دیدارنیوز ـ رسول شکوهی: در نظامهای آموزشی پیشرفته در دنیا که به عنوان الگوهای موفق در این حوزه معرفی میشوند یک نوع مدرسه و یک نوع معلم وجود دارد و ما با انواع و اقسام مدارس روبرو نیستیم و این قاعده درباره معلمها هم صادق است. یعنی مدرسه و معلم یک تعریف مشخص دارند و حقوق و وظایف مشخصی نیز وجود دارد. اما در نظام آموزشی ما نه تنها چندین نوع مدرسه داریم بلکه چندین نوع معلم هم داریم. یعنی اگر مدرسه دولتی، غیردولتی، تیزهوشان، نمونه مردمی، نمونه دولتی، هیات امنایی و ... وجود دارد، معلمها هم انواع مختلفی دارند و شرایط گوناگونی نیز دارند. معلم مدارس دولتی با مدارس غیردولتی وضعیت متفاوتی دارد، معلم حق التدریس یک وضعیت خاصی دارد و معلم خرید خدمات هم یک وضعیت خاص دیگری دارد.
مثلا برخی از معلمان در تعطیلات تابستان، حقوق دریافت میکنند و عدهای دیگر هیچ دریافتی ندارند و برای گذران امور باید فکر چاره باشند. معلمان خرید خدمات هم به طرز عجیبی تحت استثمار قرار میگیرند و حتی از حقوق پایه وزارت کار یا معادل حقوق یک کارگر ساده هم بی بهره هستند. وضعیت قرارداد مشخصی ندارند و در زمینه بیمه هم این نابسامانی وجود دارد.
حال فرض کنید در این وضعیت به هم ریخته، پدیدهای مانند کرونا نیز وارد کشور شده و مدارس هم تعطیل شده اند. در شرایطی که زیرساختهای آموزش از راه دور فراهم نیست و دسترسی به تلویزیون هم برای همگان وجود ندارد ـ اینترنت و گوشی هوشمند بماند ـ آموزش دانش آموزان نباید تعطیل شود و لذا تمام بار آموزش روی دوش معلمان میافتد.
بسیاری از معلمان به صورت داوطلبانه، کانالهای تلگرامی راه انداخته اند و مباحث پایه تحصیلی که در آن تدریس میکردند را به صورت تصویرسازی یا متن یا فیلم و صدا در آن منتشر میکنند تا هر کس که دسترسی به این کانال دارد استفاده کند. برخی از معلمان در ویدئوهای کوتاهی در صفحه اینستاگرام خود مشغول تدریس هستند. برخی از معلمان از فیتلر بودن تلگرام کلافه هستند و به سراغ گروههای واتس اپی رفته اند و در آنجا مطالب مد نظر را تولید میکنند.
تقریبا به صورت رسمی و غیر رسمی، معلمها و مدارس از استفاده از شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنهای پیام رسان خارجی منع شده اند و توصیه شده که در برنامههای داخلی عضو شوند. دیگر این ماجرا تکراری شده و در عمل، همه میدانند که برنامههای داخلی ظرفیت بالایی ندارند و در عمل بعد از مدتی بلااستفاده میشوند. با اینکه هزینههای زیادی صرف راه اندازی و توسعه این برنامهها شده است، اما در عمل کارکرد آنچنانی ندارند.
وضعیت حقوق و مزایا هم به هم ریخته شده است. معلمهای رسمی حقوق ناچیز خود را به صورت ماهانه دریافت میکنند، ولی وضعیت برای باقی معلمها مناسب نیست و بستگی به افراد بالا دستی آنها دارد. با توجه به اینکه این معلمها دستمزد خود را بر اساس حضور در مدرسه دریافت میکردند، در مواردی شاهد این هستیم که به خاطر عدم حضور، پرداختی صورت نگرفته است و اگر هم به خاطر دورکاری مبلغی پرداخت شده، بسیار ناچیز بوده است. البته مواردی هم وجود دارد که حقوق معلمان را کامل پرداخت کرده اند و آموزش از راه دور و به صورت آنلاین را همانند آموزش حضوری در نظر گرفته اند.
به سراغ معلمان رفتم تا روایتهای آنها را بشنوم. البته بیشتر معلمانی را مد نظر قرار دادم که در مدارس دولتی کار نمیکنند یا اگر در مدارس دولتی مشغول به کار هستند جزو معلمان خرید خدمات محسوب میشوند. ماجرای معلمان دولتی را باید در گزارشی جداگانه مورد بررسی قرار داد. آنها هم بین ماجراهای آموزش و پرورش و خانوادهها و برنامههای تلویزیونی و شبکههای اجتماعی سردرگم هستند.
روایت خود معلمان میتواند به فهم شرایط حاکم بر آموزش از راه دور کمک کند. متاسفانه هیچ کدام از افرادی که با آنها صحبت کردم علاقهای نداشتند که اسم و رسمی از آن ها در این گزارش باشد. مشکلات وضعیت فعلی، آنقدر زیاد هست که حوصله دردسرهای دیگر را ندارند.
از بله به روبیکا؛ از روبیکا به شاد!
آموزش و پرورش در این دوره نشان داد که تقریبا هیچ فکری برای شرایط این چنینی نداشته و به صراحت میتوان گفت که ظرفیتهای آموزش از راه دور در کشور وجود ندارد. با معلمی در یکی از مناطق روستایی در سیستان و بلوچستان صحبت کردم. او میگفت: «در بسیاری از روستاهای این استان، دسترسی به تلویزیون و صداوسیما وجود ندارد که دانش آموزان از طریق شبکه آموزش، مباحث را دنبال کنند. شاید ماهواره داشته باشند، ولی تلویزیون ملی نه!»
در برخی از مناطق وضعیت بهتر هست و شاید در یک خانواده گوشی هوشمند نیز وجود داشته باشد اما والدین و خانوادهها آگاهی نسبت به نحوه استفاده از این برنامهها را ندارند. یکی از معلمها به محدودیتهای ایجاد شده در رابطه با استفاده از اپلیکیشنهای پیام رسان خارجی اشاره کرد و گفت: «به زور که نمیشود چیزی را به دانش آموزان یاد داد. وقتی از برنامههای داخلی استفاده نمیکنند و تلگرام و واتس اپ برای آنها راحتتر است چگونه من معلم به آن ها بگویم که این کار را بکنند؟ بماند که برنامههای داخلی، هنگ میکنند و نمیشود با آنها کار کرد.»
بسیاری از کارشناسان فنی بارها گفته اند که برنامههای داخلی، ظرفیت لازم را ندارند، ولی توجهی به آن نمیشود. مشکل فنی دیگر، سرعت اینترنت است. گفته شد که ۲۰ گیگابایت اینترنت به معلمها داده میشود که اکثر معلمان از سرعت آن ناراضی بودند. یک معلم خرید خدمت در این باره میگوید: «در سامانهای که برای گرفتن این اینترنت معرفی شد، معلمان خرید خدمت را به رسمیت نمیشناسند و ما برای این ماجرا هم فرزند سر راهی آموزش و پرورش هستیم.»
برخی از معلمانی که با آنها صحبت کردم به این نکته هم اشاره کردند که خانوادهها به صراحت میگویند که ترجیح میدهند اینترنت خود را صرف چیز دیگری کنند تا اینکه مطالبی که معلمها برای فرزندان آنها میفرستند را باز کنند.
مثل باقی مسائل که بین مرکز و باقی شهرها تفاوت وجود دارد در این زمینه هم اگر به تهران بیاییم شرایط متفاوت میشود. در مدارس غیر دولتی تهران، آنچنان به نکات آموزش و پرورش توجه نمیشود و خود مدارس برای کلاسها، گروههای واتس اپی و تلگرامی ایجاد کرده اند. در برخی مدارس از طریق اسکایپ و اسکایپ روم، کلاسها را تشکیل میدهند. معلمان این مدارس هم دست به خلاقیت در تدریس زده اند و با استفاده از برنامههای مختلف، تلاش میکنند که آموزش را ادامه دهند.
به صورت کلی حرف همه معلمهایی که با آنها صحبت کردم این بود که زیرساخت آموزش از راه دور نداریم و این دوره ثابت کرد که چقدر در این زمینه ضعیفیم و باید فکری به حال آن کرد. به قول یکی از معلمها در نداشتن بستر مناسب همین بس که بعد از دو ماه، تازه آموزش و پرورش بعد از بله و روبیکا، برنامه شاد را با مشکلاتی که دارد معرفی کرده است.
از معلم ابتدایی تا معلم چند پایه
معلمهای ابتدایی از نگرانترین افرادی هستند که در این وضعیت دیده ایم. آنها به این نکته اشاره میکنند که کنترل یک کلاس در مقطع ابتدایی؛ آن هم به صورت حضوری شرایط خاص خود را دارد. حداقل ۲۰ کودک را در اسکایپ روم یا در برنامههای دیگر نمیتوان به راحتی آماده تدریس کرد. همین عامل باعث شده که پیگیریهای بیشتری صورت بگیرد. مورد دیگری که در این مقطع وجود دارد نداشتن ارزیابی درست است. همانطور که میدانید در مقطع ابتدایی، آزمونی وجود ندارد که وضعیت تحصیلی دانش آموزان مشخص شود و از طریق بازخوردهای کلاسی، این موضوع سنجیده میشود. اما در وضعیت فعلی فقط با تکالیفی که داده میشود میتوان این نکات را متوجه شد.
فراموش کردن مباحث تدریس شده و مشکلاتی که در سالهای آینده به شرط بقا و به شرط حل بحران به وجود میآید هم از مشکلاتی است که معلمان مقطع ابتدایی به آن اشاره کردند.
معلمان روستایی اما دغدغههای دیگری داشتند. در بسیاری از مدارس روستایی، ما معلمان چند پایه داریم که در کلاس درس خود از چند پایه دانش آموز دارند. در وضعیت فعلی، کار آنها چند برابر هم شده است. باید برای چند پایه تولید محتوا و پیگیری داشته باشند. چند فرزندی هم مسالهای که است که باید به سراغ آن رفت. یکی از معلمها در تهران به دیدارنیوز گفت: «خانوادههایی که چند فرزندی هستند و یک یا دو گوشی هوشمند در خانواده وجود دارد مشکلات ویژهای دارند. مثلا پدر خانواده که شاغل هم هست فقط گوشی هوشمند دارد و صبحها فرزندان نمیتوانند از آن استفاده کنند.»
معلمها هم زندگی دارند!
«شرایط من که حق التدریس هستم و به صورت جلسهای دستمزد دریافت میکنم اینگونه هست که به ازای هر یک تعطیلی، دستمزدی به من تعلق نمی گیرد! بنابراین من تا ماه بهمن حق الزحمه دریافت کردم و از آن به بعد حقوقی برای من واریز نشده. همانطور که خودتان میدانید معمولا دستمزد اسفند ماه همراه با مبلغی به عنوان عیدی هم هست که آن هم متاسفانه به کل به فراموشی سپرده شده است.» اینها جملاتی است که یک معلم شاغل در یک مدرسه غیردولتی در شمال شهر تهران برای من نوشته است. مدرسهای که حداقل شهریه آن برای یک سال تحصیلی ۱۶ میلیون تومان است.
با یک مشاور در مدرسه غیردولتی هم صحبت کردم که به راحتی با او قطع همکاری شده است. این وضعیت برای معلمان ورزش و فوق برنامه هم وجود دارد. معلمان و مربیانی که آموزش از راه دور برای آنها تعریف نشده و به راحتی از کار بیکار شده اند. این وضعیت برای نیروهایی که ساعتی کار میکنند، در اکثر مشاغل وجود دارد. البته موارد مختلفی هم بود که معلمهای این مدارس، حقوق خود را به موقع دریافت کردند. این مساله به شدت وابسته به مدیران مدارس است.
آموزش چند پاره از طریق تلویزیون و شبکههای اجتماعی هم مسالهای است که وضعیت تدریس را مختل کرده است و هیچ وضعیت ثابتی وجود ندارد. بررسیهای دیدارنیوز نشان میدهد که معلم به معلم و مدرسه به مدرسه، شرایط متفاوت است. یک معلم توان بالایی دارد و کار با نرم افزارهای مختلف را بلد است و معلم دیگر این وضعیت را ندارد. یک مدرسه به شدت مقید به اصول آموزش و پرورش است و دیگری اصول خود را دارد.
حجم بالای کار و نداشتن ساعت مشخص نیز موردی است که معلمان به آن اشاره داشتند. توقع بالای مدیران مدارس و خانواده در خارج از ساعت کاری خود را نشان میدهد. خانوادهای که ساعت ده شب پیگیر وضعیت درسی خود از معلم هستند تا مدیرانی که در هر ساعت به خود اجازه میدهند از معلمان کار بخواهند موضوعی بود که معلمها به آن اشاره داشتند. حتی کار به جایی کشیده که مشکلات خانوادگی دانش آموزان نیز به مدرسه کشیده شده است. یکی از معلمها به این نکته اشاره کرد که زندگی شخصی معلمها مختل شده و حتی وقتی ندارند که برای فرزندان خود صرف کنند.
به خوبی میتوان فهمید که نبود زیرساختهای مناسب و نداشتن یک سیستم یکپارچه، چه وضعیتی را به وجود آورده است و معلمی در دوران کرونا چه ویژگیهایی دارد. پرستاران و پزشکان در بیمارستانها به گونهای با این پدیده درگیر هستند ولی نباید از معلمان غافل شد که در این روزهای سخت با کمترین امکانات برای آموزش و پرورش دانش آموزان تلاش میکنند.