دیدارنیوز ـ
علیرضا ییلاقی اشرفی: اندیشمندان و متفکران، علتها را میبینند و انسانهای عادی معلولها را. غفلت زدگان و مستها و چرتیها معلولها را هم نمیبینند. (ولهم اعین لایبصرون بها)
معلولها هر روز در مقابل دیدگان ما رژه میروند و ناهنجاری میآفرینند. عدهای دربارهی آنها سخن میگویند و گروهی هم از ناهنجاریهای به وجود آمده سخن گفته و تاسف میخورند ولی بفرموده «سنت اگزوپری» در شازده کوچولو "آن چیز که اصل است از دیدهها پنهان است."
ناهنجاریها زاده معلولها هستند و معلولها از بهم پیوستن علتهای زیر پوستی و شیطانی تولید میشوند.
«نظر را نغز کن تا نغز بینی/ گذر از پوست کن تا مغز بینی»
معضلات اجتماعی و نابسامانیهای موجود در کانون بنیادین خانواده با ما سخنها دارند. گوشهای شنوا و دیدههای شسته می خواهد تا بر آنچه که در پنهان، ساری و جاری است وقوف یابد، همچنان که زلزلهها و آتشفشان ها، معلول گسلها و گازهای انباشته در درون زمین هستند.
نابسامانیهای اجتماعی و معضلات خانوادگی که امروز در پهنه جامعه ما ناهنجاریها میآفرینند معلول کدام علتها هستند که ما هر چه با معلولها مبارزه کرده و ریشه کن می کنیم، این دیو هفت سر همچنان سرهای دیگری در میآورد. تا این دیو زنده است قطع کردن سرهای آن فایدهای ندارد چرا که از هر گوشه آن سر میزاید و ما در بهترین حالت، همچنان در حال مبارزه با ناهنجاریهایی که دست و پای دیو میآفرینند هستیم و سرهایی که با قطع کردن هم کم نمیشوند.
شناخت معضلات جامعه ایرانی و یافتن ریشههای آن، کار جامعه شناسان خبرهای است که در گوشه و کنار دانشگاهها و سمینارها و کتب و مقالات، در این باره سخنها گفته اند، ولی متهم به سیاه نمایی شده اند. نمایاندن سیاهیها اگر در مرحله نمایش آنها متوقف شود ظلمی است بر جامعه و وجدانهای پاک و اگر ریشه یابی شوند خطریست بر نظام و مناسبات فعلی که علتهای آنها هستند.
آمارها و حوادث و ناهنجاریها حکایت از سیاهیهای موجود در جامعه ما دارد که متاسفانه توسط بسیاری از افراد به ظاهر اندیشمند و رسانههای مغرض نادیده گرفته میشوند تا سیاهیها بر ملا نشود و اگر بحث و گفتگویی است درباره وجود یا کم یا کیف این سیاهیها و ناهنجاریها باشد تا مبادا با توافق بر سر آن، ادامه بحث به علتهای موجده و مبقیه برسد.
نخستین قدم برای حل این معضلات و ناهنجاریها ارائه تصویری درست از آنها و پذیرش شدت فاجعه است. سپس باید سراغ علتهای موجده و مبقیه رفت و عوامل بلافاصله و دور هر یک از معلولها را شناخت و مورد تحلیل و بررسی قرار داد. البته با طی همه قدمهای فوق، فقط بیست درصد این راه طی شده است. بررسی و یافتن نحوه برخورد با علتها و سپس علتهای پشت سر آنها و همچنین اصلاح ریشه ها، کاری بس دشوار و زمانبر است و با توجه به منافع گره خورده بسیاری از صاحبان قدرت با این علتها و معلولها ناممکن مینماید.
هر که دارد سر سودای این مراحل را / گو که توشه بردارد آزادگی و بسم الله را
اگر آمار فوتیها در تصادفات جادهای بیش از بیست هزار نفر است و آمار مصدومان و خسارت دیدگان مالی و بدنی که بسیار بیش از این است را یک فاجعه، ضایعه ناگوار و ناهنجاری بدانیم، آن را نتیجه دست به دست هم دادن سه عامل کیفیت جاده ها، کیفیت خودروها و خطای انسانی (راننده) می دانند، ولی یک گام یا بیشتر به عقب نمیرویم و بررسی نمیشود که هر کدام از این عوامل فاجعه آفرین، معلول چه علتهایی هستند و اگر هم بررسی شود هرگز به لایههای بعدی نرفته اند تا به علتهای اصلی به وجود آمدن این وقایع ناگوار، دست یافته و مورد تحلیل و بررسی قرار گیرند.
مشکل بزرگتر آن است که از این مرحله به بعد تحلیلها و ریشه یابیها صرفا نظری است، در نتیجه امکان به بیراهه رفتن و یا بهتر بگویم به بیراهه بردن بررسیها توسط تحلیل گران مغرض سادهتر خواهد بود، زیرا که هدفشان نه کشف واقعیتها و حقایق بلکه ایجاد فضای مه آلود و ارایه گزینههای فراوان جهت عدم دستیابی به علل و ریشههای واقعی این معلول هاست؛ و گاه آنچنان در این کار موفق عمل میکنند که مردم عادی و بسیاری از تحلیل گران را به"لاادری" میرسانند و نتیجه زحمات خدشه وارد کردن و مغالطه آمیز خود را دریافت میکنند؛ چراکه آنها نه برای کشف واقعیات بلکه برای سرپوش نهادن و گم کردن مسیرهای منتهی به علل واقعی، سخن میگویند.
این قلم به مزدها که با ظاهری حق به جانب، سخن از روی منافع کوتاه مدت خویش میگویند تاکنون بسیار موفق بوده اند و اندک دفعاتی که سمت علل ریشهای ناهنجاریها رفته ایم را مخدوش نموده و به اصطلاح با پروندههای قاضی گمراه کن، واقعیتهای مشخص را در میان انبوه تحلیلهای مغرضانه، گم و مدفون نموده اند تا بررسیها به نتایج مشخص و قابل اتکا منجر نشوند، چه رسد که نوبت به راهکارهای عملی رسیده باشد.
امروزه در تحلیلها و ریشه یابی مشکلات از روشهای عملی شناخته شده ای بهره میبرند و اجازه نمیدهند که معلولها بتوانند آزادانه به مشکل آفرینی و ناهنجاریها ادامه دهند. روشهای «پارتو» و «استخوان ماهی»، متداولترین روشهای بررسی علتها و متدولوژی «شش سیگما» متداولترین روش کاهش ناهنجاریها و اتفاقات ناخوشایند است.
به همین خاطر است که معتقدم جای بحثها و روشهای علمی در تحلیل مشکلات و معضلات خانوادهها و اتخاذ اقدامات موثر در کاهش این ناگواریها خالی است. اقدامات دستوری و یا نصایح اخلاقی و تبلیغات مثبت از اثر بخشی کافی برای کاهش این ناهنجاریها برخوردار نیستند و نیازمند تیمی متشکل از کارشناسان رشتههای مختلف و استفاده از روشهای علمی در جمع آوری و پردازش اطلاعات و ریشه یابی معلولها تا دست یابی به اقدامات بنیادی و اثر بخش است. بازی کردن با معلولها و نظاره آنها از وجوه مختلف، چیزی از ادامه روند مشکل آفرینی آنها نمیکاهد.
آیا بنیاد و نهادی پیشگام شده است که نظرات خبرگان و کارشناسان را جمع آوری نموده و با استفاده از روشهایی مانند «دلفی» به یک جمع بندی در خصوص رابطه علت و معلولی بین عوامل تاثیر گذار و بوجود آمدن ناهنجاریها دست یابد؟ چرا در عصر علم و تحلیل و ارتباطات تا این حد ناتوان شده ایم! آیا زمان آن نرسیده است یا از نتایج این تحقیق و بررسیها هراس داریم؟ در نوشتار بعدی، به برخی علل معضلات روزافزون خانوادگی می پردازم.