فصل وعده‌های انتخاباتی؛ آیا باز هم باید وعده داد؟

اگر کسی وعده‌ای بدهد که فلان چیز را به شما خواهم داد (و اگر در دادن این وعده، صادق باشد) چند حالت محتمل است: الف) اگر کل آن موضوع در اختیار خودش باشد، بالاترین احتمال تحقق وجود دارد. ب) اگر بخشی از آن موضوع در اختیار دیگران باشد، به میزان تسلطی که دارد، می‌شود احتمال تحقق داد. ج) اگر اتفاقی فراتر از محاسبات بیفتد، بسته به بزرگی آن اتفاق، در احتمال وقوع آن «خلل» یا «سرعت» پیش خواهد آمد. مثلا اگر کسی در انتخابات ریاست جمهوری وعده بدهد که فلانی را رئیس فلان سازمان خواهد کرد، این اختیار کاملا در دست خودش هست و اگر صادق باشد، منطقا باید محقق شود. اما اگر بگوید که فلانی را وزیر فلان وزارت‌خانه خواهد کرد، تا مرحله‌ی معرفی آن فرد در دست خودش هست، ولی انتخاب نهایی منوط به رأی اعتماد مجلس است. البته با تجربیاتی که طی این سال‌ها در میان افکار عمومی کسب شده، حتی در همان گام‌های ابتدایی می‌شود در مورد احتمال تحقق وعده‌ها، بحث و جدل کرد و به سادگی تن به هر وعده‌ای نداد. در عین‌حال نباید فراموش کنیم که هر وعده‌ای، احتمال عدم تحقق هم دارد و این به معنای نادرست بودن وعده یا صادق نبودن وعده‌دهنده نیست.

کد خبر: ۴۶۹۵۸
۱۱:۵۸ - ۱۲ دی ۱۳۹۸
دیدارنیوز ـ ابوالحسن مظفری*: به فصل انتخابات نزدیک می‌شویم و بیش از هر زمان دیگری، وعده‌هایی خواهیم شنید. از وعده‌هایی کوچک تا وعده‌هایی که شاید حتی تحقق آن از خدا هم انتظار نرود. اما آیا هر وعده‌ای صادق است؟ یا هر وعده‌ای امکان تحقق دارد؟ اساسا وعده دادن صحیح است یا ناصحیح؟

با دو نوع اراده روبرو هستیم: اراده‌ی بشری و اراده‌ی خداوندی. گفته‌اند که اراده‌ی خداوند از نوع «کن، فیکونی» هست. یعنی به محض اینکه می‌گوید «باش»، خواهد شد. اما اراده‌ی بشر، حاصل جمع سه پارامتر (با ضرایب خاص خودشان) است: ۱- منویات او ۲- تلاش‌های او ۳- سایر عوامل. و اگر بگوییم سومین عامل، به اندازه‌ی عظمت پیرامون اوست، سخنی گزاف نخواهد بود. در واقع وقتی کسی که روی زمین وعده‌ای می‌دهد (و اگر هم صادق باشد) نشان می‌دهد که «احتمالا» صرفا در دو پارامتر اول و دوم، صادق است. یعنی نیتش چنین است و مجموعه‌ی تلاش‌هایش به آن سمت خواهد بود. ولی پارامتر سوم را باید مطابق «ممکنات» سنجید.

سنجش پارامتر سوم، نیازمند محاسبات تبیینی از طرف گوینده و برآورد‌های شنونده از احتمالات و ممکنات است. برای وعده‌های مختلف، تأثیرگذاری این سه پارامتر، متغیر خواهد بود. فرضا اگر کسی وعده بدهد که زبان انگلیسی یاد خواهد گرفت، بیشترین ضریب را پارامتر دوم (یعنی تلاش‌های خودش) خواهد داشت. البته که همراهی سایر عوامل مانند کلاس‌ها یا ابزار‌های لازم هم تاثیر دارد، ولی با ضریبی بسیار کمتر.

ولی اگر کسی وعده بدهد که مثلا شاگردان یک کلاس را مسلط به زبان انگلیسی خواهد کرد، در اینجا نقش دو پارامتر اول و دوم، کمتر بوده و سایر عوامل که مربوط به اراده و تلاش بقیه دانش‌آموزان، تجهیزات، هماهنگی‌ها و ... است، بسی پررنگ‌تر خواهد بود. حکایت طنزی است که می‌گویند حسن کچل گفت قصد دارد با دختر پادشاه ازدواج کند و نصف کار هم انجام شده. در مقابل تعجب بقیه گفت که خب من او را دیدم و پسندیدم و لذا پنجاه درصد کار انجام شده!

در تمثیل گفته می‌شود که اراده‌ی خداوندی شبیه اراده‌ی ما برای صحبت به زبان مادری است. به محض اینکه اراده می‌کنیم فلان جمله را بگوییم، خواهیم گفت. (اصطلاحا: کن، فیکون) ولی اراده‌ی بشری شبیه صحبت ما به زبان دوم است. مثلا وقتی بخواهیم انگلیسی صحبت کنیم؛ اول جمله را به فارسی در ذهن خودمان می‌آوریم، بعد آن را تبدیل به زبان بعدی می‌کنیم و به شدت، محدود به توانایی ما در دایره‌ی لغات و آشنایی به ظرائف زبان انگلیسی است. در آخر هم جمله ای می‌گوییم که ممکن است نه خودمان به خوبی متوجه شده باشیم و نه طرف مقابلمان. تازه بعد از آن باید با کلی ایما و اشاره و جملات دیگر، همان یک جمله را هم تبیین و تفسیر کنیم؛ بنابراین وقتی با وعده‌ای روبرو می‌شویم باید توجه داشته باشیم که ضریب هر کدام از آن سه پارامتر، چقدر است. این الزاما به معنی نادرستی وعده یا دروغگویی وعده‌دهنده نیست، بلکه این ویژگی ساختاری «وعده» است.

حتی وعده‌های خداوند نیز ممکن است در تاریخ معهود اتفاق نیفتد. آیه‌ی معروفی خطاب به حضرت موسی در سوره اعراف (آیه ۱۴۲) است که معمولا در نماز دهه‌ی اول ذی‌الحجه هم خوانده می‌شود: «وَ وَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِینَ لَیْلَةً (یعنی به موسی وعده‌ی سی روزه دادیم) وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ (و ده روز به آن اضافه کردیم) فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً» (لذا وعده‌ی خداوند به چهل روز کشید)

حال تصور کنید که وعده‌های بشری چقدر محدود و مقید است به جزییات بسیار زیاد و اراده‌ی دیگران (از جمله خدا، اگر به آن باور داشته باشیم)، ولی به معنای آن نیست که این وعده‌ها صادق نیستند یا برایشان تلاشی نشده است بلکه بحث «امکان» و «مصائب» تحقق وعده‌ها، موضوعی متفاوت از خود وعده‌هاست.
 
 
 

اگر کسی وعده‌ای بدهد که فلان چیز را به شما خواهم داد (و اگر در دادن این وعده، صادق باشد) چند حالت محتمل است:

الف) اگر کل آن موضوع در اختیار خودش باشد، بالاترین احتمال تحقق وجود دارد. ب) اگر بخشی از آن موضوع در اختیار دیگران باشد، به میزان تسلطی که دارد، می‌شود احتمال تحقق داد. ج) اگر اتفاقی فراتر از محاسبات بیفتد، بسته به بزرگی آن اتفاق، در احتمال وقوع آن «خلل» یا «سرعت» پیش خواهد آمد. مثلا اگر کسی در انتخابات ریاست جمهوری وعده بدهد که فلانی را رئیس فلان سازمان خواهد کرد، این اختیار کاملا در دست خودش هست و اگر صادق باشد، منطقا باید محقق شود. اما اگر بگوید که فلانی را وزیر فلان وزارت‌خانه خواهد کرد، تا مرحله‌ی معرفی آن فرد در دست خودش هست، ولی انتخاب نهایی منوط به رأی اعتماد مجلس است.

همچنین اگر وعده بدهد که مثلا حقوق شهروندی را چنین و چنان خواهد کرد، یا فرضا نظارت بهمان را برخواهد داشت، این وعده‌ها و این اراده‌ها، محدود به اراده‌ی بقیه‌ی ارکان (از جمله قوه قضاییه) است. ممکن است که تلاش مضاعفی بکند یا سطح این مطالبه را طوری بالا ببرد که سایرین ناچار به معامله شوند، ولی تحقق آن، باز هم صددرصدی نیست و وابسته به اراده‌ی بقیه هم خواهد بود.

یا اگر فرضا وعده‌ی تصویب برجام و تعامل با دنیا را بدهد و همه شاهد باشیم که با پیچیده‌ترین تلاش داخلی و خارجی و اجماع جهانی بتواند ایران را از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل خارج کند و حتی آن را به قطعنامه‌ی شورای امنیت و سازمان ملل نیز پیوند دهد، ولی به هر دلیل و منطقی (از جمله منطق زور) یکی چون ترامپ آن را پاره کند، دیگر سایر شرایط به سادگی محقق نخواهد شد.

حال با توجه این همه وابستگی وعده‌های بشری به جزییاتی بسیار فراوان و اراده‌ی سایرین، آیا باز هم باید وعده داد؟ قطعا بلی. وعده‌ها به ما نشان می‌دهد که رویکرد آن فرد به کدام سمت و سو است. همچنین می‌شود در صورت فراموشی وعده‌ها، آن‌ها را یادآوری کرد. یا در مورد راه‌های رسیدن به این وعده‌ها، دیالوگ و محاجّه کرد.

البته با تجربیاتی که طی این سال‌ها در میان افکار عمومی کسب شده، حتی در همان گام‌های ابتدایی می‌شود در مورد احتمال تحقق وعده‌ها، بحث و جدل کرد و به سادگی تن به هر وعده‌ای نداد. در عین‌حال نباید فراموش کنیم که هر وعده‌ای، احتمال عدم تحقق هم دارد و این به معنای نادرست بودن وعده یا صادق نبودن وعده‌دهنده نیست.

نفس وجود وعده‌ها صحیح است و حتی عدم تحقق (کامل و یا درصدی) آن‌ها هم محتمل است و به صرف این معضلات نباید وعده‌ها را حذف کرد، ولی شایسته است:

الف) در هنگام دادن وعده‌ها، راجع به معضلات و موانع «احتمالی» تحقق آن‌ها بحث شود. ب) هنگام عدم تحقق وعده‌ها، راجع به معضلات و موانع «قطعی» آن‌ها (به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم) صحبت شود، چون حق بقیه هست که بدانند چه موانعی وجود دارد تا لااقل راهی برای اصلاح آن‌ها بیابند.

جامعه‌ی نوپای ما که تلاش دارد تا به جامعه‌ای مدنی نزدیک شود، نیازمند آن است تا از بار هیجانی خود بکاهد و عقلانیت را رشد و توسعه بدهد. باید از تصورات صفر و صدی فاصله بگیریم و بدانیم تحقق وعده‌ها، کاری بسیار سخت و صبورانه است.
 
*پژوهشگر حوزه اجتماعی
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: