بخش سوم «پرونده ویژه» "هاشمی رفسنجانی؛ از آسمان تا زمین"/گفتگو با «محمد هاشمی»؛قسمت پایانی

ورود مرحوم هاشمی به انتخابات بر اساس مراجعات مردمی بود/ آقایان ابا دارند در مراسم ختم هاشمی شرکت کنند

در گفت‌وگوی دیدارنیوز با محمد هاشمی رفسنجانی، برادر آیت‌الله معتقد است خط فکری آقای هاشمی از ابتدایی که در قم حاضر شد تا انتهای حیاتش ثابت و مشخص بود، دیگران گاهی به ایشان می‌پیوستند و گاهی در برابرش قرار می‌گرفتند. در ادامه می‌توانید بخش دوم و پایانی گفتگوی دیدارنیوز با محمد هاشمی رفسنجانی در قالب پرونده ویژه "آیت الله هاشمی رفسنجانی؛ از آسمان تا زمین" را ملاحظه فرمایید.

کد خبر: ۴۹۱۰۹
۱۷:۴۸ - ۲۵ دی ۱۳۹۸

دیدارنیوز ـ مسلم تهوری: پیشتر قسمت ابتدایی گفت‌وگوی دیدارنیوز با محمد هاشمی رفسنجانی را ملاحظه کردید. برادر آیت‌الله معتقد است خط فکری آیت‌الله از ابتدایی که در قم حاضر شد تا انتهای حیاتش ثابت و مشخص بود، دیگران گاهی به ایشان می‌پیوستند و گاهی در برابرش قرار می‌گرفتند.

 

ببینید: گفتگوی دیدارنیوز با محمد هاشمی رفسنجانی در آپارات

 

در ادامه می توانید بخش دوم و پایانی این گفتگو را بخوانید.

 

دیدارنیوز: از کلام جنابعالی وام می‌گیرم که مرحوم آقای هاشمی همیشه مورد بغض معاندین نظام بود. به نظر می‌رسد که اعتراض و نقد باید حدود و ثغوری داشته باشد اما ما در هجمه‌ای که سال ۱۳۷۸ نسبت به مرحوم آقای هاشمی می‌بینیم حس می‌کنیم یک هم نوایی بین مخالفین خارجی و داخلی ایجاد می‌شود. یعنی همان اتفاقی که در جریان دادگاه میکونوس و آن اتهامی که به چهار نفر از سران نظام زدند که یکی از آن‌ها مرحوم آقای هاشمی بود همان اتهام به نوعی در روزنامه‌های داخلی از طرف مخالفین داخلی و بحث قتل‌های زنجیره‌ای مطرح شد. این هم نوایی را چگونه می‌بینید؟
هاشمی: آقای هاشمی به عنوان خاکریز اول برای همه مطرح بود و در شرایط مختلف و زمان‌های مختلف به این می‌پرداختند. حال این هم نوایی که شما می‌گویید لزوماً نباید همراهی باشد. بالاخره دو گروه که تخریب می‌کنند، کارهایشان شبیه به هم است. من هم چنین ادعایی نمی‌کنم که با یکدیگر همفکری می‌کردند و با هم بودند. اما خب یک سوژه‌ای است. شما الان شرایط فعلی را در نظر بگیرید در خارج کشور عده‌ای نشسته‌اند کشتارسازی می‌کنند و عده‌ای در مورد مسائل حادثه اخیر مطالب زیادی می‌گویند. عده‌ای هم در داخل نقد دارند و این‌ها نقد‌های خودشان را مطرح می‌کنند. لزوماً این‌ها کنار هم نیستند، اما خب یک موضوعی است که هر کسی در موردش اظهارنظر می‌کند. می‌بینید که مثلاً این اتفاق می‌افتد. آن زمان هم همین مسائل بود. آن زمان من در صداوسیما بودم. قبل از ۱۳۷۶ در سال ۱۳۷۵ در رادیو به زبان فارسی علیه انقلاب اسلامی و امام و یاران امام تبلیغ منفی می‌کردند و برنامه داشتند؛ ۷۵ کشور از یک کشور کوچکی مثل کویت و آلبانی بگیرید تا یک ابر قدرتی مثل آمریکا و شوروی و چین و یا کشور‌هایی مثل آلمان و فرانسه و انگلیس و امثال آنها. حال مثلاً در داخل هم یک شخصی نقادی می‌کرد یا تخریبی می‌کرد که ممکن است با یکی از این رادیو‌ها همراه می‌شد، اما الزاماً با هم نبودند. شرایط ۱۳۷۶ هم که شما می‌فرمایبد شبیه الان بود خب شما الان ببینید که در داخل نقد و حتی تخریب زیادی علیه دولت و یا علیه نظام است و بعضاً تلویحاً به نظام هم مطالبی را می‌گویند و مسائلی را مطرح می‌کنند. خارج نشین‌ها هم که می‌بینید که چه می‌کنند. آن‌ها هم از زوایای مختلف از آمریکا گرفته و اروپا و کشور‌های عربی و اسرائیل همه با هم یک هجمه‌ای را شروع کرده‌اند و حال برنامه‌هایی دارند اما بگویم لزوماً آن کسی که در داخل نقد می‌کند یا حتی تخریب می‌کند، این هم با خارجی‌ها است، خیر، چنین ادعایی درست نیست.

 

دیدارنیوز: آقای هاشمی ثابت کرد که به انتخابات خیلی اعتقاد دارد. یعنی شاید تنها کسی باشد که اینقدر خود را در معرض انتخاب مردم گذاشت. یعنی سال ۱۳۷۸ با تمام هجمه‌ای که وارد شد شاید اگر خیلی‌های دیگر بودند انصراف می‌دادند و وارد انتخابات نمی‌شدند. بعد دیدیم که ۸۴ آمد و سال ۹۲ می‌خواست بیاید که مانع شدند و نگذاشتند. این خیلی جالب است. اما با همه این اوصاف چه اتفاقی افتاد که بعد از انتخاب شدن آقای هاشمی در مجلس ششم، به این نتیجه رسید که انصراف دهد؟ مهندس باهنر مدعی شده بود که مرحوم آقای هاشمی، بنده و آقای حسین مرعشی را از دو جناح مختلف خواست و گفت که بررسی کنید و ببینید که وضعیت من چگونه است. ما بعد از یک هفته بررسی به ایشان گزارش دادیم که شما قطعاً در مجلس ششم رئیس نخواهید شد و ایشان هم انصراف داد. آیا علت فقط همین بود؟
هاشمی: همان آقای باهنر که شما اینجا نام‌شان را بردید ـ البته من مایل نبودم که اسم افراد بیاید ـ ایشان یک جمله‌ای دارد که همان زمان تیتر بسیاری از روزنامه‌ها شد و آن جمله این بود که «راه ریاست جمهوری از مجلس می‌گذرد». آقای هاشمی دور دوم‌شان که تمام شد به دلیل موفقیت‌هایی که در اجرای برنامه اول و نیمی از برنامه دوم داشتند عده‌ای از اصلاح طلبان ـ حال مشخصاً در اصفهان که رفتند آقای طاهری اصفهانی امام جمعه اصفهان در یک جمعیت میلیونی که در میدان امام جمع شده بودند و از ایشان اسقبال می‌کردند ـ از آقای هاشمی خواستند مجددا کاندیدای ریاست‌جمهوری شود تا بتواند برنامه دوم را خودش انجام دهد و وقفه‌ای در برنامه نیفتد. خب حال عده‌ای موافق و عده‌ای مخالف بودند. من شخصاً با ایشان صحبت کردم و گفتم که شما چرا قبول نمی‌کنید و مخالفت می‌کنید؟ ایشان گفتند که الان در منطقه ما هر کس به هر طریقی که به حکومت می‌رسد می‌خواهد دائمی باشد و موروثی کند. مصر و کشور‌های دیگر را مثال زدند. من نمی‌خواهم در تاریخ انقلاب اسلامی در تاریخ ما بماند که بگویند ما هم مثل ایشان شدیم؛ بنابراین من به خاطر تاریخ، حاضر نیستم و مخالف هستم و صلاح نمی‌دانم. من هم به ایشان یک جمله‌ای گفتم که شما به خاطر تاریخ دارید جغرافیای کشور را از دست می‌دهید. بعد از شما آهنگ سازندگی این گونه نخواهد شد. هر کسی که بیاید آن ایده‌ها و برنامه‌هایی که شما دارید را ناتمام می‌گذارد. آن زمان ایشان برنامه ۱۴۰۰ را تدوین کرده بود. این برنامه خیلی منسجم و هدفمند و بیست ساله‌ بود که اگر اجرا می‌شد کشور را به جایگاه خیلی خوبی می‌رساند. من این جمله را گفتم. ایشان گفتند که شما نگران نباشید. من علاقه‌مند هستم که ما کنار برویم و جوانان بیایند کار را در دست بگیرند و ما در کنار آن‌ها باشیم و اگر بتوانیم کمک و مشاوره‌ای به آن‌ها دهیم که مسیر خودشان را طی کنند؛ بنابراین آقای باهنر که آمدند این مسئله را عنوان کردند این معانی مختلف داشت. یکی اینکه به مجلسی‌ها گفته می‌شد که اگر آقای هاشمی سال ۷۸ به مجلس بیاید دو سال از دولت دوره اول آقای خاتمی گذشته و دو سال دیگر باقی می ماند. بعد از دو سال آقای هاشمی می‌آید و اگر ایشان وارد صحنه شود خب ایشان رأی می‌آورد و رئیس‌جمهور می‌شود. این مسائل مطرح شده بود. در بین جناح‌ها و در رسانه‌هایشان و در محافل مطرح می‌شد. خب آقای هاشمی برای اینکه ثابت کنند بر همان حرفی که مثلاً سال ۷۶ و ۷۵ به من گفتند در مورد مسئله‌ای که ایشان علاقه‌مند نیستند، از مجلس استعفا داد تا این تحریکی که جناح راست کرده بود که راه ریاست جمهوری از مجلس می‌گذرد به مرحله عمل نرسد، در حقیقت در پاسخ به این بود که ایشان استعفا دادند.

 

دیدارنیوز: یعنی به خاطر جو غالب مجلس ششم نبود؟
هاشمی: خب بالاخره جو هم تأثیر داشت، اما عمده مسئله این‌ها بودند. خب یک سری انتخابات مثل انتخابات خبرگان و این نوع مسائل هست که جایگاه خاصی دارد. اما در مورد ریاست جمهوری تقریباً وقتی که آقای هاشمی فضا را می‌دید که ممکن است انحرافات و مسائلی به وجود آید، نوعی احساس تکلیف می‌کرد و ورود می‌کرد. آن هم عمده این مسائل در خصوص این است که ایشان نسبت به اسلام و احیای ارزش‌های اسلامی و پیروزی انقلاب اسلامی و حالا حکومت که دست این طبقه افتاده بود، احساس وظیفه و تکلیف می کرد.

 

الان هم شما می‌بینید عده‌ای حوادثی که در کشور ما اتفاق می‌افتد به امام نسبت می‌دهند و مسئول اصلی را امام می‌دانند، چون می‌گویند امام انقلاب کرده و این رژیم، رژیم امام است یا این نظام، نظام امام است. نگاه مردم و یا تحلیل عده‌ای رأس نظام است و به بدنه خیلی کاری ندارند و اگر اشتباه یا کار درستی انجام می‌شود، این را نسبت به رأس نظام می‌بینند، چون الان نظام اسلامی است و مبتنی بر انقلاب امام است و مبتنی بر قرائت امام و قرائتی که از اقتصاد اسلامی و حکومت اسلامی و نقش مردم در حکومت اسلامی و قرائتی که از رسیدگی به مستضعفین و محرومین جامعه و این نوع مسائل داشتند است. الان مردم می‌گویند کو؟ کجاست؟ یک جمله از امام می‌گذارند که امام فرمودند که زر اندوزی نکنید. بعد چهار تا از این اختلاس‌ها را کنار آن می‌گذارند. خب آقای هاشمی برای خودش یک تکلیف قائل بود و آن این بود که بتواند با قرائتی که از اسلام و از مکتب اهل بیت دارد نسبت به نقش حکومت در رفاه و آسایش و امنیت مردم تلاش کند و وارد اقدام می‌شد. مثلاً دفعه آخر که ایشان نامزد شد یکی مراجعات زیاد مردمی بود و یکی هم فرمایشی که همسر امام به ایشان کرده بود و گفته بود که امام انقلاب را به تو سپرده، چگونه می‌خواهی زیر بار مسئولیت نروی و قبول نکنی؟ خب بالاخره این مسئولیت و احساس وجود داشت. من می‌گویم اگر کسی بخواهد به زندگی آقای هاشمی نگاهی داشته باشد، باید همه چیز را در نظر بگیرد. یک مقطع بریده از سایر مقاطع زندگی ایشان، کافی نیست. مثل داستانی که مولوی در مورد فیل می‌گوید که یکی دست می‌زند به گوشش است. یعنی نمی‌شود جدا از کل حساب کرد و یک زنجیره به هم پیوسته و هدفمند است و در این هدف، ایشان همیشه اقتضایی حرکت کردند. یک روزی در جبهه جنگیده و فرمانده بودند و فرماندهی کرده و یک روزی آثار خرابی که دشمن به وجود آورده و دو میلیون آواره روی دست کشور گذاشته و در ۱۶ استان، ۸۵ یا ۸۶ شهر و شهرستان و ۲۷۰۰ روستا بین ده درصد تا صددرصد تخریب شده است را به سوی سامان دهی برده است. خب چه کسی این‌ها را ساخت و بازسازی و نوسازی کرد؟ یک روز در جبهه می‌جنگید و یک روز در عرصه جا‌های دیگر. مثلاً آقای هاشمی به عربستان رفتند. در آنجا اولین شخصیتی از جهان اسلام در این مدت بود که به فدک رفتند. مسئولین عربستان برای ایشان احترام قائل بودند و سعی می‌کردند ایشان را منع کنند و به فدک نروند. اما ایشان گفتند که من می‌خواهم بروم و به آنجا رفتند. الان بحث فدک از زمانی که ایشان رفته، شما در یک سری از رسانه‌ها می‌بینید، یک بازآفرینی مجدد و  نگاه مجددی به فدک و در راستای این به حضرت زهرا(س) وجود دارد. این‌ها مسائلی نیست که همراه کنیم با گفته یک کسی که در جبهه اصلاحات و یا اصول گرایی است و چهار تا نسبت و تهمت می‌زند.

 

در همین زمانی که ایشان رئیس مجمع بودند و من هم رئیس دفتر و برادرشان، نزدیک‌ترین فرد به ایشان بودم روزنامه‌هایی مثل کیهان و رسالت و جوان و سایت‌ها و اشخاص مختلف و تیپ‌های مختلف، مقالات زیادی علیه ایشان می‌نوشتند. خب برای ما خیلی سخت می‌شد. من می‌رفتم می‌گفتم که اجازه می‌دهید جواب فلانی را بدهیم این آدم این طور است، آن طور است، می‌شناسیمش و کارنامه‌اش این طور است خب جواب دهیم. می‌گفتند که نه، شما خودتان را درگیر و وارد این کار‌ها نکنید. بگذارید هر چه می‌خواهند بگویند. من می‌گفتم که دارند تخریب می‌کنند و دروغ می‌گویند و دارند تهمت می‌زنند و گناه انجام می‌دهند. مگر حضرت امیر نبود که هنگامی که شهید شد مسلمانان از هم سؤال می‌کردند که علی در مسجد چه می‌کرده در اثر تبلیغاتی که دستگاه معاویه کرده بود؟ مگر علی نماز می‌خواند؟ علی در مسجد چه می‌کرد؟ می‌گفتند خیلی خب الان شما وضعیت علی و وضعیت معاویه را ببینید. حق و خورشید زیر ابر نمی‌ماند. شما خودتان را درگیر این کار‌ها نکنید. این سعه صدر آقای هاشمی و سینه سترگش بود و اسرار بسیاری در سینه‌اش داشت که به کسی نمی‌گفت. چرا؟ برای حفظ نظام و احیای ارزش‌های اسلامی. خب راه پر خطر است.

 

دیدارنیوز: قطعاً نام مرحوم آقای هاشمی با انقلاب پیوند ناگسستنی دارد. من برای این پرونده و موضوع با یک مسئولی در یکی از مؤسسات پژوهشی تماس گرفتم و ایشان نکته بسیار جالبی گفت. وی گفت ما در مورد این موضوع خیلی فکر نکردیم. گفتم چطور؟ گفتند که ما در این مؤسسه در مورد اموات و کسانی که فوت کردند کار می‌کنیم؛ لذا وارد بحث آقای هاشمی نشدیم. گفتم مرحوم آقای هاشمی هم که فوت کردند. گفتند: «خیر، ایشان زنده هستند و لذا ما وارد این حوزه هنوز نشدیم.»  آقای مهندس اگر نکته پایانی دارید بفرمایید.
هاشمی:  آقای هاشمی از اول پیروزی انقلاب در جا‌های مختلف مسئولیت داشت. یعنی شما از وزارت کشور بگیرید تا ریاست جمهوری و مجلس و فرماندهی جنگ و نمایندگی امام و بعد هم مجمع تشخیص مصلحت نظام و جا‌های مختلف. حال در کشور ما مرسوم است که یک شخصیتی که در یک نهاد یا در جایی مشغول فعالیت بوده و آنجا حضور داشته است، وقتی که ایشان مرحوم می‌شود آن نهاد یا آن سازمان یک بیانیه‌ای می‌دهد. مثلاً دعوتی می‌کند و یا حضوری در مراسم دارد. سال اول، ایشان مرحوم شدند و آن غوغا در کشور بود. سال دوم که سالگرد ایشان بود می‌خواستیم مراسم برای ایشان بگیریم. من شخصاً به هر کدام از این نهاد‌هایی که آقای هاشمی خدمت کرده بودند، زنگ زدم و اطلاع دادم که ما می‌خواهیم مراسم بگیریم شما چه مشارکت و همراهی می‌کنید، اسمتان را می‌گذارید یا بیانیه‌ای می‌دهید، گفتند که خیر، ما نمی‌توانیم هیچ حضوری داشته باشیم. روز وفات ایشان را ۱۹ دی که اتفاقاً روز شهادت امیرکبیر هم هست و امسال هم با شهادت حضرت زهرا مصادف شده، دستور دادند که نام ایشان را از تقویم حذف کنند. این وضعیت آقای هاشمی در کشور است؛ بنابراین گفتیم که خیلی خوب، فلان مسئول وزارتخانه یا فلان نیرو از اینکه در مجلس ترحیم آقای هاشمی شرکت کند ابا دارد و می‌ترسد.
 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: