گزارش «دیدارنیوز» از نمایشگاه عکس مرضیه ابراهیمی

مرضیه‌ای که بت‌ها را شکست

کنار عکس‌های خود آینه‌هایی را برای تمام زنان سرزمینش قرار داده است تا یادآوری کند دیر نیست که عکس زنان دیگری در قاب آن آینه‌ها قرار گیرد، دومینویی که مرضیه ابراهیمی در تلاش برای به پایان رساندنش است.

کد خبر: ۴۴۰۷
۰۰:۱۵ - ۱۵ تير ۱۳۹۷
دیدارنیوز ـ پرستو بهرامی‌راد: تمام زنان فامیل از بزرگ و کوچک با پوشش‌های مختلف، یک روزه برای دیدن نمایشگاه عکس‌های «مرضیه» و سورپرایز کردن او از اصفهان آمده‌اند. خستگی از صورت‌هایشان نمایان است اما با لبخند و هیجان ساعت آمدن مرضیه به نمایشگاه را از «نگار»، دوست دوران رنج او جویا می‌شوند.

بعد از گذشت یک ساعت مرضیه با لبانی که لبخندش این روزها امیدبخش زندگی زنان بسیاری شده است، وارد نمایشگاه می‌شود و...

نمایشگاهی از امید

نگاه‌ها به تصویر نیم‌رخ سوخته زنی دوخته می‌شود که حالا دیگر سفیر حمایت از قربانیان اسیدپاشی است. زنی که تصمیم گرفت دیگر نقش یک قربانی را بازی نکند و سرانجام این تصمیم به یک نمایشگاه عکاسی رسیده است؛ نمایشگاهی که هر زنی به آن وارد می‌شود، ردی از خودش را بر تار و پود صورت مرضیه ابراهیمی می‌بیند و با عکس‌های او درد می‌کشد، لبخند می‌زند و سکوتش را می‌شکند و در کنار او می‌ایستد.

مرضیه ابراهیمی در کنار نگار مسعودی، نمایشگاهی از صورت و زندگی خود را به نمایش گذاشته است. این نمایشگاه با نام «سرنوشت تو را بُتی رقم زد که دیگران می‌پرستیدند»، در گالری تابستان خانه هنرمندان تهران این روزها میزبان عموم مردم است. مرضیه با نمایش تصویر خود صدای بسیاری از زنان آسیب دیده، شده است. نمایشگاه نگار مسعودی تا ۱۸ تیرماه در خانه هنرمندان برپاست.
 

لایحه‌ای برای جلوگیری از سوختن‌های دوباره

مرضیه بعد از طی کردن دوران دردهای جان‌فرسا که گوشت و استخوانش را به فریاد وامی‌داشت، با نمایشگاهی از عکس‌هایش به دنبال هدفی بزرگ می‌رود. او در این نمایشگاه با وصل کردن تابلویی، از مطالبه یک حق می‌گوید و آن حق ممنوعیت و محدودیت خریدوفروش قانونی اسید در جامعه است. این مطالبه به‌صورت لایحه‌ای درآمده است تا برای رسیدگی به مجلس ارائه شود. هدف مرضیه و دوستان او این است که شاید بتوانند با تصویب این لایحه، آمار جنایت اسیدپاشی را در جامعه خشمگین امروز ما کاهش دهند.

بر روی تابلویی که در این نمایشگاه عکس برای جمع‌آوری امضاء قرار گرفته، نوشته شده است: «یکی از علل گرایش به اعمال خشونت با اسید، ارزان و در دسترس بودن اسید در جامعه است حال آنکه تجارت کشورهای دیگر در این زمینه نشان از آن دارد که وجود محدودیت در خرید اسید و کنترل در مصرف آن، نقش بسزایی در کاهش این عمل شنیع و غیرانسانی دارد. از سوی دیگر نظارت و کنترل نهادهای اجتماعی و مردمی موثرترین ابزار و ضمانت برای به اجرا گذاردن قوانین و مقررات حقوقی‌ و قضایی در جامعه است. از این‌رو ما خواهان اعمال محدودیت قانونی و نظارت سازمان‌یافته بر خریدوفروش و کنترل شدید در مصرف اسید هستیم».

این تابلو با امضاهای فراوانی مزین شده است و هرکدام روایتگر قصه‌ای از فریادهای فروخورده زنان این سرزمین است.

مرضیه کیست؟!

دختری از نصف جهان که ۴ سال پیش قربانی اسیدپاشی شد و  تصمیم گرفت به جای ماندن در قامت یک قربانی و حذف شدن از صحنه جامعه، ردای یک قهرمان را بر تن کند. این بهترین تعریف از مرضیه‌ای است که این روزها با لبان خندان خود در بین مراجعین نمایشگاه عکاس‌های خود می‌گردد و امید را به همه تزریق می‌کند.

اما بیلبوردی که در اولین دیوار این نمایشگاه قرار دارد این دختر اصفهانی را این‌گونه توصیف می‌کند.

مرضیه ابراهیمی متولد سال ۱۳۶۸ اصفهان است. او در رشته مامایی فارغ‌التحصیل شده و تا سال ۱۳۹۳ در کلینیک زنان مشغول به فعالیت در رشته خود بوده است.

مرضیه در ۲۳ مهرماه سال ۱۳۹۳ در خیابان توحید اصفهان با ماشین شخصی خود حرکت می‌کرده است که توسط دو نفر موتورسوار مورد حمله اسید با غلظت ۹۹% قرار گرفت. او در این حمله نیمه چپ صورت، چشم و گوش چپ خود را از دست داد. مرضیه آخرین قربانی اسیدپاشی‌های زنجیره‌ای اصفهان در آن سال بود. او تا به امروز بیش از 30 عمل جراحی بر روی چشم،  صورت، بینی ، گوش، گردن، سینه و دست و دیگر اجزاء آسیب دیده خود را پشت سر گذاشته و درمان او تا همیشه ادامه دارد.

از آنجا که اسیدپاش تاکنون دستگیر نشده است، صراحتاً نمی‌توان گفت که حمله‌های اصفهان با انگیزه‌های فردی، گروهی و یا ایدئولوژیک صورت گرفته است.

مرضیه به دلیل صدمات جبران‌ناپذیر اسید و تبعات آن قادر به ادامه فعالیت در شغل مورد علاقه‌اش یعنی مامایی نبود و ناچاراً در آزمایشگاهی مشغول به‌کار شده است.

مرضیه پس از بازتوانی روحی وارد عرصه فعالیت اجتماعی شده و بیش از یک سال است که همراه همسر خود در حوزه مبارزه با اسیدپاشی فعال است. از آنجایی که وی یکی از علل شیوع این جرم در جامعه را دسترسی راحت و ارزان به اسید می‌داند، از سال ۱۳۹۵ تا امروز در تلاش است تا قانونی در خصوص ممنوعیت و محدودیت خریدوفروش اسید را در مجلس به تصویب برساند.

مرضیه امروز صدای رسای زنانی شده است که اسید، راه گلویشان را بسته و خانه نشینشان کرده است.
 

جامعه خشمگین نیاز به مراقبت دارد

مرضیه با لبخند زیبایی که بر لب دارد در بین خانواده و افرادی که به نمایشگاه آمده‌اند، می‌چرخد و در این بین می‌گوید: «هدف من و نگار این است که راجع به اسیدپاشی و عواملش و علت‌هایش بحث شود. چون در این سال‌ها اسیدپاشی برای افراد محدودی مسئله بوده و به ندرت راجع به آن بحث شده است؛ البته بعد از فیلم «لانتوری» آقای درمیشیان یک مقداری نگاه‌ها روشن شد. از این‌رو، نگار نگاهش این بود که اسیدپاشی مورد بحث قرار بگیرد و دیده شود».

هرکسی مرضیه و نگار را کنار یکدیگر ببیند به راحتی می‌تواند عمق علاقه و وابستگی این دو به یکدیگر را متوجه شود. دو زنی که در یک راه پر فراز و نشیب همراه یکدیگر شده‌اند تا از بعد دیگری به جنایت اسیدپاشی نگاه و راهی برای جلوگیری از این جنایت پیدا و ارائه کنند.

مرضیه در ادامه از دلایل نگار برای انتخاب خود می‌گوید: «نگار سمت من آمد، چون هم اسیدپاشی را تجربه کرده‌ام و هم امید به زندگی در من وجود دارد. در حقیقت مرضیه به‌عنوان یک زن قدرتمند، زندگی را ادامه داده و درجا نزده است. به همین دلیل زندگی مرضیه می‌تواند پیامی باشد برای همه آنهایی که به هر صورت شکل و ظاهرشان با دیگران فرق دارد».

او یکی از دلایل این موضوع را که هنوز به زندگی امید و به‌عنوان یک زن قدرتمند در جامعه حضور دارد، همراهی خانواده و همسرش می‌داند و می‌گوید: «اولین جایی که افراد در آن قرار می‌گیرند خانواده و بستر خانواده است. من در این شرایط هم خانواده و هم همسر را داشتم. اما مهمترین عامل خودم و روحیه خودم بود. بسیار تلاش کردم شکل قربانی بودن به خودم نگیرم و نشان بدهم که افراد باید به گونه‌ای من را نگاه کنند که من می‌خواهم، نه به صورتی که خودشان می‌خواهند. نباید من را با نگاه ترحم‌آمیز و تیره‌وتار بنگرند و با نگاه روشن می‌توانند به من نگاه کنند».

این قربانی اسیدپاشی از اهداف خود برای نشان دادن تصویر خود می‌گوید: «من اولین هدفم برای به نمایش گذاشتن عکس صورت خودم در اینستاگرام و نمایشگاه این بود که یک نفر مرا ببیند و بگوید دمش گرم، این آدم با این صورت به زندگی ادامه می‌دهد پس من مراقب نگاهم باشم. چون نگاه مردم بسیار روی افراد شبیه من تاثیر می‌گذارد. من کسی را می‌شناسم که به خاطر نگاه مردم از خانه بیرون نمی‌آید و نگاهش این است که بیرون نرود تا بقیه نگاهش نکنند و این آدم حق زندگی را از خودش گرفته است. شکی نیست که این فرد نیاز به پرورش نیز دارد، ولی بخش مهم این ماجرا به نگاه جامعه و مردم و نوچ نوچ کردن‌ها و نگاه‌های تلخ چند دقیقه‌ای برمی‌گردد».

مرضیه خود کسی است که از این منظر آسیب دیده است و بیان می‌کند: «من هم از این سمت بسیار آسیب دیده‌ام که الان اینجا ایستاده‌ام و از این درد صحبت می‌کنم. من بسیار از طرف جامعه و نگاه‌ها آسیب دیدم. از تک تک خانواده‌ام بپرسید نگاه‌هایی افراد به من داشتند که من را آزار می‌داد؛ ولی من انتخاب کردم که من را جوری نگاه کنند که خودم می‌خواهم، نه آنگونه که آنها می‌خواهند. این موضوع خیلی جسارت می‌خواهد ولی من سعی کردم اینگونه باشم».

او معتقد است اولین گام در جامعه برای جلوگیری از این جنایت‌ها آگاهی‌رسانی و اطلاع‌رسانی در تمام موارد است و در این باره می‌گوید: «برای مثال اگر همه بیلبوردهای شهر یک هدف برای فرهنگ‌سازی و آگاهی‌رسانی را دنبال کند طول می‌کشد ولی قطعاً جواب خواهد داد. بسیاری نمی‌دانند با یک فرد که می‌گوید می‌سوزم باید چگونه رفتاری داشته باشند. ولی اگر مردم آگاهی داشته باشند به جای اینکه وقتی در خیابان اتفاقی می‌افتد با دوربین خود فیلمبرداری کنند و حاشیه درست بشود، بهترین رفتار را نشان دهند. به نظر من اطلاع‌رسانی خیلی نتیجه دارد حالا می‌خواهد راجع به اسید باشد یا راجع به تجاوز. ما باید فرهنگ‌سازی انجام دهیم و در مدرسه‌ها آموزش کنترل خشم و نه شنیدن، داشته باشیم. امروز خواستگارها «نه» بشنوند برای هر دختری تهدید به حساب می‌آید، این موضوعات برمی‌گردد به جامعه و خانواده و آموزش‌هایی که ما از همان اول نداشته‌ایم».

ابراهیمی در مورد لایحه‌ای که روزهاست در تلاش شکل‌گیری و به سرانجام رسیدن آن است، می‌گوید: «امیدوارم این لایحه در مجلس موانعی بر سرراهش نباشد، اما بسیار کند پیش می‌رود. ما در مورد این طرح با نمایندگان مجلس، خانم مولاوردی و... صحبت کرده‌ایم. خانم مولاوردی بسیار استقبال کردند و گفتند که چقدر خوب که به این موضوع می‌پردازید. اما نمایندگان مجلس متاسفانه آنقدر دغدغه‌مند در این مسائل نیستند و شاید دلیلش این باشد که بسیار درگیر موضوعات مختلف دیگر هستند».

مرضیه در آخر از مسیر راه این لایحه می‌گوید: «من و نگار و انجمن، مقداری این موضوع را که اسید نه سلاح گرم و نه سلاح سرد است و هیچ قانونی برایش وجود ندارد، قلقلک داده‌ایم. اگر شما در خیابان اسید حمل کنید جنایت و جرم محسوب نمی‌شود. ما در اولین نگاه بیان کردیم که باید اسید را از جلوی مردم خشن و عصبانی برداریم. یک سال بیشتر است روی این لایحه کار می‌کنیم و امید داریم این لایحه به نتیجه برسد، چون در کشورهای دیگه این اتفاق افتاده و آمار اسیدپاشی کمتر شده است. فکر نمی‌کنم آنها آدم‌های خاصی باشند که اسید در دسترس باشد و در خشم اسید نپاشند؛ اما وقتی اسید ممنوع بشود فرد عصبانی می‌گوید اسید که نمی‌توانم بخرم، تفنگ هم که ممنوع است پس یک مشتی می‌زنم و ماجرا در همین نقطه تمام می‌شود. در حقیقت جلوی مردم عصبانی را باید گرفت، مانند بچه‌ای که می‌گویند چاقو را باید از جلوی دستش برداریم».
 

روایت ۱۵ روز زندگی با مرضیه

برای دیدن آنچه بر مرضیه ابراهیمی و سایر قربانیان اسیدپاشی می‌گذرد باید از لنز دوربین نگار مسعودی به پیرامون‌ نگاه کرد. از نگاه خیره و پرسشگر مردم به چهره‌ سوخته زنان قربانی اسیدپاشی  تا زندگی عادی و روزانه این افراد.

نگار مسعودی ـ عکاس و مستندساز ـ از روزهایی می‌گوید که تصمیم به کار بزرگی گرفت و او به سراغ یک شهر، یک نقطه از یک خیابان و صدای دردآلود دخترانی که نیشتر اسید، هرثانیه زیر پوستشان زبانه می‌کشید، رفت و سوژه‌ عکس‌ها و مستندش را این‌بار این‌گونه رقم زد.

نگار مسعودی خود را فعال حقوق زنان معرفی می‌کند و نمایشگاه قبلی او نیز با تم فمینیستی برگزار شده است. او در این حوزه سراغ مقوله اسیدپاشی رفته است و در این‌باره می‌گوید: «در حوزه زنان چیزی که من راجع بهش تحقیق کردم مقوله اسیدپاشی بود و مسئله من این بود که چرا آمار اسیدپاشی بالا است و چه میزان در ایران اتفاق می‌افتد و چرا در اکثر مواقع بر روی آن سرپوش گذاشته می‌شود و شروع کردم در این حوزه کار کردن. تصمیم گرفتم در مورد این موضوع یک نمایشگاه برگزار کنم و مستندی را بسازم که یک ماه دیگر تمام می‌شود».

اما چیزی که نگار را در اولین قدم‌هایش جذب کرده است، اسیدپاشی‌های سال ۹۳ اصفهان بوده است. او در این مورد بیان می‌کند: «آن زمان که این اتفاق افتاد همه ما ناراحت، خشمگین و عصبانی شدیم و حتی اعتراض کردیم؛ اما بعد از گذشت چند ماه ماجرا در یک سکوت خبری قرار گرفت و بچه‌ها دیگه مصاحبه نکردند (البته به جز سهیلا جورکش که الان در آمریکا درگیر درمان هر دو چشمش است) و کم‌کم همه فراموش کردند. این رویکرد فشار سختی به آسیب‌دیدگان وارد می‌کند. بچه‌های اصفهان در سکوت بودند و چون کسی با آنها مصاحبه نمی‌کرد و سراغشان نمی‌رفت. همه ممنوع شده بودند».

مسعودی در مورد اهداف خود به پرداختن به موضوع قربانیان اسیدپاشی می‌گوید: «من خودم را همیشه جای سهیلا و مرضیه می‌گذارم و ممکن بود آن روز من در اصفهان جای مرضیه و سهیلا و ... باشم. اینکه مرضیه و سهیلا سوختند انگار من و تمام سرزمینم سوخته‌ایم. یعنی آنقدر برای من نزدیک و ملموس است. همیشه مسئله عاشقانه یا فامیلی نیست، ولی وقتی یک اسیدپاشی به این شکل و فرم یعنی حاصل یک ایدئولوژی ضد زن است یعنی همه ما در معرض این آسیب هستیم. به همین دلیل من دنبال قربانیان اسیدپاشی اصفهان گشتم».

نگار از آشنایی خود با مرضیه این‌گونه تعریف می‌کند: «بعد از چند ماه رفتن به اصفهان، به دیدن اکتیویست‌ها و روزنامه‌نگارها رفتم و در آخر توسط یکی از دوستان فیلم‌سازم شماره مرضیه را پیدا و با مرضیه صحبت کردم. او بسیار انرژی خوبی داشت و گفت من سه سال است منتظرم که یکی با من تماس بگیرد. من می‌خواهم حرف بزنم و نمی‌خواهم یک قربانی باشم. می‌خواهم یک کاری انجام دهم، ولی هنوز برنامه‌ای ندارم. من به اصفهان رفتم و همدیگر را دیدیم و راجع به نمایشگاه و فیلم صحبت کردیم و همکاری را با هم آغاز کردیم.»
 
وی در ادامه می‌گوید: «من ۱۵ روز با مرضیه زندگی کردم. می‌خواستم از هر قسمت از زندگی او که برای من مهم بود به‌عنوان یک زن یک قابی در این نمایشگاه داشته باشیم. آن بخش‌هایی از زندگیش که برای من شگفت‌انگیز است حضور مرضیه است. اینکه مرضیه هست و حذف نشد نه با اسید و نه با هیچ چیز دیگری و تک‌تک این شات‌ها به این اشاره دارد که رانندگی می‌کند، کنار خیابان توحید راه می‌رود و... ».
 
نگار از بعد مردسالاری در عکس‌هایش می‌گوید: «من راجع به اینکه مردسالاری چقدر در این قضیه موثر است نیز در عکس‌هایم صحبت کرده‌ام. اینکه جامعه مردسالار چگونه می‌تواند به زن آسیب بزند و او را تبدیل به یک جنس دوم کند. در عکس عروسی مرضیه که من بسیار دوست‌اش دارم، ما داریم نصف صورت زن را می‌بینیم اما دست مرد آنقدر قدرتمند و  رعب‌آور است و احاطه کرده است که تمام زن را تحت تاثیر خودش قرار داده است».

او می‌گوید: «من در عکس‌هایم به نگاه‌های مردم و به زیبایی نقدی زده‌ام و همچنین به چارچوب‌هایی که رسانه و نظام سرمایه‌داری برای زیبایی درست می‌کند و تبلیغات گسترده‌ای که می‌کند این شکل و قیافه باید بود، نقد کردم. مرضیه نیز خیلی شجاعانه این تعریف‌ها را  به‌هم ریخته است و خودش را برای به چالش کشیدن این تعریف‌ها وسط گذاشته است و این بسیار مهم است که زنی برای اینکه تمام این تعاریف را به چالش بکشد، صورت خود را وسط گذاشته و می‌گوید بیایید و ببینید و این چارچوب‌های مسخره را کنار بزنید».

او راجع به لایحه اینگونه توضیح می‌دهد:«من راجع به پاکستان، بنگلادش و کلمبیا خیلی تحقیق کردم که در آنجا چه می‌گذرد. در این کشورها خرید اسید را ممنوع و محدود کردند و به همین دلیل آمار اسیدپاشی ۳۰ تا ۵۰ درصد کاهش یافته است و همچنین آنها در تشدید مجازات هم دست برده‌اند و مجازات اسیدپاشی را به ۵۰ سال تا حبس ابد افزایش داده‌اند. در صورتی که در ایران مجازات این جنایت دو تا ده سال است که طبق ماده ۲۱ به بعد شامل تخفیف و تعلیق هم می‌شود. از آنجایی که مشاور حقوقی ما خانم نسرین ستوده بود به پیشنهاد او وارد بحث تشدید مجازات نشدیم و فقط به موضوع ممنوعیت اسید پرداختیم. در یک سال و نیم گذشته بسیار تلاش کردیم، با خانم مولاوردی، خانم ابتکار و خانم طیبه سیاووشی دیدار کردیم و خوشبختانه لایحه به مرحله پیش‌نویس رسیده است و امیدواریم اتفاقی صورت بگیرد و نهادهای نظارتی و اجرایی اجرایش بکنند».

نگار مسعودی از فواید این لایحه می‌گوید:«جامعه ما یک جامعه خشونت‌زده است؛ یعنی به صورت سیستماتیک افراد به سمت خشونت سوق پیدا می‌کنند. ممکن است اصلاً ما از بعضی از افراد انتظار نداشته باشیم این کار را انجام دهند، اما وقتی تحلیل می‌کنیم می‌بینیم این افراد مقصر نیستند و جامعه عامل اصلی این رفتار است. ابزار خشونت باید برداشته شود. اگر خریدوفروش اسید به راحتی نباشد این مقدار اسیدپاشی صورت نمی‌گیرد. به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم به دنبال این لایحه برویم».
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی : ۰
غیر قابل انتشار : ۰
ناشناس
|
|
۱۱:۲۵ - ۱۳۹۷/۰۴/۱۶
من هنوز
به ریش سفیدیِ خدا
میان شبیه شیطانی که وسوسه کننده است،
مرا همیشه در ژانرِ گناه می‌بینی..

با عقیده هایت که عقده هایت شده
ایمان دارم .
با احترام به تمام مرضیه ها
بانو گزارشگر دست مریزاد