فاصله ميان تمايل تا توانايي اروپا بسيار است (گفتگو با مجيد تفرشي، تحليلگر مسائل سياست خارجي)

هرچند كه تضمين‌هاي دولت‌هاي اروپايي مي‌تواند دلگرم‌كننده باشد، اما در دنياي امروز حرف آخر را در شركت‌هاي خصوصي هيات‌مديره و سهام‌داران خواهند زد و دولت‌ها تنها نقش دلگرم‌كننده، مشورتي و توصيه‌اي دارند. تصميم‌گيرنده كمپاني‌ها هستند و به نظر مي‌رسد حتي اگر دولت‌ها بخواهند نيز نمي‌توانند فصل‌الخطاب باشند.

کد خبر: ۲۵۶۳
۰۳:۳۳ - ۱۲ خرداد ۱۳۹۷

دیدارنیوزميثم سليماني درباره احتمال همکاری اروپا با ایران در موضوع برجام، گفتگویی را با مجید تفرشی انجام داده است که می خوانید: 

پس از خروج امريكا از برجام، حيات آن منوط به آن شده است كه ايران و اروپا بتوانند بر سر بقاي منافع آن به توافق برسند. اما نكته اينجاست كه با بازگشت تحريم‌هاي اقتصادي امريكا عملا بخش زيادي از منافع اقتصادي برجام براي ايران از بين مي‌رود. از همين رو شرايط براي حفظ برجام سخت‌تر از هر زمان ديگري شده است. از سويي ديگر جنگ تجاري ميان اروپا و امريكا آغاز شده است و برجام نيز تبديل به يكي از اهرم‌هاي خاص در اجراي آن شده است. مجيد تفرشي، تحليلگر مسائل سياست خارجي در گفت‌وگو با «اعتماد» مي‌گويد اروپايي‌ها مي‌خواهند برجام را حفظ كنند اما بعيد است كه بتوانند در همه موارد جلوي امريكا ايستادگي كنند. در ادامه مشروح اين گفت‌وگو را مي‌خوانيد.

 

جنگ تعرفه‌اي ميان امريكا و اروپا تا چه حد مي‌تواند جدي باشد و امريكا چه هدفي را از اين موضوع دنبال مي‌كند و ايران در اين بين چه نقشي دارد؟

بحث جنگ تعرفه‌ها بخشي از يك مانور تبليغاتي و يك سياست دراز‌مدت راهبردي هيات حاكمه جديد امريكا عليه اتحاديه اروپا است تا از اين طريق به وحدت اروپا و سياست استقلال اروپا از امريكا خدشه وارد كند. به خصوص بعد از دوراني كه به خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا منجر شده است به نظر مي‌رسد اتحاديه در مسير استقلال تا حد زيادي در آغاز اين مسير جديد متزلزل و متضرر شود ولي در دراز‌مدت مجبور است راهش را از امريكا جدا كند. نه اينكه بخواهد تبديل به دشمن امريكا شود اما به سمتي خواهد رفت كه تصميم‌گيري‌ها و راه جداگانه و جداي منويات و منافع امريكا اتخاذ خواهد كرد و تصميم‌ها به سمت در نظر گرفتن منافع اروپا پيش خواهد رفت. بنابراين فكر مي‌كنم بحث ايران و تعرفه‌ها هر دو بخشي از يك بسته راهبردي است كه جنگ پنهان اروپا و امريكا را نشان مي‌دهد كه گاهي اين موضوع نيز آشكار مي‌شود. البته اروپايي‌ها علاقه‌اي ندارند كه به اين موضوع دامن بزنند و آن را گسترش دهند اما به هر حال با يك طرفي مواجه است كه به شكل دايم متعدي و خشن است و به شكل دايمي از حريم خود خارج مي‌شود از همين رو اروپايي‌ها نمي‌توانند به اين موضوع توجه نكنند و آن را ناديده بگيرند. ايران نيز بخشي از اين مجموعه به حساب مي‌آيد كه حيثيت اروپا را نشانه گرفته است.

چنين رويكردي از سمت ترامپ از بعد داخلي در امريكا تا چه حد تاثيرگذار است؟

موضوع تعرفه في‌نفسه براي امريكايي‌ها مهم است. يكي براي اينكه به اقتصاد داخلي امريكا رونق مي‌بخشد و از سويي ديگر به اروپايي‌ها فشاروارد مي‌كند كه در اين مساله براي اينكه از نظر اقتصادي تا حدي بازار داخلي به شكل نابرابري گرم كند و نتيجه آن مي‌شود كه محبوبيت براي ترامپ در راستاي سياست‌هاي عوام‌گرايانه و پوپوليستي او به همراه خواهد آورد. بايد توجه داشت كه ترامپ در داخل امريكا طرفداران كمي ندارد، حدود نيمي از مردم امريكا از وي طرفداري مي‌كنند و بخش عمده آنها هم چشم‌شان به سياست‌هاي و اقدامات اقتصادي است كه دولت در راستاي بهبود وضع معيشتي كشور انجام مي‌دهد، حتي به قيمت آنكه اين موضوع در ظاهر و حتي كوتاه‌مدت باشد. ولي اين موضوع براي تبليغات داخلي موثر است و در كوتاه‌مدت به دونالد ترامپ كمك خواهد كرد. بايد توجه داشت كه مردم امريكا توجه چنداني به مسائل بين‌المللي ندارند و بيشتر مسائل داخلي و سرنوشت خودشان توجه دارند و تاثيركارهاي امريكا در ساير كشورها براي‌شان چندان مهم نيست.

سفير امريكا در آلمان در مصاحبه‌اي با نيويورك‌تايمز عنوان كرده است كه اگر در مقوله تحريم ايران، اروپايي‌ها با امريكا همراهي كنند، شايد آقاي ترامپ حاضر شود تا اروپايي‌ها را از پرداخت تعرفه مستثني كند. به نظر شما آيا امريكا از بحث تعرفه به دنبال مقاصد سياسي است؟

يك نكته بسيار مهمي كه وجود دارد اين است كه اروپايي‌ها در مساله برجام با وحدت نظر ايستادند و حتي بريتانيا كه در حال خروج از اتحاديه هستند هم در اين زمينه با آنها هم نظر است و در حال انجام تلاش‌هاي متعددي هستند تا جلوي خواست امريكا ايستادگي كنند. به نظر مي‌رسد خواست قلبي آنها اين است كه برجام حفظ شود. در اين مورد بايد تاكيد كرد كه خواستن، توانستن نيست. اگر هم بخواهد كه ظاهرا هم مي‌خواهد، بعيد است كه بتواند در همه موارد جلوي امريكا ايستادگي كند و آنها را ناديده بگيرد. بنابراين به نظر مي‌رسد اروپايي‌ها در مساله برجام آنگونه كه مي‌خواهند نمي‌توانند در برابر زياده‌خواهي امريكا ايستادگي كنند چرا كه پول و زور در حال حاضر حرف اصلي را در دنياي سياست امروز مي‌زند و اروپايي‌ها فعلا در شرايطي نيستند كه هرگونه بخواهند با امريكا برخورد كنند، از همين رو چنين موضوعي مي‌تواند بخشي از سناريو باشد. البته خواسته امريكايي‌ها در اين زمينه نيز مي‌تواند به نحوي تتميع يا به دام انداختن اروپايي‌ها باشد ولي به طور كلي خالي از واقعيت نيست. به هر حال اروپايي‌ها، اكنون فاصله زيادي نسبت به خواسته‌هاي خود از برجام و توانايي‌هايي كه در برابر فشارهاي امريكا دارند مشاهده مي‌كنند.

آقاي لودريان وزير خارجه فرانسه اعلام كرد كه پيشرفت‌هايي در بحث محافظ از شركت‌هاي اروپايي در برابر امريكا رسيده‌ايم اما اين اقدامات كافي نيست. به نظر شما اين پيشرفت‌ها منجر به نتيجه خواهد شد و اكنون اروپايي‌ها چه اقداماتي را براي حفظ برجام در دستور كار خود دارند؟

در نشست اقتصادي كه هفته گذشته در بروكسل برگزار شد و در آنجا حضور داشتم، مشخص است كه اروپايي‌ها قصد دارند كارهايي را انجام دهند. تقريبا تكليف كمپاني‌هاي بزرگ مشخص است. زيرا آنها به دليل مراودات گسترده با امريكا از دولت‌هاي‌شان تبعيت نخواهند كرد چرا كه آثار تحريم‌هاي يك‌جانبه امريكا را خواهند ديد و طبيعتا حتي اگر دولت‌ها هم اطمينان‌هاي اوليه بدهند، كمپاني‌هاي بزرگ ريسك نخواهند كرد و خطر تحريم‌هاي امريكا را به جان نخرند. اما كمپاني‌هاي كوچك اقتصادي و سرمايه‌گذاري حقوقي و بانكي هنوز مردد هستند. به دليل اينكه كمپاني‌هاي ايتاليايي، نروژي، سوئدي و... ممكن است به حرف دولت‌هاي‌شان گوش دهند و ارتباط با ايران را حفظ كنند. اما دو مساله عمده وجود دارد، يكي اينكه اگر دولت‌ها چنين تضميني را ارايه دهند، همچنان تعدي امريكا برقرار خواهد بود. فرض كنيم كه آنها با امريكا كاري نداشته باشند، اما موضوع ديگر تحريم چرخه پولي ايران است. زيرا اگر اين چرخه مورد تحريم قرار گيرد تفاوت چنداني ميان شركت‌هاي بزرگ و كوچك وجود نخواهد داشت. هرچند كه تضمين‌هاي دولت‌هاي اروپايي مي‌تواند دلگرم‌كننده باشد، اما در دنياي امروز حرف آخر را در شركت‌هاي خصوصي هيات‌مديره و سهام‌داران خواهند زد و دولت‌ها تنها نقش دلگرم‌كننده، مشورتي و توصيه‌اي دارند. تصميم‌گيرنده كمپاني‌ها هستند و به نظر مي‌رسد حتي اگر دولت‌ها بخواهند نيز نمي‌توانند فصل‌الخطاب باشند.

در حال حاضر شرايط به نحوي هست كه اروپايي‌ها بتوانند ايران را راضي به ادامه برجام كنند؟

شرايطي كه ايران در آن به نسبت قبل از خروج امريكا به سر مي‌برد شرايط بين بد و خوب نيست بلكه شرايط بين بد و بدتر است. به نظر مي‌رسد كه اروپايي‌ها مي‌توانند كاري كنند كه ايران به دوره تحريم آقاي احمدي‌نژاد باز نگردد كه مسلما نيز به اين دوره باز نخواهد گشت زيرا اجماع بين‌المللي مثل گذشته در خصوص ايران وجود ندارد. در آن زمان اجماع بين‌المللي عليه ايران به همراه تحريم‌هاي شوراي امنيت وجود داشت. مسلما اگر بخواهيم روي كاغذ نگاه كنيم، ايران ديگر به مانند گذشته از نظر شوراي امنيت ياغي نيست. اما در حال حاضر واقعيت آن است چه امريكا يا ايران ياغي باشند يا نباشند، ولي پول و زور امريكا پيش مي‌رود و ايران بايد به اين موضوع توجه كند و نمي‌تواند آن را ناديده بگيرد. در اين شرايط به نظر مي‌رسد كه اروپايي‌ها مي‌خواهند تاثيرگذار باشند و تا حدي اين كار را انجام داده‌اند و اين روند را ادامه خواهند داد، اما اينكه تا چه حد بتواند توقع ايران را برآورده كند جاي سوال است. به نظر مي‌رسد كه فعلا سطح توقعات ايران از اروپا نمي‌تواند گسترده باشد، ضمن اينكه ايران نبايد همه تخم مرغ‌هاي خود را در سبد اروپايي‌ها قرار دهد، هرچند كه گزينه ديگري نيز وجود ندارد. روسيه و چين نيز نه به طور كامل اما تا حدي مجبورند به تحريم‌ها بپيوندند. مساله ديگر اين است كه حتي ١٢بند مورد درخواست امريكايي‌ها نيز قابل اجرا نيست، اما امريكايي‌ها قصد دارند سقف مطالبات خودشان را مطرح كنند و طبيعي است كه هيچگاه به آن نخواهند رسيد. اما فكر مي‌كنم در دراز مدت يك مصالحه گريز‌ناپذيري صورت خواهد گرفت و بازگشت امريكا به اين صحنه به هر صورت ناگزير است هرچند كه مساله امريكا با ايران فراتر از مساله برجام است و بعيد است با تمكين ايران به برجام و ساير موضوعات نيز مخاصمه ايران و امريكا به آساني خاتمه پيدا كند.

اكنون آمار نشان مي‌دهد به طور مثال از هر دو شغل در آلمان يكي مستقيم و ديگري غيرمستقيم درگير بخش صادراتي اين كشور است كه بخش عمده‌اي از آن نيز مربوط به امريكا‌ست. اگر اروپا بخواهد با امريكا وارد جنگ تجاري شود و يكي از بهانه آن نيز مربوط به برجام باشد، تا چه حد حاضر است پاي برجام بايستد و با امريكا روبه‌رو شود؟

بحث جنگ تجاري امريكا با اروپا منحصر به برجام نيست. اما برجام يكي از عناصر شكل‌دهنده اين مخاصمه ميان دو طرف است. در شرايط فعلي بازار مصرفي امريكا به عنوان مثال در خصوص كالاهاي مصرفي آلماني به آن صورت نيست كه دولت ترامپ بتواند يك شبه مانع حضور آن شود. اگر بازار امريكا را نگاه كنيد، بخش عمده‌اي از خودروي مصرفي در امريكا ماشين‌هاي آلماني هستند و چيزي نيست كه دولت امريكا بتواند به مانند دوره مك‌كارتيسم با زور مانع ورود كمپاني‌هاي خارجي به امريكا شود، چرا كه سيگار برگ كوبايي نيست كه كالاي قاچاق محسوب شود. دامنه و عمق مناسبات تجاري و سرمايه‌گذاري امريكا و اروپا بسيار زياد است و دولت امريكا از ارعاب و تهديد استفاده مي‌كند و تا حدي نيز مي‌تواند موفق باشد ولي اين موفقيت به چه ميزان خواهد بود جاي ترديد وجود دارد. اما اين موفقيت هرچند اندك مي‌تواند ضربه جدي به اقتصاد نه‌تنها كشوري مانند آلمان بلكه كل اروپا داشته باشد. من فكر مي‌كنم به طور كلي اروپايي‌ها مصمم به ايستادگي در برابر امريكا در اين زمينه هستند و از هم‌اكنون اين روند با برجام شروع شده و با برجام خاتمه نخواهد يافت. نافرماني عليه امريكا نيز از هم‌اكنون آغاز شده است و وقتي كه از صدراعظم آلمان سوال شد كه راه‌حل شما در اين زمينه چيست؟ جوابش دو كلمه بود، «اروپاي واحد». در حال حاضر به نظر مي‌رسد اين مساله به حل يا ناديده گرفتن شكاف‌هاي درون اتحاديه كمك كرده و بعيد است كه امريكا با اين اعمال فشار بتواند كمكي براي بهبود چهره خود در امريكا پيدا كند. اكنون شاهد هستيم كه بهترين و نزديك‌ترين متحد آن يعني كانادا با مشكل مواجه شده است و به‌شدت، مخالف سياست‌هاي تعرفه اقتصادي امريكا‌ست. امريكا اكنون مي‌تواند براي اروپا هزينه‌تراشي و ضربه وارد كند ولي بعيد مي‌دانم كه بتواند اروپا را زمين بزند.

از سوي ديگر در بحث مواجهه ترامپ با برجام و اتحاديه اروپا، يك بحث كلان‌تر وجود دارد كه ترامپ تلاشش براي از بين بردن همه ميراث اوباما است. همگرايي با اروپا در موضوعات مختلف و نزديك شدن به سياست‌هاي اروپايي يكي از دستاوردهاي مهم اوباما بود كه ترامپ قصد دارد با آن مقابله كند و در طول انتخابات همواره تاكيد داشت كه اوباما منافع داخلي امريكا را به اروپايي‌ها فروخته است و به بهانه همگرايي شرايط داخلي اقتصاد كشور را فراموش كرده و ناديده گرفته است. نكته ديگر اينكه هم در مساله تعرفه و هم ايران بايد توجه داشت كه نقش لابي حقوقي و سياسي اعراب و اسراييل در داخل امريكا و در سطح جهان بسيار قوي و بر سياست‌هاي ترامپ تاثيرگذار است. به نظر مي‌رسد اين لابي‌گري به مانند برجام در بحث اروپا نيز كاملا محسوس است.

نشست بروكسل كه هفته گذشته برگزار شد را مي‌توان بخشي از لابي جمهوري اسلامي به همراه اتحاديه اروپا براي حفظ برجام دانست؟

نشستي كه هفته گذشته برگزار شد نماينده‌هاي دولت ايران و كشورهاي اروپايي و اتحاديه اروپا به همراه برخي انديشكده‌ها و موسسات اروپايي حضور داشتند. اين نشست نيز به همت لابي اقتصادي و سرمايه‌گذاري بين ايران و اروپا برگزار شد. اين سازمان برگزار‌كننده يكي از سازمان‌هاي پيشگام در زمينه ديپلماسي اقتصادي و تجاري دنيا درايران است. به نظر مي‌رسد در ديپلماسي تجاري و اقتصادي، دولت‌ها نبايد به صورت مستقيم وارد ماجرا شوند. اين نشست نشان داد كه گروه‌هاي مستقل از دولت‌ها مي‌توانند قوي‌تر عمل كنند تا سياست‌هاي رسمي. به نظر من همان‌گونه كه دولتي كردن ديپلماسي عمومي در دوره آقاي احمدي‌نژاد به شكست انجاميد، دولتي كردن ديپلماسي اقتصادي نيز كارآمد نخواهد بود و بايد اين موضوع به بخش خصوصي و جوامع ايرانيان خارج از كشور سپرده شود و به آنها اعتماد كرد و از آنها كمك گرفت و دولت‌ها مي‌توانند حامي خوبي در اين جريان باشند. زيرا ضريب نفوذ و عمق نفوذ دولت‌ها در ديپلماسي اقتصادي محدود است و بخش خصوصي مي‌تواند در اين موضوع نقش موثرتري ايفا كند.

فضاي عمومي در اروپا چگونه است. آيا خواسته مردم در اروپا رويارويي يا سازگاري با امريكا‌ست و آيا مردم حاضرند پشت دولت‌هاي‌شان در برابر سياست‌هاي امريكا ايستادگي كنند يا خير؟

در اكثر كشورهاي اروپايي اكنون يك جناح پوپوليست و راست افراطي وجود دارد كه در تعداد كمي از كشورهاي اروپايي به قدرت رسيدند و در برخي ديگر به عنوان دولت در سايه عمل مي‌كنند. البته در بريتانيا حتي حزب دوم هم نيستند. اينها خواهان آن هستند كه با امريكاي ترامپ متحد شوند و ترامپ تبديل به پيامبر جديد آنها شده است. ولي غير از اين اقليت، اكثريت مردم اروپا چه چپ‌ها و چه گروه‌هاي ميانه راست، به طور جدي مخالف ترامپ هستند و افكار عمومي اروپا به‌شدت ترامپ را عليه خودشان مي‌دانند و ايشان را تحقير مي‌كنند و حتي نسبت به وي احساس عدم اطمينان و بي‌علاقگي دارند. البته جامعه اروپا علاقه‌اي به رويارويي با امريكا ندارد ولي معتقد به تسليم، درجا زدن و بي‌دست و پا شدن در برابر ترامپ امريكا نيز نيستند. اكنون تلاش براي ناديده گرفتن و خنثي كردن خطرات امريكا اولويت دارد ولي فعلا اروپايي‌ها بيشتر به دنبال دفع خطر هستند و قصد مخاصمه و رويارويي تهاجمي را ندارند.

منبع: روزنامه اعتماد / شنبه 12 خرداد 97

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر: