دیدارنیوز ـ «دکتر روحانی باید در صحن علنی مجلس به مردم بگوید ای مردم عدهای در کشور درصدد به زانو درآوردن دولت منتخب شما هستند.» این جملات بخشی از صحبتهای محمدرضا خباز است. خانه ملت همیشه با بحثها و حاشیههای بسیاری روبهرو بوده، اما چندی است که در این خانه درگیری میان نمایندگان مجلس بسیار شده و آنها با یکدیگر یکرنگ نبود، برای مثال هفته گذشته در روز استیضاح وزیر کار درگیری لفظی میان دو نماینده سرشناس در مجلس صورت گرفت و همچنین چندی پیش همین نمایندگان با توجه به شرایط کنونی جامعه که باید از دولت منتخب مردم حمایت کنند دولت را تحتالشعاع قرار دادهاند تا آنجا که رئیسجمهور را برای سوال به مجلس فراخواندهاند. در همین راستا «آرمان» گفتوگویی با محمدرضا خباز سیاستمدار اصلاحطلب و نماینده ادوار مجلس و استاندار خراسان شمالی داشته است که مشروح این گفتوگو در ادامه میآید.
چندی پیش دکتر روحانی بحث رفراندوم را در گفتوگوی تلویزیونی خود دوباره بیان کردند، به نظر شما هدف آقای رئیسجمهور از بیان این موضوع در وضعیت کنونی کشور چیست؟
قانون اساسی دارای اصولی است که هر کدام از اهمیت خاصی برخوردار است و اشاره آقای رئیسجمهور به اصل 59 قانون اساسی است. در اصل 59 قانون اساسی اجازه میدهد تا در مسائل بسیار مهم و غیرقابل حل راهکاری را معرفی کرده با عنوان رفراندوم این موضوع را در 22 بهمن سال گذشته هم در سخنرانیشان بیان کردند موضوع آن است که قانون اساسی ما از یک وجاهتی برخوردار است از یک توانمندی برخوردار است که هرگاه به مشکلی برخورد کنیم با مراجعه به قانون اساسی و با التزام عملی به قانون اساسی آن مشکل حل خواهد شد همانطور که برای قوای سه گانه که برای تمام موضوعات کشور قانون اساسی اصولی دارد یکی از اصلهای آن اصل رفراندوم است. ایشان نگفتند که میخواهیم رفراندوم انجام دهیم ایشان میخواستند جایگاه قانون اساسی را بیان کنند و البته در این رابطه ایشان در اصل تکذیب کردند زیرا عدهای در کشور به دنبال سوءاستفاده ازصحبتهای رئیسجمهور هستند تا به صحبتهایشان چیزی اضافه و آن را مایه تخریب دولت قرار دهند که من به این گروه دولت پنهان میگویم.
دولت پنهان در جای جای کشور حدود 20 سال چوب لای چرخ دولتهایی گذاشتند که با رأی مردم انتخاب شده بودند. برای آنکه هر بهانهای از دست آنها گرفته شود مساله رفراندوم را توضیح بیشتری دادند و گفتند رفراندوم به این معنا است که در مسائل بسیار مهم و از جمله وقتی اختلاف نظر شدیدی میان مردم وجود دارد مراجعه به افکار عمومی مشکل را حل میکند سپس خودشان توضیح دادند که رفراندوم اولا باید مجلس آن را تصویب کند و ثانیا رهبری باید دستوری اجرایی آن را بدهد در این صورت رفراندوم اتفاق میافتد. یکی از دلایلی که 40 سال از طول عمر پربرکت انقلاب ما میگذرد و تا به حال یک رفراندوم انجام ندادیم آن بوده که به مشکل لاینحلی برخورد نکردیم و اگر برخورد کنیم، قانون اساسی ظرفیت حل مشکل را دارد. در رابطه با اینکه آقای رئیسجمهور بعد از اینکه افراد یا همان دولت پنهان که در مجلس تعدادی به دنبال کشاندن رئیسجمهور به مجلس بودند گمان ميکردند که اگر بخواهند از رئیسجمهور سوال کنند آقای روحانی هم مثل آقای احمدینژاد به مجلس آمده و با لحنی دور از شأن ریاست جمهوری و مجلس با آنها سخن میگوید. زیرا آقای احمدینژاد در مجلس هشتم که من هم حضور داشتم آمد و مجلس را به توپ بست. میتوان گفت مجلس تاکنون دو دفعه به توپ بسته شده یک بار در زمان محمدعلی شاه که از بیرون به مجلس توپ زدند و یک بار هم زمان آقای احمدینژاد در پشت تریبون مجلس، مجلس را به توپ توهین، اهانت و افترا بست و به همین دلیل نمایندگان خانه ملت تصور دارند که میتوانند با صحبتهایی که میکنند آقای روحانی را هم عصبانی کنند تا در آینده از آن سخنان سوءاستفاده کنند. ضمن آنکه اصل این اقدام از نظر قانونی خلاف است زیرا یک بخشی نامهای را به عنوان سوال امضا کرده و بعد از مدتی در اثر پاسخ افراد امضای خود را پس گرفتند؛ زیرا هنگامی که عدهای سوالی از دولت میپرسند و سوالکنندگان به آن پاسخ میدهند بنابراین این عده از پاسخ وزرا و معاونین رئیسجمهور قانع شده و امضاهایشان را پس گرفتند و افرادی که امضایشان را پس گرفتهاند دیگر نباید آن را دوباره امضا کنند زیرا این کاری اشتباه است و شأن مجلس را پایین آورده و وجاهت نماینده را زیر سوال میبرد؛ آنها کسانی بودند که بارها سوال را در مجلس امضا کرده و مدام امضای خود را پس گرفتهاند.
چرا رئیسجمهور برخی از گفتههایشان را به حضور در مجلس موکول کردند؟
سوال آقای رئیسجمهور اخیرا به وسیله هیات رئیسه مجلس اعلام وصول شد. ایشان نامهای را به رئیس مجلس نوشته و ذکر کردند اگرچه این سوال مسیر قانونی خود را طی نکرده اما درعین حال من به حرمت مجلس و به احترام نمایندگان مجلس به آنجا خواهم آمد و سوالات را هم پاسخ خواهم داد و همانطور صحبتهای مهم دیگری هم دارم که مردم عزیز کشورمان باید آنها را ببینند. آن روزی که به مجلس بیایم مطالب را در آنجا خواهم گفت؛ دلیل موکول کردن صحبتهایشان به جلسه حضورشان در مجلس آن بود که سوال مهم و پاسخ مهمتر از سوال خواهد بود، ایشان قصد دارند تا هنگامی که به مجلس میآیند افکار عمومی ایران بلکه دنیا متوجه مجلس باشد و حرفهایی که قصد گفتنش را دارند مطرح کنند.
به نظر شما آقای رئیسجمهور در مجلس باید به چه نکاتی بیشتر توجه داشته باشند؟
انتظار من از آقای رئیسجمهور آن است که ایشان به صراحت دلایل طرح این سوال را بیان و سپس به مردم بگویند که ای مردم عدهای در این کشور درصدد به زانو درآوردن دولت منتخب شما هستند و درباره آنها که به تعبیر من دولت پنهان هستند افشاگری کند زیرا تمام مسائل را نمیتوان از طریق مجلس مطرح کرد و دشمنان این سرزمین از سخنان ایشان سوءاستفاده خواهند کرد، اما آقای رئیسجمهور باید مقداری از اطلاعاتی که لازم است را بیان کنند. دولت نباید مظلوم باشد و از حقوق خود باید دفاع کند.
برخی میگویند که اصلاحطلبان قصد عبور از روحانی را دارند و اصولگرایان بیشتر از دولت حمایت میکنند، این موضوع را شما تا چه حد تایید میکنید؟
این حرف صددرصد نادرست است، به دلیل آنکه آنهایی که به آقای روحانی رأی دادند اعم از جناحهای سیاسی و اصلاحطلبان نه تنها از رأیشان برنگشته و عبور نکردند بلکه ممنون آقای روحانی هم هستند که در این شرایط حساس بار مسئولیت کشور را به دوش گرفتهاند، بار مسئولیت امروز با توجه به فشار دشمنان خارجی و دشمنان داخلی که به نظر من آنها جوفروشان گندمنما هستند ولی با جریانات اصلاحطلبی که در ارتباط هستم هیچ کدام از اصلاحطلبان حتی یک نفر را هم ندیدهام که از رأی و تلاشش برای انتخاب مجدد آقای روحانی ناراضی باشد چراکه میدانند اداره کشور همیشه سخت است و در حال حاضر بسیار سختتر است زیرا هم دشمن از بیرون فشار میآورد و هم دولت پنهان و کسانی که چوب لای چرخ دولت میگذارند با تمام وجودشان برای آنکه ثابت کنند نظام ناکارآمد است به صحنه آمدهاند، بنابراین نه تنها اینها از رأیشان برنگشتند بلکه قدردان روحانی هم هستند.
ارزیابیتان در رابطه با صحبتهای اخیر احمدینژاد با توجه به وضعیت کنونی جامعه چیست؟ وی با توجه به اینکه میدانند دولت روحانی تمام سعی خود را برای آرامش جامعه انجام ميدهد درخواست استعفای ایشان را داشتند به نظرتان چرا در این میان ایشان اینگونه صحبت میکنند؟
به نظر من مماشات با وی و عدم رسیدگی سریع به پروندههایش باعث شده تا احمدینژاد فرار به جلو را انتخاب کند به آن معنا که چون ميداند حداقل 6 پرونده دارد و مجلس هم پروندهاش را به قوه قضائیه فرستاده است اما هنوز رسیدگی نشده و چون احمدینژاد در این برهه احساس میکند که قوه قضائیه تصمیم به رسیدگی پروندهاش را دارد برای فرار به جلو و تاخیر انداختن پروندهاش شروع به مطرح کردن چنین سخنان غیرمسئولانهای کرده است. من معتقدم که عامل اصلی این گرفتاریها خود احمدینژاد است، همه اینها در زمان ریاست جمهوری آقای احمدینژاد اتفاق افتاد. آن روزی که وی میگفتند قطعنامهها کاغذپارهای بیش نیستند و در یک سخن دیگر گفتند آنقدر قطعنامه علیه جمهوری اسلامی بدهید تا قطعنامهدانتان پر شود، آن روز که از روی ناآگاهی یا با هدف ضربه زدن به جمهوری اسلامی سخن میگفت را باید به یاد بیاورد، آن شش قطعنامه آثار دوران ایشان است و اگر یادتان باشد آن زمان هر بشکه نفت تا 140 دلار هم رسید. عرضم آن است که آن زمان شرایط اقتصادی خوب بود اما ایشان با رفتار خودشان کاری کردند که پرونده ایران برای اولین بار به شورای امنیت برسد و در فصل هفتم قرار بگیرد، فصل هفتم شورای امنیت آن است که اگر کسی فصل هفتم باشد حمله نظامی علیه او حتمی است.
هنر آقای روحانی و برجام آن بود که این مساله یا پرونده را از شورای امنیت بیرون آورده و تحریمها از بین رفت، اگرچه فرد بدعهدی آمد و زیر میز زد و کافه را بههم ریخت آن بحث دیگری است اما سخن گفتن با شش کشور قدرتمند دنیا که به آن میگویند 1+5 و نشستن بر سر میز مذاکره و اثبات اینکه دنیا بپذیرد که اولا انرژی هستهای حق مسلم ماست، ثانیا ایران درصدد ساخت بمب اتمی نیست و ثالثا فرآوردههای آن را باید کشورهای دیگر بخرند که تابهحال ما مقدار بسیار زیادی آب سنگین فروختیم و همگی دست به دست هم داده و در نتیجه کشور توانسته مبتلا به جنگ نشود. آقای احمدینژاد مقصر شماره یک تمام مشکلات ملت است، یعنی فرار به جلو میکند تا اگر قصد حرکتی وجود دارد، عملی نشود ایشان میخواهد کاری کند که این تصمیم قوه قضائیه عملی نشود، در صورتی که اگر 10 سال پیش این اتفاق میافتاد یعنی همان زمان که نامههای مجلس به قوه قضائیه رفت، رسیدگی میشد کار به اینجا نمیکشید.
نظرتان در رابطه با اندیشه اصلاحطلبان چیست و قصد و هدف آنها در وضعیت موجود چیست؟
اصلاحطلبی یک اندیشه و فکر است؛ اندیشه و فکر را میتوان مانند خورشید تشبیه کرد، ممکن است ابرها برای مدت کوتاهی جلوی خورشید را گرفته و نور آن مستقیم به جامعه نرسد اما برای همیشه نمیتوان جلوی خورشید را گرفت زیرا این لکه ابر عاقبت کنار رفته، خورشید نورافشانی میکند. بنابراین جلوی فکر را نمیتوان گرفت افرادی که درصدد مخالفت با فکر و اندیشه قرار میگیرند سخت در اشتباه هستند زیرا اگر به تاریخ نگاه کنند در 400 سال پیش مرحوم ملاصدرا هنگامی که حرکت جوهری خود را مطرح کرد، بسیاری از افراد طرح وی را تکذیب کردند و اندیشه ملاصدرا را یک اندیشه خلاف شرع دانسته و با آن مقابله کردند اما شاهد بودیم که پس از 400 سال امام راحل این اندیشه بلند را زنده کرده و امروز نام ملاصدرا با اندیشه و حرکت جوهری بهحمدا... جاری شده و همگی بر این نوع اندیشه متمرکز شدند. اصلاحطلبی هم یک اندیشه است یعنی ما باید وضع موجود را بهتر کنیم؛ همان شعاری که امام حسین(ع) در آخرین وصیتنامهشان آوردند، منظور من همان زمانی است که از مدینه منوره به مخالفت با یزید بلند شده تا شهر و زادگاه خود را ترک کنند، در یکی از فرازهای وصیتنامهشان آمده است که از شهر خارج میشوم تا امت جدم را اصلاح کنم، آبهای از جوی رفته را به جوی برگردانم و مسیرهای ناروا را روا کنم، قصد دارم وضع موجود را به وضع مطلوب تبدیل کنم. در همان زمان امام حسین(ع) را شهید کردند اما هنوز شاهد این موضوع هستیم که در روز اربعین 20 میلیون زائر با پای برهنه به سمت کربلا رفته تا از امام حسین(ع) تجلیل کرده و این تجلیل از روی اندیشه اصلاحطلبی برای امت جدشان است. بنابراین اصلاحطلبی یک فکر است البته شدت و ضعف هم دارد. در گروههای اصلاحطلبان گروههای سیاسی مختلفی وجود دارد، همگی یک نگاه ندارند حتی در زمان دولت اصلاحات ما شورای اصلاحاتی داشتیم و حدود هشت حزب با یکدیگر نشست برگزار میکردیم اما در بسیاری از موضوعات از جمله اقتصاد یا فرهنگ با یکدیگر اختلاف نظر وجود داشتند، اما با تمام این اختلافات در رابطه با رئیس دولت اصلاحات همگی متحد بودیم.
رئیس دولت اصلاحات در آن زمان گفتوگوی تمدنها را در مقابل جنگ تمدنها که هانتینگتون اعلام کرده بود، مطرح کردند و در سازمان ملل یکدست همگی از جمله افرادی که دستشان تا آرنج به خونآلوده بود، اسرائیل غاصب نامشروع و آمریکای بدقول و بدعهد به رئیس دولت اصلاحات به دلیل آنکه فکرش اصلاحطلبانه و بلند بود رأی دادند؛ میخواهم این موضوع را بیان کنم که چهرهها و نگاههای افراد با یکدیگر میتواند متفاوت باشد اما خوشبختانه همگی در یک موضوع مشترک هستند و آن اصلاح وضع موجود به وضع مطلوب است به آن معنا که از وضع موجود راضی نبوده و باید برای اصلاح وضع موجود به صورت مطلوب کاری انجام داد، اما شرط و شروطهایی را دارد و آن است که مخالفان چوب لای چرخ دولت نگذارند، افرادی که از انتخاب دکتر روحانی برای بار دوم ناراحت هستند دست از لجاجت و دشمنیشان برداشته و به فکر منافع ملی کشور باشند، مخالفان اختلافات را دامن نزده و مردم را ناامید نکنند مردم را با آیندهای که انشاءا... آینده خوبی خواهد بود امیدوار کنند. من معتقدم به حول قوه الهی اصلاحطلبی به دلیل آنکه یک فکر و اندیشه بلند است و یک پشتوانه قوی و تجربی علمی و محکمی پشت آن قرار دارد موفق میشود، ممکن است یک ابری مدتی جلوی خورشید را بگیرد، اما خورشید را نمیتوان از بین برد زیرا خورشید ماندگار بوده، بنابراین آن چیزی که ماندگار است فکر و اندیشه است.
روز استیضاح وزیر کار برخی از نمایندگان دست به افشاگری علیه یکدیگر زده، با توجه به اینکه شما چند دوره در خانه ملت نماینده بودید، این گونه رفتارها در صحن علنی را جدا از وضعیت موجود در جامعه چطور ارزیابی میکنید؟
هنگامی که کار برای رضای خدا و منافع ملی نباشد نتیجهاش همین است. ما استیضاح را حق نمایندگان میدانیم، طی چهار دورهای که در مجلس حضور داشتم همیشه این حق را اعلام میکردم که قانون اساسی نمایندگان را به عنوان ناظرین کلی تعیین و نمایندگان حق سوال، تحقیق و تفحص و حق استیضاح دارند، تمام آنها را باید به معنای امر به معروف و نهی از منکر بگیرند، هنگامی که نمایندهای تذکر میدهد میخواهد جلوی منکر را بگیرد، هنگامی که نمایندهای سوال میشود میخواهد جلوی یک منکر را بگیرد، پس امر به معروف و نهی از منکر است اگر امر به معروف و نهی از منکر را یک نوع عبادت قبول دارید که این موضوع از عبادات مهم است و ما به قصد قربت نیاز داریم مانند نمازی که میخوانیم و در آن قصد قربت به خدا داریم، پس نباید با شخصی بحث و جدلی داشته باشیم، هدف، خدا و خدمت به بندگان خدا است. تاکنون استیضاحی به این بدی ندیده بودم. 16 سال نماینده مجلس بودم اما در عین حال مجالس دیگر را تا حدودی رصد میکردم و برخی از استیضاحها را در گذشته بر سرکلاسهای درس به عنوان ترم دانشگاهی یا یک آموزش ضمن خدمت برای مسئولان عالیرتبه یک وزارتخانه تدریس میکردم اما این استیضاح اخیر آنقدر بد و زشت بود که واقعا مشمئز شدم، حداقل انتظار میرفت تا گویندگان این سخنان اگر آیه شریفه در قرآن کریم که میفرماید «هر صحبتی که از زبان شما درمیآید ملک آن را ضبط کرده» یعنی دو ضبط الهی آن را ضبط و روزی آن را در مقابل انسان به رخ میکشند، پس اگر به این آیا باور و اعتقاد داشتند، این اتفاق نمیافتاد. این آیه واقعا در ذهنشان بود؟ به این آیه واقعا اعتقاد داشتند؟ واقعا باور داشتند که خداوند متعال حرفهای ما را میشنود؟ آیا نمیدانید خدا شما را میبیند و صحبتهای شما را میشنود؟ آیا در محضر خدا میتوانید صحبت کنید؟ حداقل اگر میخواهید ناکارآمدی شخصی را بیان کنید، آن را با علم و استدلال مطرح کنید تا بلکه در تاریخ بماند و آیندگان هنگامی که آن را میخوانند بدانند که گویندگان این صحبتها چه انسانهای فهیم، عاقل، نخبه و دانشمندی بودند که اینگونه سخن گفتند.
هنگامی که نماینده کاشمر بودم سخنرانیهای تمام نمایندگان قبل از انقلاب را مطالعه کردم که برخی از این نمایندگان در همان 50-60 سال گذشته آنقدر افراد فهمیده، فرهیخته و آگاهی بودند که از خواندن صحبتهایشان احساس لذت میکردم که آنقدر عالی و عاقلانه سخن گفتند. اگر افرادی صحبتهای نسنجیده بر زبان بیاورند که حتی مردم عادی هم اینگونه سخن نمیگویند، به نظر من ضعف مجلس و نمایندگان خواهد بود. افرادی که این سخنان را میگویند دیگر نمیتوان گفت عصاره فضائل ملت هستند.
منبع: آرمان/ راضیه فراهانی/۲۵ مرداد ۹۷