بررسی شخصیت امام خمینی در "دیدارنیوز"؛

کیستی خمینی؛ گذار از مواجهه با قدرت به رویارویی با حقیقت

نقد ناپذیر نشان دادن امام خمینی حتما مورد رضایت ایشان نبوده و نیست و باعث شده مباحث مربوط به امام نه از جانب بدنه ملت و نخبگان منصف بلکه از سوی معاندین مغرض و ریزه خواران مواهب قدرت مطرح شود که همچون دو لبه قیچی با انواع شایعات و شبه مستندات و روایات واقعیات وجودی آن شخصیت منحصر به فرد را مخدوش می‌کنند و کار به جایی می‌رسد که وقتی عبدالکریم سروش در مقام اپوزیسیون نظام، اما در مقام دفاع از دانش و سواد امام سخن می‌گوید بسیاری بر او می‌تازند که این زمانه دیگر زمانه سنگ خمینی را بر سینه زدن نیست!

کد خبر: ۲۷۰۸۶
۱۵:۳۹ - ۱۴ خرداد ۱۳۹۸

دیدارنیوز ـ امیر دبیری‌مهر: سخن دو دسته از مردم درباره امام خمینی(ره) اگر واقعیتی داشته باشد چندان اعتبار و شنونده‌ای ندارد. دسته اول کسانی هستند که با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی منافع مادی و معنوی خود را از دست داده‌اند و همه این خسارت‌ها را به پای نهضت خمینی می‌گذارند و دلهایشان هنوز پر از حقد و کینه اوست. دسته دوم هم فرصت طلبانی هستند که بدون اینکه امام را بشناسند و به آرمان‌ها و اهداف او علم و باوری داشته باشند شوربختانه  بر سر سفره چرب انقلاب نشسته و تناول می‌کنند بدون اینکه آجری و سنگی روی دیوار‌های بنای انقلاب و جمهوری اسلامی بگذارند و فقط هر روز بهانه‌ای به دسته اول می‌دهند تا از طرق مختلف به انقلاب و رهبر کبیر او هجمه شود. همان‌ها که اصطلاحا از دیوار برآمده از خون شهیدان ایران بالا می‌روند و با ریش و تسبیح  به ریش همه ارزش‌های اسلامی و انقلابی و ایرانی می‌خندند.

برای شناختن خمینی دو گروه دیگر نیز هستند که می‌توانند محل رجوع باشند. گروه اول فهم و درک و شناخت توده‌های مردم و ملت هستند که با تمام وجود به راه و هدف و مسیر امام‌شان باور داشته و دارند و حتی اگر امروز به حق و در مسیر انصاف منتقد و معترض به خیلی امور و افراد و رویه‌ها هستند از همان منظر است؛ چنانچه خمینی کبیر در حکمرانی  ۱۰ ساله‌ خود در ایران نیز همین رویه را داشت یعنی از انتقاد و گله از افراد و مدیران و ساختار‌ها و حتی تصمیم‌ها هیچ ابا و پرهیزی نداشت و اسیر محافظه کاری نمی‌شد. شدیدترین و دقیق‌ترین انتقادات به برخی روحانیان را او در منشور روحانیت نوشت و هم او بود که به مدیران کشور گفت: «باید به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب‌‎ ‎‌وجدان، این مردمی که شما‌ها را روی کار آورده اند، این مردم زاغه نشین که شما‌ها را‌‎ ‎‌روی مسند نشانده‌اند ملاحظه آن‌ها را بکنید، و این جمهوری را تضعیفش نکنید. بترسید‌‎ ‎‌از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود. از‌‎ ‎‌آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام الله» ـ خدای نخواسته ـ باز پیدا بشود؛ و آن‌‎ ‎‌روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به ۲۲ بهمن. قضیه [این] است که فاتحه همه ما را‌‎ ‎‌می خوانند!»

هم او بود که از عزل قائم مقام رهبری نهراسید و از تذکر و نهیب علنی به مدیران ارشد کشور از هیچ کس واهمه‌ای نداشت، زیرا تکیه گاه اصلی خود را اول خدا و سپس مردم می‌دانست و بس.

۲۰۰ هزار شهید ایران زمین که با مهر و محبت و هدایت او جان فدای ایمان و مردم‌شان کردند نام خمینی بر زبان‌شان جاری بود همان گونه که تمثال او را بر قلب خود می‌نشاندند.

مردم ایران اگر صد‌ها سال هم علیه خمینی تبلیغ و تخریب شود این ویژگی او یعنی تکیه بر خدا و مردم را از یاد نمی‌برند و انکار نمی‌کنند. مردم ایران به درستی خمینی را طراز رهبر انقلابی و مردمی می‌دانند و همگان را با او می‌سنجند و شاید به‌خاطر فاصله زیاد بسیاری از مدیران با اوست که  منتقد و معترض بسیاری  هستند.
 
گروه دوم نخبگان و پژوهشگران و سیاست مدارانی هستند که فارغ از تعلق خاطر احساسی و عاطفی و موقعیت و منصب و جایگاه خود، رویکردی واقع بینانه به امام خمینی داشته و دارند. از این‌رو شاید از منظر خود نقد‌هایی هم به او داشته باشند، اما کلیت شخصیت او و اهداف و مسیر او را به خوبی شناخته و ستایش می‌کنند.
 
در اینجا باید به حقیقتی تلخ اشاره کنم و آن اینکه نقد ناپذیر نشان دادن امام خمینی در ۴۰ سال گذشته که حتما مورد رضایت ایشان نبوده و نیست باعث شده مباحث مربوط به امام نه از جانب دو گروه مورد اشاره یعنی بدنه ملت و نخبگان منصف بلکه از سوی  معاندین مغرض و ریزه خواران مواهب قدرت مطرح شود که همچون دو لبه قیچی با انواع شایعات و شبه مستندات و روایات واقعیات وجودی آن شخصیت منحصر به فرد را مخدوش می‌کنند و کار به جایی می‌رسد که وقتی عبدالکریم سروش در مقام اپوزیسیون نظام، اما در مقام دفاع از دانش و سواد امام سخن می‌گوید بسیاری بر او می‌تازند که این زمانه دیگر زمانه سنگ خمینی را بر سینه زدن نیست! و افسوس از این همه عوام زدگی و فقدان اصالت در شناخت. بگذریم که سخن در این خصوص بسیار است. روی مطلب بنده چیز دیگری است و آن اینکه روح‌الله موسوی خمینی هر چند فقیه، مرجع تقلید، کلامی، عارف، رهبر نهضت و جنبش انقلابی و اسلامی؛ بنیانگذار جمهوری اسلامی، رهبری کاریزما و محبوب در سطح جهانی و... بود، اما آن ویژگی انکار ناپذیر و جذاب و پایدار او برای صاحب این قلم، توکل کم نظیر او به هدایت و حمایت الهی در تصمیمات و مسیری بود که او انتخاب می‌کرد.
 
خمینی بدون تردید سایه‌ای زلال از توکل و ایمان انبیا علیهم‌السلام بر خداوند بود. با وجود گذشت ۳۰ سال از درگذشت او هنوز ایمان و توکل مثال زدنی او در صدا و تصویر‌های باقی مانده از خمینی فوران می‌کند و الهام بخش کسانی است که حتی او را ندیده‌اند. ما نسلی هستیم که دلباخته عدالت خواهی، آزادی خواهی، توسعه خواهی و دموکراسی خواهی هستیم و در این آرمان گرایی از نقد و تحلیل هیچ امر و مساله‌ای پرهیز نداریم، اما با این وجود علقه و پیوندمان با خمینی کبیر را فراموش نکرده و نمی‌کنیم و همچنان اراده سترگ و توکل ستودنی او برای همه ما روشنی بخش آینده است. ما خمینی را یک اسطوره‌ معصوم و مبرا از هر گونه اشتباه نمی‌دانیم، اما اجازه نمی‌دهیم واقعیات تاریخ ساز و جهت گیری اصلی او که ریشه در روح بلند و شخصیت مستحکم او داشت انکار شود و بخشی از خاطرات و تجربه یک ملت که به انگشت اشاره او در مسیری که همانا استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود نادیده گرفته شود. به نظر می‌رسد بعد از سه دهه از رحلت خمینی کبیر باید نوع مواجهه ما با او دگرگون و از فاز رویارویی با قدرت به فاز رویارویی با حقیقت تبدیل شود تا از این رهیافت کیستی خمینی آشکار و چهره تابناک پیر جماران پشت ابر‌های تیزه تبلیغات دوستان نادان و  دشمنان دانا پنهان نماند.
 
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: