دیدارنیوز ـ «نه چرخ سانیفیوژها می چرخد نه چرخ زندگی مردم.» گویا حرف های روحانی را باید برعکس تعبیر کنیم. اگر او می گوید کاری خواهیم کرد که مردم به یارانه نیازی نداشته باشند نباید به این مضمون در نظر بگیریم که رفاه مردم به قدری افزایش خواهد یافت که نیازی به چهل و پنج هزار تومان نداشته باشند. بلکه باید بر عکس تعبیر کنیم«چهل و پنج هزار تومن به قدری ناچیز خواهد بود که پشیزی ارزش نخواهد داشت.» در حالی روحانی «تَکرار» شد که وعده حل مشکلات بزرگتر به مردم داده می شد. مردمی که امروز جیب خالی شان و حقوق عقب افتاده شان را در خیابان ها فریاد می زنند.
در مورد عملکرد روحانی با محمد زارع فومنی دبیر کل حزب مردمی اصلاحات سخن گفته ایم. فعال سیاسی اصلاح طلبی که دل پری نسبت به روحانی دارد و معتقد است روحانی با دولت پیر نخواهد توانست برای مردم کاری انجام بدهند.
در پنجمین سال دولت آقای روحانی قرار داریم. ارزیابی شما از عملکرد دولت و شخص آقای روحانی چیست؟
دولتهای مختلفی در کشور ما با اندیشهها و تفکرات مختلف سر کار آمده اند. به نوعی از اول انقلاب تا به امروز دو مجموعه اصلاح طلب و اصولگرا در راس کار بوده اند. ما اگر بخواهیم عملکرد دولت را بررسی کنیم باید حوزههای مختلف آن را بررسی کنیم. دولت آقای روحانی یک دولت تقریبا بینا بینی است. یعنی هم میشود گفت اصولگرا و هم میشود گفت اصلاح طلب. خودشان میگویند اعتدال. ولی به نظر من آقای روحانی دو تفکر غالب دارد. یک تفکر، تفکر اصولگرایی مدرن است. یک تفکر، تفکر غالب اصلاح طلبی، اما از نوع سنتی است. در واقع من معتقدم باید روحانی را اصولگرایی مدرن نامید.
اصلاح طلبان سنتی چه ویژگی دارند؟
همان اصلاح طلبهای دهه اول انقلاب و یا چپهای سابق را من اصلاح طلبان سنتی می نامم. روحانی بین این دو تفکر در حال نوسان است. ولی در کل معتقد هستم اصولگرایی روحانی بر وجه اصلاح طلبی او غالب است. دولت او وکابینه او هم دقیقا همین خصلت را دارد.
پس چگونه در انتخابات سال 92 یک دفعه با روحانی اصلاح طلب مواجه می شویم؟
مهم برد انتخابات بود. همه میدانند که تفکرات وی اصولگرایانه است. سالها در جامعه روحانیت مبارز و در کنار آقای هاشمی و مهدوی کنی و خیلی از افراد دیگر بوده است، اما معتقدم که آقای روحانی یک مقدار پوست عوض کرد، بعد از زمانی که وارد انتخابات شد دید که الان دیگر شعارهای اصولگرایی جواب نمیدهد لاجرم رو آورد به شعارهای اصلاح طلبانه و تقریبا و حتی بالاتر از اصلاح طلبانه تا رای بیاورد. معمولا آقای روحانی سبقه اش همین بوده و در همه دولتها هم بوده است.
در این پنج سال بیشترین تمرکز دولت در حوز ه سیاست خارجی بوده است. به نظر شما عملکرد دولت در این حوزه چگونه است؟
برجام سیاست کلی نظام بود و مربوط به خود آقای روحانی هم تقریبا نمیشد. یک سیاست کلی نظام بود. نظام تصمیم گرفت آن مذاکره انجام شود. من معتقدم برجام را آقای روحانی پیش نبرد. برجام را نظام پیش برد و نتیجه هم این شد که که آمریکاییها خلف وعده کردند. من به نظرم از برجام خیلی چیزی به دست جمهوری اسلامی نیامد، اما یک چیز خوبی که از همه این مسائل بگذریم به نفع نظام و جامعه بود، برای دنیا مشخص شد که آمریکایی ها، مسئولین آمریکایی در طول تاریخ دروغ گفته اند. رئیس جمهورها و کسانی که در راس کار بودند همیشه دروغ گفته و همیشه عهدشکن بودند. این به دنیا ثابت شد. این به نظرم بزرگترین کاری بود که جمهوری اسلامی توانست چهره نقاب زده آمریکا را افشا کند و آمریکا را تقریبا در دنیا رسوا کند. الان شما میبینید که کشورهای اروپایی به تبع با آمریکاییها به مشکل برخورده اند و قوبل ندارند و میدانند که آمریکا تعهد شکن است و هیچ وقت روی تعهدات خودش نیست و تعهدی هم اگر میدهد آن را می شکند و از بین می برد. ما اگر پروژه برجام را آقای روحانی جلو نمیبرد، جنگ بزرگی رخ میداد و حتی خود بعضی از اصولگرایان این را در تلویزیون گفته اند.آقای محسن رضایی و خیلی از آقایان دیگر من دیدم علنا گفته اند. جنگ کشورمان را تهدید میکرد.
به نظر شما در شرایط فعلی مذاکره با آمریکا به نفع منافع ملی ما است؟
مذاکره فی نفسه مشکل ندارد. اما در حال حاضر خطرات زیادی دارد. ما ناچار میشویم امتیازات بیشتری بدهیم. هر چقدر ما در اوج قدرت برویم مذاکره کنیم بهتر از این است که در ضعف برویم. به نظر من ما باید که آخرش مذاکره کنیم. نظر خودم را میگویم کاری به دیگران ندارم. سیاست نظام قابل احترام است، حتما آنها جوانب مختلف کار را نگاه میکنند، ولی به نظر من ما میتوانیم مذاکره کنیم، اما در اوج قدرت. اما در اوج حرف زدنها برنامهها و سیاست ها. ما ضعف که نداریم. کسی از مذاکره میترسد که ضعف داشته باشد. ما نباید بترسیم. من به نظرم حتی میشود با ترامپ مذاکره کرد اتفاقا ترامپ بیشتر از اوباما به ما امتیاز می دهد.
چرا؟
چون آدم معامله گری است. بیزینس من است. کسی که کار بیزینس کرده و غالبا تفکرش، تفکر معامله گری است، خیلی راحت جمهوری اسلامی میتواند با وی کنار بیاید. یعنی اگر سیاستی بود که واقعا مسئولین نظام سلاح بدانند، باز هم سیاست کلی نظام معیار باشد به نظرم مذاکره با آمریکا بد نیست. مذاکره، اما در اوج قدرت. آمریکا یک بار به تعهدش عمل نکرده است، همین تعهد عمل نکردن را باید بر سر آمریکا زد. گفت شما که به تعهدت عمل نکردید، ما باز پای میز مذاکره آمدیم پس تو باید امتیاز بیشتری بدهید. مانباید به تو امتیاز بدهیم. به نظرم میشود. اما مسئولین باید یک دست باشند. یک مقدار مشکلات کشور زیاد است، فساد در کشورمان موج میزند.
دولت هیچ برنامهای برای اداره کشور ندارد.
من معتقدم که واقعا دولت آقای روحانی، چون دولت پیری است، توانایی لازم را ندارد. یعنی آن قدرت و توان لازم را نسبت به ادامه کار ندارد. یعنی وزرا، وزرایی هستند که عمدتا وزرای نمیگویم صد در صد ناکارآمد، ولی ۵۰ الی ۶۰ درصد ناکارآمدی وزرا خیلی تاثرگذاشته روی دولت. به نظرم دولت پیر و فرتوت به آقای روحانی ضربه زده است. آقای روحانی بزرگترین اشتباهش این بود که از نیروهای قدیم پیر و فرتوت در دولت خود استفاده کرد. به جوانها بها نداد. مثلا یک وزیر و آن هم چقدر با حنگ و دعوا و حتی وزیر زن حتی نگذاشت. خیلی جالب بود. در دولت قبل، آقای احمدی نژاد خیلیها ایراد میگیرند و ... در همان دولت یک یا دو نفر وزیر بودند و یا در سطح معاونین بودند. ببینید ما میتوانستیم کابینه خوبی را تشکیل دهیم. آقای روحانی با قدرت و پشتوانه رای مردمی که داشت میتوانست یک دولت قوی تشکیل دهد، اما متاسفانه نتوانست. آقای روحانی ناچار است تمام معاونین و وزرا را عوض کند. یعنی ناچار است. اگر نکند اوضاع بدتر از این خواهد شد
چرا به وعده هایش عمل نکرد؟
بالاخره معامله است دیگر. وقتی افراد میخواهند کاندید شوند بالاخره یک سریها هم از آنها حمایت خواهند کرد. مثلا یک طیفی، مثلا اصولگراها کاندیداها را دادند، مثلا بحث آقای لاریجانی و دوستانشان هستند که چندتا از وزارت خانهها را در دستشان است. سهمیه آن هاست دارند و حتی عمدتا جاهای مهم، مثلا وزارت کشور و ... دست آنهاست. یا مثلا در بحث تیم اصولگراها افرادی را آنها در دولت دارند که خوب قطعا وزرایی را آنها دارند و خود اصلاح طلبها هم قطعا یک تعدادی را دارند و من معتقدم که، چون طیفهای مختلف غالبا هست یک مقدار سخت شده است.دولت آقای روحانی بزرگترین ضعفش پیرسالاری است. آقای روحانی تمام عمدهی شکستها در اداره کشورش همین بحث سیاست داخلی را عرض میکنم، عمده وزرایی هستند که به آقای روحانی ضربه زدند و اکثر وزاری آقای روحانی افرادی چند شغله هستند، زندگیهای لاکچری دارند و اینها طبیعتا نمی توانند به آقای روحانی کمک کنند. یعنی آدمهای مرفهی هستند.
روحانی رای اصلاح طلبها را گرفت، اما به آنها میدان نداد. اگر در کابینه آقای روحانی نگاه کنید اصلاح طلب صرف صرف نمیبینید. حالا شاید چند نفر باشند، پیشتر از حزب آقای نوبخت و ...کسی نیست. الان در کابینه من اصلاح طلب نمیبینم. در سطح معاونین خانم ابتکار هست. وزرا از سه تفکر غالب سنتی تشکیل شده است. سنتیهای اصولگرا، سنتیهای اعتدال و معاونین هم تک و توک از اصلاح طلب ها. اصلاح طلبها هیچ نقشی در دولت آقای روحانی ندارند. بزرگترین حمایت را اصلاح طلبها نسبت به وی انجام دادند، اما به نظرم اصلاح طلبها در دولت روحانی کارهای نیستند. تصمیم گیرنده نیستند.
اعتدال و توسعه در دولت میدان داری میکند، این تفکر در جامعه چقدر بدنه دارد؟
اگر اینها از اصلاح طلبها جدا شوند که زمین میخورند. اگر اصلاح طلبها نبودند آقای روحانی یک میلیون رای بیشتر در کشور نداشت. بزرگترین کمک را اصلاح طلبها به آقای روحانی کردند و کمترین خواسته را هم از وی داشتند. ولی متاسفانه آقای روحانی به اصلاح طلبها توجهی نکرد.آقای روحانی تفکر اصولگرایی تقریبا سنتی داشت، غالبا افرادی هم که با تیم آیت الله هاشمی رفسنجانی و آقای روحانی و دیگر کار میکردند از طیفهای مختلف اصولگرایی بودند، خیلی از اصلاح طلبها کمتر بودند. بعد از اینکه دولت آقای خاتمی رفت کنار، دیگر اصلاح طلبها میدان را از دست دادند، آن حرکتها باعث شد که اصلاح طلبها در اریکه قدرت نباشند.
هزینه عملکرد نامناسب دولت آقای روحانی را اصلاح طلبها پرداخت خواهند کرد؟
متاسفانه. متاسفانه. من چند بار بگویم متاسفانه آقای روحانی از دوش اصلاح طلبها رفت بالا، ولی ان چیزی که اصلاح طلبها میخواهند و میخواستند را انجام نداد و چوب آقای روحانی را هم میخورند و قطعا انتخابات آینده هم به همین نحو پیش برود اصلاح طلبان را دامنشان خواهد گرفت آقای روحانی و بحثهایی که در جامعه میشود. الان ما متاسفانه دولت کاری نمیتواند انجام دهد، کارهای هم نیست. رئیس جمهور در این مملکت چکاره هست. برای من جای سوال است. من نمیخواهم این بحثها را تکرار کنم. در مملکت قدرتی ندارد، چرا میتوانست قدرت داشته باشد. میتوانست از آرا خودش استفاده کند و قدرتمند باشد، ولی این توانایی را آقای روحانی نداشت.
توانایی نداشت یا معامله کرده است؟
ما نمیخواهیم خیلی وارد آن بحث معامله شویم. ولی به نظر من آقای روحانی دوست دارد همیشه باشد. یعنی آدمی است که قدرت را دوست دارد.
به بعد از ۱۴۰۰ فکر میکند؟
فکر کنم همین باشد. آقای روحانی و یا خیلی از سیاسیون ما قدرت را دوست دارند. قدرت آنقدر به آنها مزه داده که حالا حالاها فکر کنم بمانند. والا چرا به جوانها میدان نمیدهند. چرا به ما هم میدان نمیدهند. مثلا ما را مسخره میکنند به ما میگویند شما روستایی زاده هستید. کشاورز زاده هستید. شما ها، چون آقازاده نیستید، پستهای کلیدی پدرانتان نداشتند، ژن خوب نیستید. ما را کسی تحویل نمیگیرد. طبقه زیرین جامعه را کسی تحویل نمیگیرد. حتی در مجلس، در شورای شهر هم همین شده است. باندبازی همه جا گسترش پیدا کرده برای همین فساد کشور را پر کرده است.
منبع: فردا/ جعفربرزگر/۱۷ مرداد ۹۷