دیدارنیوز ـ رسول شکوهی: انقلاب اسلامی چهرههای سیاسی جدیدی را به تاریخ معاصر ایران اضافه کرد و هر کدام سرنوشت متفاوتی داشته اند. برخی به سمتهای بالایی رسیدند و برخی از سیاست کنار رفتند. در این بین جوانان نقش مهمی داشتند و امروز آن جوانان از چهرههای مهم سیاسی کشور محسوب میشوند. برخلاف امروز که جوانان به سختی به عرصههای سیاسی راه پیدا میکنند در آن سالها بسیاری از جوانان وارد عرصههای سیاسی شده و همین عامل باعث شد که سرنوشت زندگی شان تغییر کند و هر کدام در بخشهای مختلف کشور حضور داشته باشند.
در این بین حمله به سفارت آمریکا توسط دانشجویانی که پیرو خط امام خودشان را معرفی کردند باعث شد که چهرههای تازهای به عرصه سیاسی وارد شوند و این افراد بعدها سرنوشت خاصی داشته باشند. از سمتهای بالای سیاسی و نظامی تا دستگیری و زندان و شهادت در جنگ تحمیلی. دانشجویان زیادی از ابتدا درگیر ماجرای حمله به سفارت آمریکا بودند و برخی بعدها به این جمع اضافه شدند. برخی حتی از این جریان جدا شدند و دیگر در سفارت نماندند. حتی برخی در دوران حضور در سفارت آمریکا با هم ازدواج کردند.
قصه تسخیرکنندگان سفارت آمریکا قابلیت ساخت یک سریال چند قسمتی را دارد. اما در این نوشتار به سراغ چهرههای اصلی و شناخته شده در تسخیر سفارت آمریکا رفته ایم و سرنوشت آنها را مورد بررسی قرار داده ایم.
ابراهیم اصغرزاده. ایده اصلی حمله به سفارت آمریکا برای او بود و چهره اصلی این ماجرا محسوب میشود. او متولد سال ۳۴ در استان سیستان و بلوچستان و شهرستان خاش است. او در دانشگاه صنعتی شریف مهندسی صنایع خوانده، ولی بعدها در رشته علوم سیاسی به ادامه تحصیل پرداخته است. اصغرزاده در دهه شصت از نزدیکان سیدمحمد خاتمی در وزارت ارشاد بود و معاونت بین الملل این وزارتخانه را نیز برعهده داشت. دوره سوم مجلس شورای اسلامی از شهر تهران به مجلس راه یافت، ولی در پایان دوره سرنوشت خوبی نداشت و کارش به زندان هم کشید. صلاحیت او برای دوره چهارم رد شد و بعدها هیچ وقت نتوانست نظر شورای نگهبان را جلب کند. اصغرزاده برای انتخابات ریاست جمهوری نیز کاندید شد، ولی هر بار صلاحیتش تایید نشد. هر چند این روزها خبر خاصی از او شنیده نمیشود، اما منتقد بودن بخشی از هویت اصغرزاده است. او از اعضای شورای اول شهر تهران بوده که انتقادات او از مدیریت شهر تهران جنجالهای خاصی در این شورا به وجود آورد که در نهایت به انحلال شورا منجر شد.
مبتکر حمله به سفارت آمریکا این روزها آنچنان در عرصه سیاسی و اجرایی حضور ندارد. او جزو کسانی است که همچنان از ایده حمله به سفارت دفاع میکند، اما ادامه دار شدن آن و ماندن دانشجویان در سفارت آمریکا را از کنترل آنها خارج میداند و بر این باور است که حمایت امام خمینی و مردم باعث شد که دانشجویان در سفارت بمانند.
ابراهیم اصغرزاده با طاهره رضازاده در دوران حضور در سفارت آمریکا ازدواج کرد. رضازاده در دوره ششم مجلس شورای اسلامی از تهران به مجلس راه پیدا کرد.
محسن میردامادی. میردامادی از دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک بود. او در رشته راه و ساختمان مشغول به تحصیل بود. در عکسهای آن دوران آن فردی است که از همه کم سن و سالتر به نظر میرسد و به خاطر چثه کوچکش کمتر به چشم میآید. او متولد سال ۳۴ از نجف آباد است و جزو افرادی است که سرنوشت پر فراز و نشیبی داشته است. او نیز تحصیلات خود را در حوزه علوم سیاسی ادامه داده است. کارشناسی ارشد را در پاکستان و دکترا را در انگلستان گذرانده و دکترای خود را در رشته روابط بین الملل به اتمام رسانده است. اگر بخواهیم به فعالیتهای میردامادی اشاره کنیم همه چیز در آن پیدا میشود. از معاونت روابط بین الملل سپاه تا استانداری خوزستان. از فعالیت مطبوعاتی در روزنامههای سلام و نوروز تا فعالیت حزبی در حزب مشارکت آن هم به عنوان دبیرکل. میردامادی حتی در دوره ششم مجلس شورای اسلامی از چهرههای پر سر و صدای این مجلس محسوب میشد.
او در حوادث بعد از انتخابات سال ۸۸ دستگیر شد و در دادگاههایی که از صداوسیما نیز پخش شد حضور داشت. او پس از شش سال زندان در سال ۹۴ آزاد شد. میردامادی که در زندان کتاب هم ترجمه کرد بعد از دوران زندان به مانند باقی افرادی که از زندان آزاد شدند بیشتر در حاشیه است و آنچنان دیده نمیشود. چه در رسانهها و چه در مسائل سیاسی و اجرایی.
حبیب الله بیطرف. بیطرف از جمله دانشجویانی است که بعدها به وزارت رسید. او متولد سال ۳۵ در یزد است. بیطرف از دانشجویان دانشگاه تهران بوده و کارشناسی ارشد خود را در رشته مهندسی راه و ساختمان از دانشکده فنی این دانشگاه اخذ کرده است. او نیز از سال ۶۵ تا ۶۸ استاندار یزد بوده و بعد از آن در وزارت نیرو مشغول به کار بوده است. او مجری سد و نیروگاه کارون سه و چهار بود و از چهرههای شناخته شده حوزه سدسازی در کشور محسوب میشود. بیطرف در هر دو دولت محمد خاتمی مسئولیت وزارت نیرو را بر عهده داشته و از جمله تسخیرکنندگان سفارت آمریکا محسوب میشود که وزیر شده است. او هم به مانند دوستانش از اعضای رسمی سپاه در دهه شصت به حساب میآید.
حسن روحانی در دولت دوازدهم او را به عنوان وزیر پیشنهادی نیرو به مجلس معرفی کرد که نتوانست رای اعتماد نمایندگان مجلس را بدست بیاورد. او بیشتر یک مدیر اجرایی شناخته میشود و آنچنان در فعالیتهای سیاسی حضور نداشته است. در حال حاضر نیز بیشتر به فعالیتهای دانشگاهی مشغول است.
رضا سیف اللهی. او از جمله دانشجویانی بود که فرمانده نیروی انتظامی شد. سیف اللهی متولد سال ۳۶ است و دانشجوی رشته فیزیک در دانشگاه شریف بود. او که همزمان در مدرسه حقانی تحصیلات حوزوی را هم دنبال میکرد سپاه و جهاد سازندگی استان اصفهان را پایه ریزی کرد. او در سال ۷۱ با حکم مقام معظم رهبری به فرماندهی نیروی انتظامی کشور رسید و مسئولیت دوران ادغام با او بود.
سیف اللهی بعدها معاون هماهنگ کننده مجمع تشخیص مصلحت نظام شد و در سال ۹۲ با حکم علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی به عنوان معاون امور امنیت داخلی این شورا منصوب شد.
دیگر چهره کمیته مرکزی رحیم باطنی است که از او اطلاعات دقیقی وجود ندارد. رحیم باطنی به خاطر اسنادی که میگفتند مربوط به ارتباط ناصر میناچی (وزیر ارشاد دولت موقت) با سفارت آمریکا است، سخنان تندی علیه نهضت آزادی بیان کرد. باطنی که نماینده دانشجویان دانشگاه ملی (شهید بهشتی) در شورای مرکزی بود، بعدها معاون جهاد دانشگاهی کشور شد و مدتی هم به وزارت نیرو رفت.
علیاصغر زحمتکش، عباس عبدی، سیدمحمد هاشمی اصفهانی، اکبر رفان، محمدرضا خاتمی، محسن امینزاده، رحمان دادمان، شمسالدین وهابی، وفا تابش، محمد نعیمیپور، حسین شیخالاسلام و فروز رجاییفر نیز اعضای شورایی به نام شورای بازو بودند که در کنار شورای مرکزی و اصلی قرار داشت. همچنین محمدرضا خاتمی، محسن امینزاده، محمد نعیمیپور و معصومه ابتکار وظایف مرتبط با روابط عمومی را بر عهده داشتند و احمد حسینی بر کمیته روابط عمومی نظارت میکرد. حسین کمالی نیز مسئول تبلیغات بود.
حسین علمالهدی، محمد فاضل، سیف فاتح لانه، علی حاتمی، محسن وزوایی، عباس ورامینی، علی صبوری، علیرضا هادیپور، حسین شوریده، غلامحسین بسطامی، عبدالرحمن یا علی مدد، حسین بهادری، فضلالله عابدینی، حمید صفایی و جلال شرفی نیز دیگر افرادی بودند که مستقیم یا غیرمستقیم در جریان سفارت آمریکا حضور داشتند و با شروع جنگ تحمیلی در جبهههای جنگ حاضر شده و به شهادت رسیدند.
افراد زیادی بعد از تسخیر سفارت در این محل رفت و آمد داشتند و کارهایی را انجام میدادند. به جز آن چند نفر اصلی افراد زیر جزو افراد حاضر در سفارت تسخیر شده آمریکا بودند:
علیاکبر زحمتکش، محمد نعیمیپور، وفا تابش، رحمان دادمان، عباس عبدی، موسی رفان، سید محمد هاشمی اصفهانی، سید شمسالدین وهابی، محسن امینزاده، محمدرضا خاتمی، محمد مصلحی، فروز رجایی فر، محمدرضا بهزادیان، حسین شیخالاسلام، ملیحه نیشابوری، معصومه ابتکار، کمال تبریزی، فریده ماشینی، احمد حسینی، حسین کمالی، عزتالله ضرغامی، سید حسین علم الهدی، فرخزاد سلحشور، محمد فاضل، سید جمال میر امیرخانی، غلامحسین احمدی، حبیب برادران توکلی، محمد بهبهانی، محمد بولوردی، غلامحسین بسطامی، حسین بهادری، هوشنگ ترکاشوند، علی حاتمی، جعفر ذاکر، مهدی رجب بیگی، سید احمد رحیمی، بهروز سلطانی، حسن (حسین) سیف، جلیل (جلال) شرفی، اسدالله شیران، حسین شوریده، علی صبوری، افریدون صدری، فضلالله میرعابدینی، محمد فاضل، ناصر فولادی، بیژن گلشن، محسن ماندگار، مجید مؤذن صفایی، حمید صفایی، حسین میر سلطانی، عباس ورامینی، محسن وزوایی، علیرضا هادی پور، عبدالرحمان یا علی مدد، احمدرضا کاظمی، تقی محمدی، عباس زری باف، حسن اجاره دار، سید محمد هاشم پور یزدانپرست، حسین دهقان، علیرضا افشار، بهروز گتمیری.
در این بین چهرههای شناخته شدهای وجود دارند که پرداختن به آنها به پیدا کردن سرنوشت فعلی آنها کمک خواهد کرد.
محمدرضا خاتمی. خاتمی برادر سیدمحمد است و در آن دوران دانشجوی پزشکی بود. او رای اول تهران را در انتخابات مجلس ششم کسب کرد و جزو نمایندگان پر حاشیه این مجلس بود. او دبیرکلی حزب مشارکت را هم در کارنامه خود دارد. محمدرضا خاتمی جزو بازداشتیهای سال ۸۸ نبود، اما در سال ۹۸ به خاطر اظهارنظری پیرامون تقلب ۷ میلیونی در انتخابات آن سال به دو سال حبس محکوم شد و ماجراهایی پیرامون انتشار دفاعیات و مستندات او شکل گرفت.
عباس عبدی. اهالی رسانه او را به خوبی میشناسند. او این روزها یادداشت نویس روزنامههای اصلاح طلب است. اما در آن دوران دانشجوی مهندسی پلیمر در دانشگاه پلی تکنیک بود. عبدی بارها به خاطر فعالیتهای رسانهای و هم چنین پژوهشی دستگیر و زندانی شد. او حتی به جرم جاسوسی دو سال در زندان بود که بعد از این مدت تبرئه شد. عباس عبدی در اتفاقی خاص در سال ۷۸ به فرانسه سفر کرد و با باری روزن آخرین وابسته فرهنگی سفارت آمریکا در تهران دیدار داشت که برخی از آن دیدار به ملاقات گروگان و گروگان گیر یاد کردند.
معصومه ابتکار. خواهر مری ماجرای حمله به سفارت آمریکا. ابتکار اولین زنی است که در دوران بعد از انقلاب به مراحل بالای مدیریتی دست پیدا میکند. ابتکار در دوران اصلاحات هشت سال ریاست سازمان محیط زیست را برعهده داشت. کتابهای مختلفی در رابطه با حمله به سفارت نوشته شده است که تنها کتابی که از طرف ایرانی ماجرا به زبان انگلیسی نوشته شده کتابی است که معصومه ابتکار آن را نوشته است. «تسخیر» نام این کتاب است که بعدها به زبانهای عربی و فارسی نیز ترجمه شد. او در سال ۸۵ توانست در انتخابات شورای شهر به پیروزی برسد و راهی شورای شهر تهران شد. در انتخابات سال ۸۸ از حامیان میرحسین موسوی بود و به خانوادههای آسیب دیده در حوادث بعد از انتخابات سر میزد. او در دوران تسخیر سفارت آمریکا به خاطر تسلط به زبان انگلیسی در مقابل دوربینهای خارجی حضور داشت. ابتکار در همان دوران با سیدمحمد هاشمی ازدواج کرد. هاشمی نیز از چهرههای حاضر در سفارت آمریکا بود و بعدها از مدیران نفتی کشور شد. با روی کار آمدن دولت حسن روحانی او در دوره اول در سازمان محیط زیست و در دوره دوم در معاونت زنان مشغول به فعالیت شد.
حسین شیخ الاسلام. او از جمله چهرههایی است که در تسخیر سفارت آمریکا حضور داشت و بعدها دیپلمات شد. شیخ الاسلام سابقه نمایندگی مجلس و سفیر ایران در سوریه را در کارنامه خود دارد. او از دانشجویانی بود که بعدها در دسته بندیهای سیاسی در ردیف اصولگرایان قرار گرفت. او در دورهای مشاور ظریف وزیر امور خارجه بود و در حال حاضر معاون امور بین الملل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی است.
عزت الله ضرغامی. ضرغامی را با ریاست ده ساله اش در سازمان صداوسیما میشناسیم. اما او از سال ۶۱ در سپاه پاسداران مشغول به فعالیت بوده. با اینکه در آن دوران دانشجوی مهندسی عمران در دانشگاه پلی تکنیک بوده و مدارک بعدی او همچنان در حوزه صنعت است، اما همواره به عنوان یک مدیر فرهنگی شناخته میشود. او معاون امور سینمایی وزارت ارشاد در دوران وزارت علی لاریجانی و مصطفی میرسلیم را در کارنامه خود دارد و در دوران ریاست لاریجانی در سازمان صداوسیما معاون امور مجلس او بوده است. او در اردوگاه اصولگرایان دسته بندی میشود و در حال حاضر از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی است.
محمدعلی جعفری. بسیاری از دانشجویان تسخیرکننده سفارت آمریکا در سپاه پاسداران فعالیتهایی داشتند، اما یک نفر از آنها توانست بعدها فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شود. جعفری که در آن دوران دانشجوی مهندسی معماری بود بعدها به دانشگاه امام حسین رفت و کارشناسی ارشد خود را در فرماندهی گرفت. محمدعلی (عزیز) جعفری در سال ۸۶ جانشین رحیم صفوی شد و تا سال ۹۸ در این سمت حضور داشت. جعفری در سال ۹۰ در لیست تحریمهای اتحادیه اروپا نیز قرار گرفت.
حسین دهقان. دانشجویانی که بعدها در ردیف نظامیون دسته بندی شدند در وزارت دفاع هم حضور داشتند. حسین دهقان از جمله دانشجویانی بود که در آن دوره در رشته مهندسی متالورژی مشغول به تحصیل بود و بعدها دکترای خود را در رشته مدیریت گرفت. دهقان ردههای مختلفی را در فرماندهی جنگ طی کرد و در دوران پس از جنگ هم به جز دورانی که ریاست بنیاد شهید را داشت همچنان در حوزه نظامی فعالیت میکرد. در دولت اول حسن روحانی او وزیر دفاع شد. دهقان در حال حاضر مشاور مقام معظم رهبری در حوزه صنایع دفاعی و پشتیبانی از نیروهای مسلح است.
عباس زریباف. چهرهای عجیب در میان دانشجویان با سرنوشتی عجیب. عباس زری باف یا زری بافان از جمله دانشجویان حاضر در سفارت آمریکا است که بعدها در عملیات مرصاد کشته میشود. او که از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود گویا به صورت نفوذی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فعالیت میکرد. زری باف مسئول برگزاری همایشهای نهضتهای آزادیبخش در تهران بود و در سال ۶۰ وقتی همکاریش با سازمان مجاهدین خلق لو رفت پنهان شد و سال بعد به پاریس گریخت. مهمترین کار زریباف اعلام هشدار به سازمان مجاهدین خلق قبل از حمله نیروهای سپاه به مخفیگاه ابوالحسن بنیصدر و مسعود رجوی به محل اقامت آنها است. شاید نتوان او را دانشجوی خط امام نامید، چون بیشتر در خط رجوی حرکت میکرد. در نهایت هم در همان خط ماند و در عملیاتی که خودشان به آن فروغ جاویدان میگفتند کشته شد.
کمال تبریزی. شاید همه او را با فیلم مارمولک و لیلی با من است بشناسند. کارگردان شناخته شده سینمای ایران از جمله دانشجویانی است که در جریان حمله به سفارت آمریکا حضور داشت. تبریزی که فارغ التحصیل رشته سینما و تلویزیون از دانشگاه هنر است از جمله بچه مذهبیهای سینمای ایران محسوب میشد و همواره یک جنجالی پیرامون سینمای او وجود داشته است. از ماجراهای لیلی با من است که رزمندهای که از جنگ میترسد را به تصویر کشید تا جنجال عجیب و غریبی که درباره فیلم مارمولک به وجود آمده بود.
رحمان دادمان. چهرهای که از بین دانشجویان حاضر در سفارت آمریکا زندگی پر حاشیهای نداشت، اما مرگش عجیب بود. دادمان از فعالین انجمن اسلامی دانشگاه تهران بود و تا پایان کارشناسی ارشد در این دانشگاه مشغول به تحصیل بود و دکترایش را از انگلستان گرفت. او در دی ماه ۷۹ به عنوان وزیر راه و ترابری دولت اصلاحات معرفی میشود و رای اعتماد مجلس را بدست میآورد. بحثهایی پیرامون معاون اولی او هم برای دولت هشتم وجود داشت. دادمان برای ماموریتی اداری و افتتاح فرودگاه استان گلستان در ۲۷ اردیبهشت ۸۰ به این استان سفر میکند. گویا در ابتدا خلبانی که مسئول پرواز بوده به خاطر شرایط جوی از این پرواز سر باز میزند و پرواز دیگری در نظر گرفته میشود. ده دقیقه قبل از رسیدن به مقصد، ارتباط هواپیمای روسی با ایستگاه مربوطه قطع میشود و به علل نامعلومی در ۱۰ مایلی ساری سقوط میکند. در این حادثه رحمان دادمان وزیر راه و ترابری به همراه تعدادی از مقامات ایرانی و جمعی از نمایندگان استان گلستان و تمامی خدمه جان خود را از دست میدهند. در نهایت سازمان هواپیمایی کشوری در اطلاعیهای رسمی علت سقوط هواپیمای حامل ایشان را اشتباه خلبان اعلام کرد؛ ولی شایعاتی وجود دارد که بررسیهای انجام شده از خراب کاری و آتش گرفتن هواپیما قبل از سقوط حکایت دارد. عباس پالیزدار طرفدار این نگاه است و در یک سخنرانی در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷ گفته بود که هواپیمای حامل او با قصد قبلی سقوط کرده بود.
موارد خاص و عجیب در بین دانشجویان حمله کننده به سفارت آمریکا کم نیست. دوستانی که زمانی در کنار هم بودند امروز برخی از آنها در مقابل هم قرار گرفته اند. برخی به سمتهای بالا رسیده اند و برخی ترجیح دادند از سیاست فاصله بگیرند. گروهی کارشان به زندان کشیده شد و گروهی از زندانی شدن آنها حمایت کردند. برخی از آنها از کرده خود پشیمانند و برخی همچنان بر همان ایده اولیه تاکید میکنند. در نهایت، اما فارغ از هر گونه قضاوت نمیتوان به اهمیت این ماجرا و جذابیت قصه هر کدام از این افراد توجه نکرد. ماجرایی که شاید روزی سوژه یک سریال شود و تک تک این افراد را به تصویر بکشد.