دیدارنیوز - «شهروندآنلاین» در ادامه نوشت: چند هفته بعد از بازداشت رعیت هنوز کسی وجود ۱۷ ببر در این باغ را رد یا تأیید نکرده اما نشانی بهشت گمشده را خیلیها میدانند. آقای احمدی یکی از آنهاست، نگهبان پیر یکی از کارخانههای اطراف. این منطقه پر است از کارخانه و اداره، دنج و خلوت. میگویند این باغ یکی از پاتوقهای پررفتوآمد رعیت بوده که حالا از رونق افتاده است.
آقای احمدی دستش را بلند میکند و ته کوچه را نشان میدهد: «باغ حیوانات؟ همین اولین کوچه دست راست. من هیچوقت آن تو نرفتهام، فقط میدانم حیوانات زیادی دارد؛ حیوانات زیادی در قفس و تعدادی اسب که گاهی بیرون میآوردندشان. اینجا قبلا که دنیای فلز کار میکرد، آدمهای مختلفی میآمدند، خیلی زیاد. میهمانهای کتوشلواری و خیلی رسمی، دولتیها. اما مدتی است که کمتر کسی میآید.» قصه ببرها به گوش او هم رسیده: «ببر دارند اما نمیدانم چندتا، چندوقتی است که میگویند ۱۷ تا.»
صدای پارس سگی میآید. ساعات آخر کار ادارهها و کارخانههاست و تک و توک کارمندان سوار بر ماشین، رو به رفتنند. ته کوچه، جلوی باغ، یکی از کارمندان میگوید که همیشه صداهایی از این باغ میشنود: «صدای همه حیوانات، غرش، نعره، صدای پرندهها.» بعد یک در را نشان میدهد: «باغوحش همین است.»
دور تا دور باغ تا ارتفاع بلندی پوشانده شده است. یکسوی باغ، برِ اتوبان تهران - کرج است و سوی دیگر، کارخانه دنیای نور. این باغ سه در دارد؛ در چوبی بزرگی که احتمالا برای ورود میهمانان رسمی است و در کوچهای، همجوار اتوبان تهران - کرج قرار گرفته؛ دری که روبهروی کارخانه میرکاظمی است و در دیگری در کوچه کناری. دور تا دور باغ با ایرانیتهای بلند سبز پوشیده شده و هیچ دیدی به داخل ندارد اما در نقشههای هوایی گوگل پیداست که این باغ درخت دارد؛ چند جایگاه برای حیوانات و زمینی سنگفرش.
نگهبان ورودی کارخانه در جاده مخصوص کرج میگوید از حیوانات این باغ بیخبر است و کسی هم نیست که اطلاعات بیشتری داشته باشد. نگهبان دوم، پسرجوانی است که اتاقش روبهروی یکی از ورودیهای ویلاست و کلید خانه را دارد: «اینجا باغوحش نیست، باغ شخصی است. من دوماه است آمدهام و از رفتوآمدشان خبر ندارم.»
۱۷ببر نیست، ۱۷۰ تاست!
بعد از یکی دوبار زنگزدن، زنی پشت آیفون تصویری جواب میدهد.
میگویند در این باغ ۱۷ ببر نگهداری میشود، درست میگویند؟
۱۷تا نیست، ۱۷۰تاست. یکیش هم خودمم. اگر دوست دارید در خدمتیم.
او احتمالا از نزدیکان حسن رعیت است و عصبانی از مزاحمتهای گاه و بیگاه. راضی به صحبت درباره وضع حیوانات باغ نیست و کسی را هم راه نمیدهد. با تشر به کارگری که تازه در را باز کرده، میگوید: «فرزین، برو به کارت برس، خودم دارم میآیم پایین.» فرزین هم با نگرانی میگوید که اینجا هیچ حیوانی نیست و «اشتباه آمدهاید.»
پیداست که زن، شال مشکیاش را سرسری پوشیده و آمده که مزاحمان را دور کند: «آخر حرفتان خیلی بیربط است. اینجا یک باغ کاملا شخصی است. اگر ۱۷ تا ببر باشد، محیطزیست پس کجاست؟» پیگیریها معلوم میکند که اداره محیطزیست تهران بعد از حواشی پیشآمده، کارشناسی برای وضع تنها ببری که مجوز نگهداری هم دارد یا احتمالا ببرها، برای سرکشی به این مجموعه نیامده است.
کوچه اختصاصیشده خانه باغوحش
زن صاحبخانه میگوید: «من دوست ندارم درباره حیوانات اینجا توضیح بدهم. اصلا نیازی ندارم به شما پاسخ بدهم. ما نیازی نداریم کسی صدایمان را بشنود. ما آنقدر قدرتمند هستیم که نیازی نداریم به کسی پاسخ بدهیم.»
هیچ توضیحی راضیاش نمیکند و تا اسم حسن رعیت میآید، با لبخندی تصنعی چندبار این تکجمله را تکرار میکند: «اشتباه آمدهاید.» بعد نگهبان کارخانه را صدا میکند تا در خانه را برایش باز کند، همان نگهبانی که تا قبل از این گفته بود بیخبر است: «هماهنگیهای این باغ با من است. تا بهحال داخل نرفتهام، فقط در را برایشان باز میکنم و میبندم. این خانم یک روز درمیان، دو روز درمیان، میآید، من در را برایش باز میکنم و دیگر رفتنش را نمیبینم.»
ما فقط از یک ببر خبر داریم
آنها که پیش از این بهشت گمشده را دیدهاند میگویند وضعش به نسبت مراکز دیگر نگهداری از حیوانات بهتر است. کتایون جهانگیری، مستندساز محیطزیست یکی از آنهاست که دو سه سال پیش همراه تیم سازمان محیطزیست از این باغ بازدید کرده.
او میگوید: «آن زمان سگهای زیادی داشتند و انواع پرنده. یک لاما هم بود اما هنوز ببری نداشتند. آنطور که من دیدم رسیدگیشان از خیلی از باغ وحشها بهتر به نظر میآمد. اما باز هم اجازه ندادند از حیواناتشان تصویربرداری کنم. نمیدانم دلیل این ممنوعیت چه بود.»
پیگیریهای ما معلوم میکند سازمان محیطزیست در سالهای اخیر برای نگهداری از یک ببر به این مجموعه مجوز داده اما معلوم نیست در حال حاضر دقیقا چند گونه و به چه تعداد اینجا نگهداری میشود. بعد از سروصدای بازداشت رعیت به همراه ۱۷ ببر، سازمان محیطزیست هیچ واکنشی در اینباره نشان نداده است. امین افتخار، مدیر روابط عمومی اداره محیطزیست استان تهران میگوید: «بازداشت این فرد با اطلاع محیطزیست نبوده و به ما درباره ۱۷ ببر چیزی نگفتهاند. باید گزارشی به ما ابلاغ شده باشد تا در اینباره بدانیم. حتی از یگان حفاظت هم پیگیری کردم و به ما گفتند درباره این قضیه، اطلاعاتی به آنها ندادهاند.»
دست آخر اداره محیطزیست استان تهران بعد از اصرار و توضیحات بسیار، راضی به پاسخ در اینباره میشود. محمد کرمی، رئیس اداره نظارت بر حیات وحش استان تهران، جزئیاتی درباره باغوحش خصوصی حسن رعیت میگوید.
آقای کرمی این مجموعه خصوصی مجوز چند گونه را دارد؟ دقیقا چه حیواناتی و از چه زمانی در آن نگهداری میشوند؟
این مرکز جزو مراکز مجوزدار ماست. یعنی سالهای قبل از ما مجوز گرفته است. دقیقا نمیدانم چه زمانی، پروندهاش را بررسی نکردهام.
یعنی بعد از اینکه گفته شد فردی با ۱۷ ببر بازداشت شده، شما واکنشی نشان ندادید؟ اطلاعی در اینباره ندارید؟
در این زمینه به ما گزارشی نشده است. ۱۷ ببر خیلی زیاد است.
پس این تعداد آنقدر غیرمنطقی است که در فضای این باغ جا نشود؟
بله. هر کدام از آنها ۴۰۰ متر مربع فضا میخواهند. چندین هکتار فضا باید بهشان اختصاص داد. ممکن نیست.
خب چرا محیطزیست بعد از طرح این مسأله کارشناسی نفرستاده به این باغ و صحت و سقم وجود این تعداد حیوان را بررسی نکرده؟
ببینید، باید گزارشی در اینباره برای ما بیاید و ما گزارشی درباره وجود ۱۷ ببر نداشتهایم. اینجا مرکزی است که تحت پایش و نظارت ما قرار دارد و آنها هر سه ماه یک بار خوداظهاری میکنند و توضیح میدهند که چه گونههایی دارند و ما این اطلاعات را با گزارشهای کارشناسی مطابقت میدهیم. اگر هم مورد دیگری داشته باشد، با آنها برخورد میشود و تا به امروز - دستکم از زمانی که من آمدهام - هم موردی نداشتهاند.
درحال حاضر چه تعداد حیات وحش و چه گونههایی را نگهداری میکنند؟
گوزن، طاووس، پرندههای آبزی و کنار آبزی و اینها.
پس گزارشی نیامده و محیطزیست هم در سرکشیهایش به چنین موردی برنخورده؟
سرکشی ما سالی یک یا دو بار است. قاعدتا در آخرین بازدید محیطزیست چنین چیزی دیده نشده است. به این دلیل که این خیلی غیرمنطقی است که یک نفر این تعداد ببر را نگه دارد. اگر یکی و دو تا باشد، ممکن است و میتوانند از ما مجوز بگیرند. چیز خاصی نیست. این مراکز تحت نظارت و پایش ما قرار دارند. زمانی که مجوز میدهیم، آنها در برگههای خوداظهاری هر سه ماه یک بار اعلام میکنند که چه تعداد گونه دارند و اگر تلفات یا ورود گونه داشته باشند - که باید با اجازه ما باشد - اعلام میکنند. ورود و خروج هر گونه حتما باید با اطلاع و اجازه ما باشد، در غیر این صورت تخلف محسوب میشود و ما اخطار میدهیم و براساس قانون با آنها برخورد میکنیم.
اینطور که پیگیری کردهام، آنها مجوز نگهداری از یک ببر را دارند. این یک ببر، دو تا نشده؟
چند ماه پیش که بازدید داشتیم آنها یک ببر داشتند. فکر میکنم میخواستند یک ببر دیگر هم از یکی از باغوحشهای یکی از شهرستانهای دیگر بیاورند که باید پیش از آن، جایگاهش را ایجاد میکردند تا بتوانند حیوان را بیاورند. چون هر کدام از این گونهها، فضای مشخصی میخواهند. اگر این فضای مشخص ایجاد نشود، ما چنین اجازهای به هیچ مرکزی نمیدهیم؛ چه باغ پرندگان، چه باغ وحش و چه مرکز خصوصی. باید ضوابط و اصولی رعایت شود.
و الان در تهران چند مرکز خصوصی شبیه این وجود دارد که مجوز نگهداری گونههای خاص را داشته باشند؟
ما مرکزی بهعنوان مرکز خصوصی به این معنا نداریم. این مرکز بازدید عام هم داشت.
تا چه زمانی بازدید عمومی داشت؟
شاید تا دیروز هم داشته، نمیدانم. با خودشان باید هماهنگ کرد، آنها از ما اجازه نمیگیرند. مراکز آموزشی، دبستانها و گروهها برای آشنایی با حیات وحش درخواست بازدید میکنند. با آنها هماهنگ میکنند و میتوانند بروند. اینجا جزء مراکزی است که خود ما هم برای بازدید و پایش میرویم و سوال میکنیم که کسی برای بازدید آمده و آنها توضیح میدهند.
صحبتی که میکردند درباره این باغ وحش این بود که استانداردهای قابل قبولی داشته. همینطور است؟
بله. از میان همه مراکزی که بازدید کردهام یکی از جاهایی است که از نظر تمیزی و برخورد با حیوانات جزو مراکز بسیار خوب است. چندین مرکز را خود من شخصا بازدید کردهام و این یکی بسیار زیباست و حیات وحش خیلی بهتر از مراکز عمومی نگهداری میشود و شرایط حیوانات خوب است.
بازداشت صاحب این مجموعه باعث نمیشود که مجوز باغ باطل شود یا تغییری به وجود بیاید؟
به چه دلیلی؟ مقام قضایی که هنوز برای ایشان حکمی صادر نکرده.
اگر صادر بشود چه؟
آن وقت دیگر براساس ضوابط و قوانین بررسی میشود و میبینیم اصلا موضوع چه بوده.
و در صورت تعطیل شدن برای حیواناتش چه اتفاقی میافتد؟
تصمیمگیری در اینباره با سازمان محیطزیست است. یا خودشان نگهداری میکنند یا در همان محل با مدیریت مشخص. این چیزی نیست که الان دربارهاش صحبت کنیم.