقم به حدود هزار بافنده رسیده بود.»
وی معتقد است: «امروز نیاز به یک آسیب شناسی جدی در حوزه گلیم داریم. باید مبنای کار را بر روی آیندهپژوهی قرار بدهیم تا بتوانیم از مرگ گلیم شیرکیپیچ جلوگیری کنیم. گلیمباف میگوید مواد اولیه گران هستد، ولی قیمت تمام شده گلیم ارزان و به این علت، انگیزهای برای برپا نگهداشتن دارها ندارند. خب این حرف درستی است و دلیلاش هم به این نکته برمیگردد که ما متاسفانه تا امروز، فرایند پیش و پس از تولید گلیم را نداشتهایم. تا وقتی هم که مشکلِ تهیه نخ وجود دارد، و یا تا وقتی که کارخانه پشمشویی یا رنگرزی و ریسندگی در سیرجان و استان کرمان وجود نداشته باشد، قطعا ما با گرانیِ مواد اولیه تولید گلیم روبرو خواهیم بود. این مسالهای است جدی و مهم که ما در یک ماه گذشته سعی کردهایم از طریق مشارکت همزمان معینهای اقتصادی و بخشخصوصی، این ضعف را پوشش دهیم و امیدوار باشیم که در آیندهای نه چندان دور، همه فرایند تولید گلیم در خودِ سیرجان انجام شود.
از سویی گلیم سیرجان به لحاظ ارز آوری، وضعیت بسیار خوبی داشته، اما متاسفانه موانع بسیاری بر سر راهِ صادرات این دستبافته جهانی قرار گرفته است. اول اینکه متاسفانه عمده صادرات گلیم سیرجان به صورت چمدانی صورت میگیرد. یعنی عملا صادرات رسمیِ گلیم، بسیار کمرنگ است. ضمن آنکه همان موارد محدودِ صادرات رسمیِ گلیم از مبدا استان و سیرجان صورت نمیپذیرد. تحریمها هم که در این چند سال اخیر، بار اضافهای بوده که بر دوش گلیم سیرجان، قرار گرفته است.»