دیدارنیوز ـ
آرش راهبر: پیروزی ۱۴ برصفر تیم ملی فوتبال ایران در برابر کامبوج، رکوردهای جدیدی را وارد دنیای فوتبال ما کرد. این دیدار، نخستین بازی تیم ملی در ۴ دهه اخیر بود که با حضور رسمی بانوان در ورزشگاه همراه شد و از نظر نتیجه هم سومین برد پر گل تاریخ فوتبال ایران لقب گرفت و البته پرگلترین بازی تیم ملی در ورزشگاه آزادی تهران. برای کامبوجی ها اما این شکست، به عنوان سنگینترین باخت تاریخ آنها در فوتبال مشهور شده است وطبیعتا این موضوع جای خوشحالی ندارد.
با این اوصاف برخی از رسانهها نسبت به برد پر گل و روحیه بخش تیم ملی در این بازی انتقاد کرده اند و معتقدند که زدن ۱۴ گل به یک تیم ضعیف، دور از اخلاق بوده است. حتی پا را فراتر نهاده و ادعا کرده اند که بعد از مرگ شادروان پرویز دهداری، دیگر اخلاق هم در فوتبال مرده است! شاهد و مثال ماجرا هم به بازی ایران و نپال در دوران مرحوم دهداری باز میگردد که در آن بازی مرتضی کرمانی مقدم از سوی مربی تیم ملی بیرون کشیده شد، چون بازیکنان نپالی را دو بار دریبل زده بود!
شاید از نگاه برخی از بینندگان، زدن ۱۴ گل به کامبوج یک جور رفتار تحقیرکننده و دور از پهلوانی باشد. شاید باید همه ورزشکاران مثل آقا تختی وقتی متوجه زانوی مصدوم حریف شدند، روی نقطه ضعف حریف فشار نیاورند، اما در واقع فوتبال با کشتی، عالم پهلوانی و نمایش آن تفاوتهای زیادی دارد. در فوتبال تعداد بازیهایی که یک تیم بیش از ۱۰ گل به حریف بزند در طول سال شاید آنقدر زیاد نباشد، اما چندان پدیده غافلگیرکنندهای نیست. همواره در ۵ قاره جهان تیمهایی بوده اند که در دورههای مختلف تبدیل به کیسه گل برای تیمهای بزرگ شده اند.
در همین آسیا و اقیانوسیه قبلا خود ما با گوام و مالدیو همین کار را کردیم و به همین خاطر تیم فوتبال مان هم رفت توی کتاب گینس. در اروپا تیمهایی مثل مالت و جزایر فارو بارها و بارها از تیمهای بزرگ هشت تا و ده تا خوردند. در آمریکای مرکزی و جنوبی هم یک مدتی السالوادور و تاهیتی زنگ تفریح تیمهای قوی شده بودند و در آفریقا هم حتما اگر کسی اهل مطالعه تاریخ باشد تیمهای اینچنینی پیدا میکند. با این حال تا حالا کسی تیمهای قوی را متهم به بی اخلاقی نکرده که چرا مثلا اسپانیا ۱۰ تا به تاهیتی زد و قس علیهذا...
طبیعت فوتبال این است و گاهی تیمهایی که روزگازی زیاد هم گل میخوردند رفتند و کار کردند و از آن وضعیت ناجور خودشان را نجات دادند. همین مالدیو و گوام در بازیهای بعدی در برابر ایران کلی پیشرفت کرده بودند و آبرومندانه باختند؛ بنابراین ادعای سقوط اخلاق در بازی مقابل کامبوج را میتوان از آن نق زدنهای بی جهت دانست و اینکه بعضی از دوستان گرامی کلا دلشان نمیخواهد حتی یک نکته مثبت پیدا کنند و این همه شادی و شور را در بازی تیم ملی نادیده میگیرند.
جالبتر اینکه در نقد این همه گلزنی بر و بچههای تیم ملی، گفته شده که مرحوم پرویز دهداری به خاطر دریبل زدنهای پرتعداد بود که مرتضی کرمانی مقام را بیرون کشید و نه گل زدنهای پرشمار. اصلا در همین فوتبال هم مرز بین فیرپلی یا بازی منصفانه با بازی تحقیرآمیز مشخص است. در بازی مقابل کامبوج بازیکنان ما هیچ رفتار تحقیرآمیز یا گل زدنهایی که میهمان را خفیف جلوه دهد نداشتند، از آن گلهایی که سالها قبل در گل کوچیک هم فراوان دیده میشد!
در واقع آقای دهداری هم در مقام معلم اخلاق خوب میدانسته که گل زدن در فوتبال به معنی شادی بخشیدن به هواداران است و طبیعتا هر چه گل بیشتر باشد شادی هم بیشتر میشود. هر که بامش بیش، برفش بیشتر...