"دیدارنیوز" به بهانه تحریم آمریکا علیه وزیر امور خارجه ایران بررسی میکند؛
دیدارنیوز ـ سمیه قرنی: دولت ایالات متحده آمریکا و شخص دونالد ترامپ، فصل تازه ای را در عرصه روابط بین الملل و سیاست خارجی آغاز کرده است. عنوانی که شاید در سالهای آینده در دانشگاههای جهان تدریس شود و نامی مانند «کارهایی که نباید در روابط بین الملل انجام داد» به خود بگیرد.
ترامپ بعد از چند مرحله تحریمهای گسترده و باز هم اعمال مجدد همان تحریمها و مانور رسانه ای عجیب و غریب در این حوزه، دیگر وارد تحریمهایی شد که به یک شوخی شباهت داشت و بسیاری از کارشناسان و افکار عمومی در واکنش به این تصمیم، حس دوگانه ای داشتند، نمیدانستند که دچار شوک شوند یا بخندند.
یکی از اصلیترین این تحریمها که عجیبترین آن هم بود، تحریم رهبر انقلاب توسط دولت آمریکا بود. بعد از آنکه پهپاد جاسوسی آمریکا وارد مرزهای ایران شد و نیروهای سپاه پاسداران با واکنشی قوی، آن را سرنگون کردند، ترامپ گفت که در واکنش به حمله به یک فروند پهپاد آمریکا توسط سپاه پاسداران، تعدادی از مقامات حکومت ایران از جمله آیتالله خامنهای، برخی وابستگان و دفتر ایشان در تحریمهای آمریکا قرار گرفت.
حسن روحانی رئیس جمهور ایران در این باره واکنش نشان داد و گفت: «تحریم بالاترین مقام سیاسی، اجتماعی، دینی و معنوی یک کشور که نه تنها رهبر ایران، بلکه رهبر عاشقان انقلاب اسلامی و مسلمانان و شیعیان در سراسر جهان است، اقدامی مضحک و وقیحانه است». اگرچه چهرههای رسمی و غیررسمی سیاسی نسبت به این تصمیم واکنش نشان دادند، در تحلیل این تصمیم اما کارشناسان آن را بیش از آنکه دارای تاثیرات اقتصادی بدانند دارای پیام سیاسی عنوان کردند. به عقیده بسیاری، این اقدام ترامپ باب هرگونه تعامل و ارتباط را میبندد و تناقض در حرف و عمل او را نشان میدهد.
در همان دوره، صحبت از تحریم محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه کشورمان نیز مطرح شد. وزارت خزانه داری ایالات متحده از تحریم ظریف در چند روز آینده خبر داد. در چند روز آیندهی آن خبر، هیچ اتفاقی نیافتاد تا دیشب که خبری در همه رسانهها دست به دست میچرخید: «آمریکا محمدجواد ظریف را تحریم کرد».
خبر تحریم ظریف را دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانه داری آمریکا در وبسایت خود اعلام کرده و در این بیانیه آمده است که محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه ایران در معرض «تحریمهای ثانویه» قرار میگیرد.
در این بیانیه آمده که ظریف تحریم میشود چون به صورت مستقیم و غیرمستقیم برای رهبر جمهوری اسلامی ایران کار میکند. قرار گرفتن ظریف در این تحریم نیز در ادامه تحریم رهبر معظم انقلاب و وابستگان به ایشان است.
بعد از اعلام این خبر، ظریف بود که باز هم به موقع و با ادبیاتی کاملا دیپلماتیک و البته مقتدرانه به این اقدام پاسخ داد. ظریف در توئیتر خود نوشت: «دلیل قرار دادن من در فهرست تحریمها از سوی آمریکا این است که من سخنگوی اصلی ایران در اطراف جهان هستم. آیا حقیقت، اینقدر دردناک است؟ این تاثیری بر من یا خانواده ام ندارد، چون ملک یا منافعی در خارج از ایران ندارم. متشکرم که مرا چنین تهدیدی برای دستور کار خود میدانید».
بعد از این اتفاق، مقامات مختلفی در ایران نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند که در راس آنها حسن روحانی رئیس جمهور، این اقدام را کاری کودکانه خواند و گفت: «این تحریمها به معنای ترس آنها از آقای ظریف است.»
ظریف در سفر اخیر خود به نیویورک نیز دچار محدودیتهای مختلفی شده بود. برای جابجایی مخصوصا. اما در نهایت با یک دیپلماسی عمومی فعال توانست تاثیرگذاری خود را داشته باشد. در ادامه نیز او میتواند با توجه به ظرفیتها و تواناییهایی که دارد مسیر خود را دنبال کند و نشان داده هر جا که محدودیتها بر او بیشتر شده به همان میزان تاثیرگذاری او نیز افزایش یافته است.
چرا خیلیها از حذف ظریف سود میبرند؟
چه در دوره استعفای ظریف و بعدها چه در شایعه تحریم و چه امروز در خود تحریم ظریف، عده ای هستند که از این وضعیت سود میبرند و هر کدام به طریقی آن را تشدید میکنند. گروه اصلی و مهم، آمریکاییها و گروههای پنهان قدرت در این کشور هستند که از دیپلماتی تا به این حد توانا استقبال نمیکنند و از هر بهانه ای برای از میدان به در بردن او استفاده میکنند. تحریم یک دیپلمات در عرصه روابط بین الملل، امری مورد پذیرش نیست و نشانگر این است که آنها برخلاف ادعایی که دارند اهل مذاکره نیستند. چون ظریف بارها و بارها گفته که آمریکا است که باید به میز مذاکره برگردد و این ایران نبوده که میز مذاکره را ترک کرده است. اگر آمریکا به دنبال حل مساله است و به دنبال جنجال هر چه بیشتر نیست، بهتر است که به توصیه ظریف گوش کند و به برجام بازگردد. آن زمان دیگر نیاز به تحریم وزیر امورخارجه ایران هم نیست.
گروه دیگری هم هستند که از حذف ظریف سود میبرند و قسمت تلخ ماجرا آنجاست که این جماعت در داخل هستند. در مقابل جنگ اقتصادی با دشمن خارجی میتوان مقاومت کرد اما یک زخم سطحی از یک عنصر داخلی به مراتب دردناکتر است. بسیاری از گروههای تندروی داخلی از قبل از برجام تا امروز، عناوین گوناگونی نظیر جاسوس و خودفروخته و خائن و ... بر او بار کرده اند و به تازگی در سریال گاندو که با بودجه عمومی ساخته شد بار دیگر ضربه ای به دولت و وزارت خارجه ایران وارد کردند. این مسائل در حالی است که رهبر معظم انقلاب همواره از ظریف به نیکی یاد کرده اند. عباراتی نظیر فرزند انقلاب، امین، غیور، شجاع و متدین از زبان رهبری برای ظریف و تیم مذاکره کننده هسته ای به کار برده شده است. اما آن عده تندرو از هر ابزاری برای تخریب و حذف ظریف استفاده کردند چون میدانند اگر ظریف نباشد میتوانند وزارت خارجه را حیاط خلوت کنند.
گروهی دیگر هم هستند که باید به آنها توجه کرد. اگر هشتگ براندازم را در شبکههای اجتماعی دیده باشید با صفحات مختلفی روبرو میشوید که در آنها با حمله به ظریف، او را دروغگو و ماله کش و مزدور و سوپاپ اطمینان عنوان میکنند.
این عده بعضا شیفته تواناییهای ظریف میشوند ولی چون خودش را برانداز عنوان میکنند ظریف را خائن مینامند، چون در خدمت نظام جمهوری اسلامی ایران کار میکند. آنها بر این باورند که چهرههایی نظیر ظریف باید کنار بروند و از تحریم او استقبال میکنند چون این افراد بسیار تاثیرگذار هستند. بارها و بارها این جریان علیه ظریف موجهای مختلفی را در شبکههای اجتماعی به راه انداخته که البته با حضور جریانهای مردمی، خنثی شده است.
دسته آخر که باید همواره در صحنه باشد و مانع این حذف چندجانبه ظریف شود جریان ملی و مردمی تحول خواه است. جریان تحول خواهی که باید از مواضع درست ظریف حمایت کند و در مقابل زورگوییهای آمریکا و تندرویهای مختلف بایستد. این به این معنا نیست که نمیتوان از ظریف انتقاد کرد. اما در مواردی از این دست که جریانات زیادی به دنبال حذف او هستند حمایت از ظریف بسیار تاثیر گذار و حیاتی است.