افتراق و اتحاد هاشمی رفسنجانی با اصلاحطلبان موضوعی است که در پرونده ویژه "آیت الله هاشمی رفسنجانی؛ از آسمان تا زمین" بدان میپردازیم و به همین منظور به سراغ اولین فرمانده سپاه پاسداران رفتیم. «جواد منصوری» زندگی آیت الله هاشمی رفسنجانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را به ۳ دوره تقسیم میکند یکی از اول انقلاب تا سال ۶۸ و دیگری از ۶۸ تا ۸۴ و سر آخر از ۸۴ تا پایان عمر. وی معتقد است در واقع ما با چند هاشمی در ارتباط هستیم و باید روی آن کار شود. در ادامه میتوانید بخش نخست گفتگوی دیدارنیوز با جواد منصوری را بخوانید.
دیدارنیوز ـ مسلم تهوری: حیات سیاسی آیتالله هاشمی رفسنجانی را به مقاطع مختلفی میتوان تقسیم کرد. اولین فرمانده سپاه پاسداران در گفتگوی تفصیلی با دیدارنیوز زندگی هاشمی رفسنجانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را به ۳ دوره تقسیم میکند یکی از اول انقلاب تا سال ۶۸ و دیگری از ۶۸ تا ۸۴ و سر آخر از ۸۴ تا پایان عمر. وی معتقد است در واقع ما با چند هاشمی در ارتباط هستیم و باید روی آن کار شود.
افتراق و اتحاد هاشمی رفسنجانی با اصلاحطلبان موضوعی است که در پرونده هاشمی رفسنجانی بدان میپردازیم و به همین منظور به سراغ جواد منصوری رفتیم. در ادامه بخش اول این گفتگو را بخوانید.
دیدارنیوز: از آشناییتان با مرحوم هاشمی رفسنجانی بگویید.
منصوری: بنده از سال ۴۴ با هاشمی دوست بودهام و ایشان را از دوره زندان میشناسم. به واقع هاشمی را از خیلیهای دیگر عمیقتر میشناسم. نکتهای که در همین بدو امر میخواهم بدان اشاره کنم این است که ما معمولا در مورد افراد یا صفر هستیم یا صد یعنی آدمها را سفید یا سیاه میبینیم. در مورد مرحوم هاشمی نیز به همین صورت است؛ یا او را تقدیس میکنیم و یا فردی هستیم که کاملا مخالفش هستیم و به همه کارهایش ایراد میگیریم.
وقتی فردی را خیلی مثبت بدانیم، هر حرف انتقادی در مورد او را قبول نمیکنیم و بالعکس؛ در هر حال در مورد آقای هاشمی یاد حرف مولوی میافتم. مولوی میگوید یک عده کور را آوردند و یک فیل گذاشتند وسط گفتند چی میبینید؛ هر کسی دستش به یک جای فیل خورد یکی گفت یک ستون خشن، یکی گفت سطح صیقلی و هر کسی یک چیزی گفت. چون دست هر کس به یک جای فیل خورده بود، صحبت راجع به آقای هاشمی اینطور است، هر کس از یک زاویهای میبیند. اما من از فراز یک آشنایی ۵۰ ساله راجع به آقای هاشمی صحبت میکنم. به عنوان نمونه آقای هاشمی سال ۵۰ به طور بی حساب پشت مجاهدین خلق قرار گرفت و هر کسی به ایشان گفت حمایت نکن گوش نداد. تا سال ۵۴ که ماجرای انحراف و انحطاط و... مجاهدین پیش آمد؛ آن زمان هاشمی گفت من با آنها نیستم، در صورتی که سال ۵۰ بنده دو تا از جزوههای آنها را خواندم و گفتم تفکرات مارکسیستی دارند. ایشان میتوانست همان موقع آنها را بشناسد، اما چون دید الان اینها در بورس هستند از آنها حمایت کرد. توجه داشته باشید خیلیها حاضر نمیشوند این مطالب را بیان کنند.
دیدارنیوز: جریان ریاستجمهوری مادامالعمر هاشمی رفسنجانی چه بود؟
منصوری: در پایان دوره ۸ ساله ریاست جمهوری آقای هاشمی ایشان بدش نمیآمد که جوری بشود که رئیسجمهور مادامالعمر بشود علت هم این است که میدید رهبری در برابر ایشان، اما و اگر نمیکند و ایشان هر کاری بخواهد میکند.
دیدارنیوز: در آن مقطع این بحث پیش آمد، اما در نهایت جامعه این مسئله را نپذیرفت.
منصوری: نه ربطی به جامعه نداشت، رهبری نپذیرفت.
دیدارنیوز: بعضی نیز معتقدند خود آقای هاشمی مخالف این داستان بود؛ و به تعبیری از قول آقای هاشمی نقل میکردند که اگر ما این کار را بکنیم چه فرقی بین ما و مصر وجود دارد.
منصوری: آقای هاشمی این طور میخواست و خواهان ریاست جمهوری مادامالعمر بود. این حرفها را که میزنم بنده در متن بودم در حاشیه که نبودم. آقای هاشمی میخواست که به صورت مادامالعمر رئیسجمهور باشد. وی رئیسجمهوری بود که هر کاری میکرد رهبری تأیید میکرد و حرفی در برابر او نمیزد. دیدید که پای صندوق رأی در دوم خرداد گفتند هیچ کسی برای من هاشمی نمیشود. به همین دلیل مهاجرانی، ریاستجمهوری مادامالعمر هاشمی را مطرح کرد و گفت ایشان ترکیبی است از امیرکبیر و مدرس؛ ولی رهبری مخالفت کرد، وقتی رهبری مخالفت کرد اطرافیان هاشمی هم گفتند بله ایشان خودشان نیز مخالف بودند.
دیدارنیوز: رهبری رسما اعلام کردند یا در خفا گفتند.
منصوری: نه علنا بیان کردند. در آذربایجان اعلام کردند. اگر هاشمی تمایل نداشت چرا ۸۴ و ۹۲ آمد که رئیسجمهور شود. حتی ۸۸ هم میخواست بیاید؛ بنابراین وقتی دید رهبری به استناد قانون اساسی مخالفت کرد از این جا جدا شد و اختلاف شروع شد. در واقع شروع مخالفت و زاویه پیدا کردن هاشمی با رهبری از همین نقطه بود. چون ناطق نوری را در مسیر رهبری دید در سال ۷۶ از خاتمی حمایت کرد. آقای ناطق را در واقع به نوعی در خط رهبری میدیدند و بنابراین به این دلیل در مقابل ناطق قرار گرفتند و رفتند به سمت خاتمی، جالب است که خاتمی را در سال ۷۱ به دلیل عملکرد ضعیف از وزارت ارشاد برکنار کردند.
دیدارنیوز: در آن مقطع خاتمی از وزارت ارشاد برکنار شد یا استعفا داد.
منصوری: برکنار شد، توسط رهبری هم برکنار شد. هاشمی اساسا به مسائل کارهای فرهنگی هیچ حساسیتی نداشت؛ بنابراین از آنجا هم ناراحت بود. سال ۷۶ خاتمی به صحنه آمد و علیالقاعده شورای نگهبان نباید صلاحیت ایشان را تأیید میکرد، چون سال ۷۱ ایشان را به خاطر عملکردش برکنار کرده بودند، اما با یک منطق اشتباهی، صلاحیت او را قبول کردند. گفتند خاتمی کاندیدا بشود تا عدهای به خاطر خاتمی بیایند پای صندوقهای رأی که این هم از آن حرفهای غلط است اگر او را برای وزارت ارشاد قبول نداشتید این چه منطقی است.
در هر حال ایشان(مرحوم هاشمی) تصورش این بود که اگر از خاتمی حمایت کند اولا میتواند کل نظراتش را از طریق خاتمی اعمال کند؛ ثانیا دور بعد خودش رئیسجمهور میشود؛ سوما به رهبری نشان میدهد ریاست جمهوری پستی است که نمیتواند عوضاش کند. بالاخره یا من رئیسجمهور هستم یا نیرویی که من میخواهم.
دیدارنیوز: بر چه اساسی میگویید آقای خاتمی برای یک دوره رئیسجمهور میشود و دور بعد هاشمی میآید؛ چون حداقل اینکه سال ۸۰ برای ریاست جمهوری نیامد و این اتفاق در سال ۸۴ افتاد.
منصوری: نیامد به خاطر اتفاقاتی که افتاد، این تحلیل قبل از انتخابات است و این تحلیل بر اساس عملکرد هاشمی در ۴ سال اول بیان میشود. اگر در کشور ما قانون حاکم بود خاتمی تأیید نمیشد، ولی چون در کشور قانون حاکم نیست تأیید شد، میزان تخلفات خاتمی زیاد بود. قضیه مجلس ششم و قضیه ۷۸ عملکرد خاتمی بود. اما باز این استدلال غلط را آوردند که خاتمی ۴ سال خرابکاری کرده و یاد گرفته بگذاریم ۴ سال بعدی مملکت را بسازد. نکته دیگر اینکه خاتمی در دوره ریاست جمهوری نزدیک ۱۰۰ هزار مدیر مستقیم و غیر مستقیم عوض کرد. به مدیران القا کردند اگر خاتمی برود شما هم رفتنی هستید؛ لذا گفتند هر کاری میتوانید بکنید که خاتمی رأی بیاورد. نکته بعد عملکردی بود که در طول ۴ سال اول ریاست جمهوری خاتمی علیه آقای هاشمی انجام شد. هجمههای شدیدی که در انتخابات مجلس ششم علیه هاشمی به راه افتاد که فراموشتان نشده؛ به همین دلیل هاشمی سال ۸۰ برای ریاست جمهوری نیامد. تجربه مجلس ششم نشان داد اینها هر کاری لازم باشد میکنند.
دیدارنیوز: برسیم به سال ۷۸ و انتخابات مجلس ششم؛ با توجه به حمایت هاشمی از خاتمی در سال ۷۶ چرا طیف تندرو این هجمه را به هاشمی وارد کردند.
منصوری: سؤال خیلی بجایی است. از حمایت در سایه و غیر مستقیم آقای هاشمی استفاده کردند و خاتمی رئیسجمهور شد. بعد از انتخابات ۲ نظر وجود دارد؛ یکی اینکه از آقای هاشمی خواستند تسلیم جریان اصلاحطلب بشود و ایشان نشد و نظر دیگر اینکه جریان اصلاحطلب گفت باید هاشمی را بزنیم زمین، بعد نیز رهبری را بزنیم. روی این دو نظر باید تحلیل کرد. میتواند مرکب هم باشد؛ هم هاشمی تسلیم نشد هم اینکه اول هاشمی را بزنیم بعد خامنهای را بزنیم.
دیدارنیوز: به تعبیری میگویند هاشمی خاکریز اول است. این مطلب را شما تأیید میکنید.
منصوری: دقیقا این اتفاق افتاد.
دیدارنیوز: در موارد اتهامی سعی کردند هاشمی و کارنامهاش را تخریب کنند. مقالاتی توسط اکبر گنجی نوشته شد که بعدا شد کتاب عالیجناب سرخپوش؛ در این مقالات قتلهای زنجیرهای را به صورت مستقیم و غیر مستقیم به هاشمی نسبت دادند. ترورها را به ایشان نسبت میدهند؛ همین حرف را در دادگاه میکونوس میشنویم و هاشمی را محکوم میکنند. این قرابت و هم نوایی به نظرتان اتفاقی است یا اینکه این تخریبها از خارج هدایت میشد.
منصوری: ارتباط این جریان با خارج به نظر من مشخص است و خیلی پیچیده نیست و قابل اثبات است. خودشان هم خیلی منکر نیستند کما اینکه خارج برای کارهای خودش از داخل سند جمعآوری میکرد. بعد از دوم خرداد ۷۶ اصلاحطلبها انتظار داشتند هاشمی بی چون و چرا از آنها تبعیت کند و هم در تخریب رهبری با آنها همکاری کند، اما این اتفاق نیفتاد. یعنی نه هاشمی قبول کرد که بی چون و چرا از آنها تبعیت کند و نه قبول کرد در تخریب رهبری با آنها همکاری کند؛ لذا آمدند مسیر را عوض کردند. علیرغم اینکه فهمیدند نقش هاشمی در رأی آوردن خاتمی بسیار پررنگ بوده، شروع کردند به تخریب هاشمی. یک اشکالی به جمهوری اسلامی وارد است و آن سیاستی بوده که تا الان هم هست. هر چه مردم کمتر بدانند بهتر است. خیلی این قضیه جدی است؛ لذا این پروندهها را باز نکردند. پرونده مجلس سوم و ششم باز نشده است. نمیدانیم کروبی چه کرده؛ برای اولین بار چند روز پیش دیدم داستان زندان بنیاد شهید مطرح شد. تا الان هیچ کسی در مورد زندان بنیاد شهید صحبت کرده است؟ من ۳۰ سال پیش میدانستم. هر کارمند یا مدیر بنیاد شهید علیه کروبی حرف میزده میانداختنش زندان بنیاد شهید. این یکی از مشکلات است. یکی دیگر پولهای بنیاد شهید است که معلوم نیست این پولها را چه میکرده است؛ لذا نمیدانیم اینها چکار میکردهاند. البته اسناد و مدارک آن موجود است، اما اجازه نمیدهند باز شود؛ بگذریم همه اینها در راستای همان سیاست غلط است که مردم هر چه کمتر بدانند بهتر است.
در هر حال آقای خاتمی در دوره اول گوش به فرمان هاشمی بود، هر چند اطرافیان او هاشمی را میزدند. این قضیه تا پایان دوره اول خاتمی یعنی حذف هاشمی جزء برنامهشان بود؛ اما با پایان دوره خاتمی یک مرتبه فیتیله را کشیدند پایین.
دیدارنیوز: علیرغم تمام تخریبها مرحوم هاشمی در انتخابات مجلس ششم شرکت کرد و رأی آورد، اما این شائبه وجود دارد که در انتخابات تهران دست برده شده و یکسری از صندوقها را بازشماری کردند، دیدند آرا مخدوش است به همین علت هم آقای هاشمی از جایگاه سیام به بیستم رسید. یک بحثی هم هست که گفتند بازشماری صندوقهای رأی تهران را ادامه ندهید، آیا به نظرتان این تخلف در آرای مجلس ششم اتفاق افتاد؟
منصوری: اینکه در انتخابات دوره ششم در صندوقهای آرا دست کاری شده قطعی است و به همین دلیل قرار بود وزیر کشور و معاونش را محاکمه کنند؛ منتهی بر اساس همان سیاست کلی که مردم هر چه کمتر بدانند بهتر است فقط آقای تاجزاده را عوض کردند و پرونده بسته شد و آقای تاجزاده در انتخابات اگر تا به امروز به یک نفر بخواهد فحش بدهد آن یک نفر آقای جنتی است که آن روز در مقابل خلاف آنها ایستاد.
ادامه دارد...