از جنگ بزرگ چیزی جز ویرانه باقی نماند؛

داربی؛ دار مکافات فوتبال ما

حالا که شهرآورد فوتبال ایران تمام شده بد نیست نگاهی به این عصاره فوتبال مان بیندازیم و ببینیم که چه گام رو به جلویی برداشته شده و چه پیشرفتی در مستطیل سبز برای ما به ارمغان آورده است؟ از داربی نودم آیا چیزی به جز درگیری و خشونت و نهایتا اتهام و افترا باقی مانده؟ بازی مهمی که می‌تواند نماد پیشرفت فوتبال ایران در دنیا باشد بیشتر شبیه پای طاووس فوتبال ماست و نه نشانی از زیبایی آن!

کد خبر: ۳۶۰۹۸
۱۷:۲۵ - ۰۱ مهر ۱۳۹۸
دیدارنیوز ـ آرش راهبر: در آن لحظات دَم کرده پایانی، حتی بازیکنان هم دلشان می‌خواست زودتر این نمایش بی مزه و چندش آور به پایان برسد، همان موقعی که مهدی ترابی زودتر از شنیده شدن سوت پایان، توپ را به سمت آسمان نشانه رفت و شلیک کرد. داربی نودم هم مثل بسیاری از اعقابش، معرکه‌ای پر از ماجرا‌های ناراحت کننده و ملال انگیز بود و انتظار برای آنکه شهرآورد، آرمانشهری برای فوتبال ما باشد را به یأس تبدیل کرد.
 
 


از این بازی بزرگ چه چیز‌هایی در ذهن ما باقی مانده؟ چه آن پنالتی کذایی گل می‌شد، چه آن توپ را کنعانی زادگان به سمت تماشاگران شوت نمی‌کرد، اگر سیاوش یزدانی در آن لحظات پایانی زانویش را به سر سیامک نعمتی نمی‌کوبید، اگر مهدی عبدی گمنام به عنوان یار تعویضی وارد زمین نشده بود و خیلی اگر‌های دیگر... حتی اگر همه این ای کاش‌ها و اگر‌ها جور دیگری می‌شدند چه اتفاق مهمی در داربی تهران می‌افتاد؟ این بازی که شاه بیت فوتبال ماست چه گلی به سر مملکت می‌زد؟ اصلا اگر استقلال برنده بازی شده بود چه می‌شد؟ بدون شک در اردوی پرسپولیس بلوایی برپا بود و هر کس تقصیر باخت را به گردن دیگری می‌انداخت.

حالا که شهرآورد فوتبال ایران تمام شده بد نیست نگاهی به این عصاره فوتبال مان بیندازیم و ببینیم که چه گام رو به جلویی برداشته شده و چه پیشرفتی در مستطیل سبز برای ما به ارمغان آورده است؟ از داربی نودم آیا چیزی به جز درگیری و خشونت و نهایتا اتهام و افترا باقی مانده؟ بازی مهمی که می‌تواند نماد پیشرفت فوتبال ایران در دنیا باشد بیشتر شبیه پای طاووس فوتبال ماست و نه نشانی از زیبایی آن! مسابقه‌ای که از هدف خود منحرف شده و حالا رقابتی است در تحقیر و تحمیق هوادارانی که البته بسیاری از آنان در کرکری‌های سطحی و تکراری باقی مانده اند، به خصوص آن‌هایی که برای تماشای یک بازی پرهیجان می‌آیند، اما در عمل دنبال جنگی پر از بداخلاقی و طلبکاری اند و در این راه تن به هر فلاکتی هم می‌دهند. بدتر آنکه بازیکنان نیز اگر در عرصه هنر فوتبال دستشان خالی بماند، اما برای آنکه در یاد هواداران بمانند هر طور شده مشتی خاک به صورت بازیکن حریف می‌پاشند و آن را با سنگ می‌زنند.  

برای بازیکنان و هواداران متعصب و سینه چاک، داربی باید یک جشن بزرگ و یک اتفاق الهام بخش باشد نه میدانی برای عربده جویی و عقده گشایی و نه مسابقه‌ای برای تخریب و تخفیف حریف، اما در عمل آنچه اتفاق می‌افتد چیزی بالاتر از این‌ها نیست. دست کم در مصاحبه‌های آخر بازی که چیزی بیش از این در گفتار بازیکنان شنیده نمی‌شود. بدتر آنکه دیگر اهالی فوتبال که حالا از فاصله دورتر به این بازی می‌نگرند نیز دست از بیان جملات زهرآگین و تفرقه انگیز بر نمی‌دارند، پیشکسوتانی که خواسته یا ناخواسته و از روی انصاف یا بی انصافی، آب بر آسیاب نابخردی می‌ریزند. متاسفانه در رسانه‌های مجازی و حقیقی نیز جز کبریت کشیدن بر این خرمن خانمان برانداز اتفاق دیگری نمی‌افتد، مسابقه رسانه‌ها برای بیرون کشیدن واژگان ناپاک از حنجره آبی و قرمز تمامی ندارد.  

آیا داربی پرطمطراق فوتبال ایران به قدر چند دقیقه، نمایشگر یک فوتبال زیبا و فنی بود؟ فوتبال جذابی که تماشاگر را در لذتی ناب فرو ببرد و انرژی‌های منفی را از ذهنش دور کند و تصویر امیدوارانه‌ای از زندگی برای او بسازد. نه، داربی فوتبال ما بیشتر شبیه یک جنگ است، جنگی برای سه امتیاز ناقابل که بود و نبودش در زندگی توفیری ندارد، اما آن‌هایی که به این آوردگاه می‌روند جور دیگری به خانه باز می‌گردند، آدم‌هایی فحاش و پر از پرخاش که انگار همه امید‌های شان را در ورزشگاه از دست داده اند.

شهرآورد آبی و قرمز انگار دار مکافات فوتبال ایران است، دوزخی که پرده از زشتی‌های رسوب کرده در فرهنگ ما برکشیده و آن‌ها را به شکلی عریان به نمایش می‌گذارد. نه بردن در این میدان پرآشوب، تفاخری دارد و نه باختن در آن مایه سرافکندگی است. ای کاش این فوتبال زشت و بدترکیب را برق می‌گرفت و یا بر تن متعفن آن آتشی می‌افتاد و خاکستر می‌شد تا از میان آن موجودی پاکیزه و تطهیریافته بیرون آید.
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: